کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



جستجو


 



که شرایط و قواعد گفته‌ها و نوشته‌ها را تعیین می کنند (سلطانی، تحلیل گفتمان انتقادی hattp://sultani.belagfa .cim/post-15.aspx). اگر چه فوکو از ادامه نظریه‌پردازی راجع به گفتمان منصرف شد. اما مفهوم نوینی که وی از قدرت ارائه داد، تاثیر عمیقی بر نظریات بعدی به جای گذارد (سلطانی،۱۳۸۳: ۴۹).
مفهوم قدرت از منظر فوکو اساسی‌ترین مفهوم و لازمه فهم نظریه وی است. قدرت از دیدگاه وی بسیار وسیع و فراتر از زبان است. از نظر فوکو، قدرت در گفتمان گسترده می‌شود، اما تنها از طریق زبان و سنبل‌ها عمل نمی‌کند؛ بلکه از طریق کردارهای نهادینی که وی آنها را «اعمال غیر زبانی» می‌نامد نیز اعمال می‌شود. علت این امر، آن است که او بین نهادهای گفتمانی و غیر گفتمانی تفاوت قائل می‌شود (کیت نش ،۱۳۸۰: ۴۶).
« قدرت به عقیده فوکو قبل از هر چیز مولد[۸]است». (کیت نش، همان: ۳۹) وی قدرت را آن‌طور که و بر آن را در دست حاکمان و فروانروایان باشد و فرمانبران فاقد آن هستند، نمی‌داند. به عقیده فوکو قدرت صرفاً سرکوب‌گر نیست، بلکه نیروی مولد است که، سازنده گفتمان، دانش، بدن‌ها و ذهنیت‌هاست ((Jorgensen & Philips ,2002 :13.
آنچه مد نظر فوکواست این که گفتمان‌ها بیانگر ایدئولوژیک جایگاه طبقاتی نیستند؛ بلکه کنش‌های قدرتی هستند که فعالانه به زندگی مردم شکل می‌دهند (عضدانلو،۱۳۸۰: ۵۶). بنابراین قدرت را نباید به نهادهای سیاسی محدود کرد، قدرت در تمامی جامعه جاری است و نقش مستقیم مولد ایفا می‌کند. فوکو، گفتمان را نه تنها در ارتباطشان با قدرت، که با دانش و حقیقت نیز می‌سنجد (دریفوس، ۱۳۷۶: ۳۱۲). به نظر او «قدرت و دانش در درون گفتمان با هم یگانه می‌شوند» (عضد انلو، همان:۵۷). گفتمان فوکو یک نظام معنایی است که نه تنها زبان بلکه کل حوزه اجتماع را در بر می‌گیرد. که از این نظرگاه گفتمان وی با گفتمان مطرح در «تحلیل انتقادی گفتمان» تفاوت بسیار دارد، چون در همه رویکردهای تحلیل انتقادی گفتمان، گفتمان در هر صورت کوچکتر از زبان است. این زبان است که گفتمان را در بر می‌گیرد و به آن تعین می‌بخشد (سلطانی،۱۳۸۳: ۴۳).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اگر چه نظریه فوکو از نظریات پرکاربرد در حیطه گفتمان به شمار می‌رود، اما انتقاداتی بر نظریه وی وارد است که عبارتند از:
- فاقد ابزارهای کاربردی وسیع برای تحلیل همه زوایای پدیده‌های متکثر سیاسی و اجتماعی است. (پوزش شیرازی، ۱۳۸۷: ۲۸)
- نظریه گفتمانی وی دارای نسبی‌گرایی افراطی است. این مشکل به‌ویژه برای پژوهش در مورد موضوعات اسلامی دو چندان می‌شود، زیرا با متون مقدس سروکار می‌یابد که بنیان آن‌ها بر وجود خداوند یگانه و حقیقت واحد در جهان قابل دسترسی و شناخت برای انسان، استوار است (حقیقت،۱۳۸۵: ۴۸۶).
- با توجه به اینکه از منظر فوکو گفتمان ها ابدی و آرمانی نیستند و از ابتدا تاریخی و زمانمند هستند. بنابر نظریات وی بر موضوعاتی قابل استفاده است که جنبه تاریخی داشته باشند.
شکل ۲-۱. تحلیل گفتمانی میشل فوکو
میشل پشو
سرچشمه اصلی نظریه میشل پشو؛ زبان شناس مارکسیست آلمانی که ما را به سوی سیاست معنا در گفتمان‌های متضاد هدایت می‌کند، مقاله‌ای مشهور از لویی آلتوسر تحت عنوان «ایدئولوژی و دستگاه‌های ایدئولوژیک دولتی» است (مک دانل، ۱۳۸۰: ۸۵). فهم نظریه گفتمان پشو همانند اندیشه مارکسیست‌ها بر پایه‌ی مفهوم کلیدی «تضاد» استواراست. به اعتقاد وی «گفتمان همیشه در حال گفتگو و در تعارض با مواضع دیگر است» (میلز،۱۳۸۲: ۲۲) از نظر او «گفتمان‌ها به هیچ وجه جنبه مسالمت‌آمیز ندارند، بلکه از دل تضاد ها، برخوردها و تقابل با یکدیگر سر بر‌می‌آورند و گسترش می‌یابند. به همین خاطر هر نوع کاربرد و استفاده از واژه‌ها و عبارات در نوشتار و گفتار، دارای بعد سیاسی است» (مک دانل،۱۳۸۰ :۱۱۱).
تضاد زمانی روی می‌دهد که اید ئولوژی‌های مختلف کنار هم صف‌آرایی نمایند و نتیجه این امر، مبارزه دائمی میان ایدئولوژی‌های متعارض خواهد بود. میشل فوکو اعتقاد دارد که «مبارزه ایدئولوژیک، بنیاد ساختار گفتمان است» (میلز،۱۳۸۲: ۱۱۷). بنابراین وی گفتمان را یکی از اشکال ایدئولوژیک می‌داند .جایگاه هر گفتمان، به نقشی باز می گردد که آن گفتمان در مبارزه بر عهده می‌گیرد. با توجه به اینکه تمرکز دیدگاه پشو بر مسأله تضاد استوار است و از آنجایی که همه تحولات را صرفاً از دید تضاد طبقاتی و مبارزات ایدئولوژیکی می نگرد می‌تواند سبب ایجاد محدودیت در تحلیل و تک بعدی انگاری در بررسی علل پدیده‌ها شود(پوزش شیرازی ،۱۳۸۷: ۳۱).
تئون ای وان دایک
تئون ای وان دایک یکی از چهره‌های شاخص تحلیل انتقادی گفتمان است که با رویکردی نسبتاً متفاوت از دیگر رویکردهای تحلیل انتقادی گفتمان متمایز می‌شود. وی با هدف مطالعه ارتباطات و تعاملات اجتماعی، میان سه مفهوم گفتمان، شناخت و اجتماع ارتباط برقرار می‌کند و رویکرد متمایز اجتماعی- شناختی را[۹] را به تحلیل انتقادی گفتمان می‌افزاید. )سلطانی،۱۳۸۴: ۵۸) وان دایک در چارچوب مثلث (گفتمان- شناخت و اجتماع) به مفهوم مورد علاقه خود تحلیل انتقادی گفتمان یعنی ایدئولوژی می پردازد و سعی دارد جنبه گفتمانی ایدئولوژی ها را در تعیین چگونگی فهم و باز تولید آنها در اجتماع توضیح دهد.
وی از ایدئولوژی تعریفی بی طرفانه و خنثی ارائه می‌دهد که می تواند مثبت یا منفی باشد. او ایدئولوژی را به طور عام به منزله نظام باورها تعریف می‌کند. از نظر او ایدئولوژی مبنای کردارهای اجتماعی نیز می‌باشد و یکی از این کردارهای اجتماعی که شدیداً تحت تاثیر ایدئولوژی است کاربرد زبان و گفتمان است. جنبه گفتمانی ایدئولوژی ها توضیح می‌دهد که چگونه ایدئولوژی ها بر گفتار و نوشتار روزانه ما تاثیر می‌گذارد، چگونه ما گفتار ایدئولوژیک را می‌فهمیم و چگونه گفتمان در باز تولید ایدئولوژی در اجتماع نقش دارد. بنابراین کاربرد زبان، متن، گفتار و تعاملات و ارتباطات کلامی تحت عنوان عام گفتمان مورد بررسی قرار می گیرد (سلطانی،۱۳۸۴: ۵۸-۵۹) از این رو به عقیده وان دایک ایدئولوژی نظام‌های باوری[۱۰] هستند که در میان گروهی از مردم مشترک هستند که می‌توان آن را باز نمایی اجتماعی[۱۱] نیز نامید. ایدئولوژی‌ها باورهای بنیادی و نظم دهنده این بازنمایی‌های اجتماعی‌اند. ایدئولوژی ها را می توان مبنای هویت گروه دانست. ایدئولوژی‌ها و باز نمایی‌های اجتماعی ناشی از ایدئولوژی‌ها، تحلیل اجتماعی کنش‌گران را سامان می‌دهند (Teun van Dijk,2001:2-3).
وان دایک نیز در پاسخ به این سؤال که گفتمان دقیقاً به چه معنایی است؟ اظهار می‌دارد که «کاش می‌توانستم آنچه را که درباره گفتمان می‌دانم، به شکلی فشرده در تعریفی ساده بگنجانم». او ادامه می‌دهد که متأسفانه مفهوم گفتمان نیز مانند مفاهیمی‌ چون زبان، ارتباط، تعامل، جامعه و فرهنگ مفهومی‌اساساً مبهم است (میر فخرایی،۱۳۸۳: ۷). وان دایک در توضیح معنای متعارف گفتمان، آن‌گونه که در زبان روزمره و فرهنگ‌های لغات به‌کار می‌رود، گفتمان را شکلی از کاربرد زبان، مثلاً در یک سخنرانی و یا حتی به‌ طور کلی‌تر، زبان گفتاری یا شیوه سخن گفتن می‌داند ( میر فخرایی، همان: ۸).
وان دایک گفتمان را شامل سه چیز می داند: ۱- معنا ۲- صورت ۳-کنش و کنش متقابل. از آنجا که نقطه تاکید تحلیل گفتمان انتقادی، کشف کردن و زدودن طبیعی شدگی گزاره های ایدئولوژیک است. وی به‌شیوه پیروز ایدئولوژی در گفتمان و روش‌شناسی کشف آن توجه دارد. تئون وان دایک اظهار می دارد که تحلیل‌گران انتقادی گفتمان، نمی‌توانند در جایگاه ناظر بی‌طرف یا خنثی قرار بگیرند. آنها مواضع سیاسی– اجتماعی خود را به صراحت بیان می‌کنند.
از نظر او گفتمان در خود واجد معنا نیست بلکه معنا به واسطه کاربرد زبان در اجتماع در قالب فرایندهای فهم، درک مطلوب یا تفسیر، به گفتمان نسبت داده می‌شود. گفتمان در این رویکرد، به معنای عام، یک رویداد ارتباطی (تعامل محاوره‌ای، متن نوشتاری، حرکات بدن، صفحه‌بندی، تصاویر، جنبه‌های نشانه‌شناختی و چند رسانه‌ای دیگر …) مرتبط با دلالت‌های معنایی به کار می‌رود. به نظر می‌رسد وان دایک، گفتمان را همان زبان در بافت موقعیتی و اجتماعی در نظر می‌گیرد. (همانند زبان‌شناسی نقش‌گرا) سپس آن‌ را با شناخت فردی یا جمعی مرتبط می‌داند. باورها، اهداف، ارزیابی‌ها و احساسات را ساختارها و بازنمودها و فرآیندهایی ذهنی می‌داند که با گفتمان موقعیت‌مند تعامل دارند. سرانجام اجتماع را شامل خرده ساختارهای محلی تعاملات رودررو و ساختارهای همگانی‌تر سیاسی – جمعی که در قالب گروه‌ها و روابط گروهی، سازمان‌ها،‌ فرآیندهای اجتماعی و نظام سیاسی و خصوصیات انتزاعی فرهنگ، ایجاد می‌شوند می‌داند (Vandijk , 2001: 9.
فرکلاف
نورمن فرکلاف استاد رشته «زبان در زندگی اجتماعی» (میلز،۱۳۸۲: ۱۹۰) از شاخص‌ترین چهره های تحلیل انتقادی گفتمان است که تلاش می‌کند تا تئوری زبان شناختی را با مدل گفتمانی خود پیوند دهد. اهمیت فرکلاف در مطالعات گفتمانی، بردن متن از صرف زبان‌شناختی و بر قراری نسبی روشمند میان متن و زمینه اجتماعی و سیاسی است (سلطانی،۱۳۸۴: ۶۰). وی برای تحلیل گفتمان به ارائه سه الگو در این زمینه می‌پردازد: ۱- تولید متن ۲-کردار گفتمانی و ۳-کرداراجتماعی و با تشریح این سه لایه، چگونگی جمع شدن سه نگرش توصیفی، تفسیری و تبینی (بررسی توضیح و چرایی رابطۀ بین عناصر گفتمانی و اجتماع ) را در چهارچوب تحلیل انتقادی گفتمان به تفسیر می‌کشد. (فرکلاف،۱۳۷۹: ۲۱-۵۲)
فرکلاف وام دار نظریه‌پردازانی چون فوکو و پشو است اما در عین حال به صراحت اعلام می‌کند که کار او کاربرد ساده‌ای از آثار فوکو و پشو نیست. او بیان می‌کند که چون او این شکل از تحلیل گفتمان انتقادی را تنها در مناسبت با ساختار زبان شفاهی و متون مکتوب کشف کرده است، مسائل مورد نظر او ناگزیر با مسائل فوکو متفاوت خواهد بود ( میلز،۱۳۸۲: ۱۸۹-۱۹۰). فرکلاف با اتکا به مبانی بحث‌های فوکو گفتمان را صرفاً بازتاب کننده‌ی رابطه‌ی قدرت بیرون از آن نمی‌داند، بلکه برای گفتمان وجهی تاسیس کننده قائل است (تاجیک: ۱۷). به نظر وی گفتمان در منظومه تعاملات گفتمانی و در رابطه پیچیده با شرایط اجتماعی و سیاسی قابل فهم و تحلیل است (همان: ۱۸). فرکلاف رویکردش را مطالعات انتقادی زبان می‌نامد و هدفش را این چنین بیان می‌کند:
«هدف کاربردی‌تر کمک به افزایش هشیاری نسبت به زبان و قدرت به ویژه نسبت به اینکه چگونه زبان در سلطه‌ی بعضی‌ها بر بعضی دیگر نقش دارد، است. با در نظر گرفتن توجه من به ایدئولوژی، این بدان معناست که به مردم کمک کنیم تا بفهمند تا چه اندازه زبان شان مبتنی برمفروضات عقل سلیم نیست و اینکه چگونه این مفروضات مبتنی بر عقل سلیم از نظر ایدئولوژیک به وسیله روابط قدرت شکل گرفته‌اند». (۱۹۸۹:۴Fairclough,) بنابراین وی در مطالعاتش می‌کوشد میان زبان، قدرت و ایدئولوژی ارتباط برقرار کند و روابط میان آنها را به تحلیل بکشد. از نظر گاه گفتمانی، فرکلاف جامعه را چنین تبیین می کند: «به نظر من نهادهای اجتماعی شامل صورت‌بندی‌های ایدیولوژیک– گفتمانیِ گوناگونی هستند که با گروه‌های مختلف در درون نهاد پیوند دارند و از میان این صورت‌بندی‌ها، معمولاً یکی بر دیگران مسلط است. در هر صورت‌بندی ایدیولوژیک– گفتمانی، نوعی جامعۀزبانی است که هنجارهای گفتمانیِ ویژه خود را دارد». (فرکلاف،۱۳۷۹: ۲۵)
فرکلاف گفتمان را عرصه ظهور و باز تولید قدرت می‌داند و این مسئله را در منظومه‌ای از ساختار و تعاملات گفتمانی در رابطه با شرایط اجتماعی و سیاسی (متن و زمینه)جستجو می‌کند. او در تحلیل انتقادی خود در بررسی پدیده‌های زبانی و اعمال گفتمانی، به فرآیندهای ایدئولوژیک در گفتمان، روابط بین زبان و قدرت، سلطه قدرت و نابرابری و باز تولید اجتماعی ایدئولوژی زور توجه کرده و عناصر زبانی و غیرزبانی را به همراه اطلاعات، شرایطی که کنش‌گران در آن به فعالیت می‌پردازند، موضوع مطالعه خود قرار می‌دهد. (حقیقت،۱۳۸۵ :۴۶۰-۴۵۹).
فرکلاف و روث وداک مبنای اصلی تحلیل انتقادی گفتمان را به صورت زیر خلاصه می‌کنند:
- تحلیل انتقادی گفتمان، مسائل اجتماعی را بررسی می‌کند.
- روابط قدرت گفتمانی است.
- گفتمان، جامعه و فرهنگ را در بر می‌گیرد.
- گفتمان، کار ایدئولوژیکی انجام می‌دهد.
- گفتمان، تاریخ‌مند است.
- ارتباط بین متن و جامعه متعادل می‌شود.
- تحلیل گفتمان تفسیری و توضیحی است.
- گفتمان، نوعی کنش اجتماعی است(حاجی زاده،۱۳۸۸ :۴۴۶).
با توجه به مطالب ارائه شده باید به این نکته اشاره نمود که؛ فرکلاف میان امور گفتمانی و غیر گفتمانی تمایز قائل می شود. وی اعتقاددارد که: اگر چه زبان نقش فعالی در ساختن جهان اجتماعی ما دارد، ولی گفتمان تنها یکی از عوامل سازنده‌ی جهان اجتماعی است. از این رو این نظریه برای تبیین هر کردار اجتماعی علاوه بر نظریه گفتمانی، به نظریه‌های دیگری چون نظریه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره نیز نیاز دارد. با عنایت به این که تمایز قائل شدن میان امور گفتمانی و غیر گفتمانی تقریبا غیر ممکن است و استفاده از چند نظریه برای تبیین یک پدیده اجتماعی تنها به ابهام و پیچیدگی موضوع می‌افزاید. (سلطانی،۱۳۸۴ :۱۰۶-۱۰۵) در نتیجه کاربست نظریه وی پژوهش حاضر را با دشواری مواجه می‌سازد. بنابراین الگوی ارائه شدۀ فرکلاف در زمینه تحلیل انتقادی گفتمان ،چارچوب نظری این پژوهش نخواهد بود.
نظریه گفتمان لاکلا و موفه
ارنستولاکلا و شنتال موفه[۱۲] با بهره گیری از کتاب هژمونی وراهبرد سوسیالیستی[۱۳](۱۹۸۵) با وام گرفتن یکسری مفاهیم ازگرامشی، آلتوسر، دریدا، لاکان وسوسور نظریه گفتمانی خود را شکل دادند. (تاجیک،۱۳۸۳: ۱۸) به‌صورت عینی‌تر، نظریه لاکلا و موفه ریشه در دو سنت نظری مارکسیسم آلتوسری(مارکسیسم ساختار گرا) و زبان شناسی سوسور دارد. در حالی که مارکسیسم مبنای اندیشه در امر اجتماعی را برای این نظریه فراهم می‌آورد، زبان شناسی ساخت‌گرای سوسور نظریه معنایی مورد نیاز این دیدگاه را فراهم می کند، (Laclu,E and Moffe,C.2002: 14)در گفتمان لاکلاو موف آمیخته شدن دو نظریه بالا، موجب پیدایش نظریه پسا ساختارگرایانه‌ای می شود که بر اساس آن همه حوزه های اجتماع به مثابه شبکه ای از فرایندهای متفاوت دریافت می شود که به تولید معنا می انجامد (حقیقت، ۱۳۸۵: ۵۱۰).
از نظر لاکلا و موفه مفهوم گفتمان نه تنها زبان بلکه کل حوزه اجتماع را در بر می‌گیرد. همان گونه که یک نشانه، وقتی در یک گفتمان مفصل بندی شد چنین به نظر می رسد که معنای آن ثابت و غیر مبهم است. در حوزه اجتماع نیز ما طوری عمل می کنیم که گویا واقعیت اطراف ما ساختی غیر مبهم و ثابت دارد. جامعه، گروه ها، هویت ها همچون واقعیات عینی به نظر می‌رسند. اما همان گونه که نشانه و ساختار زبان ثابت نیستند پدیده‌های اجتماعی نیز انعطاف پذیر و قابل تغییراند.
از نظر لاکلا و موفه گفتمان حوزه‌ای است که مجموعه ای از نشانه‌ها در آن به صورت شبکه‌ای در می‌آیند و معنایشان در آن جا تثبیت می‌شود. هر نشانه‌ای که وارد این شبکه می‌شود و در آن جا به‌واسطه عمل مفصل‌بندی با نشانه‌های دیگر جوش می‌خورد یک «وقته» خواهد بود. معنای نشانه‌های درون یک گفتمان در اطراف یک نقطه مرکزی به طور جزیی تثبیت می‌شود. نقطه مرکزی، نشانه برجسته و ممتازی است که نشانه‌های دیگر در سایه آن نظم پیدا می‌کنند و باهم مفصل‌بندی می‌شوند. تثبیت معنای یک نشانه در درون یک گفتمان از طریق طرد دیگر معانی احتمالی آن نشانه صورت می‌گیرد. از این رو یک گفتمان باعث تقلیل معانی احتمالی می‌شود. گفتمان تلاش می‌کند تا از لغزش معنایی نشانه‌ها جلوگیری کند و آن‌ها را در یک نظام معنایی یک دست به دام بیندازد. معانی احتمالی نشانه‌ها را که در گفتمان طرد می‌شوند حوزه گفتمان گونگی[۱۴] می‌نامند (لاکلا و موفه، ۱۹۸۵: ۱۱۱).
بنابراین براساس نظریه تحلیل گفتمان، هرجامعه متشکل ازمجموعه‌ای ازگفتمان‌ها است. هیچ پدیده‌ای و هیچ کردار اجتماعی بیرون ازحوزه گفتمانی معنا ندارد. گفتمان ها خود از مجموعه‌ای از گزاره‌ها و یا نشانه‌ها تشکیل شده است. درمیان این گزاره‌ها، یک گزاره به عنوان دال مرکزی، درهسته و مرکز قرار دارد و گزاره‌های دیگرکه از آنها به دال‌های شناور تعبیرمی‌شود که در پیرامون و اطراف دال مرکزی حلقه زده اند. به عبارت دیگر گفتمان، مجموعه‌ای معنادار از دال‌های به هم مرتبط است که معنای خود را ازصورت‌بندی گفتمانی و در تمایز با گفتمان‌های مخالف به دست می‌آورد. فهم انسان ازجهان و عمل او ناشی ازگفتمان‌ها است. در جامعه پیوسته نزاع‌های گفتمانی یا نزاع برای تفسیرجهان برقرار است و این نزاع سرنوشت جامعه را تعیین می‌کند. جهان اجتماعی عرصه امکان و تصادف است. چون گفتمان‌ها همراه با اعمال قدرت و عمل طرد و غیریت‌سازی به وجود می آیند و از بین می روند (حسینی زاده،۱۳۸۳:۲۸) بنابراین هرگفتمان یک نظام معنایی است. گفتمان‌های مختلف در جامعه برسرخلق معنا، همواره در نزاع و کشمکش بسر می‌برند. هر گفتمان با بر جسته کردن خود و طرد گفتمان مقابل به تمام امور و پدیده‌ها، معنای متناسب با دال مرکزی خود می بخشد و از رهگذر همین تعارضات نیز کسب هویت می‌کند. هیچ گفتمانی نمی‌تواند دایمی، وابدی و ثابت باشد زیرا در مقابل او همواره گفتمان‌های دیگری است که در تلاش‌اند واقعیت را به گونه‌ای دیگر تعریف کنند و با براندازی این گفتمان، گفتمان جدید با نظام معنای خاصی خود را جایگزین کند.
از جمله ویژگی‌های گفتمان لاکلا و موفه عبارتند از:
۱- مبارزه بر سر خلق معنا
۲- نزاع و تقابل میان گفتمانها (نیروی پیش رونده آن است)
۳- عدم تثبیت کامل گفتمانها و مرکزیت‌زدایی(:۴۲ Jorgensen and Philips, 2002 (
۴- عدم تمایز میان کنش‌های گفتمانی و غیرگفتمانی (سلطانی، ۱۳۸۳: ۹۹)
۵- هدف تحلیل گفتمان شکستن ساختارهایی است که آن را طبیعی می‌پنداریم.
۶-گفتمان کل زندگی اجتماعی را در بر می‌گیرد.
۷- قابلیت فوق‌العاده در تبیین پدیده‌های اجتماعی و سیاسی (سلطانی،۱۳۸۴ :۸۵ )
مؤلفه‌ها و مفاهیم نظریه لاکلاو موفه
معرفی یک نظریه بیانگر مفاهیم کلیدی و سازنده آن است. لاکلاو موفه برای تبیین نظریه خود، مفاهیم متعدد و گاه پیچیده و دارای وجوه مختلف را بکار گرفته‌اند. فهم نظریه این دو دانشمند و تبعاً کاربست آن نیازمند شناخت این مفاهیم و درک و اهمیت و جایگاه هر یک از آنها در یک منظومه گفتمانی است. ویژ‌گی مفاهیم یاد شده آن است که همه با یکدیگر مرتبط‌اند، آن هم به گونه‌ایی خاص و به صورت زنجیر وار. فهم هر مفهوم، ما را به شناخت مفاهیم بعدی رهنمون می‌شود. برخی از مفاهیم اصلی چند مفهوم دیگر را نیز در بر می‌گیرند. این مفاهیم، مجموعه مفاهیم اصلی‌اند. در متن تلاش شده است این دسته مشخص گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-11] [ 01:45:00 ب.ظ ]




تعیین مقدار کالا به شیوه معمول: مثلا شمارش برای کالایی که باید وزن شود کافی نیست.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۶.۷۷

بیست‌و چهارم

محکم نمودن معامله با عبارات و صیغه‌های لازم

۴.۲۷

بیست‌و چهارم

ضرورت معامله در هر شهر با واحدهای اندازه‌گیری همان شهر

۴.۲۷

بیست و پنجم

استحباب نوشتن قرارداد هنگام هر نوع داد و ستد و قرض دادن

۳.۴۲

مقدار کای اسکوار: ۷۸/۳۶۸ درجه آزادی: ۴۱ سطح معناداری: ۰۰۰/۰
نتایج پژوهش همانطور که در جداول بالا نشان داده شده، حاکی از آن است که آموزه‌های لزوم آشکار کردن عیب و نقص کالا، منع تدلیس، حق فسخ یا اخذ ارش در صورت نامطابق بودن تمام مبیع با نمونه (در صورتی که بیع از روی نمونه انتخاب شود) و خیار عیب با میانگین ۲۹.۱۹ دارای بیشترین تاثیر در کاهش عدم تقارن اطلاعات در بازار کالا بوده و استحباب نوشتن قرارداد هنگام هر نوع داد و ستد و قرض دادن، ضرورت معامله در هر شهر با واحدهای اندازه‌گیری همان شهر و محکم نمودن معامله با عبارات و صیغه‌های لازم به ترتیب با میانگین ۳.۲۴ و ۴.۲۷ و ۴.۲۷ دارای تاثیر کمتر نسبت به سایر آموزه‌ها بوده اند.
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات
مقدمه
بازار نهادی اجتماعی است که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر چرخه تولید، ثروت، مصرف و رفاه جامعه تأثیرگذار است. از این‌رو اقتصاددانان به دنبال یافتن راه‌هایی جهت افزایش کارایی بازار و معاملات هستند. بررسی آداب و احکام تجارت در اقتصاد اسلامی، نشان می‌دهد برخی از آموزه‌های اسلامی می‌تواند در کاهش عدم تقارن اطلاعات و افزایش کارایی بازار و معاملات موثر باشد.
در این فصل پس از بیان نتایج به دست آمده جهت پاسخ گویی به سوالات پژوهش، به بیان پیشنهاداتی برای سیاستگذاران و سایر محققان پرداخته و در ادامه برخی از محدودیت‌های محقق در راستای انجام پژوهش حاضر بیان می‌شود.

بحث و نتیجه گیری
در پژوهش حاضر که با هدف شناسایی و رتبه بندی آموزه‌های اسلامی موثر بر کاهش عدم تقارن اطلاعات در بازار کالا انجام گرفت پس از بررسی مبانی نظری و تحقیقات انجام شده در حوزه‌های مرتبط با پژوهش، و مطالعه منابع دست اول و دست دوم معتبر در زمینه اقتصاد اسلامی و به طور خاص بازار اسلامی، آموزه‌های اسلامی در ارتباط با بازار و تجارت استخراج گردید. در مرحله بعد با توجه به علل و ابعاد عدم تقارن اطلاعات در بازار، محقق به بررسی احتمال اثرگذاری این آموزه‌ها بر عدم تقارن اطلاعات پرداخت و در نهایت از بین ۶۷ آموزه (احکام الزامی، احکام غیر الزامی و خیارات) استخراج شده در زمینه تجارت، ۴۳ آموزه به عنوان آموزه‌های موثر بر کاهش عدم تقارن اطلاعات شناسایی شد.
در ادامه جهت تایید یا اصلاح نظر محقق در زمینه شناسایی آموزه‌های موثر بر کاهش عدم تقارن اطلاعات در بازار، آموزه‌های شناسایی شده در اختیار خبرگان قرارگرفت تا پس از دریافت نظر خبرگان و انجام فرایند دلفی فازی اثرگذاری هر یک از آموزه‌ها تایید یا رد شود. نتایج حاصل از مرحله اول نظر سنجی از خبرگان حاکی از این بود که در زمینه تاثیرگذاری آموزه‌های اسلامی بر عدم تقارن اطلاعات بازار، آموزه‌های منع تدلیس، لزوم آشکار کردن عیب و نقص کالا، خیار عیب و حق فسخ یا اخذ ارزش در صورت مطابق نبودن مبیع تا تمام نمونه، توانستند بیشترین اجماع خبرگان مبنی بر زیاد بودن اثر این آموزه‌ها را کسب نمایند. در زمینه تاثیر گذار بودن آموزه‌های لزوم فراگیری احکام تجارت، سهل گرفتن در معامله و مدارا با مردم، عدم تزیین کالا، تعریف نکردن از جنس خویش و بدگویی از جنس فروشندگان دیگر، پرهیز از قسم خوردن در معامله، پرهیز از دروغگویی، منع از خرید و فروشهای تصادفی به صورت منابذه، ملامسه، و حصاه، پرهیز از توزین و شمارش توسط افرادی که مهارت کافی ندارند، دوری از ظلم و اجحاف، پرهیز از مغبون نمودن مشتری، استحباب نوشتن قرارداد هنگام هر نوع داد و ستد، اصلاح مال التجاره و آوردن جنس مرغوب، هر کالا و خدمتی را در بازار خودش قرار دادن، وکیل نشدن اهالی شهر برای غریبه‌ای که به شهر می آید، منع استقبال از کاروانهای تجاری (تلقی رکبان)، پرهیز از فروش کالا در محلی که عیبش نشان داده نشود، حرمت غش، قرار گرفتن کالا در تصرف مشتری (در حد آشنایی و کسب اطلاعات لازم)، مطابقت کالا از لحاظ کمی و کیفی با مواد قرارداد، مطابق بودن ایجاب و قبول؛ بلوغ، عقل، قصد انجام معامله، اختیار و مالک تصرف بودن، شناخت کالا و بها و مشخصاتی که باعث تفاوت قیمت می‌شود و سلیقه نسبت به آنها متفاوت است، خیار غبن، خیار رویت، خیار اشتراط، خیار تدلیس و خیار تبعض صفقه نیز هر چند میان نظرات خبرگان اختلافاتی وجود داشت. اما از آنجا که اختلاف نظرات نسبت به میانگین نظرات از مقدار ۰.۲ کمتر بود، از لحاظ آماری اجماع نظرات خبرگان در زمینه تاثیرگذار بودن آموزه‌های فوق بر کاهش عدم تقارن اطلاعات تایید شد.
در زمینه تاثیر گذار بودن آموزه‌های استحباب پذیرش اقاله (تقاضای فسخ) فرد پشیمان، ضرورت معامله در هر شهر با واحدهای اندازه‌گیری همان شهر، محکم نمودن معامله با عبارات و صیغه‌های لازم، لزوم وجود رضایت طرفین معامله، ممنوعیت معامله کالی به کالی، عیب جویی نکردن خریدار از کالای فروشنده و کم جلوه دادن آن، تعیین مقدار کالا به شیوه معمول، دخالت نکردن مؤمن در معامله برادر مؤمنش، ممنوعیت نجش، خوشرفتاری در خرید و فروش و گذشت کردن و تجارت به عنوان اسباب کسب حلال بر کاهش عدم تقارن اطلاعات، از آنجا که اختلاف نظر خبرگان نسبت به میانگین نظرات آنها بیش از ۰.۲ بود، اجماع نظرات حاصل نشد و این آموزه‌ها در مرحله دوم مورد سوال قرار گرفت.
در مرحله دوم دلفی فازی نظرات خبرگان در زمینه تاثیرگذاری آموزه‌های مورد پرسش، بر کاهش عدم تقارن اطلاعات بازار با نظرات مرحله قبل آنها مقایسه شد. از آنجا که تفاوت این مقادیر کمتر از ۰.۲ بود، دلفی متوقف و اجماع نظرات خبرگان از نظر آماری مورد تایید قرار گرفت. در مجموع نتایج حاصل از نظرات خبرگان جهت بررسی میزان اثرگذاری آموزه‌های اسلامی بر کاهش عدم تقارن اطلاعات مورد مقایسه قرار گرفت و نتیجه به شرح زیر بود:
موثرترین آموزه‌های اسلامی شناسایی شده بر کاهش عدم تقارن اطلاعات از نظر خبرگان شامل:
رتبه اول: لزوم آشکار کردن عیب و نقص کالا، منع تدلیس: پوشاندن عیب جنس از مشتری، خیار عیب و حق فسخ یا اخذ ارش در صورت نامطابق بودن تمام مبیع با نمونه (در صورتی که بیع از روی نمونه انتخاب شود)
رتبه دوم: خیار غبن
رتبه سوم: دوری از ظلم
رتبه چهارم: لزوم فراگیری احکام تجارت
رتبه پنجم: منع از خرید و فروش‌های تصادفی به صورت «منابذه»، «ملامسه»، و «حصاه »، پرهیز از مغبون نمودن مشتری، خیار تدلیس.
کم اثرترین آموزه‌های اسلامی موثر بر کاهش عدم تقارن اطلاعات از نظر خبرگان نیز به شرح زیر هستند:
رتبه هفدهم: لزوم وجود رضایت طرفین معامله
رتبه هجدهم: استحباب پذیرش اقاله (تقاضای فسخ) فرد پشیمان
رتبه نوزدهم: پرهیز از قسم خوردن در معامله
رتبه بیستم: سهل گرفتن در معامله و مدارا با مردم
رتبه بیست و یکم: مطابق بودن ایجاب و قبول: یعنی بین سخن و شرایط فروشنده و خریدار اختلاف نباشد
رتبه بیست و دوم: خوشرفتاری در خرید و فروش و گذشت کردن
رتبه بیست و سوم: تعیین مقدار کالا به شیوه معمول: مثلا شمارش برای کالایی که باید وزن شود کافی نیست.
رتبه بیست و چهارم: محکم نمودن معامله با عبارات و صیغه‌های لازم، ضرورت معامله در هر شهر با واحدهای اندازه‌گیری همان شهر
رتبه بیست و پنجم: استحباب نوشتن قرارداد هنگام هر نوع داد و ستد و قرض دادن
سایر آموزه‌های نیز در حدی بین این دو دسته قرار دارند که عبارتند از:
ششم: مطابقت کالا از لحاظ کمی و کیفی با مواد قرارداد
هفتم: خیار تبعض صفقه
هشتم: قرارگرفتن کالا در تصرف مشتری به نحوی که او در حد آشنایی و کسب اطلاعات لازم
نهم: تعریف نکردن از جنس خویش و بدگویی نکردن از جنس فروشندگان دیگر
دهم: حرمت غش، وکیل نشدن اهالی شهر برای غریبه‌ای که به شهر می آید. (استفاده از رانت اطلاعاتی)، پرهیز از فروش کالا در محلی که عیبش نشان داده ‌نشود، ممنوعیت نجش، شناخت جنس کالا و بها و مشخصاتی که باعث تفاوت قیمت می‌شود و سلیقه نسبت به آنها متفاوت است، خیار رویت
یازدهم: عدم تزیین کالا، پرهیز از دروغگویی، تجارت به عنوان اسباب کسب حلال، پرهیز از توزین و شمارش توسط افرادی که مهارت کافی ندارند، اصلاح مال التجاره، آوردن جنس مرغوب و رها کردن جنس نامرغوب، هر کالا و خدمتی را در بازار خودش قرار دادن.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:44:00 ب.ظ ]




در این آیه، اختلاف بر روی اعراب کلمه صورت گرفته، که در معنای کلمه تفاوتی را به وجود نیاورده بود. و شیخ طبرسی به خوبی به این نوع از اختلاف قرائت، اشاره کرده بودند.
۲-۱-۳- اختلاف در اعراب که باعث تغییر معنا میگردد؛ نه صورت.
در این نوع، اختلاف‏ قرائت‏ موجب تغییر إعراب کلمه مى‏گردد؛ یعنى موجب تغییر کارکرد آن در ترکیب یا حرکات بنایى آن. یعنى ساختار صرفى آن؛ به‏طورى که به کلمه دیگرى تبدیل مى‏شود و معناى متفاوتى هم، على‏رغم اختلاف در شکل کتابت؛ یعنى رمزهاى نوشتارى، پیدا خواهد کرد. معناى لفظ در این‏جا تغییر خواهد کرد، چون لفظ تغییر کرده است؛ امّا ارزش معنایى تغییر نکرده است؛ چون حاصل نهایى معنا در طلب مباعده (دورى) یا بیان حدوث آن در دو موضع دچار تغییر نشده است؛ یعنى نتیجه در نهایت یک فعل و رخداد مى‏باشد که همان وقوع فاصله انداختن بین سفرهایشان است (عوا،۱۳۸۲، ج‏۱، ص ۲۰۴).
بنابراین گاهی برخی از اختلاف قرائتهایی که در اعراب کلمه، تغییراتی پدید آوردهاند، سبب اختلاف و تغییر معنای کلمه میگردند، بی آنکه در شکل و صورت اصلی کلمه تغییری ایجاد کنند. همانند مثالهای زیر. قرآن کریم میفرماید:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

وَ تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهِیمَ عَلى‏ قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ ؛ و آن حجّت ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم. درجات هر کس را که بخواهیم فرا مى‏بریم، زیرا پروردگار تو حکیم داناست (انعام/۸۳).
در آیه فوق، اختلاف قرائت از نوع اختلاف در اعراب کلمه «دَرَجاتٍ» است؛ که طبق فرمودهی شیخ طبرسی، اهل کوفه و یعقوب این کلمه را به تنوین و دیگران بدون تنوین قرائت کرده‏اند. قرائت اول به این معنى است که آنچه بالا برده میشود، صاحبان درجاتند. و قرائت دوم به این معنى است که آنچه بالا برده میشود، خود درجات است (طبرسی، ۱۳۶۰، ج۸، ص۱۶۹). بنابراین، اختلاف از نوع اختلاف در اعراب که سبب تغییر معنا گردیده است، میباشد.
نمونه دیگر، مربوط به آیه زیر است که میفرماید:
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آیَهٌ لَیُؤْمِنُنَّ بِها قُلْ إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ ما یُشْعِرُکُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا یُؤْمِنُونَ ؛ و با سخت‏ترین سوگندهایشان، به خدا سوگند خوردند که اگر معجزه‏اى براى آنان بیاید، حتماً بدان مى‏گروند. بگو: «معجزات، تنها در اختیار خداست.» و شما چه مى‏دانید که اگر [معجزه هم‏] بیاید باز ایمان نمى‏آورند (انعام/۱۰۹).
ابن کثیر و بصریان و ابو بکر از عاصم و نصیر از کسایى و خلف به کسر همزه در «انَّها» و دیگران به فتح همزه قرائت کرده‏اند. کسانى که «انها» را به کسر خوانده‏اند؛ بنا بر استیناف است. و کسانى که به فتح خوانده‏اند؛ بنا بر این است که «یشعرکم» به معناى «یدریکم» باشد. که هم به حرف جر متعدى میشود و هم بدون جر. در صورت دوم «انها» محلا منصوب و در صورت اول یا محلا مجرور یا منصوب است. در هر صورت، طبق این قرائت، آیه را دو جور مى‏توان معنى کرد:

    1. «ان» به معناى «لعل» است. بنا بر این، یعنى چه چیز شما را مى‏فهماند؟ شاید وقتى بیاید ایمان نیاورند. چنان که مى‏بینیم در قرآن کریم «لعل» بعد از علم آمده است. مثل: «وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّى» (عبس/ ۳).
    1. اینکه «لا» زاید باشد. یعنى: چه شما را مى‏فهماند که وقتى بیاید، ایمان مى‏آورند؟ (طبرسی، ۱۳۶۰، ج۸، صص۲۲۵و۲۲۶).


۳-۱-۳- اختلاف در حروف کلمات؛ که معنا را تغییر میدهد، ولى صورت هم چنان محفوظ است.
مانند قرائتِ «کَیْفَ نُنْشِزُها- یا- کیف ننشرها» (طبرسی، ۱۳۶۰، ج۱، ص۱۹)؛ در آیه شریفه:
وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیر ؛ و به [این‏] استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند مى‏دهیم. سپس گوشت بر آن مى‏پوشانیم.» پس هنگامى که [چگونگىِ زنده ساختن مرده‏] براى او آشکار شد، گفت: « [اکنون‏] مى‏دانم که خداوند بر هر چیزى تواناست (بقره/۲۵۹).
نا گفته پیداست که اختلاف در حروف کلمه فوق، تغییری در صورت اصلی کلمه ایجاد نمیکند؛ اما معنای آن به صورت زیر دگرگون و تغییر مییابد.
ننشزها؛ یعنی: ما آنها را جمع خواهیم کرد. و ننشرها؛ یعنی: دو باره آنها را زنده مى‏کنیم‏ (بلاشر، ۱۳۷۴، ص۲۳۳).
از نمونهی دیگر میتوان به اختلاف قرائت در آیه ۱۰۵ سوره مبارکه انعام اشاره نمود که میفرماید:
وَ کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ وَ لِیَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَیِّنَهُ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ؛ و این گونه آیات [خود] را گوناگون بیان مى‏کنیم، تا مبادا بگویند تو درس خوانده‏اى، و تا اینکه آن را براى گروهى که مى‏دانند روشن سازیم (انعام/۱۰۵).
طبرسی در این باره مینویسد: ابن کثیر و ابو عمر «دارست» و ابن عامر، یعقوب و سهل «درست» به فتح سین و سکون تاء و دیگران به سکون سین و فتح تاء. قرائت اول؛ یعنى: تو با اهل کتاب مذاکره و گفتگو کرده و از آنها چیزهایى آموخته‏اى. مؤید این قرائت، این آیه است: وَ أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ؛ قوم دیگرى وى را بر قرآن یارى کرده‏اند (فرقان/ ۴). قرائت دوم؛ یعنى: براى اینکه نگویند این مطالب، اخبار گذشتگان است و کهنه شده و کسى نیست که آنها را بداند و تکذیب یا تصدیق کند. قرائت سوم، خطاب به پیامبر اسلام است. یعنى: از یهود فرا گرفته‏اى. لام بنا بر قرائت اول و سوم لام عاقبت است؛ یعنى: ما آیات را براى تو به صورت‏هاى گوناگون بیان مى‏کنیم و سرانجام آنها خواهند گفت که با اهل کتاب مذاکره کرده‏اى یا از آنها آموخته‏اى. اما بنا بر قرائت دوم، لام به معناى کراهیت است؛ یعنى: براى اینکه نگویند: اخبار آن کهنه شده است (طبرسی، ۱۳۶۰، ج۸، ص۲۱۵).
گرچه ممکن است به نظر رسد که در اینجا، اختلاف قرائت هم سبب تغییر معنا شده است و هم سبب تغییر صورت؛ اما باید گفت در زبان عربی، گاهی حرفِ الف را به صورتِ الف کوچک و به صورتِ اعراب آن در بالای حرف، در نظر میگیرند و در صورتِ اصلی کلمه، تفاوتی ایجاد نمیکند؛ با این وجود، الف، حرف است؛ نه حرکت.
۴-۱-۳- اختلاف حروف؛ که باعث تغییر صورت است؛ نه معنى.
مانند آیه کریمه:
إِنْ کانَتْ إِلَّا صَیْحَهً واحِدَهً؛ تنها یک فریاد بود و بس (یس/۲۹)
که به صورت «إلا زقیه واحده» (نبود جز یک صیحه) نیز قرائت شده است. از قول طبرسی صیحه و زقیه هر دو به یک معنا میباشند (طبرسی، ۱۳۶۰، ج۱، ص۲۰).
نمونه دیگری از اختلاف حروف که در معنا تغییر ایجاد نکرده است؛ اما صورت آن را دگرگون کرده است، عبارت است از اینکه قرآن کریم میفرماید:
وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا یَطْعَمُها إِلاَّ مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَ أَنْعامٌ لا یَذْکُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهَا افْتِراءً عَلَیْهِ سَیَجْزِیهِمْ بِما کانُوا یَفْتَرُونَ ؛ و به زعم خودشان گفتند: «اینها دامها و کشتزار [هاى‏] ممنوع است، که جز کسى که ما بخواهیم نباید از آن بخورد، و دامهایى است که [سوار شدن بر] پشت آنها حرام شده است.» و دامهایى [داشتند] که [هنگام ذبح‏] نام خدا را بر آن [ها] نمى‏بردند به صرف افترا بر [خدا] به زودى [خدا] آنان را به خاطر آنچه افترا مى‏بستند جزا مى‏دهد (انعام/۱۳۸).
طبرسی مینویسد: قراء غیر مشهور، کلمه « حِجْرٌ» را به صورت «حرج» خوانده‏اند و ممکن است از لحاظ معنى تفاوتى میان آنها نباشد و حجر در معنای زیر به کار رفته است: حرام، عقل و منع. حجرِ قاضى؛ یعنى: منع قاضى. حجرِ زن؛ یعنى: نگهدارى او (طبرسی، ۱۳۶۰، ج۸، ص۲۹۰).
در این آیه، حروف راء و جیم، جابه جا شدهاند . و در صورت آن تغییر ایجاد شده است؛ اما طبق فرموده شیخ طبرسی؛ ممکن است از لحاظ معنا، تفاوتی میان آن دو نباشد.
۵-۱-۳- اختلاف کلمه؛ که صورت و معنا را تغییر میدهد.
در مقدمه تفسیر مجمع البیان، برای این نوع اختلاف قرائت مثال زیر آمده است: قرائت «طلع منضود» که به صورت «طلح منضود» نیز وارد شده است. (طبرسی، ۱۳۶۰، ج۱، ص۲۰).
۶-۱-۳- اختلاف در جلو و عقب بودن کلمات
مانند: وَ جاءَتْ سَکْرَهُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ؛ و سکرات مرگ، حقیقت را [به پیش‏] آورد این همان است که از آن مى‏گریختى! (ق/۱۹). که به صورت «و جاءت سکره الحق بالموت» نیز قرائت شده است (طبرسی، ۱۳۶۰، ج۱، ص۲۰).
۷-۱-۳- اختلاف در زیاد و کمى کلمات
مانند قرائت؛
وَ ما عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ؛ تا از میوه آن و [از] کارکردِ دستهاىِ خودشان بخورند (یس/۳۵). که «و ما عملت ایدیهم» نیز قرائت شده است.
طبرسی از شیخ طوسى نقل میکند که وی میگوید: وجه دوم زیباتر و بهتر است؛ زیرا از ائمه علیه السلام وارد شده است که در مورد اختلاف قراء کدام را میتوان خواند (طبرسی، ۱۳۶۰، ج۱، ص۲۰).
۲-۳- بررسیها، ویژگیها و تحلیلها
از آنچه در مورد دیدگاه طبرسی درباره انواع اختلاف قرائت مطرح شد، آشکار میگردد که وی آن را به هفت نوع تقسیم نموده است. اما با توجه به نحوهی تقسم بندی وی، نکات زیر قابل ارزیابی است.
۱-۲- ۳- توجه یا عدم توجه به حدیث سبعه احرف
اعتقاد به صحت روایات سبعه احرف برخى از دانشمندان را واداشته است تا با ذهنیّتى که از حدیث «سبعه احرف» داشته‏اند، بکوشند انواع اختلافات قراءات را در قرآن در هفت نوع خلاصه نمایند. حتى بعضى معناى حدیث را به جاى اختلاف لهجه‏ها، به همین انواع هفت گانه اختلاف تفسیر کرده‏اند(سیوطی،۱۳۸۰، ج ۱، نوع ۱۶، ص۱۲۰؛ فانی اصفهانی، ۱۴۱۱ق، صص ۶۰و۶۱ ).
آنچه که دربارهی دیدگاه ویژهی طبرسی در این باره باید آشکار شود، این است که آیا شیخ طبرسی نیز همچون سایر علمای اهل سنت؛ بنا بر اعتقاد به روایات احرف سبعه و تایید اینگونه روایات، انواع اختلاف قرائت را به هفت نوع تقسیم نموده است، یا نه؟ و در غیر اینصورت باید با دلایل محکم و مستند این موضوع بررسی شود.
لذا ضروری است که ابتدا یکی از این روایات را ذکر نموده و سپس ربط بین آنها و اختلاف قرائتها را بیابیم.
در جامع الاصول از بخاری و مسلم و مالک و ابوداود و نسائی با اسنادشان از عمربن خطاب روایت شده است که وی گفت: رسول اکرم(ص) فرمودند: «… همانا این قرآن بر هفت حرف نازل شده است؛ پس آن چه را که بتوانید از آن بخوانید ». (ابن اثیر، بی تا، ج ۲، صص ۴۷۷و ۴۷۸، حدیث ۹۳۹؛ بخاریّ، ۱۳۲۰، ج ۹، صص۲۰ و۲۱ ؛ مسلم بن حجاج، ۱۴۱۲ق، کتاب الصلاه باب بیان أن القرآن أنزل على سبعه أحرف، حدیث ۸۱۸؛ مالک بن انس، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص ۲۰۱ ؛ أبی داود، بی تا،کتاب الصّلاه، باب ما أنزل من القرآن على سبعه أحرف، حدیث ۱۴۷۵؛ نّسائیّ، ۱۴۱۴ق، ج۲، صص۱۵۰- ۱۵۲ ؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۳۱، ص۲۰۷).
ترمذی نیز این حدیث را صحیح میداند ( تّرمذیّ، بی تا،کتاب القراءات باب ما جاء أنّ القرآن أنزل على سبعه أحرف، حدیث ۲۹۴۴).
آیت الله معرفت در التمهید با ذکر چهار حدیث از احادیثى که فیض کاشانى در تفسیرش آورده است، مى‏گوید: «سندهاى این احادیث، که از اهل بیت علیهم السّلام روایت کرده‏اند، توثیقى ندارد.» (معرفت، ۱۳۷۴، ج ۲، ص ۹۴).
در مقدمه طبرسی از مجمع البیان آمده است که: « باید دانست که ظاهر مذهب امامیه این است که آنان بر جواز قرائتى که در بین قاریان متداول است، اجماع دارند؛ لکن خود، آن قرائتى را اختیار نمودند که همه قرّاء جایز میدانستند و قرائتى را که فقط از یک نفر بوده دوست نمیداشتند. و در اخبار امامیه وارد شده است که: قرآن فقط به یک حرف نازل شده است؛ اما عامه از رسول اکرم نقل میکنند که فرموده: قرآن به هفت حرف نازل شده است که همه آنها شافى و کافى‏اند (طبرسی، ۱۳۶۰، ج‏۱، ص ۱۹).
به نظر میرسد طبرسی، در اینجا به حدیث سبعه احرف متعرض می‏شود و روایت نزول قرآن بر حرف واحد را میپذیرد؛ اما ایشان در عین حال نیز انواع اختلاف قرائت را در زیرمجموعه یکی از معانی و وجوه سبعه احرف ذکر میکند.
یادآورى چند نکته درباره روایات احرف سبعه و انواع اختلاف قرائتها لازم است:
الف) تلاش دانشمندان اهل سنّت براى حصر انواع در هفت نوع، آنان را در نوعى تنگنا قرار داده است؛ به گونه‏اى که گاه مجبور شده‏اند، انواع مختلف و متعددى را تحت عنوان یک نوع به حساب آورند. روشن است که این مقدار التزام و تعبّد به عدد هفت، از عشق به همان حدیث ناشى شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:44:00 ب.ظ ]




در این تحقیق برای تعیین پایایی پرسشنامه از محاسبه ضریبآلفای کرونباخ استفاده شده است. آلفای کرونباخ یک ضریب اعتبار است که میزان همبستگی مثبت یک مجموعه را با هم منعکس میکند. آلفای کرونباخ بر حسب میانگین همبستگی داخلی میان پرسشهایی که یک مفهوم را میسنجدمحاسبه میشود. هر قدر آلفای کرونباخ به عدد ۱ نزدیکتر باشد اعتبار سازگاری درونی گویه ها بیشتر است.در این روشاگر ضریب آلفا کمتر از۶۰/۰ باشد معمولا اعتبار آن ضعیف تلقی میشود، دامنه ۷۰/۰ قابل قبول وبیش از ۸۰/۰ خوب تلقی میشود (سکاران، ۱۳۸۸:۳۸۵).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

میزان آلفای کرونباخ برای متغیرمستقل و وابسته بصورت زیر است:
جدول۳-۲. میزان پایایی سوالات متغیر دیدگاه مدیران

میزان آلفای کرونباخ تعداد پاسخ دهندگان
۶۹۶/۰ ۱۰۰

جدول۳-۳.میزان پایایی سوالات متغیر ایجاد کتابخانه دیجیتال

میزان آلفای کرونباخ تعداد پاسخ دهندگان
۷۹۷/۰ ۱۰۰

با محاسبه آلفای کرونباخ در ۲۴ پرسش بین ۱۰۰پرسشنامه توضیح شده همانطورکه مشاهده میشود میزان آلفای کرونباخ بیش از ۷/۰ بوده است. که نشان دهنده اعتبار خوب سوالات متغیر مستقل و وابسته میباشد.
۳-۶. روش تجزیه و تحلیل داده ها:
در هر پژوهش وقتی اطلاعاتی به صورت داده های خام به دست میآید معمولا آنهارابه صورت مجموعه منظم ردیف میکنند. برای اینکه داده ها به اطلاعات مفید تیدیل شوند لازم است با بهره گرفتن از روش های معین، تلخیص و طبقهبندی شده و به صورت جدول و نمودارهای آماری نشان داده شوند.
برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو روش آمار توصیفی و استنباطیبه شرح زیر استفاده میشود:
۳-۶-۱. آمار توصیفی
در پژوهش حاضر برای توصیف داده های گردآوری شده و مشاهدات با استفاده ازآمار توصیفی و تنظیم جداول توزیع فراوانی و درصد فراوانی،و میانگینبه تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته میشود.
۳-۶-۲.آمار استنباطی:
پس از بررسی توصیفی متغیرها به منظور بررسی فرضیه ها، ابتدا نرمال بودن متغیرها بررسی گردید و پس از اطمینان از نرمال بودن داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای ارتباط بین دیدگاه مدیران و کتابداران و ایجاد کتابخانه دیجیتال استفاده شد.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده های تحقیق
۴-۱. مقدمه
دراین فصل داده های گردآوری شده از پرسشنامه ها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. در آمار توصیفی برای متغیرهای نظیر جنسیت، وضعیت تاهل، سن، وضعیت تحصیلی و سابقه کار ارائه شده است و سپس آمار توصیفی برای سوالات پژوهش ارائه شده است. سپس فرضیه های پژوهش مورد آزمون قرارگرفته است. بعد از مطالعه و بررسی ادبیات تحقیق به منظور جمعآوری اطلاعات و داده جهت بررسی دیدگاه مدیران و کتابداران کتابخانههای دانشگاه آزاد اسلامی استان گیلان در مورد ایجاد کتابخانه دیجیتال با روش نمونهگیری، نمونه مورد مطالعه شناسایی شد و بین ۱۰۰ نمونه انتخاب شده پرسشنامه توزیع گردید. در این فصل به تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات حاصل از پرسشنامه میپردازیم. به منظور بررسی ابتدا از آمار توصیفی و سپس از آمار استنباطی جهت کشف و بررسی رابطه ها استفاده میکنیم.برای توصیف داده ها از جداول و نمودارها استفاده گردید. سپس برای استنباط و تجزیه وتحلیل ابتدا از آزمون کولوموگراف اسمیرنوف جهت بررسی پارامتریک یا ناپارامتریک بودن نمونه تحت مطالعه استفاده گردید که بعد از تأیید اینکه نمونه از توزیع نرمال پیروی میکند، از آزمون همبستگی پیرسون برای شناسایی و بررسی وجود یا عدم وجود رابطه استفاده گردید. نتایج بررسیها نشان داد که بین دیدگاه مدیران و کتابداران و ایجاد کتابخانه رابطه مستقیم وجود دارد.
۴-۲. یافته های پژوهش
همواره در تحلیلهای آماری، بررسیهای توصیفی نقش پررنگی دارند. این بررسیها سعی دارند طبیعت جامعه تحت بررسی را در قالب نمودارها، جداول و شاخصهای آماری نمایان کنند تا بدین وسیله به محققین در فهم بهتر مطالب یاری برسانند.
ویژگیهای شخصی که در این تحقیق مورد سوال قرار گرفته جنسیت و سن و میزان تحصیلات و سابقه کار بوده است. در پژوهش حاضر؛ سوال اول در مورد میزان آشنایی ومهارت مدیران و کتابداران باکتابخانه دیجیتال و سوال دوم در مورد امکان دیجیتالی شدن منابع اطلاعاتی موجود درکتابخانه و سوال سوم در مورد میزان موانع ایجاد کتابخانه دیجیتال در کتابخانههای دانشگاه آزاداسلامی میباشد.
۴- ۲-۱. تحلیل داده های جمعیت شناختی
الف. جنسیت :
جدول ۴-۱.توزیع فراوانی و درصد فراوانی جنسیت پاسخگویان

جنس
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:44:00 ب.ظ ]




ــ هفت هیکل فلک؛
دیوان من که روضهی انوار مدح توست
بر هفت هیکل فلکش زیبد افتخار
( خواجوی کرمانی؛ ۱۳۷۴: ۵۸)
- هفت آب؛
نه به هفت آب که رنگش بصد آتش نرود
آنچه با خرقه زاهد می انگوری کرد
(حافظ؛ ۱۳۸۸: ۱۹۲)
هفت بار شستن، حد و نماد تطهیر است.
فصل سوم
بررسی عدد چهل(چهل، چل و اربعین)
در آثار عرفانی سبک عراقی
۳-۱- راز و رمز عدد چهل:
۳-۱-۱- در ایران باستان:
در آئین‌های مردمی ایرانیان، همواره چهل و چله از اهمیت بسیاری برخوردار است که به مهم‌ترین موارد آن اشاره می‌شود. اصولاً چهل، مدت زمانی‌ای است که شخصیت و موجودیت فرد یا یک پدیده و موقعیتی، همچون تولد، ازدواج و مرگ، به هماهنگی و یا مرحله جدیدی دست می‌یابد. جشن چله (یلدا) با جشن سده (یکی از جشن‌های ایرانیان) ارتباط دارد؛ از شب چله تا جشن سده که در دهم بهمن برگزار می‌شود، چهل روز باقی مانده است. همچنین، ایرانیان قدیم عقیده داشتند که چهلمین روز هر فصل، نماد اوج آن فصل است.
عدد چهل از گذشته های دور جایگاه ویژه ای در فرهنگ ما داشته است. ایرانیان باستان زمستان را به دو بخش چهل روزه تقسیم کرده اند: «چله ی بزرگ» و «چله ی کوچک». شب آخر آذر از آن جهت چله نامیده شده است که آغاز چله ی بزرگ و آمدن سرمای زمستان را هشدار می دهد. درست چهل روز بعد از شب چله، جشن سده به پایان رسیدن چله ی بزرگ زمستان را ندا می دهد. در چهل روز دوم سرمای زمستان کم تر است و آسیب کم تری می رساند و از آن جهت آن را چله ی کوچک می نامند.
مکان‌ هایی در ایران وجود دارند که تداعی کننده عدد چهل اند: مقبره چهل تن در رفسنجان، چهل چشمه دیواندره، چهل ستون قزوین، چهل ستون اصفهان، چهل دختران توران پشت یزد و … (نورآقایی، ۱۳۸۸، ۱۱۷).
ایرانیان باستان گاه‌شماری خود را بر اساس چهل روز، چهل روز تقسیم کردند.در فرهنگ ایرانیان و نیاکان ما عدد چهل قداست خاصی دارد. واژه‌های «چله نشستن»، «چل چلی» و در طبرستان واژه‌های «پیرا چله،‌ گرما چله» نشانه اهمیت این عدد در میان فرهنگ ایرانی است.
آنها در اصل ماه را به چهل روز تقسیم کردند و طی یکسال نه ماه داشتند. اما پس از مدتی این روزها به سی روز تغییر پیدا کرد و ماه سی روزه شد.
۳-۲- چهل در اسلام:
۳-۲-۱- در قرآن احادیث و روایات:
عدد چهل در تاریخ و فرهنگ اسلامی از جایگاه والایی برخوردار و در بیشتر موارد بیانگر کثرت، جامعیت و کمال است. چهل، عدد انتظار، آمادگی، آزمایش و تنبیه است. عدد چهل، نشانه به پایان رسیدن یک دوره تاریخی است؛ دوره ای که نه فقط به تکرار، بلکه به تغییری اساسی و گذر از نظام عملی از یک زندگی به زندگی دیگر منتهی می‌شود. خداوند، حضرت موسی و محمد(ص) را در چهل سالگی فراخواند، بیعت با نوح، چهل روز پس از طوفان رخ داد، موسی چهل روز بر طور سینا ماند، مدت موعظه عیسی، چهل ماه بود و در مدت چهل روز برحواریون ظاهر شد و عروج او از قبر، پس از چهل ساله رخ داد.
ابن عباس نقل می‌کند: «هرکس به چهل سالگی برسد و اعمال خیرش به اعمال شرش غلبه نکند، خودش را برای آتش دوزخ آماده نماید. (تفسیر نمونه، ج ۲۱: ۳۲۵)، همچنین، امام صادق (ع) می‌فرمایند: «ان البعد لفی فسحه من امره ما بینه و بین اربعین سنه فاذا بلغ اربعین سنه اوحی الله عزوجل الی ملکیه قد عمرت عبدی هذا عمر فغلظا و شددا و تحفظا واکتبا علیه قلیل عمله و کثیره و صغیره و کبیره» همانا بنده، مادامی که به چهل سالگی نرسیده است در وسعت است؛ پس هنگامی که به چهل سالگی رسید، خداوند متعال به دو ملک خود وحی می‌کند که به بنده ام این میزان از عمر را دادم؛ پس بر او سخت بگیرید و کم و زیاد و کوچک و بزرگ از عملش را بنویسید. (طرازی، ۱۳۸۶: ۱۱-۸).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

علاوه بر این، اربعین حسینی در تاریخ اسلام و تشیع اهمیت بسیاری داردو سرآغاز حرکت‌ها و انقلاب های فرهنگی، دینی و سیاسی مبتنی بر ارزش های الهی و انسانی به شمار می‌رود.
چهل در قرآن: نام دیگر چهلمین سوره کتاب آسمانی (غافر) نام خدا است که بر بخشش و عفو و رحمت او دلالت دارد .
از دیگر مصادیق عدد چهل می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
زمین چهل روز در مرگ مومن می گرید، حضرت آدم در فراق بهشت ۴۰ روز گریست… حضرت آدم در مرگ هابیل چهل شب گریه کرد. در سوره مجادله چهل بار لفظ جلاله «الله» به کار رفته است
سوره ( والضحی) از چهل کلمه تشکیل شده . همچنین سوره های (قیامت) و (النباء) هر کدام چهل آیه دارند .
خداوند در کتاب آسمانی به چهل چیز سوگند یاد کرده است .
عدد چهل یا اربعین، از موضوعاتی است که در قرآن و روایات از جایگاه ویژه ای برخوردار است و تاکنون کتاب های فراوانی درباره آن نوشته شده است. در قرآن کریم این واژه در چهار آیه و مرتبط با سه موضوع دیده می شود:
۱- در آیه ۱۵ سوره احقاف از چهل سالگی انسان یاد شده و این که خداوند به همه انسان ها درباره نیکی به پدر و مادر سفارش کرده است؛ اما فقط نیکوکاران به این سفارش الهی عمل و به پدر و مادر خود نیکی می کنند و این نیکی را تا رسیدن به رشد کامل خود و رسیدن به چهل سالگی ادامه می دهند؛ آن گاه در چهل سالگی دعا می کنند و از خداوند توفیق می طلبند تا در برابر نعمت هایی که خود و پدر و مادرشان از آن برخوردار بوده اند، شکرگزار او باشند: «و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحا ترضاه و اصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک و انی من المسلمین».
۲- در آیه ۲۶ مائده از چهل سال ممنوعیت ورود بنی اسراییل به سرزمین مقدس و چهل سال سرگردانی آن ها در قطعه ای از زمین خبر داده است:«قال فانها محرمه علیهم اربعین سنه یتیهون فی الارض فلا تاس علی القوم الفاسقین». این ممنوعیت پس از آن بود که موسی به قومش برای ورود به سرزمین مقدس فرمان داد؛ اما بنی اسراییل به این دلیل که در آنجا مردمی جبارند، ازاطاعت موسی سر باز زدند وگفتند: تا آنان از آن جا بیرون نروند، ما هرگز وارد آن شهر نمی شویم. در تورات نیز داستان سرگردانی بنی اسراییل ذکر شده است.
۳- درآیه ۵۱ بقره نیز از میقات چهل شبه موسی خبر می دهد: «و اذ واعدنا موسی اربعین لیله » که در آیه ۱۴۲ اعراف به این صورت تفصیل داده شده است: «و واعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشر فتم میقات ربه اربعین لیله ». مفسران برآنند که آن چهل شب در سی شب ذی القعده و دهه اول ذی الحجه بوده است؛ چنان که در روایاتی از امام صادق (ع) نیز بر این تعیین دلالت دارد.
چهل در روایات و احادیث:
عدد چهل در میان اعداد از قداست خاصی برخوردار است و در موارد بی شماری در احادیث اهل بیت(ع) بر آن تکیه شده است.
شکل گیرى شخصیت انسان: روایات متعددى از پیامبر (ص) و معصومان آمده است: هنگامى که بنده به چهل سالگى مى رسد خداوند به دو فرشته مراقب او مى گوید: از این پس بر او سخت بگیرید و همه کارهاى کوچک و بزرگ و زیاد و کم را ثبت کنید. این روایات همه از این حقیقت خبر مى دهند که شخصیت انسان تا چهل سالگى شکل گرفته و از آن پس تحولات درونى در او سخت تر مى شود.
چهل مرتبه تسبیحات اربعه جهت هر حاجت:
امام صادق (ع) فرمود: هر که تسبیحات اربعه را بعد از نماز فریضه چهل مرتبه بخواند پیش از آنکه از جای خود حرکت کند هر حاجت که از خدا سوال کند روا گردد .
ثواب حفظ کردن چهل حدیث:
امام صادق (ع) فرمودند : هر کس چهل حدیث از روایات ما را حفظ کند خداوند در قیامت او را عالم و فقیه مبعوث می کند .
گفتن چهل مرتبه این دعا جهت بی نیازی:
کسی که چهل روز هر روزی چهل مرتبه اسم «العزیز» را بعد از طلوع فجر بخواند دولت عظیم یابد محتاج به هیچ کسی نگردد .
نخوردن گوشت در چهل روز:
از حضرت صادق (ع) منقول است که گوشت خوردن در بدن گوشت می رویاند و کسی که چهل روز گوشت نخورد کج خلق می شود و هر که کج خلق شود اذان در گوشش بگویید و فرمود: هر که چهل روز بگذرد و گوشت نخورد توکل بر خدا کند و قرض کند و بخورد که قرضش ادا می شود.
چهل روز گناه نکردن:
رسول خدا فرموده است: هر بنده ای که چهل صباح با خلوص نیت و عمل بدرگاه خداوند برود چشمه های حکمت از قلب او بزبانش جاری شود .
شهادت چهل مومن:
چون مومنی بمیرد و چهل مرد مومن بر جنازه او حاضر شوند و بگویند بار خدایا ما جز نیکی از او نمی دانیم و تو به او از ما داناتری خدای تبارک و تعالی می فرماید: من گواهی شما را درباره او پذیرفتم و آنچه شما از او نمی دانید آمرزیدم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:44:00 ب.ظ ]