۵
حج:۵۳
۱۰۴
مدینه
۶
مائده:۵۲
۱۱۳
مدینه
۷
توبه:۱۲۵
۱۱۴
مدینه
تحلیل اجمالی جدول فوق نشان میدهد، تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» یکبار در مکه بهصورت مستقل دریکی از سورههای آغاز نزول بهکاررفته است و سه کاربرد بعدی آن در دو سوره انفال و احزاب که بررسی آراء مفسران پیرامون آن گذشت با منافقان همراه بوده است و سپس تا آخرین سوره نازل شده یعنی توبه که اسرار منافقان را برملا میسازد مستقلاً بهکاررفته است.
وجود این تعبیر در سوره مدثر جالب و سؤال برانگیز است؛ زیرا وجود این تعبیر در مدینه در کنار منافقان و به سبب شرایط خاص اقتدار نسبی مسلمانان در مدینه قابل توجیه است لیکن وجود عناصری از جنس منافقان در مکه نیازمند بررسی و تحلیل است و پاسخ به این پرسش که چه انگیزهای سبب شده است که این گروه در مکه موجودیت پیدا نمایند، ماهیت پیچیدهتر این گروه نسبت به منافقان مدینه را اثبات خواهد نمود.
بررسی و تحلیل آراء مفسران در سوره مدثر نتایجی جالبی را در بر دارد در سوره مبارکه مدثر تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» در کنار کافران بهکاررفته است، ماجرا ازاینقرار است که پس از خبر دادن خداوند از تعداد خازنان دوزخ در آیه۳۰ ، حرف و سخن مردم بالا رفت آیه۳۱ [۲۲۰] که محل بحث ما است نازل شد و بیان داشت عدد آن ملائکه و اینکه نوزده نفرند یک امتحان الهی است.
از تطبیق آغاز و انجام آیه میتوان دریافت که در این امتحان گروهی از مؤمنان و اهل کتاب به «الذین فی قلوبهم مرض» توصیف شدهاند. زیرا از سه گروه نخست کافران ثابت و «الذین فی قلوبهم مرض» پدیدار میشوند، گویی خاصیت چنین امتحانی استخراج همین افراد از مؤمنان و اهل کتاب بوده است.
اقوال مفسران در این زمینه با توجه به کاربرد این تعبیر در سوره مدثر بهعنوان سوره مکی متفاوت است.
گروهی از مفسران مرض در این آیه را به معنای نفاق[۲۲۱] گروهی اندک از مفسران به معنای شک[۲۲۲] و برخی دیگر به معنای نفاق و شک[۲۲۳] دانستهاند.
پیش از بررسی اقوال مفسران ذکر این نکته بدیهی است شک و عدم اطمینان که به دنبال استهزاء گفتار خداوند از سوی کافران و «الذین فی قلوبهم مرض» بیان شده است، شعبهای از نفاق است؛ لیکن ازآنرو که مراد از منافق در این مقال اصطلاح شناخته شده است، شایسته است بهدقت پیرامون الفاظ و دلالت آنها سخن گفته شود.
برخی از مفسرانی که مرض را به معنای نفاق دانستهاند ازآنرو که از فرض وجود نفاق در مکه استبعاد جستهاند، به تکلف افتادهاند و به دنبال راهی بودهاند که توجیهی برای نظر خویش بیابند، بیشتر صاحبان این باور، این آیه را جزو اخبار غیبی دانستهاند که از وجود پدیده نفاق در آینده و مدینه خبر میدهد زیرا مسلمانان قبل از هجرت آنقدر نیرومند نبودند، و امرشان نافذ و دستشان باز نبوده که مردم از هیبت آنان حساب ببرند، و کفر باطنى خود را پنهان کنند و یا اینکه به امید خیرشان دم از اسلام بزنند، به خلاف حالى که مسلمانان بعد از هجرت در مدینه داشتند.[۲۲۴]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مقاتل راهی یگانه و سادهتر برای توجیه معنای نفاق در این سوره بیان نموده است وی آیات این سوره را که مسلماً مکی است، مدنی دانسته و مراد از منافقان را نیز یهود دانسته است.[۲۲۵]
علامه طباطبایی در این گروه از مفسران هرچند شخصاً در مورد دلالت «الذین فی قلوبهم مرض» اظهار نظر نکردهاند لیکن در پاسخ کسانی که وجود نفاق در مکه را بعید دانسته و آیه را جزو اخبار غیبی دانستهاند، به تشریح انگیزههای مختلف نفاق پرداخته و میگوید: « انگیزه و علت نفاق منحصر در ترس و پروا داشتن، و یا به دست آوردن خیر عاجل نیست، چون ممکن است کسى به امید نفع و خیر مؤجل و درازمدت نفاق بورزد، و ممکن است کسى به انگیزه تعصب و حمیت نفاق بورزد، و یا انگیزهاش این باشد که نسبت به کفر قبلى خود عادت داشته، دست برداشتن از عادت برایش مشکل باشد، و همچنین ممکن است انگیزههایى دیگر باعث نفاق شود و هیچ دلیلى در دست نیست که دلالت کند بر اینکه پاى این انگیزهها در مورد هیچیک از مسلمانان مکه در کار نبوده، بلکه از بعضى از همان مسلمانان نقل شده که در مکه ایمان آورده، و سپس برگشته، و یا با شک و تردید ایمان آورده و سپس ثابت قدم شده است».[۲۲۶] علامه در ادامه به آیات ۱۰ و ۱۱ سوره عنکبوت استناد می کند که از وجود نفاق در مکه خبر میدهد.[۲۲۷] علاوه بر آن علامه در سوره منافقان نیز پس از طرح احتمال عقلانی وجود نفاق در مکه، اینکه نفاق در میان پیروان حضرت قبل از هجرت رسوخ نکرد باشد را دارای دلیل قانع کنندهای نمیدانند و مورد وجود نفاق در مکه میگویند: «علت و منشأ نفاق منحصر در ترس و طمع نیست اشخاصى را مىبینیم که در مقام مخالفت با مخالفین خود برمىآیند و عمرى را با خطر مىگذرانند و به امید رسیدن به هدف بر مخالفت خود اصرار هم مىورزند تا شاید هدف خود را که رسیدن به حکومت است به دست آورده، نظام جامعه را در دست بگیرند، و مستقل در اداره آن باشند و رسول خدا (ص) هم از همان اوایل دعوت فرموده بود که اگر به خدا و دعوت اسلام ایمان بیاورید، ملوک و سلاطین زمین خواهید شد. اینگونه منافقین وقتى دست به کارشکنى و نیرنگ و مخالفت مىزنند که ببینند دین جلو رسیدن به آرزوها را که همان پیشرفت و تسلط بیشتر بر مردم است مىگیرد که در چنین موقعى دین خدا را به نفع اغراض فاسد خود تفسیر مىکنند».[۲۲۸]
۲-۴-۲-۱-۳-۵-بررسی و تحلیل نظر علامه پیرامون «الذین فی قلوبهم مرض»
پاسخ عقلی و نقلی علامه در امکان وجود نفاق در مکه کاملاً درست است، لیکن ازآنرو که در این مجال بر روی تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» تمرکز شده است، بهتر است تبیین دقیقتری از این تعبیر صورت گیرد تا وجود مستقل آن را در سایر موارد کاربرد نیز شامل شود. علامه در مواضع دیگری که این تعبیر در کنار منافقان بهکاررفته است به این تفاوت و استقلال تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» به معنی مؤمنان ضعیف الایمان اشاره نموده است.
ایشان در تفسیر ۱۲ احزاب و ۲۰ محمد مینویسد: «الذین فی قلوبهم مرض هم ضعفاء الإیمان من المؤمنین و هم غیر المنافقین الذین یظهرون الإیمان و یبطنون الکفر»[۲۲۹] و همچنین ذیل تفسیر ۲۹ سوره مبارکه محمد نیز به این تفاوت اشاره نمودهاند: «مراد از تعبیر “الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ” اشخاص ضعیف الایمان هستند و شاید کسانى باشند که از اول با ایمانى ضعیف ایمان آوردند، سپس به سوى نفاق متمایل شده و در آخر بعد از ایمان به سوى کفر برگشتهاند. دقت در تاریخ صدر اسلام روشن مىکند که مردمى از مسلمانان که به رسول خدا(ص) ایمان آوردند، چنین وصفى داشتهاند، هم چنان که قومى دیگر از ایشان از همان روز اول تا آخر عمرشان منافق بودند. بنابراین، تعبیر از منافقین دسته اول به مؤمنین، به ملاحظه اوائل امرشان بوده است»[۲۳۰].
درآیه ۵۲ سوره مبارکه مائده نیز که این تعبیر به صورت مستقل بهکاررفته است، علامه در رد نظر کسانی که این تعبیر را ناظر بر عبدالله بن أبی و همیاران وی میدانند با تأکید بر سیاق در بحثی مبسوط بیان نموده است که مراد از تعبیر موردبحث منافقان اصطلاحی مدینه نیستند.[۲۳۱] به همین صورت در آیه ۱۲۵ توبه نیز ایشان به استقلال این گروه از منافقان (اما دارای ویژگی مشترک با منافقان) اشاره نمودهاند.[۲۳۲]
بنابراین به نظر میرسد در سوره مبارکه مدثر نیز مراد از «الذین فی قلوبهم مرض» مؤمنان ضعیف الایمان و یا بیماردل است نه منافقان؛ در بررسی سایر موارد در تفسیر المیزان به نظر میرسد باوجود استقلال بخشی که در بیشتر کاربردهای تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» مبنی بر مؤمنان ضعیف الایمان بود. تفسیر علامه در سوره مدثر صریح نیست. در ادامه این ادعا تأکید میشود.
علاوه بر سوره مبارکه مدثر که دلالت علامه از «الذین فی قلوبهم مرض» صراحت نداشت، در تفسیر ۵۳ سوره مبارکه حج[۲۳۳] برخلاف سایر موارد استعمال آن، این تعبیر بر اهل شک از کفار[۲۳۴] معنا شده است.[۲۳۵]
مهمترین اشکالات نظر علامه از این قرار است:
استقلال تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» آسیبپذیر میشود.[۲۳۶] زیرا در سایر موارد چنانکه گذشت علامه این تعبیر را بر مؤمنان ضعیف الایمان حمل نمودند. در سوره مبارکه مدثر و در فضای مشابه با آیه ۵۳ حج که سخن از امتحان و آزمایش است، مؤمنان ضعیف الایمان در کنار کافران مورد ابتلا قرار گرفتند، علامه نیز در آنجا این تعبیر را بر «منافقان بیماردل» حمل نمودند؛ بهعبارتدیگر در سوره مدثر استقلال تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» کمتر دیده شده و در سوره حج اصلاً دیده نشده است. درصورتیکه با توجه به مدنی بودن سوره حج حمل تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» بر منافقان محتملتر است.
برخلاف نظر علامه، مفسران بسیاری مراد از تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» را در این سوره به معنای شک منافقان دانستهاند[۲۳۷] برخی نیز تنها از اهل شک بدون اشاره به مصادیق آن نامبردهاند.[۲۳۸] علامه فضلالله نیز با دلالت مرض بر کفر و یا نفاق هر دو احتمال را جایز دانسته است.[۲۳۹]
از کنار هم قرار گرفتن منافقان با کافران از جهت ویژگی مشترک حکم (نساء:۱۴۰)، و از کنار هم قرار گرفتن آنها با «الذین فی قلوبهم مرض»[۲۴۰] و همچنین از سرانجام «الذین فی قلوبهم مرض» که به کفر ختم میشود، میتوان فاکتور مشترک هر سه گروه یعنی «کفر» را کشف نمود؛ لیکن حمل مرض بر «کفر» در تعبیر فوق توجیه مناسبی ندارد.
این احتمال که علامه از باب مسامحه «کفر» را بر آنها اطلاق کرده باشد درست نیست؛ زیرا ایشان در تفسیر این گروه در آیه ۲۰ سوره محمد با تأکید بر تفکیک آنها از منافقان، حمل آنها بر منافقان را تساهل میداند که شایسته کلام الهی نیست.[۲۴۱]
۲-۴-۲-۱-۳-۶-تحلیل مفهومی «الذین فی قلوبهم مرض» در مکه
بخشی از تحلیل تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» وامدار تبیین علامه است و نقد نظر ایشان در سوره مدثر و حج بهعنوان اصلاح نظر ایشان، ماهیت مستقل «الذین فی قلوبهم مرض» را کامل میسازد.
حال نگاهی اجمالی به جدول ترتیب نزول استعمال این تعبیر در آیات قرآنی نشان میدهد که این گروه از سالهای آغازین حضور حضرت در مکه و با تمایل به کافران از برخی جهات شکل گرفتهاند و سپس با همان ماهیت (ضعف ایمان) با پیامبر هجرت نمودهاند.
۲-۴-۲-۱-۳-۷-تحلیل مفهومی «الذین فی قلوبهم مرض» در مدینه
مراد از این تحلیل دستیابی به مفهوم و مصادیق آن است؛ در این بخش با توجه به تأکید بر ترتیب نزول ۶ آیهای که تعبیر در آنها بهکاررفته است با تأکید بر ترتیب نزول سورهها موردبررسی قرار میگیرد. فرضیه کلی در مورد این تعبیر با توجه به یافتههای پیشین این است که این تعبیر بیانگر خصلتی از منافقان است. هرچند مستقلاً نیز میتواند بهعنوان یک جریان در کنار منافقان فعالیت داشت باشد.
همصدایی این گروه با منافقان در جنگ بدر و احزاب[۲۴۲] بهخوبی به تمایل آنها به منافقان بر اساس خصلت مشترک میان آنها در مدینه اشاره می کند بنابراین با تحلیل مفهومی این تعبیر در سایر سورههای باقیمانده[۲۴۳] که همگی مدنی هستند میتوان تصویر روشنتری از آنها در جامعه مدینه ارائه نمود.
الف. ترس از جهاد درراه خدا
[پنجشنبه 1400-09-11] [ 05:34:00 ب.ظ ]
|