کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



هدف دیگر این مسئله، حل مشکل عدم تعادل ولتاژ شین­ها می­باشد. ضریب عدم تعادل ولتاژ هر شین از رابطه زیر بدست می ­آید.
(۲-۱۴)

۱ و V2 به ترتیب ولتاژ توالی مثبت و منفی هر شین می­باشد. می­دانیم که در حالت تعادل باید ولتاژ توالی منفی برابر با صفر باشد. بنابراین اگر VUF کوچکتر یا مساوی ۳ درصد باشد، ولتاژ باس را متعادل می­نامیم. اگر تعداد شین­های با ولتاژ متعادل را با #BVN نشان دهیم، آنگاه شاخص عدم تعادل ولتاژ از رابطه زیر بدست می ­آید که مشابه با تابع هدف قبلی است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(۲-۱۵)

هدف بعدی حل مشکل عدم تعادل جریان است که روابط آن دقیقا مشابه با حل عدم تعادل ولتاژ است.
(۲-۱۶)

تمامی این ۴ تابع هدف بین ۰ و ۱ تغییر می­ کنند و تابع هدف کلی مسئله در شبکه ­های نامتعادل به صورت زیر تعریف می­گردد.
(۲-۱۷)
در شبکه ­های متعادل تابع هدف به رابطه زیر تقلیل می­یابد. زیرا در این شبکه­ ها مشکل عدم تعادل ولتاژ و جریان نداریم. بنابراین خود به خود پارامترهای LBVN و LBCF برابر با ۱ می­شوند.
(۲-۱۸)

در ادامه در این بخش به توضیح الگوریتم ژنتیک پرداخته شده است. فلوچارت الگوریتم ژنتیک برای این مسئله به صورت زیر می­باشد.در کل مهمترین مزیت این مقاله، چندهدفه بودن و انجام بهینه­سازی به صورت همزمان می­باشد که کار درستی نیز می­باشد زیرا در واقعیت، عملکرد المان­های سیستم مستقل از یکدیگر نمی ­باشد[۱۹].

در مرجع [۲۰] یک روش مبتنی بر استفاده از الگوریتم جستجوی ترکیبی مقاومRSHDE[27]با متغیرهای عدد صحیح برای حل این مسئله پیشنهاد شده است. بسته به تخصیص اولیه متغیرهای صحیح، این الگوریتم (HDE)[28]ممکن است موفق به پیدا کردن مسیر جستجوی اولیه برای سیستم‌های عددی در مقیاس بزرگ نشود. دلیل آن این است که الگوریتمHDEدارای یک جستجو تصادفی در مراحل اولیه خود می‌باشد. بنابراین از دو طرح جدید جستجو در این الگوریتم استفاده شده است. در این الگوریتم هم جستجوی چند جهته انجام می شود و هم کاهش فضای جستجو درالگوریتمHDE استفاده شده است. این دو طرح برای افزایش قابلیت جستجو قبل از اجرای مرحله مقداردهی اولیه فرایند حل، استفاده می‌شوند. روش پیشنهادی بر روی شبکه تست IEEE و یک شبکه توزیع عملی از شرکت برق تایوان(TPC) پیاده سازی شده است. علاوه براین، در این مقاله به منظور بررسی کارایی الگوریتم پیشنهادی، این الگوریتم با الگوریتم تبرید (SA)[29] و الگوریتم‌ ژنتیک روی شبکه تست نمونه بررسی شده است[۲۰].
الگوریتم جستجوی ترکیبی مقاوم RSHDE برای حل مسائل بهینه‌سازی عدد صحیح در مقیاس بزرگ بسیار مناسب می‌باشد. همچنین در این الگوریتم نیاز به برنامه‌ریزی پیچیده ریاضیاتی نیست. از نتایج بدست آمده در مقاله، مشاهده می‌شود که فرایند تجدیدآرایش فیدر و قراردادن خازن نه تنها به کاهش تلفات شبکه منجرمی‌شود بلکه باعث بهبود پروفیل ولتاژ نیز است، علاوه بر این نتایج محاسباتی نشان می‌دهد که به طور همزمان در نظر گرفتن هردو تجدیدآرایش و قرار دادن خازن موثرتر از در نظر گرفتن جداگانه آن‌ها می‌باشد. بدیهی است که روش پیشنهادی برای بهره‌برداری سیستم‌های موجود یا برنامه‌ریزی سیستم‌های آینده مفید می‌باشد[۲۰].
فلوچارت روش پیشنهادی در زیر آمده است.

 

فصلسوم:تجدید آرایش شبکه های توزیع
۳-۱- مقدمه
سیستم های توزیع معمولا به صورت رینگ باز طراحی و به صورت شعاعی بهر ه برداری می شوند. شبکه های شعاعی نسبت به شبکه های حلقوی دارای مزایایی از قبیل پائین بودن جریان های اتصال کوتاه و تعداد تجهیزات حفاظتی و سوئیچینگ سادتر می باشند. در عوض این شبکه ها در کل دارای قابلیت اطمینان کمتری هستند. لذا برای استفاده از مزایای شبکه های شعاعی همراه با غلبه بر مشکلات آن، به طور کلی سیستم توزیع باید بنحوی عمل کند که هزینه های بهر ه برداری آن حداقل شود. ضمن اینکه محدودیتهای زیر نیز رعایت شود.
شبکه توزیع شعاعی بماند.
بار کلیه مشترکین تامین گردد.
هماهنگی حفاظتی بین رله های جریانی صورت پذیرد
ترانسفورماتور ها و خطوط دچار اضافه بار نشوند
افت ولتاژ در حالت حد مجاز خود باقی بماند.
یکی از معضلات شبکه های توزیع، تلفات زیاد آن است بنحوی که عمده تلفات سیستم قدرت در شبکه های توزیع صورت می گیرد. کاهش تلفات انرژی الکتریکی، بهبود شرایط بهر برداری و تداوم در برق رسانی همواره از اهداف شرکت های توزیع بوده است . اصلاح ساختار شعاعی فیدر های توزیع بصورت گاه به گاه با تغییر وضعیت کلید ها از حالت باز بصورت بسته و بالعکس و در نتیجه انتقال بار از یک فیدر به دیگری می تواند بطور قابل ملاحظه ایی شرایط بهره برداری را بهبود بخشد. در سالهای اخیر با پیشرفت های بعمل آمده در تکنولوژی پردازش داده و ارسال آن، شرکت های توزیع هر چه بیشتر علاقه مند به استفاده از سیستم اتوماسیون توزیع شده اند. از طرفی پیچیده تر شدن سیستم های توزیع نیاز به اتوماسیون را تشدید می نماید. پیشرفتهای اخیر درتکنولوژی اتوماسیون امکان کاهش تلفات با روش های مختلف را فراهم آورده است. در مزایای استفاده از اتوماسیون و نحوه بکارگیری آن مطالب زیادی عنوان شده ، بنحوی که برآ
ورد شده اتوماسیون باعث کاهش ده درصدی در هزینه های بهر برداری و نگاه داری سیستم های توزیع شده است.
تجدید آرایش شبکه های توزیع یکی از کاربردهای بسیار موثر اتوماسیون و از مهم ترین توابع آن می باشد. ورودی آن وضعیت بارها و وضعیت موجود کلیدها اعم از خطوط ارتباطی (رینگ باز) و سکشنالایزرهای بوده و خروجی آن وضعیت جدید کلید های مذکور می باشد، به نحوی که اهداف مورد نظر بدست آید. استفاده از سیستم اتوماسیون توزیع جذابیت فراوانی در استفاده از تجدید آرایش شبکه ایجاد نموده است. تجدید آرایش یعنی برای یک پروفیل بار داده شده، یافتن ترکیب شعاعی در یک شبکه توزیع (شامل تعدادی خطوط ارتباطی (رینگ باز) و نقاط کلید زنیکه با بستن و باز کردن کلید ها، سیلان توان بنحوی صورت گیرد که به اهداف مورد نظر دست بیابیم. هر چه تعداد کلید ها بیشتر باشد امکان تجدید آرایش بیشتر و احتمال بهبود نتیجه بیشتر خواهد شد. این کار اگر چه تلفات را به حداقل میرساند ولی قیمت تجهیزات و هزینه بهره برداری را در سیستم اتوماسیون افزایش می دهد.برای مثال شبکه توزیع ساده شکل ۳-۱ را که توسط سه فیدر تغذیه می شود در نظر بگیرید.

شکل ۳-۱: یک شبکه توزیع با سه فیدر
بار بصورت متمرکز درهر گره و به صورت توان ثابت مدل شده است. در حالت عادی و شرایط اولیه کلید های ۱۵ و ۲۱ و ۲۶ باز هستند با این آرایش شبکه، تمامی بارها تغذیه شده و در عین حال هیچگونه حلقه ایی نیز در شبکه وجود ندارد. در صورتیکه هر یک از کلید های فوق که در حالت عادی باز هستند بسته و بجای آن کلید دیگری باز شود، به نحوی که شبکه شعاعی باقی بماند و در واقع بار را از یک مسیر به مسیر دیگر منتقل گردد، به این تغییر اعمال شده تجدید آرایش گفته می شود. تجدید آرایش شبکه توزیع یکی ازمهمترین روشها برای رسیدن به اهداف مختلف اعم از برنامه ریزی و طراحی، بهره برداری، بازیابی سرویس و غیره می باشد. ولی بنا به طبیعتی که دارد یک مسئله ذاتا دشوار بهینه سازی است. هدف اصلی از بهینه سازی و استفاده از تکنیکهای آن حداقل کردن تابع هزینه می باشد. در مسئله تجدید آرایش به ازای m کلید سوئیچ شونده ۲ اومین راه حل باید بررسی شود. لذا حجم عملیات بسیار بالا است. مسئله تجدید آرایش شبکه واقعی بسیار مشکل است چون تعداد راه حل های ممکن بسیار زیاد بوده و از طرف دیگرمسئله تجدید آرایش یک مسئله بهینه سازی ترکیبی ریاضی است. علاوه براین، مسئله به حالت گذشته هر لینک بستگی دارد. سوال این است که آیا در حال حاضر کلید باز است یا بسته؟ لذا مسئله بصورت گسسته بوده و لازم است روش خاصی برای حل آن ارائه شود. از آنجائیکه مسائل زیادی در طبعیت وجود دارند که شبیه این مسئله خاصیت ترکیبی گسسته دارند، برای حل آن روش های بهینه سازی خاصی ارائه شده و گسترش یافته است. ولی اینکه این روشها توانسته اند مسئله را بطور جامع حل کنند جای بحث دارد. در عمل دیده شده که بندرت یک راه حل، جواب بهینه را بدست می دهد. واقعیت این است که در عمل محدودیتهای دیگری نیز برای تجدید آرایش وجود دارد. بعنوان نمونه می توان به فرسودگی کابلها و کاهش ظرفیت آنها و محدودیت های متعدد بهره برداری اشاره کرد. اما نکته انکار نا پذیر آن است که در هر حال، در هر شبکه ای میتوان با تجدید آرایش تلفات را کاهش داد، بار فیدرها را متعادل تر نمود و به سایر اهداف نیز به طور نسبی (بهینه محلی) دست یافت.
با توجه به گستردگی و تعداد زیاد فیدرها و پستهای توزیع و رعایت شرط شعاعی ماندن فیدرهای توزیع و همچنین محدودیتهای دیگر شبکه نظیر ظرفیت ترانسفورماتورهای پست های فوق توزیع، جریان مجاز و حداکثر افت ولتاژ قابل قبول هر فیدر، دستیابی به قابلیت اطمینان بالاتر در سیستم و احتمالا محدودیت های بهره برداری نظیر تعداد کلید زنی، این سوال مطرح است که آرایش مناسب برای تغذیه پستهای توزیع توسط فیدرهای فشار متوسط چه آرایشی است؟ از سوی دیگر بهره بردار می تواند برای تامین یک سری تابع هدف از جمله کاهش تلفات، متعادل کردن بار فیدرها، تامین حداقل ولتاژ شبکه و یا برای جداکردن بخشی از سیستم به منظور تعمیرات و نوسازی و یا سرویس پستها، آرای فعلی شبکه فشار متوسط را تغییر دهد.
لازم به ذکر ایت در کلیه بررسی های انجام شده شبکه به صورت سه فاز متقارن در نظر گرفته می شود. هر چند در بخش فشار ضعیف بارها نامتعادل هستند، اما به خاطر نوع اتصال ترانسفورماتور های توزیع که معمولا در پستهای توزیع زمینی D/Y و هوایی Y/Z است، این عدم تقارن کمتر به شبکه های فشار متوسط منتقل می شود. همچنین در صورتیکه متعادل کردن بار فیدرها با تعریف متقارن شدن سه فاز در بخش فشار متوسط بخواهد مطرح شود، قاعدتا نتیجه آرایش باید به کلید زنی یک یا دو فاز در مقابل کلید زنی هر سه فاز با یکدیگر منجر شود. این کار به علت سه فاز بودن اکثر بارهایی که مستقیما از شبکه فشار متوسط تغذیه می شوند و سه فاز بودن کلید های موجود در شبکه عملی نیست.
۳-۲- روش های بکار رفته در حل مسئله تجدید آرایش در شبکه توزیع
اولین بار بحث تجدید آرایش توسط Merlin و Back در سال ۱۹۷۵ مطرح گردید[۲۴]. آنها این مسئله را با روش branch and bound حل نمودند. ولی این روش دو مشکل داشت. اولا همگرایی حل مسئله تضمین نمی شد و ثانیا حجم محاسبات برای شبکه واقعی به شدت زیاد بود. در این روش بارها اکتیو فرش شده و با منبع جریان ثابت مدل گردیده و از زاویه بین ولتاژ ها صرفنظر شده بود. همچنین هیچ نوع قیدی از دیدگاه بهره برداری لحاظ نشده و ب
رای حل پخش بار از پخش بار DC استفاده شده بود. در جهت حل این مشکلات روش های گوناگونی طرح شده است که در زیر مروری بر آنها خواهیم داشت. به طور کلی می توان روش های حل مسئله تجدید آرایش را بصورت زیر دسته بندی نمود
الف – روش های ابتکاری شهودی
ب- روش های تحلیلی ریاضی
ه- استفاده از روش های مبتنی بر استنتاج فازی
و- استفاده از روش های تکاملی
ز- استفاده از شبکه های عصبی
۳-۳- روش های ابتکاری شهودی
۳-۳-۱- روش تعویض شاخه
در این روش که ابتدا توسط Civanlar ارائه گردید، هرگاه که یک کلید در حالت عادی باز بسته شود بدنبال آن یک کلید در حالت عادی بسته باز می شود تا شکل شعاعی شبکه حفظ شود. خروج کلید های مورد نظر از طریق روش های ابتکاری و روابط تقریبی بنحوی انتخاب می گردد که تلفات حداقل شود. تعویض شاخه تا وقتی که کاهش تلفات بیشتری رخ دهد ادامه می یابد.
پرفسور سیونلر روش حل محاسباتی ابتکاری ساده ایی برای محاسبه تلفات از طریق تجدید آرایش ارائه کرد که مبتنی بر برخی ساده سازی ها بود، به نحوی که بتوان تغییرات تلفات در انتقال بار از یک فیدر به فیدر دیگر را بدست آورد.

که در آن:
D: مجموعه باس های جدا شده از فیدر قبلی و وصل شده به فید بعدی
m: شماره باس فیدر بعدی که بار به آن منتقل می شود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-11] [ 04:32:00 ب.ظ ]




شاخص های متغیر وابسته:

    1. تعداد اعضاء ( افزایش اعضاء از جمله وجود حداقل ۶۵۰۰ تا ۷۰۰۰ عضو در ازبکستان، ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ در قرقیزستان )
    1. میزان فعالیت ها – فعالیت های غیر قانونی ( پنهانی و زیر زمینی ) – ایجاد پایگاه های قومی در ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان – انتشار اعلامیه ها و برگزاری راهپیمایی ها – ترور و آشوب علیه حکومت های غیر مذهبی.

روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی است. منابع مورد استفاده برای اثبات فرضیه و پاسخ به سوالات، مراجعه به کتابخانه، نشریات و سایت ها … هستند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
پیامد اثبات فرضیه می تواند چنین باشد، که هرچه درجهی توسعه یافتگی در جامعه در بخش های مختلف جامعه از جمله بخش سیاسی، اقتصادی و اجتماعی… بیشتر باشد، ثبات و امنیت در جامعه افزایش می یابد و یا بالعکس. در حقیقت این فرضیه میان شرایط نامناسب داخلی جمهوری ها و نارضایتی و بی ثباتی ارتباط برقرار می کند. به لحاظ عملی اثبات این فرضیه به این معنا می باشد که لازمهی حفظ ثبات سیاسی و عدم مواجه با مسألهی بنیادگرایی اسلامی به عنوان یک تهدید امنیتی دادن آزادی بیان و اندیشه به گروه های مخالف و غیر دولتی در داخل کشور، عدم ایجاد خفقان، سرکوب و کاهش یا عدم فساد در بخش های مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است.
نقطهی تمرکز؛ این پژوهش از لحاظ موضوعی مسئلهی بنیادگرایی را در قالب جنبش حزب التحریر به عنوان مهمترین جنبش بین المللی و فعال در سراسر منطقهی آسیای مرکزی بررسی می کند. از لحاظ زمانی پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ تا به امروز را مورد مطالعه قرار می دهد، تا تأثیر شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی منطقه ( عوامل داخلی و خارجی ) بر تشدید فعالیت های حزب التحریر در آسیای مرکزی بررسی شود.
در ادامه در پیشینه ی تحقیق، آثار فارسی و انگلیسی را که در قالب کتاب و مقاله بهطور مستقیم و غیر مستقیم مربوط به عنوان پژوهش است، معرفی و هر یک را به اختصار توضیح داده می شود. مقاله ها و کتاب های فارسی که بهصورت مستقل و مجزا به حزب التحریر بپردازد، بسیار کم است. بیشتر آثار موجود در این زمینه ترجمه شده هستند. که در آن ها هم به بحث بنیادگرایی اسلامی، به طور کلی پرداخته شده است. در مقابل منابع انگلیسی در مورد موضوع پژوهش بسیار غنی هستند.
منابع فارسی:
الف. کتاب
کتاب “اسلام رادیکال در آسیای مرکزی؛ واکنش به حزب التحریر”[۱۶]، نوشتهی گروه بحران بین المللی، حزب التحریر را به عنوان یک حزب بنیادگرای فعال در منطقه مورد بحث و بررسی قرار می دهد که از خارج از منطقه هدایت و رهبری می شود. در این کتاب عوامل جذاب بودن حزب برای مردم منطقه بیان شده که نارضایتی از حکومت های غیر مذهبی منطقه، نبود راه های قانونی برای بیان اعتراضات و خواسته ها، همچنین وضعیت نابسامان اقتصادی مردم جمهوری ها و آموزش های آسانتر نسبت به روحانیون سنتی از جملهی این موارد می باشد. واکنش های دولتی و بین المللی را نسبت به فعالیت های حزب بیان کرده. مشی آزادیخواهانه همراه با مماشات از یک سو و از سوی دیگر سرکوب جنبش هایی چون طالبان، حزب رستاخیز اسلامی تاجیکستان و جنبش اسلامی ازبکستان، زمینه و بستر گسترش فعالیت ها را در این منطقه فراهم آورده است. واکنش سرکوبگرانهی دولت های منطقه، اعتبار و اهمیت جهانی آن ها را در نبود جایگزین های رقیب بیش از پیش فراهم آورده است.
هرایر دکمجیان در کتاب« جنبش های اسلامی معاصر در جهان عرب»[۱۷]، برای بررسی علل و رستاخیز فکری و سیاسی در دوران های تاریخی مختلف، بر اساس یک دیدگاه جامعه شناسانه رستاخیز اسلامی را یک حرکت دوری می داند که در طول تاریخ ۱۴۰۰ سالهی اسلامی در مقاطع خاص یعنی زمانی که عوامل بحران ساز دست به دست هم می دهند، به عنوان پاسخ متقابل بحران فراگیر در جامعه بهوقوع می پیوندد. وی معتقد است که بنیادگرایی اسلامی در اصل به معنی بازگشت مجدد به ریشه های اصلی پیام و عقیدهی اسلامی به شیوهی سنت پیامبر اسلام است که برای ساختن نظام سیاسی به اصول اولیهی موجود در قرآن و پیامبر توسل می جوید. دکمجیان می گوید که وقوع رستاخیز و تجدید حیات بنیادگرایانه بیشتر با دوران های آشفتگی بزرگ همراه بوده که در اثر آن موجودیت جامعه اسلامی و یا وحدت و انسجام روحی آن در معرض تهدید و خطر قرار گرفته است.
روی آلیسون کتاب « امنیت در آسیای مرکزی؛ چارچوب نوین بین المللی »[۱۸]، را که حاصل کنفرانسی تحت عنوان آسیای مرکزی در چارچوب جدید امنیتی است در سپتامبر ۱۹۹۱ منتشر کرده است. او در فصل سوم همین کتاب به نقل از الکسی مالاشنکو، در مقالهای با عنوان « اسلام در آسیای مرکزی»، اسلام را به عنوان عاملی در یکپارچگی و در عین حال افتراق کشورهای آسیای مرکزی مورد بررسی قرار داده است. وی معتقد است که اکثریت قاطع این کشورها جمعیت بومی خود را با اسلام معرفی می کنند و فرآیندهایی که مخصوص اکثر کشورهای اسلامی هستند، از جمله اسلام سیاسی و بنیادگرایی، در این جوامع نیز در حال گسترش هستند. در ادامه نویسنده به توضیح اسلام افراطی و واکنش نخبگان حاکم در هر یک از جمهوری ها نسبت به آن پرداخته است. در شرایط «بازگشت به سنت گرایی» جامعه، نخبگان فعلی به «زمینهی اسلامی» اطمینان زیادی ندارند و خود را ناگزیر از انجام اقداماتی در جهت سرکوب مخالفین بالقوه بنیادگرا و واقعی خود می دانند. همچنین به بررسی تأثیر غیر مستقیم عامل دین بر روابط میان روسیه و دیگر کشورها از جمله ایران، عربستان سعودی، ترکیه و پاکستان با کشورهای آسیای مرکزی پرداخته است. دلیل توجه به این مقاله با وجود نبود حداقل توضیحی در مورد حزب التحریر، مطرح کردن اسلام (سیاسی) به عنوان عامل امنیتی در منطقه و از طرف دیگر حضور حزب به عنوان یک گروه بنیادگرا و تهدید امنیتی که فعالیت آن توسط نخبگان حاکم در این جمهوریها ممنوع شده است.
ب. مقالهی فارسی:
دکتر الهه کولایی در مقالهی خود با عنوان"زمینه های بنیادگرایی اسلامی در آسیای مرکزی”[۱۹]، اگر چه به حزب التحریر به عنوان یک گروه بنیادگرا اشاره ای نکرده ولی به خوبی به توضیح ریشه های توسعهی بنیادگرایی، وضعیت مسلمانان در زمان روس ها در آسیای مرکزی، چگونگی گسترش اسلام سیاسی در آسیای مرکزی، انقلاب بلشویکی و مسلمانان، در ادامه به جنگ داخلی تاجیکستان، سیطره ی طالبان بر افغانستان، حملات تروریستی القاعده در آمریکا در ۱۱ سپتامبر به عنوان عوامل زمینه ساز برای فعالیت رهبران جمهوریهای آسیای مرکزی علیه بنیادگرایان مسلمان پرداخته. به مجموعه عوامل درونی و بیرونی که باعث توسعهی بنیادگرایی اسلامی در آسیای مرکزی شده است، اشاره کرده است از جمله عوامل بیرونی؛ ایجاد خلاء ژئوپلیتیکی پس از فروپاشی اتحاد شوروی ” بازی بزرگ” جدیدی را در این منطقه شکل داد. عربستان، جمهوری اسلامی ایران و پاکستان از کشورهایی بودند که در عرصهی قدرت های منطقهای در آسیای مرکزی به شدت فعال شدند. عناصر درونی؛ رشد سریع جمعیت و شرایط دشوار اقتصادی، فساد سیاسی، تجارت مواد مخدر، نابرابری ها و مشکلات عظیم اقتصادی، توسعه ی آگاهی دینی.
صلاح الدین هرسنی در مقالهی خود با عنوان « ریشه های بنیادگرایی در آسیای مرکزی »[۲۰]، عارضهی بنیادگرایی را در کنار الگوها و نرم های رایج حاکم بر نظام سیاسی این کشورها که منجر به کند شدن روند دموکراتیک در این جمهوری ها شده، معضل بزرگ و موجد چالش هایی برای نظام سیاسی این جمهوری ها میداند. وی پدیدهی بنیادگرایی را معلول عوامل داخلی( نوع نظام رهبری، وجود و فعالیت های برخی از جریان های تند اسلامی) و خارجی ( نظریهی تغییر موازنهی قدرت نظام بینالملل در پرتو رخداد ۱۱ سپتامبر) بیان می دارد. همچنین بهطور گذرا و کوتاه به توضیح فعالیت حزب التحریر در منطقه پرداخته است.
منابع انگلیسی:
الف.مقاله
سامانتا برلتیچ در مقاله ی خود با عنوان “گسترش حزب التحریر در آسیای مرکزی”[۲۱]، به بیان تاریخچه کوتاه در مورد شکل گیری حزب التحریر، حوزه ی فعالیت آن در اروپا ( انگلستان ) و آسیای مرکزی از جمله ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و قزاقستان و واکنش سرکوبگرانه ی رهبران این کشورها اشاره می کند. وی معتقد است که سازمان حزب التحریر را از یک جنبه می توان با سازمان القاعده مقایسه کرد. در واقع حزب التحریر یک سازمان اسلامی است که از میان نهضت های فراملیتی سنی به وجود آمده و هدف آن متحدکردن جهان اسلام توسط خلافت اسلامی است که جایگزین حکومت های ملی شود. سیاست حزب التحریر که ترجمهی آن ( حزب آزادی اسلامی ) است، مبنی بر پرهیز از بکارگیری خشونت است. اما به هر حال بر اساس تازه ترین گزارش ها، این سازمان از جنبهی نظامی گری رشد بهتری یافته است. دلایل بسیار مهمی که حزب التحریر خاستگاه خود را در کشور ازبکستان قرار داده است: ۱. از نظر حزب، رئیس جمهور ازبکستان – اسلام کریم اف – یک یهودی است. ۲. روش سرکوب گرانهی کریم اف علیه مخالفین ۳. جایگاه بسیار مهم ازبکستان در تاریخ اسلام ۴. اظهارت شفاهی کریم اف است که از حزب التحریر به نام سازمان ” وهابی ” نام برده است.
وشیچ گرابوسکی در مقالهی خود با عنوان “حزب التحریر بین خشونت و سیاست ها”[۲۲]، به بیان خاستگاه، تاریخچه، ایدئولوژی، فعالیت حزب در آسیا و اروپا، راهبرد و عناصر افراطی حزب پرداخته. راهبرد حزب التحریر روی حرکت انقلاب اسلامی النبهانی ایجاد شده که در واقع مبارزه با عقاید و افکار است. این راهبرد در سه مرحله ایجاد شده: - مرحلهی اول. آموزش و آگاهی جامعه نسبت به تاریخ، ایدئولوژی و فعالیت های جنبش در جهت جذب اعضاء – مرحلهی دوم. مشارکت با قدرت های قانونی و اجرایی کشور – مرحلهی سوم. آمادگی جامعه برای ایجاد یک خلافت.
عناصر افراطی اصول عقاید: مخالفت با دموکراسی، سرمایه داری، صهیونیسم، غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا، خشونت.
ماتیو کراستون در مقالهی “چگونه آمریکا تهدیدهای اسلامگرایان را غلط تعبیر کرده است”[۲۳]، به بررسی و تحلیل زیربنایی حزب التحریر در آسیای مرکزی پرداخته و نکات نظری و سیاسی مهمی را برجسته کرده است. از جمله این که چگونه ایالات متحده با هدف اعلامی خود تحت عنوان تعمیق و توسعهی دموکراسی در آسیای مرکزی در این منطقه درگیر شده است. نویسنده ضمن بیان سابقهی تاریخی کوتاه از حزب التحریر دیدگاه حزب را در مورد مفاهیمی مانند دموکراسی، آزادی تفکر، تملک، سیاست های اقتصادی آزاد بیان کرده و در قسمت های دیگر مقاله به توضیح اساس ستیزه جویی آمریکا، بنیادگرایی، امید آمریکا برای نابودی اسلام… پرداخته است.
نویسنده چند دلیل عمده ی ناتوانی دولت های منطقه را برای پایان بخشیدن به فعالیت های حزب التحریر بیان می کند که عبارتند از: - یوگنی ژووتیس مدیر دفتر حقوق بشر و رعایت قوانین قزاقستان، علت اصلی آن را نبود ارادهی سیاسی برای شناسایی و پذیرش ارتباط و بههم پیوستگی متقابل بین شکست و ناکارآمدی سیاست های اجتماعی دولت های مذکور، ارتشا، تضییقات و محدودیت های دینی و افکار و ایده های جذاب حزب التحریر ذکر می نماید. علاوه بر آن درک و شناخت واقعی و درستی ازدیدگاه های حزب التحریر و نحوه و چگونگی تأثیر و نفوذ ایده های حزب مذکور در دل های مردم وجود ندارد.
گول نوزا سایدازیموا در مقالهی خود با عنوان « آسیای مرکزی: دعوت حزب التحریر برای جذب حامیان دولت اسلامی»[۲۴]، به بیان گزارشی کوتاه از سرکوب و دستگیری اعضای حزب التحریر در کشورهای تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان، تاریخچه، اهداف و حمایت رو به رشد از حزب در منطقه می پردازد. در این مقاله نویسنده به نقل از مایکل های مدیر بخش آسیای مرکزی گروه بحران بین المللی[۲۵] درباره دلایل حمایت از حزب التحریر در جوامع آزادتری همچون قرقیزستان خطاب به نشریهی رادیو آزادی اروپا[۲۶] در بیشکک می گوید، «حمایت مردم از حزب التحریر برای ابراز وجود و ارضای سیاسی تنها بخشی از حقیقت است، بلکه جنبه های واقعی تر عدم رعایت مساوات، عدالت و پاسخگویی از جانب دولت است.»
زینو باران، فردریک استار، سوانتی کورنل در مقالهی خود با عنوان « افراط گرایی اسلامی در آسیای مرکزی و قفقاز: دلایلش برای اتحادیه اروپا»[۲۷]، به بررسی گروه های افراط گرای فعلی (حزب التحریر، اکرمیه، حزب النصرت، جنبش اسلامی ازبکستان، جنبش اسلامی آسیای مرکزی، جماعه التبلیغ)، تمرکز جغرافیایی اسلام گرایان، مسائل اخیر در آسیای مرکزی و قفقاز و نسبت دادن آن ها به گروه های افراط گرای اسلامی از جمله انقلاب ۲۰۰۵ در قرقیزستان، شورش و سرکوب در اندیجان در سال ۲۰۰۵ و مداخلهی غرب در این حوادث پرداخته است. در ادامه نیز در مورد ریشه های بنیادگرایی اسلامی در آسیای مرکزی و قفقاز، به عوامل اقتصادی – اجتماعی، جایگاه طبقاتی، نبود مشارکت سیاسی و سرکوب، قاچاق مواد مخدر و اسلام گرایی افراطی اشاره می کند.
ب.سایت[۲۸]
سازماندهی پژوهش
درجهت بررسی زمینه های شکل گیری و پیامدهای فعالیت حزب التحریر در آسیای مرکزی در این نوشتار، پس از مقدمه و بیان مسئله، در فصل نخست به کلیاتی در مورد روند اسلام گرایی در آسیای مرکزی پیش و پس از فروپاشی اشاره می شود. به این صورت که در بخش اول ابتدا به بررسی وضعیت پیشینه ی تاریخی اسلام در منطقه پیش از اتحاد شوروی، دوران حکومت شوروی در بخش دوم به بررسی روند اسلام گرایی در آسیای مرکزی پیش از فروپاشی شوروی و در بخش سوم به بررسی روند اسلام گرایی در منطقه پس از فروپاشی شوروی، پرداخته می شود.
در فصل دوم به بنیادگرایی اسلامی در آسیای مرکزی و زمینه های آن؛ با تأکید بر حزب التحریر اسلامی پرداخته شده، در بخش اول از این فصل به تعریف بنیادگرایی، کاربردهای بنیادگرایی، بنیادگرایی اسلامی و ریشه های آن، مضامین اصلی و خاستگاه ( سلفیه، وهابیت، سیدقطب و جنبش اخوان المسلمین) اشاره شده است. در بخش دوم به زمینه های شکل گیری و پیامدهای فعالیت حزب التحریر در آسیای مرکزی پرداخته شده است. به این ترتیب که در این بخش در مورد خاستگاه، ایدئولوژی، اعضاء، رهبران، ساختار، فعالیت هایش در کشورهای منطقه، اهداف و تأثیراتش، واکنش رهبران و نخبگان حاکم جمهوری های آسیای مرکزی نسبت به این حزب و نیز به رابطه حزب التحریر با گروه های اسلامگرای آسیای مرکزی جنبش اسلامی ازبکستان و حزب نهضت اسلامی تاجیکستان اشاره شده است.
در فصل سوم به نقش عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر تشدید فعالیت های حزب التحریر پس از فروپاشی شوروی در آسیای مرکزی، پرداخته شده است. به این ترتیب که در بخش اول در مورد نقش عوامل داخلی از جمله ضعف ساختار اقتصادی - اجتماعی و ضعف ساختار سیاسی و نوع نظام رهبری در این کشورها و در بخش دوم در مورد عوامل خارجی از جمله تغییر موازنهی قدرت نظام بینالملل آن هم در پرتو رخداد ۱۱ سپتامبر، نقش عربستان، پاکستان، حضور طالبان در افغانستان و رابطه آن با حزب التحریر و در بخش سوم در مورد سیاست جمهوری اسلامی ایران نسبت به بنیادگرایی اسلامی بحث شده است. بخش چهارم نیز شامل یک جمع بندی از همهی مباحث پژوهش است.
فصل اول:
روند اسلام گرایی در آسیای مرکزی؛ پیش و پس از فروپاشی شوروی
۱-۱ مقدمه
توسعهی اسلام درآسیای مرکزی، نخست در قرن هفتم م - قرن اول هجری- صورت گرفت. در قرن هفتم، لشکریان عرب به سوی آسیای مرکزی، جایگاه تمدنی باستانی که از دیرباز در معرض نفوذ سنن بودایی- مانوی و مسیحی- نسطوری قرار داشت، هجوم آوردند. در قرن دهم م، اسلام در مقام مذهب آسیای مرکزی حاکم شد و به یکی از معتبرترین کانون های فرهنگی دارالاسلام تبدیل شد این امر ( توسعه اسلام ) به مدت ۱۳۰ سال ادامه یافت. [۲۹]
توسعهی تمدن اسلامی در آسیای مرکزی با توسعه ی این تمدن در ایران ارتباط نزدیکی داشت. فتح ایران و قفقاز توسط عرب ها، سفر تجاری مسلمانان به مناطق استپی و مهاجرت ترکان آسیای مرکزی به ایران سه عاملی بودند که باعث ورود و گسترش اسلام در آسیای مرکزی گردیدند.[۳۰] بیابان نشین های آسیای مرکزی جزء اولین گروندگان به اسلام در دههی ۵۰ هجری بودند و گرویدن اقوام ترک و تاتار با اسلام آوردن حکام آن ها در دهه های ۳۰ و ۴۰ قرن ۱۴ هجری کامل شد. قرقیزها و قزاق ها آخرین اقوامی بودند که در قرن ۱۹ م اسلام آوردند.[۳۱]
در جریان حملهی اعراب خلفای اموی و عباسیان بر آسیای مرکزی حاکم شدند. قدرت های محلی ترک به سمت شمال شرقی عقب رانده شدند، به همین دلیل از نظر جغرافیدانان مسلمان قرون سوم و چهارم هجری ترکستان از شمال ماوراءالنهر آغاز می شد. نخستین دولت ترک اسلامی در آسیای مرکزی را قراخانیان به وجود آوردند.[۳۲]
در قرن نهم میلادی آسیای مرکزی بخش جدایی ناپذیر از جهان اسلام محسوب می شد. تغییر مذهب به اسلام از مذاهب و عقاید رایج دیگر در منطقه از جمله زرتشتی، بودائیسم تا قرن هیجدهم ادامه داشت. در بخشی از این دوران با حملهی مغول ها در قرن ۱۳ میلادی تا قرن ۱۴ دوران رکود فرهنگ اسلامی آغاز شد. بعدها جانشینانش در منطقه به تدریج به اسلام روی آوردند. با ورود و گسترش اسلام در آسیای مرکزی سه نوع جامعهی اسلامی ( استپ های شمالی و غربی، ترکستان و ترکستان شرقی) شکل گرفت.
در قرن ۱۶ م تعدادی از مدارس – مؤسسات رسمی اسلامی در بخارا، درهی فرغانه و سمرقند ایجاد شد. مذاهب شیعه و سنی که از شاخه های اسلام هستند، گسترش یافتند. ریشه های شاخهی شیعه در آسیای مرکزی به طور برجسته اسماعیلیان ( هفت امامی) و امامیه ( دوازده امامی ) و شاخهی سنی، حنفی و حنبلی بودند.[۳۳] در قرن ۱۸ م یک جنبش زاهدانه که بعدها به نام صوفیسم یا تصوف ( عرفان اسلامی؛ توجیه مسائل سیاسی به مدد الهی و اشراق عرفانی) نامیده شد، گسترش یافت.[۳۴]
تاریخ چندین سالهی آسیای مرکزی را می توان در رابطه بین چادرنشینان( قزاق، ترکمن، قرقیز) و یکجانشینان ( ازبک و تاجیک) خلاصه کرد. این منطقه در نهایت در قرن ۱۹م تحت سلطهی روسها درآمد. گرایش به اسلام توسط آن ها کنترل می شد. در سال ۱۹۱۷ با وقوع انقلاب اکتبر و ایجاد حکومت کمونیستی، دین اسلام به طور رسمی در دوران اتحاد شوروی ممنوع شد. پس از فروپاشی شوروی و استقلال ناگهانی جمهوری های آسیای مرکزی در سال ۱۹۹۱، توجه مردم منطقه به اسلام به عنوان بخشی از هویت قومی و ملی منجر به احیای اسلام و ایجاد گرایش های اسلامی در منطقه ( نوگرایی و بنیادگرایی) شد. به نظر می رسد که در این کشورها دین به عنوان یک مجموعه فکری حکم هویت ثانوی را دارد و رهبران اعتقادی به تفکر دینی ندارند. در این فصل و دیگر فصل ها در مورد دلایل داشتن چنین نگرشی در مورد دین به ویژه اسلام و ایجاد مرزبندی بین اسلام خوب و بد، از سوی نخبگان حاکم منطقه توضیح داده می شود.
۱-۲ پیشینهی تاریخی اسلام در آسیای مرکزی
۱-۲-۱ پیش از اتحاد شوروی
وضعیت اسلام در منطقه پیش از اتحاد شوروی در قالب سه نوع « جامعهی اسلامی»[۳۵] که با ورود و گسترش اسلام در آسیای مرکزی در این منطقه شکل گرفت، بررسی می شود.
الف. استپ های شمالی و غربی: منطقهی استپی و نیمه خشک واقع در بالای دریاهای سیاه، خزر، آرال، و دریاچهی بالخاش محل سکونت مردمان شبانکاره ای بود که با پرورش گاو، گوسفند، اسب … روزگار می گذراندند. مردمان این منطقه به زبان های ترکی- آلتایی صحبت می کردند. در واقع این منطقه قلمرو اردوی زرین و سپس تاتارهای یکجانشین و قزاق های شبانکاره بود. فتح این منطقه توسط مغول ها در قرن سیزدهم میلادی صورت گرفته است. در سال ۱۳۴۱-۱۲۲۷ اردوی اعقاب باتو با اردوی سفید متحد می شوند و اردوی زرین را تشکیل می دهند. ( ۱۵۰۲- ۱۳۷۸ )
آن ها با مردمان محلی در هم آمیختند و به تدریج قوم ترک تاتار را به وجود آوردند، و در نهایت نیز مسلمان شدند. امپراتوری اردوی زرین از اواسط قرن سیزدهم تا اواسط قرن پانزدهم قدرت برتر منطقه بود. این امپراتوری در اثر حملات توسعه طلبانهی عثمانی، ظهور دولت های قدرتمند در مسکو، مولداوی، لیتوانی و اختلافات داخلی به گروه های سیاسی - قومی تاتارهای کریمه، تاتارهای ولگا، ازبک ها و قزاق ها تجزیه شد.[۳۶]
به طور کلی با حمله چنگیزخان در قرن هفتم هجری/ سیزدهم م به مناطق وسیعی از آسیای مرکزی و شرق ایران و از میان رفتن حکومت های محلی مسلمان، گسترش اسلام در این سرزمین ها متوقف شد. جانشینان چنگیز در سرزمین های متصرفهی خود سیاست واحدی را در قبال امور مذهبی در پیش نگرفتند. گاه آنان دستور نگهداری مسجدی را در بخارا می دادند، در حالی که در سمرقند تخریب مساجد را خواستار میشدند. به هر حال مغول ها توجه زیادی به جلب حمایت مسلمانان داشتند. روی کار آمدن ایلخانان و قدرت یافتن هلاکوخان و حمله او به قلمرو خلفا در روند گسترش اسلام و پیشبرد فرهنگ ایرانی در متصرفات جدید مؤثر واقع شد.[۳۷] گرایش غازان خان به اسلام سبب شد، مسلمانان در رأس امور سیاسی - نظامی قرار گیرند و بهتدریج مذهب تشیع نیز در دربار مغولان اعتبار بیشتری یافت. در زمان سلطان محمد خدابنده ( اولجایتو) این گرایش گسترده تر شد و مذهب تشیع جنبه رسمی یافت. برروی مسکوکات نام امیرالمؤمنین علی (ع) ضرب شد.[۳۸]
در قرن شانزدهم با تسخیر غازان خان (۱۵۵۲) و آسترخان (۱۵۵۶) به دست ایوان مخوف، مسلمانان برای اولین بار تحت حکومت روس ها در آمدند.[۳۹] از سال های نخست قرن شانزدهم تا آخرین روزهای تزاریسم، روس ها اسلام را به مثابهی یک کل،-« ملتی » واحد – تلقی می کردند که تنها از لحاظ جغرافیایی و قومی و زبانی و اداری تقسیم شده است. برخی از مسلمان ها در میان روس ها تحلیل رفته و از« شهروندان عادی امپراتوری » به شمار می آمدند، که همانند شهروندان روسی خود از حقوق و وظایف کلی مشابهای برخوردارند. سایر مسلمان ها – بومی ها[۴۰]– شهروند کامل محسوب نمی شدند، بلکه نوعی رعیت درجه دوم و « تحت الحمایهی » تزار تلقی می شدند.[۴۱]
اولین عکس العمل روس ها در مقابل مسلمانان تحت سلطه این بود که با توسل به هر شیوهای آنان را به مسیحیت ترغیب کنند. مساجد این دو شهر را خراب کردند، مدراس قرآنی را بستند، و موقوفات را مصادره کردند. در مقابل شورش ها و اعتراضات تاتارها و قزاق ها فایده ای نداشت و آن ها به روستاها رفته و به احداث مساجد و مدارس در روستاها و تبلیغ اسلام در بین چادرنشینان می پرداختند.
در قرن هفدهم روس ها توجه خود را بر ممانعت از مسلمان شدن مجدد تاتار های مسیحی متمرکز کردند.[۴۲] در پایان قرن هیجدهم سیاست دولت روسیه نسبت به اسلام قدری معتدل شد. با گسترش امپراتوری، روس ها ارتباط بیشتری با ملل دیگر مسلمان پیدا کردند. در نتیجهی رفتار خشونتآمیز آنان با مسلمانان داخل مرزهای خود می توانست بر سیاست خارجی آن ها اثر نامطلوبی بگذارد.
در ۱۷۸۸ کاترین کبیر یک مرکز استفاء مذهبی به نام مجمع روحانی محمدی در اورنبورگ ایجاد کرد. در طول قرن نوزدهم سه مرکز اسلامی دیگر نیز تأسیس شد: یکی در کریمه در ۱۸۳۱ و دو تای دیگر در قفقاز جنوبی در ۱۸۷۲ یکی از این دو متعلق به شیعیان بود. این مجامع روحانی که بعدها در حکومت شوراها به مراکز چهارگانهی مذهبی تبدیل شدند، در زمینه های معینی از قانون مدنی دارای صلاحیت بودند و آموزش طلاب را بر عهده داشتند. آن ها برای آموزش طلاب یک برنامه ی رسمی داشتند و برای ایجاد هماهنگی درآموزش، به طور مرتب از طلاب امتحاناتی به عمل می آوردند.[۴۳] اما پس از مدتی سیاست دولت روسیه عوض شده و در نتیجهی مصادرهی زمین ها و موقوفات تاتارهای کریمه در جریان سال های ۱۷۸۳ تا ۱۸۹۶ اکثر تاتارها به امپراتوری عثمانی مهاجرت کردند.[۴۴]
ب. ترکستان( ماوراء النهر، خوارزم و فرغانه)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:32:00 ب.ظ ]




۲-۱-۱-۵-۱-۳- ساختار ماتریسی
ساختار ماتریسی، ترکیبی از انواع ساختارهای کارکردی و بخشی میباشد. در این نوع ساختار، مدیریت هر واحد، افراد تحت سرپرستی خود را از سایر واحدها اقتباس میکند. در واقع در این روش تخصصهای افراد، تحت سرپرستی مدیران گروه های مختلف قرار میگیرد (فونشن، ۲۰۰۷؛ دفت، ۱۳۷۹؛ رابینز، ۱۳۷۸). نکته قابل توجه آن است که در ساختار ماتریسی، اصل وحدت فرمان نقض میشود. این بدان معنا است که افراد از چند نفر دستور گرفته و به چند نفر پاسخ میدهند. البته این تعارض خطوط دوگانه اختیار، مزیت اصلی این ساختار میباشد. زیرا توجه همزمان به استانداردهای کارکردی و اقتضائات پروژهای را ارتقا میدهد (هچ، ۱۳۸۷). در این ساختار، محیط سازمان بسیار نامطمئن است (اعرابی، ۱۳۷۶).

۲-۱-۱-۵-۲- انواع جدید ساختار سازمانی

    • ساختار افقی[۴۵] (فونشن، ۲۰۰۷)
    • ساختار شبکهای[۴۶] (هچ، ۱۳۸۷)
    • ساختار ستارهای[۴۷] (کوئین[۴۸]، ۲۰۰۰؛ حسنپور، ۱۳۸۲)
    • ساختار تارعکبوتی[۴۹] (کوئین، ۲۰۰۰؛ حسنپور، ۱۳۸۲)
    • ساختار پارندی[۵۰] (حسنپور، ۱۳۸۲؛ منوریان، ۱۳۷۸؛ الوانی، ۱۳۷۷)
    • ساختار خوشه ای[۵۱] (ویس[۵۲]،۲۰۰۱؛ حسنپور، ۱۳۸۲)
    • ساختار مجازی[۵۳] (حسنپور، ۱۳۸۲؛ الوانی، ۱۳۷۷)
    • ساختار تواناساز[۵۴] و بازدارنده[۵۵] (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱؛ هوی و میسکل، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸).

۲-۱-۱-۵-۲-۱- ساختار افقی
امروزه سازمانها جهت غلبه بر نااطمینانیها و چالشهای محیطی به الگوهای ساختاری جدید نیاز دارند (کلارک و کلگ[۵۶]، ۱۹۹۸). ساختار افقی در مقایسه با سایر انواع ساختار مطرح شده، دارای ماهیتی جدیدتر میباشد. این ساختار، ساختاری نوپدید است و پیدایش آن مربوط به کمتر از ده سال گذشته میباشد. این ساختار دربردارنده گروههایی از افراد است که به طور موازی با فعالیتها و فرایندهای سازمانی در حرکتاند. (فونشن، ۲۰۰۷).
۲-۱-۱-۵-۲-۲- ساختار شبکهای
سازمان شبکهای عمدتاً ارتباطات جانبی (موربی) را جایگزین ارتباطات عمودی و روابط کنترلی قرار میدهد. بدین ترتیب همکاری میان چندین واحد، جایگزین روابط رسمی سازمانی میشود. در این ساختار، یک بخش واحد تولیدکننده خدمات و محصولات نمیباشد بلکه کل شبکه و سازمان، تولیدکننده است. این نوع ساختار زمانی شکل میگیرد که سازمانها با نوعی تغییر شتابان فنآوری، چرخه های کوتاه حیات محصول و بازارهای تخصصی روبرو باشند. در واقع محیط این نوع ساختار، محیطی بسیار نامطمئن و متغیر میباشد (هچ، ۱۳۸۷).
۲-۱-۱-۵-۲-۳- ساختار ستارهای یا خوشه ستارهای
سازمانهایی که ساختار ستارهای شکل دارند، دائماً هسته خود را مهندسی مجدد و منسجم مینمایند و بدین وسیله سرمایه ها و ظرفیتهای مهم خود را حفظ میکنند. این ساختارها متناسب با شرکتها و سازمانهایی هستند که شایستگیها و قابلیت‌های محوری بسیار گرانبها و پیچیدهای دارند و دارای محصولات متنوعی هستند. در این سازمانها، واحد و هسته مرکزی با گرهها یا مراکز کوچک پایین دستی پیمانهایی شکل میدهد تا بدین وسیله از مراکز کوچک با دانش، مهارتها و منابع محوری خود حمایت میکنند؛ تا هریک از این مراکز در بازارهای خود نوآوری و کارآفرینی داشته باشد. ممکن است این مراکز کوچک نیز به نوبه خود ضمن دستیابی به شایستگی محوری پارهای از امور را به دیگران واگذار کنند (کوئین، ۲۰۰۰). بدین ترتیب سازمانهای ستارهای شکل میتوانند بهترین عملکرد و اثربخشی را با بهره گرفتن از استراتژی تامین منابع از خارج سازمان داشته باشند (حسنپور، ۱۳۸۲).
۲-۱-۱-۵-۲-۴- ساختار تارعنکبوتی
در این نوع ساختار، بهترین راه برای حصول اطمینان از جریان یافتن اطلاعات و دانش، استفاده از خدمات دیگران یا تامین منابع از خارج سازمان است. سازمان دارای ساختار تارعنکبوتی، دفاتری در تمام نقاط دنیا دارد؛ و چنانچه مشکلی برای مشتریان به وجود آید، سازمان متخصصان مختلف را از نــواحی مختلف به محل اعزام می کند. در ضمن کارشناسان مختلف با بهره گرفتن از شبکه داخلی مطمئن شرکت می توانند همزمان از نقاط مختلف دوردست به بررسی موضوع بپردازند. سازمان های تارعنکبوتی می توانند یک پشتیبانی تخصصی به مناطق چندگانه جغرافیایی بدهند، ریسک سرمایه گذاری را کاهش داده، خلاقیت و نوآوری افراد را بالا برده و احتمال اختراعات انقلابی را افزایش دهند. شرط اولیه ایجاد و توسعه این مناسبات این است که اهداف و تعهدات جنبه مشترک و یکنواخت پیدا کنند تا بدین وسیله سازگاری و انسجام واحدها افزایش یافته و روحیه تفاهم بیشتر گردد (کوئین، ۲۰۰۰؛ حسن پور، ۱۳۸۲).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۱-۱-۵-۲-۵- ساختار پارندی
برخی، این سازمانها را به عناوینی همچون ســازمانهای سهوجهی و شبدری تعریف نمودهاند. سازمانهای پارندی فعالیتهای غیراستراتژیک را در زنجیره ارزش مشخص، به واحدهای خارجی محول میکنند. با این شیوه عمل، هزینه های سازمان کاهش مییابد و نیروی مدیریت صرف فعالیتهای اصلی و اساسی میشود. سازمان پارندی به مدیریت قدرت میدهد تا نیرو و توان خود را بر زمینههایی متمرکز کند که سازمان در آن دارای مزیتهای رقابتی است؛ به‏علاوه خود را از امور جزئی و کم اهمیت رها سازد (الوانی، ۱۳۷۷).
ساختار این نوع سازمانها، شبیه برگهای نوعی شبدر است که شکل سهوجهی دارد. نخستین برگ نمایانگر کارکنان کلیدی سازمان و دومین برگ نمایانگر مقاطعهکاران خارجی و سومین برگ نشانگر نماینده کارکنان منعطف است. کارکنان کلیدی شامل متخصصین باهوش و پراستعداد است که ساعتهایی طولانی کار میکنند و دستمزد آنها نیز زیاد است؛ و همین بخش این سازمان را از سازمانهای دیگر جدا و متمایز میسازد. به دلیل آنکه این بخش بسیار پرهزینه است، سازمان پیوسته درصدد کوچک کردن این قسمت و در عوض گسترش دادن قسمتهای دیگر است. مقاطعهکاران، متخصصانی هستند که کارهای غیراساسی را انجام میدهند. این نوع کارها را افرادی غیر از کارکنان کلیدی انجام میدهند. نیروی کار منعطف شامل کارگران پاره وقت یا موقت است که کارهای متفرقه سازمان را در مواقعی که حجم کار سازمان در اوج خود قرار دارد، انجام میدهنـد (حسنپور، ۱۳۸۲؛ منوریان، ۱۳۷۸).
۲-۱-۱-۵-۲-۶- ساختار خوشه ای
سازمانهای خوشه ای سازمانهایی هستند که در آن گروهی از افراد با هم کار میکنند تا مشکلات کسب و کاری را برطرف کرده و یا یک فرایند جدید را تعریف و تدوین نمایند. این افراد پس از اینکه کارشان انجام شد، از هم جدا میشوند. سازمانهای خوشه ای مبتنی بر تیمها و گروههایی هستند که اعضای این تیمها ممکن است از مناطق جغرافیایی مختلف باشند. در سازمانهای خوشه ای، خوشهها یا تیمها برای تسریع جریان اطلاعات، کوتاه نمودن زمان چرخه محصول، نزدیکسازی شرکتها به مشتریان و افزایش کارایی و اثربخشی طراحی و ایجاد شدهاند. اساس این خوشهها، سیستم های کاری با مهارتهای چندگانه و منعطف هستند که با توجه به بینش و فلسفه وجودی شرکت یا سازمان تشکیل میشوند. تعداد اعضای آنها از ۵ تا ۷ نفر یا از ۳۰ تا ۵۰ نفر است که این به ماهیت کار بستگی دارد ( ویس، ۲۰۰۱؛ حسنپور، ۱۳۸۲).
۲-۱-۱-۵-۲-۷- ساختار مجازی
سازمان مجازی عبارت است از شبکهای موقت از شرکتها شامل عرضهکنندگان، مشتریان و حتی رقبا که در نقاط مختلف دنیا پراکنده بوده و با سرعت با یکدیگر همکاری و ارتباط برقرار نموده تا از فرصتها استفاده کنند. در یک تلاش جمعی هریک از شرکا شایستگیهای محوری خود را ارائه میکند تا عملیات به نحو احسن انجام شود آنچنان که بههیچوجه یک شرکت به تنهایی از عهده آن برنیاید. علت این نامگذاری آن است که سازمان از منابع بیرونی که واقعاً به سازمان متعلق نیست، به وجود آمده است. به همین خاطر آن را سازمان مجازی مینامند.
از دیدگاه دیگر، سازمان مجازی نمونهای از سازمانهای آینده هستند که در آنها پیچیدگی، وسعت و حجم عملیات به گونهای است که دیگر نمیتوان آنها را به صورت سازمانی متمرکز و واحد اداره نمود، بلکه برای ادامه کار نیاز به سازمانهای دیگر نیز است. در مجموع در سازمانهایی که با هم سازمان مجازی را تشکیل میدهند، هر سازمان اثربخشی خود را در ارتباط با سازمان دیگر به دست میآورد. آنچه به آنها معنی میبخشد نوعی اتفاق و اتحاد موقت است. سازمان مجازی بسیاری از فعالیتهای خود را از منابع خارجی تامین میکند؛ و ساختاری را به وجود میآورد که در آن به جای انجام وظایف سنتی در هر واحد داخلی، واحدهای خارجی عهده دار انجام آن وظایف میگردند (الوانی، ۱۳۷۷؛ حسن پور، ۱۳۸۲).
نظر به آنچه گفته شد، هریک از ساختارهای مطرح شده به نوعی از ساختار اشاره مینماید که مناسب با شرایط و اقتضائات خاص خود میباشد. اما هیچ کدام از آنها اشارهای به مفهوم، ماهیت و ویژگیهای ساختار تواناساز و بازدارنده ننمودهاند. ساختارهای بازدارنده و تواناساز از آن حیث که سازمان و مجموعه سیستمی آن را در راستای پویشی معنادار برای کسب و ارتقای کیفی توانمندی سازمانی (وجهه بیرونی خوب، کارایی و سلامت سازمانی[۵۷] ؛ ترکزاده، ۱۳۸۷) توانا ساخته و یا باز میدارند، اهمیت مییابند.
۲-۱-۱-۵-۲-۸- ساختار تواناساز و بازدارنده
در یک دستهبندی نسبتاً جدید، ساختار به دو نوع تواناساز و بازدارنده شناخته شده است (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱؛ هوی و میسکل، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸). انواع ساختارهای تواناساز و بازدارنده برای نخستین بار توسط هوی و سوئیتلند (۲۰۰۰ و ۲۰۰۱) مطرح شد. این گونهشناسی سپس توسط هوی و میسکل (۲۰۰۵ و ۲۰۰۸) توسعه یافت و مشتمل بر چهار بعد رسمیت، تمرکز، فرایند و زمینه، مفهومسازی و معرفی گردید[۵۸]. این گونه ساختارها هریک دارای ویژگیها، استراتژیهای توسعهای متفاوت و تبعات کارکردی مختلفی میباشند. در پژوهش حاضر این نوع از ساختار (تواناساز و بازدارنده؛ هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱؛ هوی و میسکل، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸) مورد توجه بوده است.
۲-۱-۱-۵-۲-۸-۱- ساختار تواناساز
ساختار تواناساز به طور مفهومی، ساختاری مفید محسوب میشود ( مکگویگان، ۲۰۰۵)؛ و ادراک، استقرار و گسترش آن برای مدیریت سازمان یک نیاز میباشد (گیلمور[۵۹]، ۲۰۰۷). ساختار تواناساز، عنصری مهم و کلیدی برای توسعه سازمانهای یادگیرنده اثربخش است. همچنین ساختار تواناساز برای تغییر و مدیریت پویای آن، متغیری ضروری میباشد (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱). زیرا ساختار تواناساز منجر به تواناسازی اعضای سازمان برای پاسخگویی به سیستمهای متفاوت به شیوهای پویا و منعطف میشود (هوی، ۲۰۰۳؛ مکگویگان، ۲۰۰۵؛ کلارک، ۲۰۰۸؛ برد و همکاران، ۲۰۰۹؛ واتس، ۲۰۰۹)؛ و پیامدهای مثبت سازمانی را ارتقا میبخشد (هوی، ۲۰۰۳). بهعلاوه ساختار تواناساز، ارتقادهنده دانش تواناساز و دانش تواناساز خود، مولفهای کاربردی و عنصری پویا برای حل مسائل سازمانی است (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱؛ تایلوس، ۲۰۰۹)؛ و استفاده از آن (دانش تواناساز) برای مدیریت تغییر ضروری است (مرزنو[۶۰] و همکاران، ۲۰۰۵). از این رو ساختار تواناساز به رهبری سازمانی در موقعیتهای پیچیده اشاره دارد (هوی و دیپااولا[۶۱]، ۲۰۰۷).
ساختار تواناساز، یک وجه از رهبری میباشد (مک گویگان، ۲۰۰۵)؛ و رهبری نقش مهمی در تعیین ساختار تواناساز دارد (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۰ و هوی، ۲۰۰۳). رهبری تواناساز کلیدی برای رهبری اثربخش است و هدف آن، تناسب بین سبک رهبری و موقعیت به منظور کسب و توسعه پیامدهای مثبت و پویا است (رید[۶۲]، ۲۰۰۵). بر این اساس میتوان گفت رهبری تواناساز از طریق انگیزش، جهتدهی و ارتباطات تواناساز به طراحی ساختار تواناساز میانجامد؛ و بدین ترتیب سرمایه انسانی سازمان را در راستای احصاء و ارتقای کیفی پیامدهای سازمانی معنادار، توانا می سازد. همچنین ساختار تواناساز نیز منجر به رهبری تواناساز میگردد و از طریق نفوذ بر فرایند رهبری، تواناسازی سرمایه انسانی سازمان را به دنبال خواهد داشت. به بیانی دیگر، طراحی ساختار تواناساز لازمه رهبری اثربخش است. از طرفی ساختار تواناساز منجر به پدید آمدن و گسترش فرهنگ تواناساز میگردد (کلارک، ۲۰۰۸). ساختار تواناساز از طریق نفوذ بر نگرش اعضای سازمان (هوی، ۲۰۰۳)، و رهبری (در اینجا رهبری تواناساز) به عنوان یکی از مبانی سازمانی مهم و موثر شکلدهنده پنداره، نگرش، تصمیمات و رفتار افراد (گروجن و همکاران، ۲۰۰۴)، زمینه لازم برای ظهور فرهنگ تواناساز و هنجارهای پویای ناشی از آن را فراهم میآورند. از طرفی دیگر فرهنگ تواناساز از طریق خلق و گسترش هنجارها، ارزشها و باورهای سازمانی تواناساز بستر لازم برای طراحی ساختار تواناساز و گسترش رهبری تواناساز را تدارک میبیند.
مبتنی بر مفهوم پویای"برهمکنش چندلایه"(ترکزاده، ۱۳۸۸)، به طور کلی مولفه های رهبری تواناساز، ساختار تواناساز و فرهنگ تواناساز با یکدیگر تعاملات متقابل مستمر دارند که همین امر به تواناسازی اعضای سازمان و پویاییهای آن میافزاید؛ و بدین ترتیب بستر لازم جهت خلق مجموعه سازمانی تواناساز فراهم میآید. سازمان تواناساز، مجموعهای از گروه های کاری منسجم است که دارای سطوح بالایی از مشارکت اعضای سازمان و روابط تعاملی منعطف بین آنها است (تایلوس، ۲۰۰۹). محیط امروزی، محیطی راهبردی است (ترکزاده، ۱۳۸۸)؛ و پویش اثربخش در آن مستلزم استقبال از تغییرات، پویایی و پیچیدگیهای مستمر است. در ساختار تواناساز، افراد توانا آمادگی مواجه با امور پیشبینی نشده را دارند (واتس، ۲۰۰۹). از اینرو میتوان گفت ساختار تواناساز قابلیت و پویایی لازم جهت حرکت معنادار در محیط راهبردی امروز را دارا میباشد.
آنچه که ساختار تواناساز را از سایر انواع ساختار متمایز میسازد آن است که در این نوع ساختار، قواعد و رویههایی منعطف جریان دارد (سیندن[۶۳] و همکاران، ۲۰۰۴). در همین راستا هوی و سوئیتلند (۲۰۰۱) اذعان نمودند که منظور از ساختار تواناساز، تمرکززدایی و عدم هرگونه رسمیت نیست بلکه این ساختار، بیانگر قواعد و مقررات منعطف و یاریدهنده و نوعی از تمرکز سازمانی که در آن مشارکت اعضای سازمان در آن از ضروریات است، میباشد. ساختار تواناساز دارای ماهیتی یاریدهنده و حمایتگر است (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۰؛ گیست و هوی[۶۴]، ۲۰۰۴). در این نوع ساختار، مسئولیتهای سازمانی به روشنی مطرح گردیده و راهنماییهای لازم در رابطه با حل مشکلات سازمانی به اعضای سازمان ارائه میشود؛ و بدین طریق استرس آنها در محیط کار کاهش داده میشود. همچنین اعضای سازمان به واسطه تواناییها و قابلیت‌های خویش همواره احساس اثربخش بودن میکنند (هوی و میسکل، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸). در این نوع ساختار، کنترلهای غیر ضروری حذف گردیده و به جای آن انرژی سازمان صرف تواناسازی افراد در فرایند تصمیمگیری میشود (گیست و هوی، ۲۰۰۴). به طور کلی سازمان با ساختار تواناساز دارای قواعد و رویه های منعطف، اندازه سازمانی کوچک، رفتار رهبری باز، حرفهای و حمایتی است؛ و رفتار اعضای سازمان نیز حمایتگونه و مبتنی بر اعتماد متقابل میباشد (سیندن و همکاران، ۲۰۰۴).
در ساختار تواناساز، تخصص افراد ارزشمندتر از موقعیت و پست سازمانی آنان تلقی میشود؛ و مدیران توانا تصمیمات سازمانی را به صورت مشارکتی و به کمک افراد توانا صرف نظر از پست سازمانی آنان اتخاذ مینمایند. در همین راستا پژوهشها نشان میدهد که ساختار تواناساز، تصمیمات بهموقع و مناسب را ارتقا میبخشد (سیندن و همکاران، ۲۰۰۴)؛ و از طریق نفوذ بر نگرش و تلاشها ی افراد و همچنین ارتقای آن (هوی، ۲۰۰۳)، عملکرد آنان را تحت تاثیر قرار داده و آن را یاری میدهد (روآدز[۶۵]، ۲۰۰۹). از طرفی ساختار تواناساز فضایی از اعتماد را در سازمان پرورش میدهد (گیست[۶۶]، ۲۰۰۲؛ کلارک، ۲۰۰۸). مفهوم اعتماد، سلامت سازمانی، مشارکت و پیشرفت را به دنبال دارد (گیست، ۲۰۰۲؛ گیست و هوی، ۲۰۰۴؛ گیلمور، ۲۰۰۷؛ کلارک، ۲۰۰۸). بر این اساس میتوان اذعان نمود که ساختار تواناساز، کلیدی برای موفقیت سازمانی است (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱).
به طور کلی آنچه که موجب اهمیت ساختار تواناساز میشود عناصر و ویژگیهای سازنده آن، قدرت جهتدهی و پیشبرندگی آن در سازمان و قابلیت‌های کارکردی ناشی از آن می-باشد. ساختار سازمانی تواناساز دارای سلسلهمراتبی یاریدهنده است. بدین معنا که دربردارنده قواعد و مقرراتی است که راهنمای حل مشکلات میباشد و بدین ترتیب فرایند حل مساله را بهبود میبخشد (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱). ساختار تواناساز به قواعد و مقرراتی حمایتگر اشاره مینماید که رهبران سازمانی به مدد آنها از اختیارات خود برای مدیریت تغییرات سازمانی استفاده میکنند (مکگویگان،۲۰۰۵). از اینرو زمینه لازم برای فرایند رهبری سازمانی در موقعیتهای پیچیده درونی و محیطی را فراهم میآورد (تایلوس،۲۰۰۹). سازمان جهت پویش اثربخش خویش در این راستا، میبایست مجهز به سرمایه انسانی توانمند باشد. ساختار تواناساز، تواناسازی اعضای سازمان را به دنبال خواهد داشت (انگلرت و تارانت[۶۷]، ۱۹۹۵؛ هوی، ۲۰۰۳؛ مکگویگان، ۲۰۰۵؛ کلارک، ۲۰۰۸؛ برد و همکاران، ۲۰۰۹؛ واتس، ۲۰۰۹). زیرا درگیری کارکنان در طراحی سیستم، ارتقای ایدههای جدید (تایلوس،۲۰۰۹)، ارائه استانداردهای عملکردی، امکان اعمال کنترل بر کار خویش (آدلر[۶۸]،۱۹۹۹)، اعمال قدرت و نفوذ در انجام نقش های حرفهای خود و در پایان آفرینش موقعیتهای همکارانه در سازمان را موجب میگردد (هوی و میسکل،۲۰۰۸). بهعلاوه استقرار آن در سازمان به گروه های کاری یکپارچه و دارای سطوح بالایی از تعامل و مشارکت میانجامد (هوی و سوئیتلند،۲۰۰۱). بدین ترتیب میتوان گفت ساختار تواناساز، سازمان را در راستای تحقق سلامت سازمانی، توانا میسازد. ویژگیهای ساختار تواناساز را میتوان به شرح ذیل برشمرد:
- ارتقای قوانین و رویه های منعطف
- تلقی مشکلات به عنوان فرصتهای یادگیری
- پذیرش تفاوت در ارزشها
- تشویق ابتکارات
- پرورش اعتماد
- تسهیل فرایند حل مساله
- ارتقای همکاری
- صداقت و اعتبار
- یکپارچگی
- مشارکتجویی
- ایجاد احساس قدرت در افراد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:32:00 ب.ظ ]




شولتز به تبریز آمد و در تبریز مردی به نام احمد اسدی نماینده یک شرکت بزرگ که عضو یکی از گروه های ملی بود شولتز را کمک می کند و خدمتشان را بدون هیچ چشمداشتی انجام میدهد و همیشه می گوید این کار را به خاطر وطنم انجام می دهم. اسدی از شولتز خواست که بیش از همه به نهضت های مخفی و زیر زمینی آذربایجان توجه کند، یکی از این گروه ها، نهضت مدافعین ملی بود که اعضایش بیشتر دانشجویان، کارمندان و صنعتگران تشکیل می دادند و گروه دوم نهضت مساوات بود که از گروهی از سرمایه داران ذی نفوذ تشکیل شده بود.[۳۱۱]
اما به دنبال وقایع شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران از دو سو، شولتز به سرعت بساط خود را جمع کرد و به طرف تهران حرکت کرد و به سفارت آلمان پیوست.
شولتز به کمک وزیر مختار آلمان در ایران به عنوان یک مامور سیاسی عازم افغانستان شد و قبل از عبور از مرز توسط مقامات ایرانی بازداشت شد و به تهران اعزام گردید و به او اجازه داده شد که برای اتمام تحقیقات در سفارت آلمان سکونت کند . وی بعد به جنوب ایران گریخت و در میان ایل قشقایی به تحریک و توطئه بر علیه متفقین مشغول شد. در واقع هدف او و سیاستمداران آلمان این بود که ایران را به ۲ منطقه نفوذ تقسیم کنند. [۳۱۲]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آلمانها در ایران ۲ هدف را دنبال می کردند؛ اول اینکه با شورانیدن ایلات علیه دولت ایران و نیروهای اشغالگر روس و انگلیس نا آرامی هایی در پشت مرزهای متفقین به وجود بیاورند و در نتیجه انگلیسی ها و روس ها را وادار کنند نیروهای خود را از خطوط مقدم جبهه عقب بکشند. و هدف دوم آنها انهدام خطوط راه آهن سراسری ایران یا حداقل جلوگیری از انتقال کالا به روسیه از طریق این شاهرگ حیاتی بود، به گفته یکی از افسران اس . اس . به نام اتو اسکورزنی دسته ای کوچک سربازان آلمان باید به قشقایی ها و دیگر طوایف ناراضی اسلحه می رساندند و مهمتر از آن، آنها را آموزش می دادند. این سربازان پس از استقرار در ایران دستوراتی از طریق رادیو دریافت می کردند که در فواصل معین و به محض آنکه مواضع جدیدی به وجود می آمد به آنها اطلاع می داد که باید درچه نقطه به دشمن حمله کنند. اسم رمز برنامه که قرار بود اتواسکوزرنی آن را رهبری کند عملیات فرانوا بود.[۳۱۳] اما از سوی دیگر انگلیسی ها نیز در ایران دو هدف را دنبال می کردند: هدف اول محافظت از لوله های نفتی و هدف دوم تضمین امنیت انتقال سریع کالا از طریق گذرگاه ایران به روسیه بود. البته در هر دو مورد متفقین موفق شدند، در واقع دیپلماسی ماهرانه آنها، نواحی استراتژیک را در طول جنگ آرام نگه داشت و آمریکایی ها نیز با یک نقشه حساب شده به ایلیاتی های طرفدار خود اسلحه می دادند و با این کار در جلب نظر موافق آنان در خوزستان و لرستان بسیار موفق بودند.[۳۱۴]
به دنبال اشغال ایران، شولتز که از تبریز به تهران آمده بود، با نوبخت نماینده مجلس شورای ملی آشنا شد. نوبخت به شولتز گفت: «ناصر خان از شما دعوت کرده است که به عنوان مشاور نظامی در تمام مدت جنگ نزد او باشید او همه کاره جنوب است و قرار است هنگامی که ارتش آلمان وارد ایران شود مسئولیت حفاظت قسمت جنوبی راه آهن سراسری ایران را به عهده بگیرد، او ثروتمندترین و قدرتمندترین فرد ایران بعد از شاه است و ارباب تام الاختیار ایل قشقایی به شمار می رود. وی فرمانده ارتش خصوصی متشکل از ۲۰ هزار سوار ممتاز مسلح است و در کل یکی از مهمترین شخصیت های صحنه سیاسی امروز ایران به شمار می رود.[۳۱۵]
البته نوبخت معتقد بود که شولتز در خانه او بماند و به میان این قشقایی نرود نوبخت اظهار کرد اولاٌ وی به علت اینکه نماینده مجلس شورای ملی است و مصونیت پارلمانی دارد خانه اش از تصرف اشخاص و ماموران دولتی مصون است به علاوه وی معتقد بود که به قشقایی ها نمی توان اعتماد کرد.[۳۱۶]
سرانجام به اصرار شولتز، ناصرخان اتومبیل خود را به تهران فرستاد که آنها را با خود به فارس بیاورد لذا شولتز با همراهانش با لباس کهنه و شناسنامه جعلی به نام اسکندر شهریاری راهی فارس شدند[۳۱۷]
شولتز با ۴ نفر از تهران حرکت کردند. نوبخت (نماینده مجلس شورای ملی) سرگرد محمودی و دوستش که شاگرد دانشکده افسری بود و آقای محمد بهمن بیگی منشی مخصوص ناصرخان که زبان فرانسه را خوب می دانست و در سوربن پاریس تحصیل کرده بود. در بین راه تهران به شیراز چندین بار مشکلاتی برای گروه پیش آمد. با نزدیک شدن به دروازه قرآن شیراز بنا به پیشنهاد حبیب الله نوبخت قرار شد محمد و راننده را با چمدان ها به جلو دروازه قرآن بفرستند و بقیه گروه از طرف راست جاده به طرف تپه ای کوتاه مشرف به شهر شیراز رفته، پیاده به خانه ای که آماده شده بود بروند. پیش بینی نوبخت خیلی زود نتیجه داد زیرا ماموران انگلیسی جلو دروازه شهر توقف کرده از محمد جویای گروه شدند، محمد منشی ناصرخان در جواب ماموران انگلیسی گفت این افراد مهمانان خان قشقایی بودند که از وسط راه به ایل رفتند لذا افسران انگلیسی دستور توقف محمد را به پلیس دروازه شهر دادند ولی راننده، معترض این اقدام انگلسی ها شد و وارد شهر گردید. شولتز و گروه چند روز در شیراز توقف کردند سپس به اتفاق نوبخت به طرف فیروز آباد حرکت کردند وبه میان ایل رفتند ناصرخان در کنار چادر خودش چادری برای شولتز برپا کرد و ابراهیم نوری را مامور محافظت از جان شولتز نمود. در این زمان شولتز مطلع شد محمد حسین خان و ملک منصور خان در آلمان تحصیل می کنند.[۳۱۸]
مصادف این زمان شولتز با مایر تماس گرفت که من در ایالت فارس وظیفه مهمی را به عنوان مشاور نظامی ناصرخان به عهده گرفته ام، و قرار شد آن دو از طریق نوبخت و محمودی معاون فرمانده شهر تهران با هم ارتباط داشته باشند. البته عده ای در خصوص رفتن شولتز به میان قشقایی ها معتقدند که انگلیسی ها در خروج شولتز از تهران و رفتن او به ایل قشقایی نظر داشتند تا با کشاندن او به جنوب وی را دستگیر کنند که البته این نظر چندان صحیح نمی باشد. چون در آن موقع رابطه قشقایی ها با انگلیسی ها حسنه نبود از سوی دیگر شاید ناصر خان قصد داشت او را به میان ایل کشاند تا بعد شهرت دهد که شولتز در میان قشقایی هاست، اگر آلمان در استالینگراد فاتح شود وی مورد لطف آلمان ها قرار می گرفت و دیگر اینکه می توانست برادرانش را نجات دهد.
پس از رفتن شولتز نزد ناصرخان وی نامه ای از مایر دریافت کرد و به او خبر داد که هنوز هیچ دستوری از برلین دریافت نکرده است و ناصرخان به این نتیجه رسید که نمی توان روی دریافت فوری اسلحه و مهمات از آلمان تکیه کرد (قشقایی ها بیش از ۸ هزار قبضه تفنگ نوع واسموس در زمان جنگ جهانی اول، ۱۲ هزار تفنگ قدیمی تر و نه قبضه مسلسل در اختیار داشتند اما این مقدار اسلحه برای قیام گسترده کافی نبود) لذا ناصرخان برای بدست آوردن اسلحه سه راه در پیش رو داشت؛ یکی حمله به پاسگاه های ژاندارمری بود دوم خرید اسلحه از عربهای آن سوی خلیج فارس و سومین راهی که پیش روی آنها بود گرچه خیلی گران می شد، سلاح های ضد تانک را از سربازان هندی که به میدان های نفتی ایران آمده بودند دریافت کنند.[۳۱۹]
به گفته ناصرخان منطقه تحت تسلط قشقایی ها در واقع ۲ جبهه داشت و از طرف دو جناح احاطه شده بود.
شهرهای شیراز، کازرون و اردکان در دست دولت باقی مانده و فرماندهان این نقاط طرفدار انگلیس بودند، جبهه دوم محور شمالی جنوبی شیراز و بوشهر بود که گشتیهای انگلیسی در سراسر آن در رفت و آمد بودند و این وضع باعث شد که مناطق قشقایی به دو قسمت گرمسیر جنوبی و سردسیر شمال تقسیم شود. در این میان ناصرخان گفت: «ما مجبوریم سالی ۲ بار با حدود ۲ میلیون حشم از این جاده عبور کنیم و دشمن هر لحظه که بخواهد می تواند با بهره گرفتن از تانک این راه حیاتی را قطع کند و با تجهیزاتی که ما داریم به هیچ وجه قادر به مقابله موثر با آنها نیستیم»[۳۲۰]
پس از تشریح موقعیت قشقایی ها از سوی ناصرخان، مدیر ایرانی شرکت نفت ایران و انگلیس به عنوان نماینده دولت نزد ناصرخان آمده مدیر شرکت نفت به ناصرخان گفت پنج نفر آلمانی نزد او پناهنده اند، او به ناصرخان پیشنهاد کرد که اگر شولتز و یارانش را به او تحویل دهد در مقابل ۵ میلیون تومان دولت به او خواهد داد و علاوه بر این خود مختاری او را در منطقه قشقایی ها نیز خواهد پذیرفت[۳۲۱] دولت ناصرخان را تهدید کرد که در صورتی که آلمانی ها را تحویل ندهد بر ضد قشقایی ها وارد جنگ خواهد شد و گله های او را بمباران خواهد کرد . ناصرخان نیز نمی توانست منکر شود که تعدادی پیش او آمده اند ولی او به مامورین گفت که این افراد روسی بودند و فقط چند ساعت پیش من بودند.[۳۲۲]
در پی این وقایع چند شب بعد انگلیسی ها سه نفر را برای کشتن جاسوس آلمانی به چادر او فرستادند، این سه نفر وارد چادر شولتز شدند ولی چون شولتز به علت گرمی هوا در خارج چادر خوابیده بود جان سالم به در برد. ابراهیم خان محافظ شولتز متوجه جریان شد و به طرف آنها تیراندازی کرد لذا مهاجمین فرار کردند روز دیگر شخصی افشا کرد که این توطئه را انگلیسی ها ترتیب داده بودند . به دنبال این جریانات قشقایی ها در پی این بودند که فرودگاه هایی را برای فرود هواپیماهای آلمانی در منطقه فراهم کنند یکی از این مکان ها فراشبند فارس بود. ناصرخان شولتز را برای بازدید از این فرودگاه به فراشبند فرستاد در آنجا شولتز با کنستانتین یاکوب هومل آشنا شد. او پس از حمله روسها به شمال مجبور به فرار از آنجا شد و از طریق فردی از قبیله فارسیمدان نزد ناصرخان رفت و در ساختن فرودگاه با آنها همکاری کرد.[۳۲۳] هدف از این کار تسهیل در امر تحویل مهمات به قشقایی هابه وسیله آلمان بود به علاوه آلمان ها میتوانستند از آن به عنوان فرودگاه استفاده کنند. شولتز پس از بازدید فرودگاه و آشنایی با یاکوب به اردوی ناصرخان بازگشت در این میان ناصرخان به شولتز خبر داد که به تازگی بین مایر جاسوس آلمانی در ایران با همکار بسیار نزدیک اش به نام موسی مشاجره و درگیری درگرفته و در نتیجه آن ، این شخص پیش کنسول انگلیسی مسترگت رفته و مخفیانه تمام اسناد محرمانه آلمان را افشا کرده.پس از افشای آن پرونده تمامی افسران که در جنبش مقاومت ایران فعالیت داشتند به دست انگلیسی ها افتاد و همه آنها را دستگیر کردند. یکی از این افسران سر لشکر زاهدی بود. سرلشکر زاهدی فرمانده شهر اصفهان قبل از اشغال ایران با مایر ارتباط نزدیکی داشت. در این زمان ابوالقاسم بختیاری نیز از تهران به اصفهان آمد و همراه با ایل خود به مخالفت با دولت مرکزی پرداخت . سرانجام از سوی دولت انگلیس عملیاتی به نام عملیات «یونگو» به رهبری روی مک لین برای ربودن سرلشکر زاهدی آغاز شد.[۳۲۴] وی افسر مخصوص سرویس انگلیس در جنگ جهانی دوم بود که محل فعالیت اودر خاورمیانه بود وی از بن غازی دستور محرمانه ای دریافت کرد که خود را به ستاد ژنرال ویلسون در تهران معرفی کند. ماموریت وی دستگیری زاهدی بود.[۳۲۵]
دولت انگلیس دلیل خوبی برای همکاری زاهدی با خوانین در دست داشت واینکه زاهدی با ماموران آلمانی که در منطقه جنگی حضور داشته ارتباط داشته واز طریق آنها با فرمانده کل آلمان در قفقاز در تماس بوده است.[۳۲۶] در واقع گزارشهای سری نشان می داد که او در تدارک شورش سراسری علیه نیروهای اشغالگر متفقین است شورشی که نیروهای تحت فرمان او و نیروهای دیگر ایران در مناطق شمال شوروی در آن شرکت داشته باشند، کوتاه سخن اینکه زاهدی سبب بسیاری از نا امنی های جنوب شناخته می شد.
سرانجام نقشه ربودن سرلشکر زاهدی به رهبری روی مک لین با موفقیت اجرا شد و وی را به بیابانی نزدیک اصفهان برده وتحویل افسری دادند تا وی را به فلسطن بفرستند. در اتاق زاهدی کلکسیونی از سلاح های خودکار آلمانی، نقشه ای از نقاط مختلف اصفهان و مقدار زیادی نامه از ستاد آلمانی ها بدست آمد.[۳۲۷] و تمام اینها به خوبی نشان می داد که دستگیری زاهدی درست و به موقع بوده . در واقع دستگیری سرلشکر زاهدی ضربه بزرگی به آلمان ها در ایران و قشقایی های مدافع آلمان بود.
در این زمان سیستم خبررسانی ایلیاتی و افراد وفادار به ناصرخان در شیراز خبر دادند که قرار است جاده بزرگ شمال – جنوبی که منطقه قشقایی ها را به دو بخش تقسیم می کرد توسط نیروهای تازه نفسی که از شمال ایران اعزام می شدند اشغال شود، در همان روز خبر دیگری رسید مبنی بر افزایش واحدهای رزمی انگلیس که از این شاهراه مهم و حیاتی محافظت می کردند و سرانجام خبر رسید که انگلیسی ها چندتن از افسران ملی گرای ایران را دستگیر و روانه اروگاه سلطان آباد (ارادک) کرده اند.[۳۲۸] این حوادث و ربوده شدن سرلشکر زاهدی به معنای شکست جنبش مقاومت ایران به ویژه در بخش اصلی و تعیین کننده ارتش بود.
بعد از این وقاع فرستاده ای از طرف یاکوب نزد ناصرخان آمد و خبری به او داد که باز ناشی از ضعف و شکست آلمان و پیروزی انگلیسی ها بود، فرستاده یاکوب نامه ای برای ناصرخان آورد و به او خبر داد که «یک دستگاه هواپیما با ملیت ناشناخته از روی فرودگاه فراشبند پرواز کرد و من گمان می کنم که یک هواپیما متعلق به سرویس محرمانه انگلیسی بود. خلبان در سطح پایین حرکت می کرد و مدام عکس می گرفت و من تصور می کردم بهتر است به کارگران بگوییم که هواپیمای آلمان بوده است.[۳۲۹] ناصر خان با اوهم عقیده بود که بهتر است به مردم قشقایی بگویید که هواپیما آلمانی بود، تا آنها مایوس نشوند و شور و حرارت آنها فروکش نکند بلکه بر عکس تشویق شوند.
چند روز بعد هواپیمای دیگری بر فراز فرودگاه مدتی پرواز کرد این هواپیما به حدی بالا بود که هیچکس نمی توانست علائم آن را تشخیص دهد و همه آن را هواپیمای آلمانی تصور می کردند، دراین زمان ناصرخان دستور داد کار ساختن فرودگاه فراشبند و دو فرودگاه دیگر در فیروزآباد و دیگری در دشتی که تازه شروع شده بود متوقف شود. و یک هیئت سه نفری تشکیل دادند که در انظار، خود را هیئت نمایندگی نظامی آلمانی در دربار ناصرخان می نامیدند.[۳۳۰] علاوه بر این ناصرخان بعد از اینکه سرلشکر زاهدی دستگیر شد تصمیم گرفت شورای جنگ قبایل قشقایی را با شرکت تمام خان ها و روسای قبایل جنوب تشکیل دهد. در این شورا افزون بر ناصرخان و برادرش خسرو خان، ذوالفقار خان از ایل فارسیمدان، الیاس خان و سه پسرعمویش از قبیل کشکولی و حبیب اله خان دره شوری و نمایندگانی از دشتستان و تنگستان حضور داشتند و ناصرخان برای اینکه بیشتر از وجود و حضور شولتز استفاده کند به او توصیه کرد که نخست در جلسات این شورا شرکت نداشته باشد و پس از تشکیل شورا در هنگام لزوم قبایل مختلف و روسای آنها را به حضور بپذیرند.[۳۳۱]
در جریان شورای مزبور دو نفر متفاوت وجودداشت، از یک سو کشکولی ها طرفدار آغاز جنگی شدید و همه جانبه با قوای دولتی بودند و از سوی دیگر ناصرخان و برادرش خسرو خان ودیگران که درگیری های محلی را بر یک جنگ تمام عیار با دولت ترجیح می دادند. در واقع علت تندروی خانها ی کشکولی این بود که آنها در جنگ گذشته به طرفداری از انگلیس ها با صولت الدوله قشقایی جنگیده بودند و اینک می خواستند اشتباهات گذشته خود را جبران کنند ولی ناصر خان آنها را راضی کرد که فعلاً از تصمیم خود منصرف شوند.
پس از پایان شورا هر یک از خان ها و نمایندگان عشایر به نوبت به چادر شولتز می رفتند تا با او به مشورت بپردازند، شولتز سعی داشت که به آنها تفهیم کند که ناصرخان چه اهمیت وارزشی برای رایش آلمان دارد و سیاست معتدل فعلی وی بسیار هوشیارانه و کاملاٌ مورد تایید است. تنها خانهای کشکولی یعنی الیاس خان و فتح اله خان که عموهای ناصرخان بودند با این نظر مخالفت داشتند لیکن پس از اینکه شولتز توضیح داد که شرایط سیاسی زمان به زمان تغییر می کند آنها قانع شدند و دست از مخالفت برداشتند. در پایان سال ۱۹۴۲/ ۱۳۳۲ ش خوانین قشقایی به شکل کوچ ایل، از ییلاق خود در شمال غربی فارس به قشلاق در جنوب فارس که آن سوی جاده شیراز بوشهر بود و در اشغال انگلیسی ها بود مواجه بودند، ناصرخان در استراتژی خود می خواست با سواران مسلح خود در نقاط مختلفی در طول مسیر به نیروهای ایران و تانکهای انگلیسی حمله کند و با جنگ و گریز نیروهای آنها را به طرف خود به داخل دشت بکشاند تا آنها را از جاده دور سازد، همزمان با این عملیات افراد می بایست با بهره گرفتن از تاریکی شب و با حمایت افراد مسلح در طول ۲۰۰ کیلومتری جاده عبور دهند.[۳۳۲]
در ضمن این عملیات طبق دستور ناصرخان، شولتز و همراهانش یعنی اعضای هیئت نمایندگی نظامی آلمان در سرحد باقی ماندند و نظاره گر این جنگ چریکی از سوی دیگر بودند./ در مهر ۱۳۲۱ نقل وانتقال کوچ عشایر کاملاً پایان یافته بود و ناصرخان فاتحانه به سرحد نزد شوستر بازمی گشت در ۳۰ مارس ۱۹۴۳/ ۱۳۲۲ ش با فرود آمدن ۶ کماندو در حوالی دریاچه نمک در جنوب تهران عملیات فرا نوا آغاز شد این کماندوها به مایر پیوستند ولی در طول زمستان موقعیت آلمان در روسیه بسیار وخیم شد، در نتیجه ارتش آلمان نمی توانست امکانات زیادی در اختیار کماندوهای اسکورزنی قرار دهد بنابراین عملیات فرانوا از همان ابتدا با مشکل روبرو بود از سوی دیگر انگلیسی ها نیز فرماندهی پادگان اصفهان را به جای سرلشکر زاهدی به سرلشکر شاه بختی که مورد اعتماد بود سپرده بودند، وی پس از سرکوب ناآرامی ها در جنوب ایران اعتماد بیشتر انگلیسی ها را جذب کرده بود.[۳۳۳] شاه بختی در ابتدا تلاش کرد که از طریق مذاکره ناصرخان را از فعالیت بازدارد و پیشنهاد کرد که در برابر تحویل شولتز حاضر است مقداری اسلحه و مبلغ ۲۰ میلیون تومان پول به او بدهد اما ناصرخان پیشنهاد وی را رد کرد که مفهوم این حرکت اعلان جنگ به نیروهای دولتی محسوب می شد.[۳۳۴] در طول مدت ماموریت شاه بختی انگلیسی ها شروع به دخالت مستقیم در امور فارس کردند علاوه بر قوام الملک، چندین نفر از عوامل انگلیسی در شیراز مستقر شده و آنها در فارس دائماً به شاه بختی فشار می آوردند که به قشقایی ها حمله کند از سوی دیگر شاه نیز به وسیله ستاد ارتش به شاه بختی توصیه می کرد هر چه سریعتر عملیات را آغاز نماید تا آنجا که شخصاً به اصفهان آمده و شاه بختی را محرمانه احضار کند واز او خواست تا کار قشقایی ها را یکسره کند[۳۳۵] وزارت جنگ نیز برای اینکه به اختلاف بین ایلات دامن بزند سردار بهادر را مامور حمله به فیروز آباد نماید[۳۳۶] در این میان انگلیسی ها تعداد زیادی کامیون و مبلغی پول در اختیار شاه بختی گذاشتند و چهار هزار قبضه تفنگ به قوام شیرازی دادند همچنین یک موتوریزه هم برای پشتیبانی آنان در جاده اصلی اصفهان به بوشهر مستقر کردند.[۳۳۷]
در اوایل بهار ۱۳۲۲ یکی از اعضای مجلس که با اهداف ناصرخان موافق بود به ناصرخان اطلاع داد که قرار است حمله ای به فرماندهی سرلشکر شاه بختی بر علیه قشقایی ها صورت گیرد، پی یر ابرلینگ در این باره می گوید: ۱۱ حمله متمرکزی در قشلاق طراحی شده بود که در آن ۵ تیپ ارتش ایران شرکت داشتند یکی از غرب کارزون حرکت می کرد و به فراشبند حمله می کرد، دو تیپ از شمال و شمال غرب به فیروز آباد و دو تیپ هم از شمال و شمال شرق به هنگام (۶۰ کیلومتری جنوب فیروز آباد) و قله پریان حمله می کردند. در این نقشه فقط قسمت جنوب آزاد می ماند که این قسمت به منطقه دشتی منتهی می شد که در تابستان به جهنمی سوزان تبدیل می شد. این طرح به همان اندازه که ساده بود، وحشیانه و بی رحمانه بود. می بایست قشقایی ها را با این حمله متمرکز از منطقه خود به بیابان می کشاندند ودر آنجا اگر زود تسلیم نمی شدند مرگ افراد واحشام در انتظار آنها بود.» [۳۳۸] لیکن قشقایی ها برای مقابله با این ترفند از طریق عبور از راه های مرتفع کوهستانی به سوی ییلاق روانه شدند زمانی که شاه بختی از انجام نقشه ناکام ماند به ناچار قبل از موعد مقرر تصمیم گرفت حمله خود را به قشقایی ها آغاز کند.[۳۳۹] عده ای معتقد هستند که تعلیل در حمله از سوی شاه بختی یک اشتباه تاکتیکی بود. در حالی که شاید علت عدم حمله از سوی شاه بختی این باشد که نمی خواست تا ناصرخان را یک شهید ملی قلمداد کنند.
بدین ترتیب در یک روز از بهبهان، فیروزآباد جهرم، لار، شهر کرد و نقطه دیگری از خوزستان و کازرون حملات نیروهای دولتی شروع شد و قریب به ۳۰ هزار نفر در این لشکر کشی حضور داشتند.
اولین خبر درگیری با دشمن از طرف خسروخان رسید که در جنوب شرقی و در حوالی قلعه پریان در حال جنگیدن بود، در پیروزی بعد، خان جوان ،ستونی از نیروهای دولتی را که بااطمینان از قدرت خود در طول جاده با نظم کامل پیشروی می کردند غافلگیر کرده بود، دشمن که سراسیمه شده بود نتوانسته بود از توانش استفاده کند و بی نظمی شدیدی در صفوفشان به وجود آمده بود قشقایی ها در کنار آنها می تاختند و به صفوفشان تیراندازی می کردند سرانجام نیروهای دولتی شکست خورد و قشقایی ها آنها را تا نزدیکی روستایی در چند کیلومتری آنجا تعقیب کردند و مقدار زیادی اسلحه و مهمات به دست قشقایی ها افتاد و نیروهای دولتی تلفات زیادی دادند در حالی که نیروهای خسرو خان فقط ۳ نفر مختصر زخمی شده بودند.[۳۴۰]
با وجود این نبرد اصلی بر سر تسخیر گردنه موک در گرفت و دو طرف در تنگه و قرآقاج رو در روی یکدیگر ایستادند، نیروهای قشقایی در سمت گردنه موک موضع گرفته بودند و نیروهای عمده دولتی که با پشتیبانی تجهیزات تانک و موتوریزه انگلیسی از شیراز فرستاده شده بودند در سمت شمال رودخانه موضع گرفته و می کوشیدند از رودخانه عبور و سرگردنه را تسخیر کنند و به طرف فیروزآباد پیش بروند، قشقایی ها خود را در گودالهایی پنهان کرده بودند و نشانه ای از فعالیت بروز نمی دادند سرانجام پس از تیراندازی مفصل توپخانه و مسلسل، سربازان دولتی از رودخانه عبور کردند.[۳۴۱] در این زمان قشقایی ها شروع به تیراندازی کردند. تیراندازی آنها از روی برنامه، دقیق و مرگبار بود ناصرخان به مردان خود دستور داده بود تا حد امکان سربازان را هدف قرار ندهند. او می گفت سربازان فرزند کشاورزان بی نوایی هستند که به اجبار به جنگ ما آمده اند و از افرادش خواست افسران را هدف قرار دهند و افسران یکی پس از دیگری از پای درآمدند، به ویژه در پل سنگی که فتح اله خان کشکولی با ۳۰ تفنگچی زبده سرگرم دفاع از آنجا بود. در اینجا بود که حمله نیروهای دولتی متوقف شده آنها عقب نشینی را آغاز کردند.[۳۴۲] تلفات نیروهای قشقایی نسبت به نیروهای دولتی بسیار کمتر بود.
طی روزهای بعد مشکلاتی برای قشقایی ها پیش آمد. نیروهای دولتی با پشتیبانی تانک شروع به پیشروی کردند، روشن بود که آنها قصد دارد مواضع خود را تقویت کنند.
ناصرخان برای جلوگیری از شکست تصمیم گرفت با تمام قوا دست به ضد حمله بزند آنها بار دیگر شکست فاحشی را بر نیروهای دولتی وارد کردند اما به جای تعقیب دشمن خود را به انبارهای مهمات و تدارکات رساندند و همه چیز را گرفتند به این ترتیب به نیروهای دولتی این اجازه را دادند تا در آن طرف رودخانه تجدید قوا کنند.
از آن پس جنگ موک به یک جنگ فرسایش تبدیل شد و تا چندین روز هیچ تغییری در اوضاع به وجود نیامد، اما در اوایل تابستان هزار نفرخمسه ای به سرکردگی قوام الملک ناگهان از سمت جنوب به قشقایی ها حمله کردند. قوام الملک با آینده نگری تصمیم گرفته بود با حکومت مرکزی و نیروهای اشغالگر انگلیسی همکاری کند. [۳۴۳]
لذا قشقایی ها طبق دستور ناصرخان گردنه موک را ترک کردند و به واحد سه چنار در نزدیکی فیروز آباد عقب نشینی کردند.[۳۴۴]
او به مردان خود دستور داد تک تک یا حداکثر در گروه های ۵ نفری پراکنده شوند ودر حوالی فیروزآباد به هم بپیوندند، در عرض چند دقیقه قشقایی ها ناپدید شدند طوری که وقتی خمسه ای ها و نیروهای دولتی به محل اردوی قشقایی ها رسیدند اثری از آنها نبود پس از نبرد موک نیروهای پراکنده قشقایی در نزدیکی فیروزآباد به یکدیگر ملحق شدند، ناصرخان اعلام کرد برای اینکه دشمن ناگزیر شود نیروهایش را تقسیم کند در چندین جبهه دست به تهاجم بزنند بدین ترتیب مقرر گردید یک گروه به فرماندهی خسرو خان به پادگان سمیرم حمله کند، گروه دوم مرکب از کشکولی ها تمام محصولات کشاورزی را در فاصله شیراز و آباده ضبط کنند و گروه سوم تحت فرماندهی ناصرخان ابتدا به قلعه پریان حمله کردند سپس به سوی جهرم رهسپار شدند.[۳۴۵]
قلعه پریان در منتهی الیه قسمت مرتفع دره قره آقاچ قرار گرفته بود. این قلعه بسیار مستحکم و چهار گوش، که شمال و جنوب آنرا کوههای شیب دار محاصره کرده بود در پناه دیوارهای آن سه دهکده کوچک در میان نخلستان ها و باغ های سرسبز مرکبات قرار داشت، نیروهای مختصری که در قسمت شمال گمارده بود کاملاً غافلگیرز شد و فرار کردند و صبح روز بعد قلعه پریان در محاصره قشقایی ها بود [۳۴۶]چون قشقیایی ها توپخانه و مهمات سنگین دراختیار نداشتند نمی توانستند به داخل قلعه نفوذ کنند به همین دلیل تصمیم گرفتند قلعه را که بیش از دو هزار نفر در آن ساکن بودند محاصره کنند تا گرسنه بمانند و ناگزیر تسلیم شوند. قلعه تا اواخر هفته دوم در محاصره بود که حکومت مرکزی یک برنامه نجات ترتیب داد و بر اثر آن هر روز چندین هواپیما بر فراز منطقه پرواز می کردند و بسته های مواد غذایی را در قلعه فرو می ریختند و قشقایی ها را بمباران می کردند، اما چون قشقایی ها تعداد زیادی سنگر انفرادی در اختیار داشتند و به یک قنات متراکه هم دسترسی داشتند این بمباران خساراتی به بار نمی آورد.
پس از گذشت چند روز سرلشکر شاه بختی یک ستون نجات به این منطقه اعزام کردکه این ستون شبانه از دره فره آقاج ظاهر شده و آماده حمله به قشقایی ها شد. روز بعد حمله آغاز شد این بار هم نیروهای اعزامی از سوی دولت با صد توپ حمله را شروع کردنداما اگر چه حجم آن نسبت به جنگ موک بیشتر بود، اما خسارت به مراتب کمتر بود و در حالی که گلوله های توپ از اطراف قشقایی ها می گذشت آنها با آرامی کامل در سنگ هایی خود پناه گرفته بودند. به دنبال آن پیاده نظام حملات خود را شروع کردند و مصادف با آن نیروهای قشقایی نیز از پناهگاه های خود بیرون آمدند و دشمن را مورد حمله قرار دادند.[۳۴۷] این حمله تاثیر برق آسا داشت نیروهای دولتی پا به فرار نهادند و قشقایی ها تا آن سوی رودخانه و نزدیک دیوار قلعه پریان آنها را تعقیب کردند. این بار نیز پیروزی ناصرخان به دلیل بی نظمی افرادش ناکام و بی نتیجه ماند. نیروهای دولتی خود را به پای دیوارهای قلعه رساندند اما در نتیجه اشتباه فرمانده قلعه و تجمع نا منظم نیروها، باعث شد که به سوی آنها آتش گشوده و لذا بسیاری از نیروهای دولتی کشته شدند. اما نیروهای قلعه پریان با وجود این شکست تسلیم نشدند و محاصره قلعه پریان همچنان ادامه داشت و فقط مقر عملیات قشقایی ها موقتاً به درون جنگل انتقال یافت تا از حمله هوایی آسیب نبینند. در مدتی که این حوادث در فارس روی می داد جاسوسان آلمانی نیز فعالیت خود را ادامه می دادند در ۱۷ ژوئن ۱۹۴۳ / خرداد ۱۳۲۲ سه جاسوس آلمانی به همراه یک عراقی که قرار بود با چتر در نزدیکی مرز ایران و عراق فرود آیند و قبایل کرد را بشورانند اشتباهاً در شمال موصل فرود آمدند.[۳۴۸] از سوی دیگر خسرو خان رهبر ایل قشقایی شولتز را به تهران فرستاد تا به وسیله فرستنده مایر با برلین تماس بگیرد و موقعیت ناصرخان و تقاضای او را برای برلین روشن کند. ناصرخان به شخص فرانتس مایر اعتماد نداشت لذا شولتز با ۲۵ محافظ عازم تهران بود که به او اطلاع دادند که چهار چترباز آلمانی در حوالی اردکان فرود آمده اند و هم اکنون نزد خسرو خان هستند. چتر بازان خورجین های آکنده از سکه ای طلا و مقدار زیادی دینامیت و وسایل نصب فرستنده رادیویی در اختیار داشتند و همچنین نامه ای از هیتلر به ناصرخان، لذا شولتز قبل از اینکه به تهران برود نزد خسرو خان رفت[۳۴۹] خسرو خان به او اطلاع داد که چتربازان مرکب از یک افسر و دو گروهبان اس. اس و یک نفر ایرانی به نام هومان زاده بوده اند.[۳۵۰] این گروه نزدیک بود که در وسط یک اردوگاه نظامی ارتش ایران فرود بیایند آنها در ابتدا گرفتار عده ای راهزن شدند و سرانجام با زحمتی بسیار خود را به اردوی خسرو خان رساندند اما آینده خوبی در انتظار این گروه نبوده چون آلمان ها روز به روز به شکست نزدیک می شدند.
فرمانده گروه چتربازان بامارتین کورمیس بود که شولتز پس از دیدار با وی پی برد ماموریت او خرابکاری وانفجار لوله های نفتی و تاسیسات انگلیسی ها است.[۳۵۱] در واقع این امر خود نشان دهنده آن بود که در این زمان سیاست آلمان ها در خاورمیانه تغییر کرده بود و عمدتاً بر اساس خرابکاری و تحت نظر شخص هیتلر استوار بود. رهبران آلمانی در پی این بودند که خاورمیانه را با خود در ورطه جنگ به ویرانی بکشانند تا شاید قدری بیشتر دوام آورند، نقشه آنها این بود که با فرستادن خرابکاران به فلسطین، عراق، سوریه و ایران این کشورها را علیه انگلستان و متفقین بشورانند و جنگ را از اروپا به آسیا منتقل سازند.
درگیر و دار آمدن چتر سازان آلمانی به ایران، آلمان رو به شکست می رفت و حتی ستاد ارتش آلمان نیز امیدی به پیروزی نداشت برادران قشقایی، مک منصور و محمد حسین خان به فرزاد از قول شولبرگ سفر آلمان در مسکو گفته بودند که آلمان پس از استالینگراد کارش ساخته است و هر قدر بیشتر هیتلر در رهبری بماند سقوط آلمان در ورطه شکست سریعتر خواهد بود لذا برادران قشقایی هم در فکر فرار از آلمان بودند.[۳۵۲] بخصوص از زمانی که ستاد کل فرماندهی گشتاپو، ملک منصور خان قشقایی را که در آن موقع به درجه ستوان دومی ارتش هیتلر رسیده بود احضار کرد و درجه سرهنگی گشتاپو را به او پیشنهاد کرد مشروط بر اینکه بتواند ماموریتی مخفی را در میان ایل قشقایی انجام دهد اما ملک منصور خان این پیشنهاد را رد کرد که این مسئله باعث تیرگی روز افزون روابط ملک منصورخان قشقایی و مقامات آلمان شده لذا ملک منصورخان و برادرش محمدحسین خان صلاح دیدند که خاک آلمان را ترک کنند.[۳۵۳] در پی این وقایع برادران قشقایی برای بازگشت به ایران به سید حسن قریشی بازرگان ایران الاصل ساکن برلین متوسل شدند. قریشی نیز در تماس خود با سازمانهای ارتش، مسافرت برادران قشقایی را به ترکیه که به ظاهر برای انجام امور بازرگانی با هزاران نفر از اتباع ایرانی که در آلمان اقامت داشته و ضمناً کسب اطلاعات سیاسی و تماس از استانبول با برادران خود (خسروخان و ناصرخان) که در جنوب ایران هستند و هسته مخالفت با انگلیسی ها را تشکیل داده بودند ضروی تشخیص داد. توضیحات او چند روز ادامه داشت تا اینکه سر فرماندهی آلمان با این درخواست موافقت کرد و مقرر گردید که یک هواپیمایی دور پرواز آلمانی برادران قشقایی را به استانبول که در آن روزها منطقه بی طرف بود منتقل کند.[۳۵۴]
بر اساس قراری که حسن قریشی با دولتمردان آنان نهاده بود قرار بود که برادران قشقایی در مدت ۱۵ روز، ماموریت خود را پایان داده و به برلین بازگردند. لذا هواپیمای نظامی از فرودگاه «تمپل هوف» برلین برخواست و برادران قشقایی را یک راست به ترکیه بردند و در استانبول فرود آمد. روابط ایران با ترکیه در آن موقع خوب بود. قبل از اینکه مهلت ۱۵ روز به پایان رسد سازمان ضد جاسوسی آلمان نازی اطلاع یافت برادران قشقایی با دریافت ویزا در استانبول از مرز بازرگان گذشته و وارد خاک ایران شده اند لذا به دنبال این جریان حسن قریشی واسطه مقامات آلمانی و قشقایی ها احضار شد و بدون چون و چرا به زندان افتاد[۳۵۵] اما سرنوشت حبیب اله نوبخت بانی حزب کبود و مخالف سرسخت متفقین، نیز بهتر از بقیه طرفداران آلمان نبود. دشمنی او علیه متفقین سبب شد که انگلیسی ها حکومت وقت ایران را زیر فشار قرار دهند تا او را سلب مصونیت کنند و تحویل انگلیسی ها بدهند. رئیس دولت وقت با موافقت عده ای از نمایندگان مجلس زمینه سلب مصونیت و توقیف نوبخت را فراهم کرد لذا نوبخت قبل از دستگیری به میان ایل قشقایی نزد ناصرخان رفت. با ورود نوبخت به میان ایل قشقایی نگرانی انگلیسی ها بیشتر شد لذا ارتش انگلیسی یکی از افسران سازمان اطلاعات خود را به نام میجر جاکسن که هم معاون کنسولگری انگلیس در شیراز بود و هم برای ارتش انگلیسی کار می کرد مامور دستگیر حبیب اله نوبخت نماینده مجلس و دشمن سرسخت انگلیسی ها شد، میچر عده ای از عوامل خود را مامور مراقبت از وی کرد، میجر پس از مدت کوتاهی از محل زندگی پسر نوبخت (دانش نوبخت) و دختر اودرایل مطلع شد و درصدد برآمد با او ملاقات کند ولی نوبخت هر بار این ملاقات را رد می کند. بعد از او گارنر کسنول انگلیس تصمیم گرفت با نوبخت ملاقات کند ولی باز با مخالفت نوبخت مواجه شد، سرانجام روزی ناصرخان، نوبخت را برای صرف ناهار به چادر خود دعوت کرد و نوبخت از همه جا بی خبر، دعوت خان را پذیرفت لذا هنگام صرف ناهار متوجه شد که یک مامور انگلیسی وارد چادر شد، میجر به نوبخت گفت به دستور بولارد، سفیر دولت انگلیس به شما اطلاع می دهم که باید در شیراز خود را به کنسولگری انگلیس معرفی کنید.
واز آنجا به زندان اراک بروید اما نوبخت از تسلیم شدن خودداری کرد.[۳۵۶] با گذشت چند هفته از آن حادثه ایل قشقایی کوچ خود را از گرمسیر به سردسیر آغاز کرد، نوبخت و فرزندانش نیزهمراه ایل حرکت کردند. نوبخت متوجه شد که در جلو چادر خان قشقایی جنب و جوشی است و لحظه ای بعد اتومبیلی در جلو چادر خان توقف کرد نوبخت که از روز قبل فهمیده بود که او را تحویل انگلیسی ها خواهند داد با عجله وصیت نامه ای نوشت و با کمک فرزندانش چمدان ها را بست، بهمن بیگی که همیشه اخبار ایل را مخفیانه به نوبخت خبر می داد به او فهماند که هیئتی برای دستگیری او آمده اند، لذا نوبخت به چادر ناصرخان رفت و گفت: «از مهمان نوازی شما ممنونم آمده ام مرا به اسارت بدهید» و سپس گارنر کنسول انگلیس و جاکسن (میجر) معاونش که هر دو فارسی را خوب صحبت می کردند نوبخت را دستگیر کردند.[۳۵۷]
۳ – ۵ – ۱ پایان همکاری قشقایی با آلمان نازی در طی جنگ جهانی دوم
فرار برادران قشقایی از آلمان و دستگیری حبیب اله نوبخت خود نشان دهنده این بود که اوضاع آلمان و متحدین روز به روز در حال وخیم تر شدن بود. از آنجا که آلمان در آستانه شکست بود قشقایی ها هم با حکومت مرکزی در انتظاری صلحی بودند که به دشواری بدست آورده بودند. ناصرخان خود می دانست که آلمان و متحدین، محکوم به شکست هستند در واقع با دفع الوقت و کشاندن پای دیگران به جنگ صرفاً کوشش می کنند که وقوع فاجعه ای را به تعویق اندازند. در نتیجه ناصرخان، شولتسه هولتوس ودیگر ماموران نظامی آلمان را بیشتر مایه دردسر می دانست تا مایه خوشحالی و نعمت، از سوی دیگر بیزاری ناصرخان از آلمان زمانی کامل تر شد که انگلیسی ها در ۱۵ اوت ۱۹۴۳ / ۱۳۲۲ مایر را دستگیر کردند و با مطالعه دقیق وکامل پرونده های او توانستند کل شبکه جاسوسی آلمانی در ایران رااز هم بگسلند.
در پی این وقایع ناصرخان در سر حد جنوبی با شاه بختی دیدار کرد و او از شولتز و همراهانش خواست خود را در گوشه ای پنهان کنند تا از دید شاه بختی و مامورین دولتی دور بمانند. پس از رفتن شاه بختی،ناصرخان به شولتز اطلاع داد که قرارداد صلح تنظیم شده و مطابق آن قشقایی ها خود مختاری خواهند داشت و اسلحه خود را نگه می دارند، اما باید قلعه پریان و فرودگاه فراشبند را در اختیار پادگان فیروزآباد قرار دهند. در این زمان تهران به آلمان اعلان جنگ داد (۱۷ شهریور ۱۳۲۳ ش) بنابراین شولتز و گروهش نمی توانستند در دربار ناصرخان باقی بمانند، ناصرخان اعلام کرد که از این به بعد آنها باید نزد بویر احمدی ها اقامت کنند و قرار شد آلمانی ها با تمام مهمات خود همراه باعبداله خان به نزد بویراحمدی ها بروند اما آنها برای گمراه کردن انگلیسی ها، قرار شد از طریق بختیاری ها عبور کنند و در همه جا بگویند که چون دولت ایران به آلمان اعلان جنگ کرده است لذا آنها ایران را به قصد ترکیه ترک می کنند و بدین گونه شولتز و همراهانش به قلعه مستحکم علیباز تبعید شدند. (شیخ پناهی و مردم بویراحمد با آنها روابط نیکویی داشتند[۳۵۸] به گفته شولتز این فکر ناگهانی به ذهن ناصر خان خطور نکرده بود و نقشه ای بود که با کمال دقت روی آن کار شده بود.[۳۵۹]
پس از اینکه گروه آلمانی به رهبری شولتز نزد بویراحمدی ها رفتند بعد از مدتی نسبت به بویراحمدی ها هم سوء ظن پیدا کردند چون بویراحمدی ها هم اجتماع کوچکی بوده که تحت نفوذ ناصر خان بودند.[۳۶۰]
لذا شولتز با برلین تماس گرفت واز هم میهنان خود خواست که برادران قشقایی را به عنوان گروگان نزد خود نگه دارند تا ماموران نظامی آلمان را سر به نیست نکنند، اما در این میان در کمال حیرت و ناباوری دریافت که آلمان ها قبلاً اجازه خروج به برادران قشقایی را داده اند[۳۶۱]. در این میان ناصرخان ازعبداله خان خواست که آلمان ها را تحویل دهد علت آن هم این بود که انگلیسی ها بردران ناصرخان را از استانبول ربوده و به قاهره برده بودند.[۳۶۲] بدینگونه که جاسوسان انگلیس در استانبول به این خانواده (ملک منصور و محمد حسین) نزدیک شده و به آنها قول داده اندکه آنها را با هواپیما به بغداد ببرند و سپس با اتومبیل آنها را به ایران، منتقل کنند ولی هواپیما پس از بلند شدن تغییر مسیر داده و به طرف قاهره پرواز میکند.[۳۶۳]
انگلیسی ها در قاهره دو برادر ناصرخان را به عنوان جاسوس آلمانی ها پس از دستگیری به مرگ محکوم کردند و به ناصرخان اتمام حجت کردند که اگر آلمانی ها را تحویل بدهد برادرانش را آزاد خواهند کرد و گرنه آنها را اعدام می کنند. به اعتقاد شوستر این اخبار عاقبت قشقایی ها را متقاعد ساخت که میهمانان آلمانی آنها بیش از حد نزد آنها مانده اند و ناصرخان نیز در برابر تقاضای روسای ایل چاره ای جز تحویل آنها به انگلیسی ها نداشت.
لذا ناصرخان برای تحویل هیأت آلمان، فتح اله خان را به همراه ۲۰ سوار به بویراحمد فرستاد. عبداله خان با تسلیم این هیأت به ناصرخان موافقت کرد. ناصرخان قول داده بود از فعالیت آلمان ها در ایران جلوگیری کند و هیأت آلمانی را تا پایان جنگ نزد خود نگه دارد. سرانجام شولتز اسناد محرمانه خود را سوزاند و سکه های طلا را میان اهالی پخش نمود و با گروه قشقایی به راه افتاد. قشقایی ها آنها را نخست به قلعه ای بردند و پس از توقف کودتاهی به دژ کرد منتقل کردند.[۳۶۴] سرانجام گروه آلمانی در یک مهمانی دعوت شدند در آن شب ۴ افسر آلمانی مسلح به اسلحه های خودکار بودند ولی فوراً سه نفر آنها توسط قشقایی خلع سلاح شدند اما نفر چهارم را که یک جوان نازی متعصب بود، با قشقایی ها درگیر شد ولی بلافاصله از پای درآمد.[۳۶۵]سپس گروه آلمانی را تسلیم انگلیسی ها کردند و بلافاصله آنها رابه تهران منتقل ساخته و در مقر فرماندهی MI5 زندانی کردند در این میان یکی از همراهان شولتز خودکشی کرد و شولتز را به زندانی فرستادند که مایر هم در آنجا زندانی بود[۳۶۶]. سرانجام شولتز در آوریل ۱۹۴۵ با یک افسر جاسوس انگلیسی معاوضه شد و از طریق سوئیس به برلین نزد همسرش بازگشت.[۳۶۷]
قشقایی ها نیز در عوض تحویل جاسوسان آلمان به انگلیس و متفقین، زمین های خود را دریافت کردند و بعضی از آنها به استانداری و فرمانداری نواحی خود منصوب شدند و برخی به وکالت مجلس رسیدند.[۳۶۸]
با دستگیری عمال دستگاه جاسوسی هیتلر و ایرانیان طرفداری فاشیسم بزرگترین ضربه بر پیکر آلمان نازی وارد شد و این بود پایان همکاری ایل مردان قشقایی و دولتمردان نازی در طی جنگ جهانی دوم
جنگ سمیرم (موقعیت جغرافیایی سمیرم و آغاز جنگ)
جنگ سمیرم واقعه ای بسیار مهم در تحولات سیاسی ایران در طی جنگ جهانی دوم بوده است. این واقعه آنقدر مهم بوده است که بسیاری از مطبوعات آن زمان تا سالهای بعد به تحلیل و چگونگی رخداد آن پرداختند. در این جریان بار دیگر ایلات و عشایر و در رأس آنها ایل قشقایی به رهبری پسران صولت الدوله در مقابل مرکزی ها قد علم کردند. و چنان ضربه ای به دولت وارتش وارد کردند که دولت تا چند سال در مقابل خواسته های آنها بی اراده و زبون ماند. این واقعه خود بار دیگر ضعف ارتش ایران را پس از واقعه شهریور ۱۳۲۰ بر همگان نمایان ساخت
سمیرم منطقه ای است متشکل از ۲ جلگه وسیع معروف به سمیرم علیا و سمیرم سفلی، این دو بلوک متصل به همدیگر همیشه از توابع لاینفک شهرستان اصفهان محسوب می شدند[۳۶۹] سمیرم از سمت شمال به بلوک وردشت و مهرگرد واز سمت شرق به بلوک حنا و رودخانه رحیله بود و از جانب غرب به چال قفقاز و نخجوان و ونک و بالاخره قلارده و خونمیرزا بختیاری و از جنوب به کوه دنا و رودخانه ها و قنوات مخروبه و چشمه های آنجا قابل شمارش نیست.
املاک واراضی سمیرم سابقاً متعلق به طوایف دره شوری قشقایی بود که در سالهای قبل ضبط شده بود و این اراضی و املاک به تجار و ملاکین اصفهانی و تهرانی فروخته شده از مالکین آن می توان از شیروانی و لطف اله زاهدی نام برد. از سوی دیگر ایلات محلی، قشقایی همیشه خود را مالک این زمین ها می دانستند و آن را از دولت می خواستند[۳۷۰] اگر چه در داخل یک کشور نمی توان برای یک محل اهمیت سوق الجیشی قائل شد لیکن آنچه تاریخ نشان داده هیچ وقت این قسمت از کشور در حال آرامش، نسبت به حکومت مرکزی مطیع نبوده و نه تنها طوایف چادرنشین آن حدود یک قطعه بزرگ و زرخیز کشور را از استفاده انداخته بودند بلکه قسمت مرکزی مملکت از طغیان آنان ایمن نبود. لذا دولت مجبور بود برای ایجاد آرامش، نفوذ خود در عشایر جنوب و جنوب غربی رابیشتر کند. جلگه شش ناحیه که قبلاً ذکر شد شکل مثلثی است که در فصل بهار و تابستان سه ایل قشقایی،بختیاری و بویراحمدی به همدیگر نزدیک می شدند و به خاطر مهم بودن این ناحیه بود که از ۸ شهریور ۱۳۲۰ کراراً به دولت تذکر داده شده بود که از این ناحیه غفلت نکند.[۳۷۱] تا جایی که به دلیل موقعیت نظامی و اهمیت سوق الجیشی، این منطقه به سنگاپور جنوب معروف شد.[۳۷۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:31:00 ب.ظ ]




صنعت خودرو: شرکت ایران خودرو با سهم 62 درصد از کل تولید کشور مقام نخست و پس از آن سایپا با سهمی معادل 31 درصد در جایگاه دوم قرار دارد.
صنعت سیمان: در این بخش بخش خصوصی سرمایه گذار در صنعت سیمان در حدود 7 درصد و بخش دولتی 93 درصد سهم بازار را دارا می باشد.
بازار بیمه: سهم چهار شرکت تولیدی بیمه به حدود 99 درصد رسیده که در مقایسه با بخش خصوصی هم چنان از تمرکز بالایی برخوردار است.
2-3- تبلیغات
2-3-1- مقدمه
جهان ما جهانی است پر تحول و متغیر که در آن عوامل مختلف در یکدیگر تأثیر متقابل دارند.آنچه در بطن پدیده ها پرورش می یابد روزی خود وسیله رشد آن پدیده ها می شود.در اوائل قرن بیستم با تغییرات بازار،تبلیغات هم شکل تازه ای به خود گرفت، لکن تدریجاً نیاز به تبلیغ برای آگاه ساختن مصرف کنندگان از وجود و مزایای کالاهای مختلف اعم از مصرفی یا صنعتی روز به روز افزایش یافت.در کشورهای صنعتی مسئله تخصصی شدن تبلیغات تا جایی پیش رفت که حتی در میان سازمان­ها نیز گروهی به نام ((سازمانهای صنعتی و تکنیکی)) منحصراً به کار تبلیغات پرداختند یا لااقل بخش خاصی از سازمان خود را جهت انجام اینگونه خدمات تجهیز کردند. انسان امروز،زیر بمباران شدیدی از تبلیغات زندگی می کند.تعداد آگهی های تلویزیونی که فرد در زندگی می بیند به حدی زیاد است که باور آن حتی برای خودمان،که زیر فشار چنین حجم غریبی هستیم، مشکل است.امروزه یک فرد آمریکایی به طور متوسط تا سن 65سالگی،حدود دو میلیون آگهی تلویزیونی می بیند.این تعداد به جزءآگهی هایی است که از ،روزنامه ها ،مجلات،رادیو،تابلوهای شهری،دیوارهای شهرو غیره انسان را هدف پیام خود قرار میدهد. هر یک از ما در طی شبانه روز خواسته یا ناخواسته در معرض تبلیغات فراوانی هستیم.از دوران ماقبل تاریخ، نوعی ارتباط در خصوص وجود و در دسترس بودن اجناس و کالاها وجود داشته است.برخی از تصاویر که بر روی دیواره غارهای اولیه نقش بسته است مربوط به سازندگان اشیای ابتدایی می باشد.بنابراین تبلیغ مقوله ای نیست که چندان جدید باشد و مربوط به سالهای اخیر گردد بلکه ریشه در زندگی اجتماعی انسانها دارد(Li and Russell,1999).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

2-3-2- تاریخچه تبلیغات بازرگانی
از دوران ماقبل تاریخ نوعی ارتباط درباره آگاهی از وجود و در دسترس بودن اجناس و کالاها وجود داشته است. برخی از تصاویری که بر روی غارهای اولیه نقش بسته است مربوط به سازندگان اشیای ابتدایی هستند. بنابراین، تبلیغ مقوله­ای نیست که جدید و مربوط به سال­های اخیر باشد بلکه ریشه در زندگی اجتماعی انسان­ها داشته است. با این همه آنچه ما تحت عنوان تبلیغات نو و جدید می­شناسیم ریشه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دارد. تبلیغات به شکل امروزی مانند بسیاری از رسوم دیگر وارد تجارت و کسب­و کار شد و رفته رفته توسعه یافت، چرا که لزوم آن احساس می­شد.
بعد از انقلاب صنعتی، به دلیل بالا رفتن حجم تولیدات، دیگر فروش مقوله راحتی نبود. زیرا که اولاً به دلیل تولید انبوه، تمایز در بین محصولات تولیدی از میان رفت و بیشتر محصولات، استاندارد و یک شکل شدند. ثانیاً به علت زیاد شدن فاصله بین تولید کننده و مصرف ­کننده، اطلاعات محصولات و خدمات مانند گذشته به سهولت در اختیار مصرف­ کنندگان قرار نمی­گرفت لذا نیاز به کانال ارتباطی جدیدی احساس شد.
با اختراع ماشین چاپ و سپس رادیو و تلویزیون و دیگر رسانه­های جمعی، تبلیغات رشد بیشتری یافت. به طوری که امروزه شاهد بمباران تبلیغاتی هستیم.( گلچین­فر و بختایی، 1384).
به طور خلاصه تاریخ تبلیغات در جهان را به سه برهه طولانی می­توان تقسیم کرد:
1) دوران ماقبل بازاریابی: در این دوران رسانه­هایی نظیر لوح­های ساخته شده از خاک رس، جارچی­های شهر، علایم موجود در اماکن عمومی و قهوه­خانه­ها بهترین وسایل برای ایجاد ارتباط جهت معرفی کالاها یا خدمات بودند.
2) دوران ارتباطات انبوه: از سال 1700 تا دهه­های اول قرن بیستم، تبلیغ کنندگان به شدت می­توانستند به بخش­های بزرگی از بازار دست یابند.
3) دوران پژوهش: در خلال پنجاه سال گذشته کارشناسان تبلیغ به شکل نظام­مند تکنیک­های شناسایی و رسیدن به مخاطب را با بهره گرفتن از پیام­هایی که به طور خاص برایش تنظیم شده است بهبود بخشیده و مورد استفاده قرار می­ دهند( محمدیان،1379).
روستا در مقاله"تبلیغات آینده و آینده تبلیغات در ایران” معتقد است که پنج پدیده مهم در سال­های اخیر نقش و اهمیت تبلیغات بازرگانی را دگرگون کرده ­اند. اولین پدیده با عنوان ((انفجار انتخاب)) مطرح شده است، بدین معنی که تنوع محصولات و وسعت گزینه­ ها در کالاها و خدمات باعث گستردگی حوزه انتخاب خریداران شده است. این تنوع و وسعت گزینه­ ها یا انفجار انتخاب باعث شده است تا تبلیغات بازرگانی بتواند یک وسیله آگاه کننده، تسهیل کننده و تسریع کننده باشد و قابلیت انتخاب خریداران را بالا ببرد.
پدیده دوم((قانون تقسیم ­بندی)) است. از دهه 1970 میلادی تاکنون دنیا به اقتصاد، تجارت و تولید و بازاریابی و تبلیغات تفکیکی و ویژه، گرایش یافته است. این پدیده باعث شده است تا کارگزاران تبلیغات بیش از گذشته به شناخت مشتریان ، رفتارها و معیارهای خرید آنان توجه کنند.
پدیده سوم((صنعت انتخاب)) است. انفجار انتخاب و قانون تقسیم ­بندی باعث بروز مسائل و مشکلات تازه­ای در تبلیغ بازرگانی شده ­اند و در نتیجه حل مشکل برای حل مشکل انتخاب در تصمیم ­گیری و راهنمایی خریداران و تسهیل و تسریع انتخاب، صنایع و کسب­و کارهای جدیدی مطرح شده ­اند که یکی از آن­ها دات کام در اینترنت و تبلیغات اینترنتی است که کمک می­ کند تا مردم هرچه را که می­خواهند بتوانند از انواع منابع بیابند.
پدیده چهارم((جهانی شدن بازارها و اقتصاد بدون مرز)) است. برای اقتصاد و تجارت بدون مرز لازم است تا بازارهای جهانی و ابزارهای آن و از جمله تبلیغات بازرگانی برای انواع خریداران در نقاط مختلف دنیا مورد مطالعه قرار گیرد.
پنجمین پدیده­ای که تبلیغات بازرگانی را تحت تأثیر قرار داده است((تحولات تکنولوژی)) است. تحول درسیستم­های ارتباطات و اطلاعات، فرصت­ها و تهدیدهای تازه­ای را برای سازمان­های تبلیغاتی و اقتصادی کشور فراهم کرده است و یکی از این تهدیدها، کوتاه شدن چرخه عمر انواع کالاها و خدمات است که برای سازمان­های تبلیغاتی یک هشدار است(روستا،1381).
2-3- 3- پیشینه تبلیغ در ایران
نخستین وسیله آگهی رسانی،نصب تابلو و جارچی­ها بوده است و استفاده از آگهی در ایران به ادوار باستانی باز میگردد.اما پیشینه آگهی در تاریخ معاصر،نخست به صورت دیوارکوب و درج در نشریه ها باب شد و سپس رواج پیدا کرد.باید دانست که پیشینه آگهی در رسانه های جمعی ایران بدین ترتیب بوده است:دیوارکوب، نشریه های ادواری،کتاب ،سینما،رادیو،تلویزیون وغیره افزون براین­ها نشر آگهی­های مستقیم – به تقلید سایر کشورها- به اشکال مختلف دیگر،از جمله به صورت انتشار کتابچه،یا به اصطلاح بروشور و کاتالوگ و یا سالن­های اختصاصی در کشور ما مرسوم بوده است(قاسمی،1377).
2-3-4- تعریف تبلیغات
در فرهنگ واژگان آکسفورد در زیر کلمه تبلیغ کردن تعاریف زیر آمده است:
- تشریح یک کالا یا خدمت در انظار عمومی به منظور متقاعد کردن افراد جهت خرید یا استفاده از آن.
کاری کنیم که چیزی یا شیء از نظر عموم یا جامعه شناخته شود، نظیر چاپ آگهی در روزنامه.
- تبلیغات عبارت است ازهرگونه ارائه و پیشبرد ایده ها،کالاهاو خدمات به شکل غیر شخصی که شخص یا موسسه ای با پرداخت هزینه آن را انجام میدهد. که در آن سوی آن روابط عمومی و عمومی سازی قرار دارد که بدون پرداخت هزینه است (Mccarthy,1960 ).
- در فرهنگ « وبستر» در تعريف تبليغات آمده است: « تلاش برای ارايه آموزه ها، انديشه ها، دلايل و شواهد يا ادعاها از طريق رسانه های ارتباطی برای تقويت هدفی يا مبارزه با هدف متضاد آن».
- تبلیغات عبارت است از نشر و پخش يک اصل و مقصود نهايی از طريق افزايش يا گسترش و تکثير طبيعی در شرايط زمانی و مکانی مخصوص (مولانا،1387).
تبلیغات،از ابزارهای ارتباط جمعی جهت ترویج و ارتقا فروش برای بازاریاب­ها می­باشد.همان­گونه که از نامش پیداست، ارتباط جمعی یعنی رساندن یک پیام واحد به تمام مخاطبان.در واقع ابزارهای ارتباط جمعی به قیمت از دست دادن مزیت ارتباط فردی(فرصت رساندن پیام اختصاصی به هریک از مشتریان احتمالی)،از امتیاز دستیابی به تعداد زیادی مخاطب با قیمت پایین تر بهره می برند (اتزل و همکاران،1997).
کاتلر تبلیغات را به عنوان یکی از چهار ابزار اصلی مورد استفاده شرکت­ها جهت انتقال یک پیام تشویقی به مخاطبان هدف و عموم مردم دانست به گونه ای که این پیام غیر فردی از طریق رسانه های هزینه بر منتقل شده وفرد یا سازمان ذی­نفع در آن پیام کاملاً مشخص باشند.به عقیده او هدف از تبلیغات بهبود پاسخ مشتریان بالقوه به سازمان و خدماتش است، یا تاکید بر اینکه سازمان این کار را با ارائه اطلاعات، ایجاد رغبت و تمایل و بیان دلایلی برای اولویت بخشی به محصول یا خدمات خودش، انجام دهد (Kotler,1998 ).
اتزل (1997) در مطلبی که درباره طبیعت تبلیغات و محدوده دسترسی آن نوشته است، به طور اجمالی بیان می­ کند که انواع تبلیغات دارای چهار خصوصیت هستند:
- یک پیام کلامی یا تصویری
- یک حامی ذی نفع کاملاًمشخص
- انتقال از طریق یک یا چند رسانه
- پرداخت پول از طرف ذی نفع به رسانه منتقل کننده پیام
به طور خلاصه، اتزل و همکاران به این نتیجه رسیده اند که تبلیغات شامل تمام فعالیت هایی است که درباره یک محصول یا سازمان به یک گروه مخاطب منتقل می گردد(Etzel and Walker, 1997).
2-3-5- اهداف تبلیغات تجاری
در تبلیغات تجاری، ترغیب به معنی تلاش برای برانگیختن دیگران به پذیرفتن دیدگاه سخن­گو و یا پیام مورد نظر است. هدف از تبلیغات تجاری تشویق و ترغیب بیننده، شنونده و یا خواننده برای خرید و استفاده تجاری است.
تمام موفقیت­ها در تجارت و کسب تولیدات صنعتی، اختراعات، تعلیم و تربیت منوط به اجرای روش ترغیب است. بعضی تبلیغات، اطلاعات را با ترغیب آمیخته و در بعضی ترغیب کم بوده و در بعضی به هیچ­وجه ترغیب به کار نمی­رود. به طور کلی تبلیغات باید یک وسیله­ مؤثر برای تبلیغ تلقی شود که به وسیله آن پیام­گیران را به هدف خاصی که مورد نظر تبلیغات ­چی است جلب کند.اطلاعاتی که در آگهی داده می­ شود از نظر تبلیغات­چی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و هدف اصلی ترغیب و تشویق، پیام گیران است.
شکست یک هدف تبلیغاتی نتیجه­ دو عامل است:
- عدم مهارت در نوع عکس­العمل که تبلیغات­چی مایل است در پیام­گیر به وجود آورد.
- تعبیر غلط پیام­گیران از خصوصیات و جزئیات پیام تبلیغات­چی است (نوری­نیا،1386).
یکی از الگوهای مشهوری که برای تبلیغات ارائه شده است الگوی M5 است.(شکل2-2 ). براساس این الگو هنگام تهیه یک برنامه تبلیغاتی، مدیریت بازاریابی باید درباره پنج مورد مهم تصمیم بگیرد. این پنج مورد عبارتند از: هدف[24]، پول[25]، پیام[26]، رسانه[27]، ارزیابی تبلیغ[28](محمدیان،1382).
تصمیم ­گیری در مورد پیام
ارزیابی برنامه
تبلیغاتی
تعیین هدف
تعیین بودجه
تصمیم ­گیری در مورد رسانه
شکل2-2 الگوی M5 (رضایی،1387)
تعریف ماموریت و هدف
نخستین گام در تهیه یک برنامه تبلیغاتی، تعیین هدف ها­یی است که باید دنبال شود.این هدف­ها باید تحت­تأثیر و به تبعیت از تصمیم­گیریهای پیشین درباره بازار هدف، جایگاه­یابی در بازار و ترکیب عناصر بازاریابی تعیین شوند.
استراتژی جایگاه­یابی و استراتژی ترکیب عناصر بازاریابی، کاری را تعریف می­ کنند که در کل برنامه بازاریابی، انجام آن برعهده تبلیغات گذاشته می­ شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:31:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم