نظریات انقلاب معمولاً به­گونه ­ای با نظریات جنبش اجتماعی تداخل پیدا می­ کنند. برای مثال تأکید تیلی بر بسیج منابع و نظریه دیویس در مورد بالا رفتن انتظارات و اعتراض در تحلیل جنبش‌های اجتماعی نفوذ زیادی داشته است. اما دیدگاه هایی هستندکه در زمینه جنبش‌های اجتماعی دارای اهمیت بیشتری هستندو در زیر به بررسی نظریات آنها می پردازیم :

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-۲-۲- نیل اسملسر [۱۸]
اسملسر  شش شرط برای جنبش‌های اجتماعی تشخیص می­دهد:

    1. زمینه ساختاری؛ شرایط کلی که مشوق یا مانع تشکیل انواع مختلف جنبش‌های اجتماعی است. چنین شرطی زمینه مساعدی را برای توسعه برخی از انواع جنبش اجتماعی فراهم می­ کند اما به‌تنهایی جنبش را به وجود نمی­آورد.
    1. فشار ساختاری؛ تنش­هایی از نوع نگرانی درباره آینده، اضطراب، ابهام و یا برخورد مستقیم هدف­ها که باعث ایجاد منافع متعارض در درون جامعه می­گردد.

۳٫گسترش باورهای تعمیم­یافته؛ جنبش‌ها تحت تأثیر ایدئولوژی­های معینی که نارضایتی­ها را متبلور ساخته و راه­های عملی رفع آن‌ها را نشان می­دهد شکل می­گیرند.

    1. عوامل شتاب­دهنده؛ حوادث یا رویداد‌هایی که موجب می­ شود کسانی که در جنبش شرکت می­ کنند مستقیماً وارد عمل شوند.

    1. گروه هماهنگ­؛ هیچ رویدادی به ظهور جنبش نمی­انجامد مگر اینکه یک گروه هماهنگ بسیج شده برای عمل، رهبری و نوعی وسایل ارتباط منظم بین شرکت­گنندگان همراه با پشتوانه مالی وجود داشته باشد.

    1. عملکرد کنترل اجتماعی؛ مقامات حاکم ممکن است با مداخله و تعدیل زمینه و فشار ساختاری به جنبش پاسخ دهند و بر پیدایش و توسعه آن تأثیرگذارند. .( گیدنز، ۱۳۷۶،۶۸۲-۶۸۱)

جدول شماره (۲) جنبش اجتماعی از نظر اسملسر
۲-۲-۲- آلن تورن [۱۹]
از نظر تورن جنبش­های اجتماعی اهمیتی را که در جوامع امروزی به فعال­گرایی در دستیابی به اهداف داده می­ شود منعکس می­سازند. جوامع امروزی با تاریخیت مشخص می­شوند یعنی شیوه­ نگرشی که در آن از شناخت فرایندهای اجتماعی برای تغییر شکل شرایط اجتماعی استفاده می­ شود. تورن به درک اهدافی که جنبش­های اجتماعی دنبال می­ کنند و دیدگاه ­ها و عقایدی که در مقابله با آن فعالیت می­ کنند توجه داشت. از منظر تورن جنبش­های اجتماعی باید در یک میدان عمل مطالعه شوند. میدان عمل به ارتباطات بین جنبش اجتماعی و نیروها و عواملی اطلاق می­ شود که جنبش در برابر آن‌ها قرار گرفته است. گفتگوی متقابل در میدان عمل می ­تواند به تغییر در شرایط جنبش شود مثل ترکیب و یکی شدن دیدگاه­ های طرفین و یا محو جنبش.( گیدنز، ۱۳۷۶، ۶۸۴-۶۸۳)
آلن تورن اصول‌ سه‌گانه‌یی‌ را برای‌ موجودیت‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ پی‌ریزی‌ کرده‌‌است‌ که‌ عبارتند از:
۱- اصل‌ هویت‌: یک‌ جنبش‌ اجتماعی‌ باید از هویتی‌ مشخص برخوردار باشد یعنی‌ این‌که‌ مشخص شود از چه‌ افرادی‌ تشکیل‌ شده‌، سخنگوی‌ چه‌ افراد و گروه‌هایی‌ است‌ و مدافع‌ و محافظ‌ چه‌ منافعی‌ است‌.
۲- اصل‌ مخالفت‌: جنبش‌ اجتماعی‌ همیشه‌ در برابر نوعی‌ مانع‌ یا نیروی‌ مقاوم‌ قرار دارد و پیوسته‌ سعی‌ در درهم‌ شکستن‌ دشمنانی‌ دارد. بدون‌ اصل‌ مخالفت‌، ضدیت‌، جنبش‌ اجتماعی‌ نمی‌تواند وجود داشته‌ باشد. اکثر جنبش‌های‌ اجتماعی‌ همیشه‌ با وضع‌ موجود مخالفند و اهداف‌ خود را با وضع‌ موجود در تعارض‌ می‌بینند.
۳- اصل‌ عمومیت‌: یک‌ جنبش‌ اجتماعی‌ به‌ نام‌ ارزش‌هایی‌ برتر با ایده‌هایی‌ بزرگ‌، فلسفی‌ یا ایده‌های‌ مذهبی‌ آغاز می‌گردد و کنش‌ آن‌ هم‌ ملهم‌ از تفکر و عقیده‌یی‌ است‌ که‌ تا حد امکان‌ سعی‌ در گسترش‌ و پیشرفت‌ دارد. دلایلی‌ که‌ باعث‌ کنش‌ یک‌ جنبش‌ اجتماعی‌ می‌شود ممکن‌ است‌ به‌ صورت‌ منافع‌ ملی‌، آزادی‌ بشریت‌، رفاه‌ و خوشبختی‌ جمعی‌، حقوق‌ انسانی‌، سلامت‌ همگانی‌، خواست‌ الهی‌ و… باشد و این‌ها همان‌ خصوصیاتی‌اند که‌ «آلن‌ تورن‌» آن‌ را اصل‌ عمومیت‌ می‌نامد.( شرفی ، ۲۰۱۱)
جدول شماره ( ۳ ) اصول سه گانه آلن تورن
۳-۲-۲- تدا اسکاکپول ، با تاکید بر انقلاب های اجتماعی در فرانسه ، روسیه وچین معتقد است که انقلاب ها اجتماعی بوده و آنها را به عنوان استحاله های سریع و بنیادی دولت و ساختارهای طبقاتی تعریف می کند استحاله هایی که با شورشهای طبقاتی از بالا همراهند ، و به گونه جزیی از طریق این شورشها انجام می گیرند .بنابراین مبنای کار او نخست این که او چشم اندازی را پذیرفته که خودش آن را « چشم انداز ساختاری و غیر ارادی » می داند دوم آن که زمینه های بین المللی و تاریخ جهانی را موضوع خود قرار داده است وسوم تاکید او بر دولت به عنوان یک واحد بالقوه مستقل، بوده است .
او بر یک چشم انداز ساختاری برای تحلیل انقلاب ها ی اجتماعی و بر اهمیت عوامل فرا ملی یا بین المللی بیش از اندازه تاکید دارد همچنین بر آنچه که رهبران انقلاب در عمل انجام می دهند ، یعنی نبرد برای کسب قدرت سیاسی ، نیز تاکید می ورزد . ( ریتزر، ۱۳۸۰،۲۵۳-۲۵۴-۲۵۶)
۴-۲-۲- هانا آرنت، شکل گیری اجتماعات جدید به منظور جنبش اجتماعی چنین ترسیم می کند:
«زمانی که افراد پیوستگی گروهی خود را از دست می دهند، ذرّه‌ای شدن افراد یا حس فقدان اجتماع به آنان دست می دهد.
ذره‌ای شدن موجب پیدایش حالتی در افراد می‌شود که آنان را آماده پذیرش ایدئولوژی‌های جدید و نیز جستجوی جامعه‌ای جدید به جای جامعه از دست رفته می‌کند.
توتالیتاریانیزم یا جامعه کاذب به وجود می‌آید که در آن گروهی از نخبگان بر جامعه سلطه کامل دارند».
جدول شماره ( ۴ ) جنبش اجتماعی از نظر آرنت
۵-۲-۵- ملوچی، جوامع پساصنعتی قبل از هر چیز به نشانه ها توجه می کنند به عقیده وی جنبش های اجتماعی نوین بر خلاف همتایان قرون گذشته شان معطوف به مبارزه بر سر تولید منابع مادی، توزیع شان یا جلوگیری از حقوق شهروندی به وسیله دولت ها نیستند بلکه معطوف به دسترسی به اطلاعات و بحث بر سر منابع سمبلیک نظیر زیباسازی خشونت در رسانه ها می باشند، جنبش های اجتماعی نوین قبل از هر چیز به مبارزه در حوزه فرهنگ توجه دارند. (رسانه ، ۱۳۹۰ )
۶-۲-۲- ماریو دیانی ، به عقیده وی جنبش های اجتماعی دارای چهار ویژگی می باشد:
۱-جنبش اجتماعی شبکه ای از تعاملات غیر رسمی بین تعداد متنوعی از افراد، گروه ها و سازمان ها می باشد.
۲- مزر بین شبکه ها یک جنبش به وسیله هویت جمعی خاصی تعیین می گردد که بین بازیگران درگیر در تعامل مشترک است.
۳- بازیگران جنبش های اجتماعی در برخورد های سیاسی و یا فرهنگی درگیرند، این موضوع بدان معناست که تغییرات اجتماعی را در سطح سیستمی یا غیر سیستمی افزایش می دهند یا با آن مخالفت دارند. ۴- یک جنبش اجتماعی شبکه ای از تعاملات غیر رسمی بین افراد ، گروه ها و یا سازمان ها که بر مبنای یک هویت جمعی مشترک در برخوردی سیاسی یا فرهنگی درگیرند.
جدول شماره ( ۶ ) ویژگی های جنبش اجتماعی از نظر دیانی
دیانی با توجه به این چهار ویژگی جنبش های اجتماعی را چنین تعریف می کند ، جنبش های اجتماعی ، شبکه ای تعامل غیر رسمی افراد ، گروه ها و سازمان ها درگیر در یک برخورد سیاسی یا فرهنگی مبتنی بر یک هویت جمعی مشترک. (رسانه ، ۱۳۹۰ )
۷-۲-۲- گی‌ روشه‌ ،استاد برجسته‌ جامعه‌شناسی‌ سیاسی‌ در دانشگاه‌ مونرآل‌ کانادا، در تعریف‌ جنبش‌ اجتماعی‌ می‌گوید: «جنبش‌ اجتماعی‌ عبارت‌ است‌ از سازمانی‌ کاملا شکل‌ گرفته‌ و مشخص که‌ به‌ منظور دفاع‌ یا گسترش‌ یا دستیابی‌ به‌ هدف‌های‌ خاصی‌ به‌ گروه بندی‌ و تشکل‌ اعضا می‌پردازد و در صدد بر می‌آید تا عناصری‌ را از جامعه‌ تغییر دهد یا آنها را حفظ‌ کند.» همه‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ ویژگی‌های‌ خاص‌ و مشترکی‌ دارند که‌ عبارتند از: مشخص بودن‌ اهداف‌، داشتن‌ برنامه‌ اصولی‌ برای‌ نیل‌ به‌ اهداف‌ و ایدئولوژی‌. عامل‌ گردآوری‌ اعضای‌ جنبش‌ اجتماعی‌، ایدئولوژی‌ جنبش‌ اجتماعی‌ است‌. زیرا ایدئولوژی‌ نه‌ تنها وضع‌ اجتماعی‌ موجود را به‌ باد انتقاد می‌گیرد، بلکه‌ علاوه‌ بر آن‌ اهداف‌ جنبش‌ و روش‌های‌ نیل‌ به‌ آن‌ را نیز مشخا و روشن‌ می‌کند. آنچه‌ اصولا جنبش‌ اجتماعی‌ را مشخص و بارز و برجسته‌ می‌سازد، متقاضی‌ و مدعی‌ بودن‌ آن‌ است‌ که‌ سعی‌ در شناساندن‌ و پیروز گردانیدن‌ ایده‌ها و منافع‌ و ارزش‌های‌ معینی‌ دارد و بدین‌ منظور پیوسته‌ سعی‌ در افزایش‌ اعضا و کوشش‌ در جهت‌ جلب‌ توجه‌ عامه‌ و نیز برگزیدگان‌ جامعه‌ می‌کند. وسایلی‌ که‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ به‌ آن‌ متوسل‌ می‌شوند، متفاوت‌ است‌. بطوری‌ که‌ از تبلیغات‌ ساده‌ و تحت‌ فشار قرار دادن‌ افکار عمومی‌ گرفته‌ تا خشونت‌ و تظاهرات‌ خشونت‌آمیز، انهدام‌ اموال‌ دولتی‌، ترور و سرکوب‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گیرد. ولی‌ به‌ هر حال‌ صرف‌نظر از هدف‌ها و وسایل‌ مورد استفاده‌ جنبش‌ اجتماعی‌ همیشه‌ با یک‌ اساس‌ فکری‌ جدید مشخص می‌شود. جامعه‌شناسان‌ برای‌ انجام‌ تحقیق‌ و پژوهش‌ در زمینه‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ می‌توانند در یک‌ مدت‌ زمان‌ طولانی‌ آنها را بررسی‌ یا حتی‌ در این‌ جنبش‌ها شرکت‌ نمایند. به‌ علاوه‌ پژوهشگران‌ علوم‌ اجتماعی‌ و جامعه‌شناسان‌ سیاسی‌ اظهارات‌ رسمی‌ و غیررسمی‌ اعضای‌ جنبش‌ و نقش‌های‌ اعضا را مورد بررسی‌ قرار می‌دهند تا به‌ اهداف‌ و فرضیه‌هایی‌ که‌ دارند، جامه‌ عمل‌ بپوشانند.( نامی،۱۳۸۴)
۸-۲-۲- دوناتلا دلاپورتا[۲۰] و ماریو دیانی [۲۱]
معتقدند که جنبشهای اجتماعی، شبکه‌هایِ غیررسمیِ مبتنی بر اعتقادات مشترک و همبستگی‌هایی هستند که از طریق استفاده مداوم از اشکال گوناگون اعتراض حول موضوعات منازعه‌آمیز بسیج می‌شوند. آنها با تاکید بر ویژگیهای فوق، به دنبال آن هستند که جنبشهای اجتماعی را از دیگر اشکال عمل جمعی از قبیل احزاب، گروه های ذی‌نفوذ، فرقه‌های مذهبی، وقایع اعتراض‌آمیز موردی، ائتلاف‌های سیاسی و… جدا کنند.( دلاپورتا و دیانی، ۱۳۸۳، ۳۳)
همچنین آنها معتقدند که چهار نظریه جنبش های اجتماعی را تئوریزه می کنند و آنها عبارتند از :

    1. « نظریه عمل جمعی » ، که توجه تحلیل گران را به عمل جمعی به مثابه فعالیتی معطوف به معنا جلب می کنند .
    1. « نظریه بسیج منابع »، که به اهمیت اجزاء عقلانی و استراتژیک پدیده ای به ظاهر غیر عقلانی تاکید می ورزند .
    1. « نظریه جنبش های اجتماعی جدید »،که مسائل مربوط به اهمیت دگرگونی های جوامع صنعتی و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار می دهند.
    1. « نظریه فرایند سیاسی »، که توجه خود رابرجنبش های اجتماعی به مثابه بازیگران اصلی جدید در تجمیع و نمایندگی منافع مختلف معطوف نموده است .( دلاپورتا و دیانی ، ۱۶و۱۷)

جدول شماره (۷ ) نظریات دوناتلا دلاپورتاو ماریو دیانی در خصوص جنبش اجتماعی
۹-۲-۲- چارلز تیلی : از جمله نظریه پردازان تاثیرگذار در زمینه مطالعات جنبش های اجتماعی به شمار می آید. مجموعه آراء وی در قالب نظریه هایی که تحت عنوان «بسیج منابع» شهرت یافته است، قابل دسته بندی هستند. همانگونه که خود در مقدمه کتاب از بسیج تا انقلاب اذعان می دارد، تلاش وی در جهت تدوین نظریه ای برای تبیین و توصیف «کنش های جمعی» هدف گیری شده است (تیلی ، ۱۳۸۵، ۱۷).
به عقیده وی، پدیده هایی همچون انقلاب ها، شورش ها، جنبش های اجتماعی، توطئه های سیاسی، و حتی بسیاری از کودتاها، انواع مختلفی از کنش های جمعی هستند که با هدف ایجاد تغییر یا ممانعت از تغییری در جامعه اتفاق می افتند. بدین منظور نظریه پردازی درباره کنش های اجتماعی برای نیل به شناخت درباره این پدیده ها بسیار ضروری است. مجموعه نظریه های نظام یافته تیلی در زمینه کنش جمعی را می توان در کتاب مشهور وی، «از بسیج تا انقلاب» جستجو کرد. وی در این کتاب نخست به ضرورت مطالعه جنبش های اجتماعی می پردازد و پس از آن مروری مفصل و نقادانه بر نظریه ها کلاسیک و متاخر ماقبل خود انجام می دهد. پس از آن اصول کلی نظریه کنش جمعی خود را مطرح می سازد و در ادامه کتاب به تشریح جزئیات آن می پردازد. (تیلی ، ۱۳۸۵، ۱۷)
همانگونه که اشاره شد، تیلی پیش از طرح چارچوب نظری خود، مروری منتقدانه بر نظریه های کلاسیک و متاخر پیش از خود دارد. در مورد نظریه پردازان کلاسیک، آراء مارکس، دورکهایم، وبر و میل را مورد بررسی قرار می دهد. تیلی منشاء کنش های جمعی را متاثر از مارکس، کشمکشی می داند که حول یک تضاد اجتماعی شکل می گیرد. در واقع، در سطح تبیینی، تیلی ریشه های ظهور کنش جمعی را از مارکس اقتباس کرده است. اما نقدی که بر مارکس وارد می داند، در مورد تشریح فرایند های درونی کنش های جمعی است که در چارچوب نظری مارکس کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به بیان دیگر، نظریه مارکس بیشتر کلان نگر است و از این جهت مورد نقد تیلی قرار دارد. مسئله ای که در آراء میل و وبر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. وبر، به تعاریف کنشگران دخیل در یک کنش جمعی توجه ویژه ای دارد و نظام باورهای درون یک جماعت را مسئله محوری کنش های جمعی آنان می داند. میل نیز به فرایندهای جزئی کنش های جمعی می پردازد؛ از نظر وی، کنش جمعی نتیجه پیگیری حسابگرانه منافع فردی است. اما در مورد دورکهایم، تفکیک کارکردگرایانه وضع عادی (نظم) از وضع غیر عادی (کشمکش و تضاد)، از نظر تیلی صحیح نیست، چراکه به نظر وی، کنش جمعی پدیده ای طبیعی است و در جریان زندگی روزمره اجتماعی جریان دارد.
در مورد متاخرین، نظریه پردازانی همچون هانتینگتون، چالمرز جانسون، و رابرت تد گر (که آنها متاثر از دورکهایم هستند)؛ مانکور اولسون، آنتونی اوبرشال، مایر زالد و جان مک کارتی (که ادامه دهندگان سنت میل قلمداد می شوند)؛ گاسفیلد (که تحت تاثیر وبر قرار دارد)، و مارکسیست ها (که تعبیراتی جدید از درون آراء مارکس وضع کرده اند)؛ دیگر نظریه پردازانی هستند که مورد نقد و بررسی تیلی قرار گرفته اند. در مجموع، می توان اذعان داشت به غیر از افرادی که تحت تاثیر دورکهایم قرار دارند، تیلی تلاش کرده است که از سایر نظریه پردازان متاخر برای تدوین چارچوب نظری خود بهره گیرد. بویژه باید به آراء مانکور اولسون و آنتونی اوبرشال در این خصوص اشاره کرد. مباحثی همچون «انتخاب عقلانی»، «نظریه بازی» و «کالای جمعی»، از جمله موضوعاتی هستند که تیلی در تدوین نظریه خود از آنها بهره جسته است. باید اذعان داشت که نظریه تیلی زمانی که مطرح شد توانست بسیاری از نظریه های ماقبل خود را تضعیف کند و تاثیر بسزایی در غلبه رویکرد بسیج منابع برای تحلیل کنش های جمعی و جنبش های اجتماعی بر جای گذارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...