کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


 



 

بر اساس اطلاعات جدول ۶-۴:

 

    1. مقابله مذهبی مثبت با مقابله مذهبی منفی و اضطراب همبستگی منفی معنادار و با بدکارکردی اجتماعی، اعتماد به حل مسئله، و نمره کل حل مسئله همبستگی مثبت معنادار دارد.

 

    1. مقابله مذهبی منفی با تمام زیرمقیاس‌ها و نمره کل حل مسئله همبستگی منفی معنادار و با مؤلفه‌‌ها و نمره کل نشخوار فکری، علایم جسمانی، اضطراب، افسردگی و نمره کل سلامت روان همبستگی مثبت معنادار دارد.

 

      1. اعتماد به حل مسئله با مؤلفه‌‌ها و نمره کل نشخوار فکری، علایم جسمانی، اضطراب، افسردگی و نمره کل سلامت عمومی همبستگی منفی معنادار و با بدکارکردی اجتماعی همبستگی مثبت معنادار دارد.

 

    1. سبک گرایش- اجتناب با مؤلفه‌‌ها و نمره کل نشخوار فکری، علایم جسمانی، اضطراب، و نمره کل سلامت عمومی همبستگی منفی معنادار و با بدکارکردی اجتماعی همبستگی مثبت معنادار دارد.

 

    1. کنترل شخص با مؤلفه‌‌ها و نمره کل نشخوار فکری، علایم جسمانی، اضطراب، افسردگی و نمره کل سلامت روان همبستگی منفی معنادار و با بدکارکردی اجتماعی همبستگی مثبت معنادار دارد.

 

    1. نمره کل حل مسئله هم با مؤلفه‌‌ها و نمره کل نشخوار فکری، علایم جسمانی، اضطراب، افسردگی و نمره کل سلامت عمومی همبستگی منفی معنادار و با بدکارکردی اجتماعی همبستگی مثبت معنادار دارد.

 

    1. مؤلفه‌ پاسخ‌های منحرف‌کننده حواس با علایم جسمانی، اضطراب، افسردگی و نمره کل سلامت روان همبستگی مثبت معنادار و با بدکارکردی اجتماعی همبستگی منفی معنادار دارد.

 

    1. مؤلفه‌ پاسخ‌های نشخواری با علایم جسمانی، اضطراب، افسردگی و نمره کل سلامت عمومی همبستگی مثبت معنادار و با بدکارکردی اجتماعی همبستگی منفی معنادار دارد.

 

  1. نشخوار فکری با علایم جسمانی، اضطراب، افسردگی و نمره کل سلامت روان همبستگی مثبت معنادار و با بدکارکردی اجتماعی همبستگی منفی معنادار دارد.

۴-۴-۱ تعیین سهم مقابله مذهبی، حل مسئله و نشخوار فکری در پیش‌بینی علایم جسمانی

 

برای بررسی این موضوع از تحلیل رگرسیون چندمتغیری گام به گام استفاده گردید که نتایج آن در جداول زیر ارائه شده است.

 

پیش از ارائه نتایج رگرسیون، قابل ذکر است که مفروضه استقلال خطاها به وسیله آزمون دوربین واتسون مورد بررسی قرار گرفت که میزان آن ۹۰/۱ به دست آمد. با توجه به اینکه قرار داشتن میزان این آزمون در دامنه ۰ تا ۴ رضایت بخش است، می‌توان گفت که این مفروضه در پژوهش حاضر برقرار است. برای بررسی مفروضه هم‌‌خطی چندگانه از دو شاخص Tolerance و VIF استفاده گردید، میزان Tolerance عددی است بین ۰ و ۱ و ایده‌آل آن است که این عدد به ۱ نزدیک‌تر باشد، با توجه به ارقام ستون مربوطه در جدول ۹-۴، مشخص است که میزان این شاخص در دامنه مطلوب قرار دارد. از طرف دیگر شاخص VIF نباید بالاتر از ۱۰ باشد و اعداد ستون مربوطه در جدول ۹-۴ حاکی از این است که هیچ‌کدام از اعداد بالاتر از ۱۰ نیست. ‌بنابرین‏ مفروضه عدم وجود هم‌خطی نیز برقرار است.

 

جدول ۷-۴٫ خلاصه مدل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گام پیش‌بین R R2 R2 تعدیل‌شده خطای استاندارد برآورد شاخص دوربین‌واتسون ۱ پاسخ‌های منحرف‌کننده ۵۲۲/۰ ۲۷۲/۰ ۲۶۷/۰ ۱۹/۴ ۹۰/۱ ۲ پاسخ‌های منحرف‌کننده ۵۵۹/۰ ۳۱۲/۰ ۳۰۳/۰ ۰۹/۴ نمره کل حل مسئله

جدول ۸-۴٫ تحلیل رگرسیون گام به گام برای پیش‌بینی علایم جسمانی توسط مقابله مذهبی، حل مسئله و نشخوار فکری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گام منابع تغییر مجموع مجذورات درجه آزادی میانگین مجذورات F معنا‌داری ۱ رگرسیون ۹۵/۹۷۲ ۱ ۹۵/۹۷۲ ۲۹/۵۵ ۰۰۱/۰ باقی‌مانده ۵۵/۲۶۰۴ ۱۴۸ ۶۰/۱۷ کل ۵۰/۳۵۷۷ ۱۴۹ – ۲ رگرسیون ۷۵/۱۱۱۷ ۲ ۸۷/۵۵۸ ۴۰/۳۳ ۰۰۱/۰ باقی‌مانده ۷۵/۲۴۵۹ ۱۴۷ ۷۳/۱۶ کل ۵۰/۳۵۷۷ ۱۴۹ –

جدول ۹-۴٫ ضرایب رگرسیون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گام پیش‌بین B Beta T معنی‌داری Tolerance VIF ۱ پاسخ‌های منحرف‌کننده ۳۰/۰ ۵۲/۰ ۴۳/۷ ۰۰۱/۰ ۱ ۱ ۲ پاسخ‌های منحرف‌کننده ۲۷/۰ ۴۶/۰ ۵۲/۶ ۰۰۱/۰ ۹۳/۰ ۰۸/۱ نمره کل حل مسئله ۰۵/۰- ۲۱/۰- ۹۴/۲- ۰۰۴/۰ ۹۳/۰ ۰۸/۱

ضریب رگرسیون استاندارد نشده:B ضریب رگرسیون استاندارد شده: Beta

 

نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره با بهره گرفتن از روش گام به گام نشان داد که از بین متغیرهای پیش‌بین(سبک‌های مقابله مذهبی، حل مسئله و نشخوار فکری)، به ترتیب، دو متغیر پاسخ‌های منحرف‌کننده و نمره کل حل مسئله وارد معادله رگرسیون شدند. پاسخ‌های منحرف‌کننده به تنهایی ۲۷ درصد از واریانس علایم جسمانی را تبیین می‌کند، آزمون آماریF برای معنی‌داری ضریب همبستگی برابر با ۲۹/۵۵ است که در سطح ۰۰۱/۰ معنی‌دار است. پاسخ‌های منحرف‌کننده و نمره کل حل مسئله با هم ۳۱ درصد از واریانس علایم جسمانی را پیش‌بینی می‌کنند، آزمون آماریF برای معنی‌داری ضریب همبستگی برابر با ۴۰/۳۳ است که در سطح ۰۰۱/۰ معنی‌دار است. با کسر سهم پاسخ‌های منحرف‌کننده، نمره کل حل مسئله ۴ درصد از واریانس علایم جسمانی را پیش‌بینی می‌کند. جدول ۹-۴ نشان می‌دهد که سهم تمام متغیرها در پیش‌بینی متغیر ملاک معنادار است.

 

۴-۴-۲ تعیین سهم مقابله مذهبی، حل مسئله و نشخوار فکری در پیش‌بینی اضطراب

 

پیش از ارائه نتایج رگرسیون، قابل ذکر است که مفروضه استقلال خطاها به وسیله آزمون دوربین واتسون مورد بررسی قرار گرفت که میزان آن ۰۵/۲ به دست آمد. با توجه به اینکه قرار داشتن میزان این آزمون در دامنه ۰ تا ۴ رضایت بخش است، می‌توان گفت که این مفروضه در پژوهش حاضر برقرار است. برای بررسی مفروضه هم‌‌خطی چندگانه از دو شاخص Tolerance و VIF استفاده گردید، میزان Tolerance عددی است بین ۰ و ۱ و ایده‌آل آن است که این عدد به ۱ نزدیک‌تر باشد، با توجه به ارقام ستون مربوطه در جدول ۱۲-۴، مشخص است که میزان این شاخص در دامنه مطلوب قرار دارد. از طرف دیگر شاخص VIF نباید بالاتر از ۱۰ باشد و اعداد ستون مربوطه در جدول ۱۲-۴ حاکی از این است که هیچ‌کدام از اعداد بالاتر از ۱۰ نیست. ‌بنابرین‏ مفروضه عدم وجود هم‌خطی نیز برقرار است.

 

جدول ۱۰-۴٫ خلاصه مدل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گام پیش‌بین R R2 R2 تعدیل‌شده خطای استاندارد برآورد شاخص دوربین‌واتسون ۱ پاسخ‌های منحرف‌کننده ۵۳۸/۰ ۲۹۰/۰ ۲۸۵/۰ ۳۲/۴ ۰۵/۲ ۲ پاسخ‌های منحرف‌کننده ۵۶۸/۰ ۳۲۳/۰ ۳۱۴/۰ ۲۳/۴ مقابله مذهبی منفی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 02:47:00 ب.ظ ]




 

۲-۲-۲-۴ آیا شادکامی دو، سه یا چهار جزء دارد؟

 

شادکامی ممکن است تا حدودی بخش های جداگانه شناختی و هیجانی داشته باشد، که می توان آن را از سوال راجع به رضایت یا راجع به سرور و وجد استخراج کرد. اندروز و مک کنل[۱۲۸] (۱۹۸۰)، ۲۳ مقیاس سلامت ذهنی را در نمونه های قابل توجهی در بریتانیا و آمریکا مورد استفاده قرار دادند. آنان عوامل شناختی عاطفی واضحی پیدا کردند و دریافتند که مقیاس های شادکامی با عامل عاطفی همبستگی بیشتری دارند. متغیر های عاطفی و شناختی البته همبستگی دارند، اما فقط حدود۵۰%r= و گاهی کمتر از این مقدار. سو و همکاران (۱۹۹۷) داده هایی را از ۴۳ کشور با ۵۶۶۶۱ آزمودنی گزارش کرده‌اند، که همبستگی متوسط بین تعادل عاطفی و رضایت برابر با ۴۱/۰ بود، این همبستگی برای کشور های فرد گرا بریتانیا و آمریکا ۵۰/۰ یا بیشتر بود، اما در کشور های جمع گرا حدود ۲۰/۰ بود. دلیل آن ممکن است این باشد که در فرهنگ‌های جمع گرا رضایت گزارش شده به حالت دیگران و همچنین وضع و حالت خود فرد بستگی دارد. ‌بنابرین‏ می توان گفت که شادکامی حداقل دارای دو جزء است که تا حدودی از یکدیگر مستقل هستند.

 

مقیاس فوردایس، عمدتاًً یک مقیاس عاطفه است (عاطفه سنج)[۱۲۹]، مقیاس کامن[۱۳۰]و فلت[۱۳۱] نیز کاملاً راجع به عاطفه است. د حالی که مقیاس رضایت از زندگی داینر و همکاران (۱۹۸۵) با رضایت سر و کار دارد.

 

اما ممکن است لازم باشد که بخش هیجانی به زیر مجموعه های بیشتری تقسیم شود، زیرا معلوم شده است که خلقیات مثبت در تضاد با خلقیات منفی نیستند. برادبرن (۱۹۶۹) از مردم راجع به درصد اوقاتی که در چند هفته گذشته در حالت خلقی منفی و مثبت بوده اند سؤال کرد. بعضی از این سؤالات عبارت بودند از:

 

در خلال چند هفته گذشته هرگز احساس کرده اید که…

 

از انجام کاری خوشحال هستید.

 

اوضاع بر وفق مراد شما است.

 

افسرده یا بسیار ناشاد هستید.

 

خیلی تنها هستید یا از مردم دور می شوید؟

 

یافته های کلیدی او این بود که این دو بعد تقریباً به طور کلی از هم مستقل هستند. این موضوع بسیار مورد بحث و تحقیق قرار گرفته است. جواب کوتاه این است که عاطفه مثبت و عاطفه منفی با هم یک همبستگی معادل ۴۳/۰- دارند (تلگان[۱۳۲] و همکاران، ۱۹۹۸).

 

عاطفه ی منفی ما را به نواحی پریشانی روان شناختی که برای آن چندین مقیاس مورد استفاده قرار می‌گیرد، بعضی از این مقیاس ها عبارتند از مقیاس روان نژندی آیزنک و پرسشنامه افسردگی بک. اندروز و ویتی (۱۹۷۸)، دریافتند که مقیاس رضایت آنان، نسبتاً مستقل از مقیاس های عاطفه مثبت و منفی بود. این یافته ما را ‌به این نتیجه گیری رهنمون می‌سازد که شادکامی، سه قسمت عمده ی رضایت و عاطفه ی مثبت و عاطفه ی منفی دارد، گر چه قبلاً گفته شد که این سه عامل با هم ارتباط دارند. شادکامی را به شیوه های دیگری نیز می توان تقسیم کرد. اما تقسیم بندی مذکور فعلاً مورد قبول بیشتر پژوهشگران قرار گرفته است. روش دیگر تقسیم بندی ویژه عبارت است از اندازه گیری شدت[۱۳۳]، عمق [۱۳۴]یا فراوانی [۱۳۵] آن ها. هر دو به طور کلی عاطفه را متأثر می‌سازند و معلوم شده است که فراوانی مهمتر است.

 

هر چند ممکن است لازم باشد که عاطفه منفی نیز به زیر مجموعه هایی تقسیم شود. هیدی[۱۳۶] و ویرینگ[۱۳۷] (۱۹۹۲). در مطالعه بزرگ خد در استرالیا دریافتند که افسردگی و اضطراب (مقیاس اسپیلبرگر[۱۳۸]) فقط۵۰/۰ همبستگی دارند. ‌بنابرین‏ دو شکل اصلی عاطفه منفی یا پریشانی تا حدودی از هم مستقل هستند. این مؤلفین همچنین عاطفه منفی برادبرن و پرسشنامه سلامت عمومی را مورد استفاده قرار دادند و دریافتند که چهار مقیاس عاطفه منفی و پریشانی همگی همبستگی دارند، اما نه خیلی زیاد (بین ۳۶/۰ و ۵۰/۰). ‌بنابرین‏ امکان جدا کردن اجزاء عاطفه منفی وجود دارد و ارزیابی جداگانه هیجانات منفی مختلف ممکن است مطلوب باشد. اگر دو مقیاس افسردگی و اضطراب مورد استفاده قرار گیرند، چهار جزء از عاطفه منفی حاصل می شود.

 

لوکاس[۱۳۹]، داینر و سو و اسمیت (۱۹۹۶) دریافتند که مقیاس های مختلف رضایت از زندگی، عامل واضحی را تشکیل می‌دهند و قویاً با هم همبسته اند و از گروه مقیاس های عاطفه مثبت، جدا هستند. پس آیا خوش بینی و عزت نفس جزئی از شادکامی هستند؟ یا هدف در زندگی؟ مقیاس های خوبی برای اندازه گیری خوش بینی ( مقیاس جهت گیری زندگی)، هدف در زندگی و عزت نفس طراحی شده اند. همه این ها را می توان به عنوان بخش هایی از تفکر و احساسات مثبت نگریست. یا می‌توانیم تعریف دقیق تری از شادکامی به دست آوریم و بگوییم این متغیر ها از جمله علل شادکامی به شمار می‌روند. این روشی است که اکثر پژوهشگران در پیش گرفته اند. رایف[۱۴۰] (۱۹۸۶) رویکرد متفاوتی اتخاذ کرد و مقیاسی از سلامت روان شناختی با ۶ عامل طراحی کرد:

 

پذیرش خود

 

رابطه مثبت با دیگران

 

استقلال ( خودمختاری)

 

تسلط بر محیط

 

هدف در زندگی

 

رشد شخصی

 

آن ها همچنین یک عامل مجزای برتر تشکیل می‌دهند. گر چه همبستگی بین آن ها نسبتاً کم است. این عوامل با دیگر متغیر ها تا حدودی روابط مختلفی دارند.

 

تخمین های پایانی (آلفای کرونباخ) مورد استفاده برای همبستگی های مشاهده شده عبارت بودند از: رضایت از زندگی ۹۲/۰، عاطفه مثبت ۶/۰، افسردگی ۸۲/۰ و اضطراب ۸۵/۰ ( به نقل از آرگایل، ترجمه گوهری انارکی و همکاران، ۱۳۸۲).

 

۲-۲-۲-۵ کاربرد عملی پژوهش های مربوط به شادی

 

با این دانش چه کاری می توان انجام داد که رویکرد های دیگر نمی توانند انجام دهند؟

 

غنی سازی شادی افراد: ‌در مورد مزایای چند نوع درمان یا تغییر در سبک زندگی، پژوهش های پیگیری انجام شده است. چنین پژوهش هایی ضرورت دارد، زیرا معلوم شده است که بسیاری از شکلهای روان درمانی مؤثر نیستند.

 

درمان مبتنی بر فعالیت خوشایند و برخی از شیوه های درمان شناختی در شادی، مستقیماً مورد توجه قرار گرفته اند و معلوم شده است که مؤثر می‌باشند. آموزش مهارت های اجتماعی، هدف دیگری دارد، اما ‌در مورد افسردگی تأثیر مثبت دارد و ‌در مورد افراد سالم از طریق بهبودی روابط اجتماعی نتایج مشابهی دارد. تغییر فعالیت های تفریحی نظیر افزایش تمرینات ورزشی در افسردگی و نیز برای افراد سالم مؤثر است. تفریح به ویژه تحت کنترل خود ماست و به منظور افزایش شادی می توان آن را دستکاری کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:12:00 ب.ظ ]




۲- وضعیت سلامت ممکن است نقطه­ای در یک پیوستار در نظر گرفته شود یعنی سلامت یا عدم آن را نمی­ توان سیاه و سفید دید.

 

۳- تعریف از سلامت بهنجار می ­تواند در بردارنده­ میزان معینی از علائم یا نشانه­ های بیما”

 

گفتار دوم.‌گروه‌های حل اختلاف و نزاع فی مابین

 

در بند ((ب)) از ماده ۵ آئین نامه تصریح شده است که : (( در صورت بروز اختلاف در مساحت و حدود و سایر موارد نمایندگان سازمان ثبت و جهاد کشاورزی و دادگستری محل منطقه مربوط را معاینه و بررسی و رفع نقص و اختلاف می نمایند)). ملاحظه می شود که در تعیین سمت دقیق این گروه سه نفره موضوع به طور اطلاق تدوین شده است، ‌بنابرین‏ لزومی ندارد که اعضای آن عالی ترین مقامات اداری محل وقوع ملک باشند.

 

فصل دوم.وظایف و تکالیف هیئتهای رسیدگی به اختلاف

 

حل اختلاف به شرح اختیارات مندرج در بند (( ب )) از ماده ۵ آئین نامه های مذبور تکلیف این گروه است.

 

مبحث اول.اختیارات ‌هیئت‌ها

 

عبارات (( … و سایر موارد …)) در مقرره اخیر الذکر بر عدم محدودیت گروه موصوف در حل هر گونه اختلاف در مرحله تقاضای ثبت دلالت دارد. مصادیق ذکر شده در آن حصری نیست.

 

در برخی از روش های ثبتی گروه هایی به عنوان کارشناس و یا هیئت حل اختلاف و مانند آن وجود دارند که شرح وظایف آن ها نیز مطابق مقررات معلوم است. مقایسه جایگاه و شرح وظایف آن گروه ها جایگاه این گروه را روشن می‌سازد فلذا ذیلا و به تفکیک مورد بررسی قرار می‌گیرد:

 

گفتار اول.کارشناسان و خبرگان مسئول

 

در روش های ثبتی خاص موضوع مواد اصلاحی قانون ثبت و نیز مواد ۷۱، ۱۴۰، ۱۳۳ قوانین برنامه های توسعه دوم، سوم و چهارم، نسبت به تقاضاهای ثبتی واصله قبل از تصمیم گیری مسئول واحد ثبتی و یا هیئت حل اختلاف رسیدگی کننده مستقر در واحد ثبتی محل، گروه کارشناسی سه نفره متشکل از دو کارشناس و یک نقشه بردار از اداره ثبت محل وقوع ملک، ‌در مورد مقررات مواد ۱۴۷ و ۱۴۸ اصلاحی و یک کارشناس و یک نقشه بردار به همراه یک نماینده و یک نقشه بردار از بنیاد مسکن محل ‌در مورد مقررات برنامه های توسعه مذکور وظیفه بازدید محلی ترسیم نقشه و یا مطابقت نقشه با وضع موجود ملک مورد بازدید را به عهده دارند. این گروه نظرات خود را در قالب صورت جلسه احراز تصرف و یا صورت جلسه تفکیکی به هیئت مربوط و یا مسئول واحد ثبتی حسب مورد اعلام می نمایند. اگر مورد تقاضا در محل با تصرفات بلامنازع توام نباشد ( اختلافی باشد) موضوع از موارد اختلافی محسوب و ادامه ی عملیات ثبتی منوط به رفع اختلاف است در غیر این صورت از پذیرش تقاضا خودداری خواهد شد. محرز است که این گروه وظیفه حل اختلاف در موارد ارجاعی را ندارد؛ از طرفی دیگر نظریه آن ها از جانب مراجع فوق الذکر مورد کنترل و ارزیابی قرار می‌گیرد. ‌بنابرین‏ نظریه این گروه از جنبه قطعیت برخوردار نیست. حتی ‌در مورد مفاد بند ( ب) از ماده ۹ آئین نامه ماده ۱۳۳ قانون برنامه چهارم توسعه مصوب ۰۷/۰۲/۱۳۸۴ هیئت وزیران[۴۹] که اختیار بیشتری ‌به این گروه داده شده است نیز نظریه آن ها از سوی مرجع عالی تر ( هیئت حل اختلاف) مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت و تصمیم این گروه ملاک خواهد بود. به نظر می‌رسد تکلیف پیش‌بینی شده در بند (( الف )) از ماده ۵ آئین نامه های مذکور برای نماینده و نقشه بردار ثبت، همسان با وظایف ‌گروه‌های کارشناسی موصوف است.[۵۰]

 

‌بنابرین‏ نظر گروه کارشناسان قابل قیاس با گروه حل اختلاف مدرج در ماده ۵ نیست.

 

گفتار دوم.تبیین مواد ۱۴۷ و ۱۴۸ ثبت

 

این هیئت از زمان تصویب مواد ۱۴۷ و ۱۴۸ اصلاحی ۱۳۶۵ تا اصلاحی ۱۳۷۰ شامل ۲ عضو قضایی و مسئول واحد ثبت محل بود و از سال ۱۳۷۰ به یک عضو قضایی و ۲ عضو ثبتی از بوده که یکی از این دو عضو ثبتی به عنوان خبره ثبتی است. برخلاف نام این هیئت که به (( حل اختلاف )) موسوم است وظیفه این گروه حل اختلاف نیست. بنابه دلایل ذیل این هیئت قابل مقایسه با گروه حل اختلاف موضوع ماده ۵ آئین نامه نیست :

 

اولا، اعضای هیئت حل اختلاف از جمیع جهات تعریف شده هستند، در حالی که هیئت مذکور در ماده ۵ آئین نامه از این حیث اطلاق دارد.

 

ثانیاً هیئت موضوع مواد ۱۴۷ و ۱۴۸ صرفا در محدوده تقاضای ثبت و گزارش کارشناسان و محتویات پرونده اظهار نظر می کند و تصمیم گیری آن ها یا بر رد درخواست به دلیل عدم حراز تصرفات مالکانه و بلامانع دلالت دارد و یا ایراد نقص و طرح مجدد پرونده در هئیت حل اختلاف پس از رفع نقص و یا قبول و تأیید انجام معامله و یا تصرفات مالکانه و بلامنازع متقاضی ثبت دلالت دارد. در حالی که نتیجه کار هیئت موضوع ماده ۵ آئین نامه لزوماً رفع اختلاف و باز نمودن راه برای ادامه عملیات ثبتی است.

 

ثالثا تصمیم هیئت موضوع مواد ۱۴۷ و ۱۴۸ بر رد یا قبول تقاضا قابلیت اعتراض دارد، در حالی که چنین حقی نسبت به تصمیم هیئت ماده ۵ آیین نامه وجود ندارد.

 

رابعا رأی‌ هیئت در پذیرش درخواست ثبت متقاضیان در مواردی که ملک سابقه ختم عملیات مقدماتی ثبت را نیز دارا باشد، انتشار آگهی طبق بند ۶ از ماده اصلاحی در دو نوبت و دادن فرصت اعتراض به مدت ۲ ماه از انتشار نوبت اول برای اشخاص ذی نفع است، ولی نسبت به رأی‌ هیئت موضوع ماده ۵ آئین نامه هیچ نوع آگهی منتشر نمی شود و حق اعتراضی برای هیچ شخصی مقرر نشده است.[۵۱]

 

گفتار سوم.تبیین ماده ۱۳۳ قانون برنامه توسعه

 

به منظور رسیدگی به تقاضای ثبت املاک داخل در طرح هادی و یا بافت مسکونی روستاها و اظهار نظر در خصوص نظر کارشناسان موضوع صورت جلسه احراز تصرف که طبق ماده ۴ آئین نامه اجرایی ماده ۱۳۳ مصوب ۱۳۸۴ به (( صورت جلسه تفکیکی )) موسوم است هیئتی طبق ماده ۷ آئین نامه مذبور مرکب از رئیس اداره ثبت اسناد و املاک مدیر بنیاد مسکن انقلاب اسلامی محل و یکی از قضات دادگستری به انتخاب رئیس قوه قضائیه است مبادرت به صدور رأی‌ مقتضی می کند. در صورتی که مورد کارشناسی اختلافی نباشد هیئت مبادرت به صدور رأی‌ مقتضی می کند. در صورتی که مورد کارشناسی اختلافی نباشد، هیئت مبادرت به صدور رأی‌ مبنی بر قبول درخواست ثبت می کند. با عنایت به شرح وظایف هیئت حل اختلاف موضوع این روش ثبتی خاص و مقایسه آن با هیئت حل اختلاف موضوع برنامه های توسعه با وجود اینکه اختیارات این هیئت وسیع تر از اختیارات هیئت حل اختلاف موضوع مواد ۱۴۷ و ۱۴۸ اصلاحی قانون ثبت است، لیکن تفاوت های عمده میان این دو هیئت به روشنی گواه بر تفاوت بارز هیئت ماده ۵ آئین نامه ثبت اراضی کشاورزی با هیئت حل اختلاف مذبور است. زیرا اولا این هیئت مستقیما حل اختلاف نمی نماید و نظریه کارشناسان سه یا پنج نفره حسب مورد، برای اظهار نظر اعضای آن هیئت الزامی است. [۵۲]

 

ثانیاً صلاحیت هیئت مذبور منحصر به موارد اختلافی نیست، بلکه به سابقه ثبتی ملک نیز متکی است. ملکی که مشمول مقررات اصلاحات ارضی نبوده و علاوه بر آن سابقه تقاضای ثبت ندارد و یا با وجود سابقه پذیرش تقاضا مسبوق به تحدید نباشد نقطه شروع صلاحیت این هیئت است، در حالی که هیئت ماده ۵ به وجود سابقه ثبت یا عدم آن از حیث حل اختلاف نیازی ندارد، بلکه صرفا به بروز اختلاف ‌در مورد ملک مورد تقاضای ثبت جهت رسیدگی نیازمند است.

” ری باشد که به جنس، یا تجربه­ فرد یا هنجارهای اجتماعی در افراد تفاوت پیدا می­ کند. در واقع اینکه فردی بگوید هیج نشانه­ای از بیماری ندارد غیر عادی تلقی می­ شود.

 

۴- جنبه یا وجه کارکردی، سلامت یکی از مهمترین عناصر تعریف سلامت نزد افراد عامی است. توانایی ایفای نقش­های اجتماعی یکی از ویژگی­های سالم بودن لحاظ می­ شود، “وقتی نتوانم کارهایم را انجام بدهم می فهمم سالم نیستم”.

 

۲-۱-۳-مفهوم سلامت روان

 

تاکنون تعاریف متعددی از «سلامت روان» ارائه شده که همگی بر اهمیت تمامیت و یکپارچگی شخصیت تأکید ورزیده­اند. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی، سلامت فکر و روان را چنین تعریف می‌کند: سلامت فکر عبارت است از قابلیت برقراری ارتباط هماهنگ و موزون با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی، حل تضادها، اختلافات، مشکلات و تمایلات فردی به طور منطقی، عادلانه و مناسب (میلانی فر،۱۳۸۴). فرهنگ روانشناسی لازاروس[۲۴] سلامت روان را چنین تعریف می­ کند: «استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و مؤثر کارکردن، در موقعیت­های دشوار، انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خود یا توانایی داشتن». (لوینسون[۲۵] ۱۹۸۸،به نقل از؛بشارتی فر،۱۳۸۱) سلامت روان را این طور تعریف می­ کند: « سلامت روان عبارت است از این که فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی و اطرافیان دارد و مخصوصا با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن حائز اهمیت است». رانک[۲۶]؛ سلامت روان را صلاحیت زندگی بدون ترس، گناه و اضطراب و داشتن مسئولیت برای اعمال و کردار خود فرد می‌داند.

 

( چاهن[۲۷] ۱۹۹۱،به نقل از؛گرجی زاده،۱۳۸۶) سلامت روان را وضعیتی از بلوغ روانشناختی تعبیر می­ کند که عبارت است از حداکثر اثربخشی و رضایت به دست آمده از تقابل فردی و اجتماعی که شامل احساسات و بازخوردهای مثبت نسبت به خود و دیگران می­ شود. در سال­های اخیر، انجمن کانادایی بهداشت روانی، «سلامت روان» را در سه بخش تعریف ‌کرده‌است:

 

بخش اول: بازخوردهای مربوط به «خود» شامل:

 

الف. تسلط بر هیجان­های خود

 

ب. آگاهی از ضعف­های خود

 

ج. رضایت از خوشی­های خود.

 

بخش دوم: بازخوردهای مربوط به دیگران شامل:

 

الف. علاقه به دوستی­های طولانی و صمیمی

 

ب. احساس تعلق به یک گروه

 

ج. احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و مادی.

 

بخش سوم: بازخوردهای مربوط به زندگی شامل:

 

الف. پذیرش مسئولیت ­ها

 

ب. ذوق توسعه امکانات و علایق خود

 

ج. توانایی اخذ تصمیم­های شخصی

 

د. ذوق خوب کار کردن (به نقل از گنجی، ۱۳۸۳).

 

۲-۱-۴-نظریه­ های سلامت روان

 

مکاتب مختلف روانشناسی تعاریف و نظریه­ های متفاوتی ‌در مورد سلامت روان و ویژگی­های افراد برخوردار از سلامت روان دارند، در این بخش به برخی از مهمترین این نظریه ­ها پرداخته خواهد شد.

 

۲-۱-۴-۱- نظریه فروید

 

به اعتقاد فروید[۲۸] اکثریت مردم به درجات مختلف روان­نژند هستند و سلامت روان یک آرمان است نه یک هنجار آماری. طبق نظریه فروید برای سلامت روان، یکسری ویژگی­­های خاص لازم است. نخستین این ویژگی­ها خودآگاهی فرد است، یعنی هر آن­چه ممکن است در ناخودآگاه فرد موجب مشکل شود، بایستی که به خودآگاه وارد شود و انرژی صرف شده برای نگهداری آن­ها در ناخودآگاه بایستی به من برگردانده شود. خودآگاهی حقیقی ممکن نیست مگر اینکه کنترل غیر واقعی و غیر ضروری یا زیاده از من برتر در هم شکسته شود. به نظر فروید، یک انسان متعارف کسی است که مراحل رشد روانی- جنسی را با موفقیت گذرانیده باشد و در هیچ یک از مراحل، بیش از حد تثبیت نشده باشد (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۹).

 

۲-۱-۴-۲- نظریه موری

 

به عقیده مورای[۲۹] (۱۹۳۸) فرد سالم از ساختار روانی خودش آگاهی لازم را دارد. همچنین فرد سالم در عین این­که بین نیازهای مختلفش تعارضی ندارد، از انواع نیازها به نحو مناسب استفاده می‌کند. در انسان سالم بهنجار میان «من برتر» و «من آرمانی» فاصله زیادی وجود ندارد. به عقیده مورای، در انسان سالم، ابتدا نهاد، سپس من برتر و بعد از آن من به ترتیب نقش عمده را در کنترل رفتار ایفا ‌می‌کنند و با نظارت خردمندانه من و مواظبت من برتر، تکانه­های نهاد به صورت قابل قبول ارضاء می­شوند. از نظر مورای، نیازها یکی از مفاهیم مهم هستند. به عقیده وی شخص سالم کسی است که نیازهای تثبیت شده نداشته باشد. نیازهای درونی یا نهفته فرد در جهت معیارهای درونی شده «من برتر[۳۰]» باشد و ‌بر اساس نیازهای واکنشی عمل نکند و نیازهایش درحال تعارض و متضاد با هم نباشند. مورای معتقد است که تخیل و خلاقیت، قوی‌ترین ویژگی سلامت روان هستند ( به نقل از خیاط غیاثی، ۱۳۸۱).

 

۲-۱-۴-۳- نظریه آلپورت

 

به نظر آلپورت[۳۱] روان­نژندی، پیامد نقصان و کمبود سلامت روان است. رفتار افراد سالم، جهت‌گیری خودآگاهانه دارد و با بینش و بصیرت و خودمختاری همراه است و انگیزش این افراد بیشتر در آینده ریشه دارد. از دیدگاه آلپورت ویژگی­های خاص شخصیت سالم عبارت است از:

 

۱- گسترش مفهوم خود: در ابتدا خود، تنها معطوف به فرد است، اما با افزایش تجربه، خود وسعت می­یابد و ارزش­های مجرد و آرمان­ها را در بر ‌می‌گیرد، هر چه شخصی با فعالیت­ها، مردم و اندیشه­ های متنوع­تری در ارتباط باشد از سلامت روان بیشتری برخوردار می­ شود.

 

۲- ارتباط صمیمانه خود با دیگران: شخصی که از نظر روانی سالم است، می ­تواند به پدر و مادر، فرزندان، همسر یا دوستان نزدیکش، صمیمیت (عشق و محبت) نشان دهد. این توانایی، حاصل پرورش کامل مفهوم گسترش خود است.

 

۳- امنیت عاطفی: اشخاص سالم از احساس ترس و ناامنی آزاد نیستند، ولی کمتر حس ‌می‌کنند که در معرض تهدید هستند و بهتر از روان­نژندها می ­توانند با مشکلات کنار بیایند (کورسینی[۳۲]، ۱۹۷۳، به نقل از زارعی، ۱۳۸۲).

 

۲-۱-۴-۴-نظریه فروم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:50:00 ق.ظ ]




 

یافته ها در رابطه با مبحث کیفیت زندگی نشان می‌دهد که، تا دهه ۱۹۵۰ اصلاح کیفیت زندگی در مباحث اقتصادی و اجتماعی مورد استفاده قرار می گرفت اما با شناخت سلسله نیازهای آبراهام مازلو، به انواع نیازها توجه شد (بیات و بیات، ۱۳۸۹).

 

۲-۲۵- تعاریف کیفیت زندگی

 

مانزاک[۶۲] و مک میلان[۶۳] (۲۰۰۵) واژه کیفیت زندگی را شایسته تحلیل مفهومی می دانند چرا که در چند دهه اخیر مطالب زیادی در خصوص آن نگاشته شده است و این مفهوم در علوم مراقبتی به عنوان یک مفهوم پایه مطرح است (بیات و بیات، ۱۳۹۰).

 

فرانز[۶۴] و پاور[۶۵] کیفیت زندگی را رضایت یا عدم رضایت از ابعادی از زندگی فرد دانسته که برای او مهم می‌باشد.

 

سل[۶۶] و تالسکی[۶۷] کیفیت زندگی را ارزیابی و رضایت فرد از سطح عملکرد موجودش در مقایسه با آنچه ایده آل یا ممکن می پندارد تلقی کردند.

 

لمن[۶۸] (۱۹۸۲) در تعریف کیفیت زندگی می نویسد : نقطه قوت اصطلاح کیفیت زندگی این است که دارای جاذبه جهانی می‌باشد، کیفیت زندگی به معنای سطح استاندارد یا درجه عالی بودن چیزی می‌باشد که این معنا در تضاد با معنای ذهنی کیفیت به معنای یک ویژگی می‌باشد، زندگی به معنای وضعیت کلی فعالیت های عملکردی یک فرد شامل : رفتاری، رشدی، لذت بخش، خوش یمنی و بدیمنی و تمام رفتارهای مورد لزوم برای بقا می‌باشد. اما ‌در مورد کیفیت زندگی مفهوم جدیدی به وجود می‌آید که به معنای احساس رفاه و رضایت افراد از شرایط فعلی زندگی شان می‌باشد.

 

کالمن[۶۹] (۱۹۸۴) کیفیت زندگی را گستردگی و انبساط امید و آرزو است که از تجارب زندگی ناشی می شود، تعریف می‌کند. فرانس و پاورس[۷۰] (۱۹۸۵) معتقدند که کیفیت زندگی، ادراک فرد از رفاه است که به نظر می‌رسد از رضایت یا عدم رضایت در حیطه های اصلی زندگی ناشی می شود. تستا[۷۱] و سایمون (۱۹۹۶) کیفیت زندگی را ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی که محدود به تجارب، اعتقادات، انتظارات و ادراک بیمار است، تعریف کرده‌اند.

 

سازمان جهانی بهداشت کیفیت زندگی را درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ، سیستم ارزشی که در آن زندگی می‌کند، اهداف، انتظارات، استانداردها واولویت هایشان می‌باشد، پس کاملاً فردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد از جنبه‌های مختلف زندگی شان استوار است.

 

تعاریف جدیدتر کیفیت زندگی را به صورت اختلاف بین سطح انتظارات انسان ها و سطح واقعیت عنوان می‌کنند که هرچه این اختلاف کمتر، کیفیت زندگی بالاتر است.

 

دونالد[۷۲] مفهوم کیفیت زندگی را اصطلاحی توصیفی عنوان می‌کند که به سلامت و ارتقاء عاطفی، اجتماعی و جسمی افراد و توانایی شان جهت انجام امور روزمره اشاره دارد (Donald 2001).

 

در تعریفی که وایور[۷۳] در سال (۲۰۰۱) ارائه داده و مورد قبول بسیاری از صاحب نظران قرار گرفت، کیفیت زندگی عبارت بود از برداشت هر شخص از وضعیت سلامت خود و میزان رضایت از این وضع (حمیدی زاده و همکاران، ۱۳۸۶).

 

سازمان جهانی بهداشت در تعریف جامعی دیگر از کیفیت زندگی آن را به عنوان درک فرد از وضعیت کنونی اش با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که در آن زندگی می‌کند و ارتباط این دریافت ها با اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویت های مورد نظر فرد تعریف می‌کند. کیفیت زندگی ضمن دارا بودن ابعاد عینی و وابستگی به شرایط عینی و بیرونی، امری است ذهنی و درونی و در نتیجه به تصورات و ادراک فرد از واقعیت های زندگی بستگی دارد (بالوینگ[۷۴] و زاهاو، ۲۰۰۴، گروه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت، ۱۹۹۸).

 

سازمان جهانی بهداشت (۱۹۹۷) در تعریفی دیگر کیفیت زندگی را در برگیرنده خوشحالی، رضایت از زندگی، بهزیستی، خودشکوفایی، بی نیازی و رهایی از فقر، کارکرد هدفمند، بهزیستی جسمانی، روانی–اجتماعی کامل، نه صرفاً نبود بیماری، می‌داند (فراهانی، ۱۳۸۸).

 

شلدون[۷۵] معیارهایی مانند، کامیابی، رضایت، بیکاری اندک، بهزیستی روان شناختی، لذت از زندگی و آزادی را از نشانه های کیفیت زندگی معرفی نمود (فراهانی، ۱۳۸۸).

 

به نظر فرچ[۷۶] (۱۹۹۴) کیفیت زندگی ادراک ذهنی فرد از میزان برآورده شدن اهداف، نیازها و آرزوهای مهم خود است. ‌بنابرین‏ کیفیت زندگی نوعی قضاوت شناختی ‌در مورد شکاف بین واقعیت موجود فرد و موقعیت های زندگی ایده آل اوست که رفتار عاطفی مثبت یا منفی را در فرد برمی انگیزد.

 

۲-۲۶- ویژگی های کیفیت زندگی

 

به رغم آنکه توافق کلی در تعریف کیفیت زندگی وجود ندارد، پژوهشگران بر سه ویژگی مهم آن شامل چند بعدی بودن، ذهنی بودن و پویا بودن اتفاق نظر دارند :

 

۱- کیفیت زندگی موضوعی چند بعدی است و دارای ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و روحی است که این ویژگی با تعریفی که از سلامتی داریم منطبق است.

 

۲- عامل اصلی تعیین کننده کیفیت زندگی عبارت است از تفاوت درک شده بین آنچه هست و آنچه از دیدگاه فرد باید باشد و این همان ذهنی بودن کیفیت زندگی است.

 

۳- پویایی کیفیت زندگی ‌به این معنا است که با گذشت زمان تغییر می‌کند و به تغییرات فرد و محیط او بستگی دارد (کیبرت، ۱۹۹۷).

 

ضمناً کیفیت زندگی یک وضعیت رفاهی است که مشتمل بر دو بخش است :

 

۱- توانایی اجرای فعالیت های روزمره که همان سلامتی جسمی، روانی و اجتماعی است.

 

۲- رضایت از سطوح عملکرد، کنترل و درمان بیماری می‌باشد (گوتای و همکاران، ۱۹۹۲).

 

فایسنو[۷۷] در خصوص بررسی کیفیت زندگی اظهار می‌دارد امروزه کیفیت زندگی یک شاخص اساسی محسوب می شود و از آنجا که کیفیت زندگی ابعاد متعددی مانند جنبه‌های فیزیولوژیک، عملکرد وجود فرد را در برمی گیرد توجه به آن از اهمیت خاصی برخوردار است و برای ارزیابی صحیح کیفیت زندگی باید به ابعاد فوق توجه شود. راستون[۷۸] (۱۹۹۵) کیفیت زندگی را دارای پنج بخش می‌داند که شامل زندگی طبیعی، خوشحالی، موفقیت در دستیابی به اهداف شخصی، سودمند بودن برای جامعه و ظرفیت طبیعی است (فراهانی، ۱۳۸۸). کیفیت زندگی از طرفی دیگر به جنبه هایی از زندگی اشاره دارد که زندگی را خوشایند و ارزشمند می‌سازد، ‌بنابرین‏ حوزه کیفیت زندگی فراتر از نشانه های معمول است و در برگیرنده بهزیستی ذهنی، رضایت فرد و کمبودهاست (ماسینی[۷۹] و همکاران، ۲۰۰۳).

 

هرتون[۸۰] (۲۰۰۲) اعتقاد دارد که اعتقادات مذهبی در تعیین کیفیت زندگی نقش بسزایی دارد. مورتون[۸۱] ابعادی از شخصیت را در قالب ذهن، جسم و روح توصیف می‌کنند و اثر این ابعاد را بر کیفیت زندگی توضیح می‌دهند. فاکتورهای عینی نقش کمتری در بحث های مربوط به کیفیت زندگی بازی کرده‌اند. عوامل عینی مانند اثر سطح درآمد، مسکن و تحصیلات بر کیفیت زندگی می‌باشد.

 

در همین خصوص، شانون (۲۰۰۴) در بررسی کیفیت زندگی بر روی بیماران اسکیزوفرنیک گزارش کردند که مشکلات مالی، بیکاری و نبود روابط اجتماعی بر سطح کیفیت زندگی اثر معناداری می‌گذارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:08:00 ق.ظ ]




 

۲-۶-۳- عوامل روانی

 

زمانی که کانر درخودماندگی را توصیف کرد این نکته را عنوان کرد که ویژگی­های شخصیتی والدین کودکان درخودمانده در این اختلال نقش دارد. متاسفانه در زمان­های قدیم که درخودماندگی خوب شناخته نشده بود این تصور رایج بود و بر این باور بودند که مادران یخچالی باعث این اختلال می­شوند. اصطلاح مادران یخچالی ‌به این اشاره دارد که این مادران هیچ عاطفه­ایی به فرزندان خود ندارند و با آن ها سرد برخورد ‌می‌کنند و روش فرزندپروری آن ها باعث شده که نشانه­هایی مانند انزواطلبی و گوشه­گیری در این کودکان رشد پیدا کند. در حال حاضر بدن شک می­دانیم که شیوه ­های فرزند پروری علت درخودماندگی نیست(یاپکو، ۲۰۰۳).

 

۲-۶-۴- عوامل عصب شناختی

 

اکثر پژوهشگران معتقدند که درخودماندگی ناشی از دامنه­ای از نقایص مغزی است. زیرا بیشتر علایم میزه درخودماندگی مثل نقص در رشد زبان، کم توانی ذهنی، رفتارهای حرکتی غیر معمول، واکنش افراطی و عدم واکنش به درون دادهای حسی، حساس بودن به لمس و جا به ­جایی و تحریک بینایی و شنوایی در ارتباط با کارکرد سیستم عصبی مرکزی هستند. همچنین ۲۵ درصد افراد درخودمانده به ویژه نوجوانان، مبتلا به اختلال­های صرع می­شوند که ریشه این مشکل نیز در سیستم عصبی مرکزی قابل ردیابی است. افزون بر موارد مذکور، مطالعات جدید نشان می­ دهند که فعالیت الکتروآننسفالوگرام در نواحی پیشانی و گیجگاهی مغز کودکان درخودمانده نسبت به کودکان عادی کمتر است( کاکاوند، ۱۳۸۸).

 

تحول عمده فناوری، پژوهش از طریق کالبدشکافی را میسر ساخته و نشان می­دهد که افرار درخودمانده در قسمتی از مغز خود نابهنجاری دارند. یکی از بخش­های نابهنجار که میان مخچه یا ورمیس[۷۳] نامیده می­ شود و درمخچه قرار دارد ممکن است با بدکاری­های شناختی که کودک درخودمانده دارد در ارتباط باشد( هاردمن و همکاران، ۱۹۴۸؛ ترجمه علیزاده و همکارانف ۱۳۸۸). مطالعات MRI افراد درخودمانده نشانگر افزایش حجم کلی مغز آن ها ‌می‌باشد. بیشترین اندازه در لوب پس سری، آهیانه و گیجگاهی روی می­دهد. علت افزایش حجم مغز را در سه دلیل احتمالی می­دانند.

 

۱)افزایش احتمالی بافت غیر نورونی مغز

 

۲) کاهش مرگ نورون­ها

 

۳) افزایش عصب­زایی(کورچن و همکاران، ۱۹۹۵ به نقل از مش و وولف، ۲۰۰۸؛ ترجمه مکی آبادی ۱۳۸۹)

 

یکی از مهم­ترین یافته ­های ۱۰ سال اخیر تخریب سیستم لیمبیک بخصوص آمیگدال و هیپوکامپ در کودکان درخودمانده است. این یافته نتیجه تحقیقات دکتر مارگارت بامن و دکتر توماس است. طبق شواهد این محققین تراکم نورون­های آمیگدال و هیپوکامپ زیاد بوده و این نورون­ها در مقایسه با افراد طبیعی کوچکتر است. آنچه ‌در مورد آمیگدال و هیپوکامپ می­دانیم بر اساس تحقیقات انجام شده بر روی حیوانات است. تجربیات نشان داده که با برداشتن آمیگدال و آسیب به آن در حیوانات، رفتارهای مشابه کودکان درخودمانده نظیر کناره­گیری و انزوا، رفتارهای وسواس جبری، مشکل در بازخوانی اطلاعات از حافظه، اختلال در تطبیق با موقعیت و یا رویدادهای جدید به وجود می ­آید. علاوه بر آن آمیگدال مسئول پاسخ­گویی به تحریکات حسی نظیر صدا، نور، بوها و همچنین هیجانات ‌می‌باشد( سالمون و همکاران، ۲۰۰۳ به نقل از همان منبع)

 

هیپوکامپ در امر یادگیری و حافظه نقش دارد. آسیب به هیپوکامپ و یا برداشتن آن باعث اختلال در ذخیره اطلاعات جدید در حافظه و رفتارهای کلیشه­ای، خودتحریکی و بیش­فعالی خواهد شد. ‌بنابرین‏ باید رابطه سیستم لیمبیک و رفتارهای درخودماندگی را مد نظر قرار داد(رافعی، ۱۳۸۵).

 

آسیب عصب شناختی ممکن است بر اثر برخی مشکلات در دوره­ رشد پیش از تولد مانند عفونت­های مادر در هنگام بارداری، سومصرف الکل و سایر مشکلات دوران بارداری و همچنین مشکلاتی مربوط به فرایند تولد نظیر خونریزی غیر طبیعی، زایمان دشوار و نبود اکسیژن از جمله عوامل بروز آسیب­های عصب شناختی در نوزادان شناخته شده است( هاردمن[۷۴] و همکاران، ۱۹۴۸؛ ترجمه علیزاده و همکاران، ۱۳۸۸).

 

۲-۶-۵- عوامل شناختی

 

زندگی اجتماعی روزانه و ارتباط موفق با افراد اجتماع بستگی زیادی به توانایی ارزیابی رفتار دیگر مردم بر اساس حالت­های روحی آن ها مانند احساسات و افکار و اعتقادشان دارد. همه این توانایی به تئوری ذهن برمی­گردد. در دو دهه­ پیش بارون کوهن و همکارانش انقلابی را در تحقیقات اختلال درخودماندگی به ­وجود آوردند آن ها نشان دادند که کودکان درخودمانده حتی آنهایی که توانایی ذهنی و کلامی بالایی داشتند وبالاتر از ۴ سال داشتند نمی ­توانند تکلیف تئوری ذهن را با موفقیت انجام دهند و ‌به این نتیجه رسیدند که نقص در تئوری ذهن یکی از نشانه­ های اصلی در کودکان درخودمانده است(تاگر[۷۵]، ۲۰۰۷).

 

همه افراد این درک را دارند که دیگران احساساتی و افکاری متفاوت از خودشان دارند و می ­توانند رفتار دیگران را ‌بر اساس این توانایی پیش ­بینی کنند و رفتار خودشان را تعدیل کنند. ولی کودکان درخودمانده فاقد این توانایی هستند. آزمایش کلاسیک تئوری ذهن به نام تکلیف اشتباه[۷۶] برای اولین بار توسط هاینز ویمر و جوزف برنر و جوزف برنر در سال ۱۹۸۳ انجام شد. این آزمایش که به نام بازی سالی و آنه معروف است ‌به این گونه است که به کودک می­گویند دختری به نام سالی یک شکلاتی را در داخل کشوی میزی قرار می­دهد و اتاق را ترک می­ کند دختری دیگری به نام آنه وارد اتاق می­ شود و جای شکلات را تغییر می­دهد و شکلات را داخل کمد قرار می­دهد. سالی وارد اتاق می­ شود از کودک سوال می­ شود که سالی در کجا به دنبال شکلات می­گردد. هر فردی که تئوری ذهن داشته باشد می­گوید در داخل کشو یعنی در جایی که شکلات را گذاشته است. چون سالی هرگز ندیده است که مکان شکلات تغییر ‌کرده‌است، در نتیجه بر اساس باورش باید رفتار کند. کودکانی که تئوری ذهن ندارند نمی ­توانند چنین باوری داشته باشند و معتقد هستند که چون ای شکلات تغییر کرده و داخل کمد گذاشته شده پس سالی نیز باید همان جا به دنبالش بگردد. کودکان درخودمانده این تکلیف را با موفقیت انجام نمی­دهند و با شکست مواجه می­شوند، زیرا فاقد تئوری ذهن هستند( بارنت[۷۷]، ۲۰۱۰).

 

برای افراد درخودمانده درک احساسات و افکار دیگران واقعا مشکل و سخت است. آن ها فقط جهانی را با چشمان خود می­بینند را درک ‌می‌کنند و همین امر باعث مشکل در ارتباطات اجتماعی افراد می­ شود( یاپکو، ۲۰۰۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:46:00 ق.ظ ]