کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



دکتر فرزان سجودی
نگارش و تحقیق:
رامتین شهبازی قارلقی
شهریور ماه ۱۳۹۱

تقدیم به همسر عزیزم دکتر بهاره جمشیدی
برای همراهی و مهربانی‌هایش

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

با نهایت سپاس از
استاد راهنمای بزرگوارم جناب آقای دکتر سعید اسدی که در همه مراحل اجرای پژوهش دلسوزانه و صبورانه مرا راهنمایی و همراهی کردند.
استاد راهنمای گرانقدر دیگرم سرکار خانم اکرم قاسم‌پورکه با مهربانی و دلسوزی در ترجمه نمایشنامه ارنانی همراه این پژوهش بود.
و با سپاس ویژه از
استاد عزیزم جناب آقای دکتر فرزان سجودی که به طور قطع بدون مشاوره‌ها و همراهی‌های ایشان این پژوهش به سامان نمی‌رسید.
چکیده
این پژوهش به مطالعه چگونگی ترجمه‌فرهنگی در دوران پهلوی اول و دوم (۱۳۳۰-۱۳۰۰ ه.ش.) می‌پردازد. ابتدا با رجوع به تاریخ اجتماعی و متون نمایشی، سپهر فرهنگی هر دوره شناسایی شده و ارتباط آن با متون نمایشی مورد بررسی قرار گرفت.سپس میزان حضور دیگری فرهنگی و نافرهنگ با توجه به تمایل فرهنگ مرکزی و حاشیه‌ای مطالعه شد و نسبت وابستگی متون به مرکز و حاشیه پدیدار گشت. در این راستا، علاوه بر بررسی ترجمه‌فرهنگی همزمانی و درزمانی دوران رضاشاه و محمدرضاشاه و چگونگی ارتباط، از منظر جذب و طرد فرهنگی نیز مورد واکاوی قرار گرفت. از آن‌جا که تئاتر غربی در ایران محصول ترجمه‌ فرهنگ دیگری به فرهنگ خودی است؛هنرمندان تئاتر در دوره‌های نخستین ورود این هنر به ایران کوشیدند تا با ترجمه‌ای مناسب، تئاتر غربی را نیز در بین دیگر هنرهای ایرانی نشانده و از آن ابزاری برای بازنمایی فرهنگی بسازند. ترجمه فرهنگی به‌مثابه آن‌چه بر سر تئاتر غربی در ایران رفت، دارای سازوکارهایی است که نشانه شناسی فرهنگی می‌کوشد به آن‌ها پاسخ دهد. از همین رو برای نیل به مقصود،نظریه نشانه‌شناسی فرهنگی یوری لوتمان از مکتب مسکو- تارتو مورد نظر قرار گرفت و با اتکا به مبانی علمی این نظریه،متون در بازه تاریخی مورد نظر، بررسی شده‌اند. در پایان نیز برای نمونه دو اثر از رفیع حالتی و معزالدیوان فکری به‌صورت موردی از منظر فرایند جذب و طرد در نشانه‌شناسی فرهنگی به بحث گذارده شدند. نتایج نشان داد که متون در ترجمه فرهنگی بسیار وابسته به سپهر فرهنگی دوران خود هستند. فرهنگ مرکز محور دوران رضاشاه به ترجمه فرهنگی در زمانی روی‌آورده و دیگری را در قالب نمایشنامه‌های تاریخی در امتداد یک خود آرمانی شناسایی می‌کند که در این دوران با رکود تولید و نقصان انباشت متن در فرهنگ مواجهیم. در مقابل آن، محمدرضاشاه در سال‌های نخستین حکومت امکان حضور حاشیه و دیگری فرهنگی بیرونی را پدید ‌آورد که موجب خلق و شکوفایی متون می‌شود.
کلید واژه‌ها:
ترجمه فرهنگی، تئاتر دوران پهلوی، سپهر فرهنگی، نشانه‌شناسی فرهنگی، یوری لوتمان
فهرست مطالب
عنوان صفحه
پیشگفتار ۱
فصل یک: کلیات پژوهش ۶
۱-۱- تعریف و بیان مسئله ۷
۱-۲- ضرورت انجام پژوهش ۸
۱-۳- سئوالات و فرضیه‌ها ۹
۱-۴- روش پژوهش ۱۰
۱-۵- پیشینه پژوهش ۱۱
فصل دو: بررسی ادبیات نظری پژوهش ۱۴
۲-۱- کلیات و مفاهیم فرهنگ ۱۵
۲-۱-۱- واژه فرهنگ در زبان فارسی و لاتین ۱۶
۲-۱-۲ - سیر واژه culture از آغاز تا سال ۱۸۵۰ ۱۹
۲-۲- مطالعات فرهنگ و مطالعات فرهنگی(۱۹۵۰-۱۸۵۰) ۲۱
۲-۲-۱- فرهنگ‌گرایی ادبی بریتانیایی ۲۳
۲-۲-۱-۱- ماتیو آرنولد ۲۴
۲-۲-۱-۲- معاصران آرنولد ۲۴
۲-۲-۱-۳- فرهنگ در برزخ ۲۵
۲-۲-۱-۴- فرانک ریموند لی وس ۲۵
۲-۲-۱-۵- تی. اس. الیوت ۲۶
۲-۲-۱-۶- دوران انتقال فرهنگ ۲۶
۲-۲-۲- پیدایش علمی نوین ۲۷
۲-۲-۲-۱- مکتب فرانکفورت ۲۸
۲-۳- مطالعات فرهنگی ۳۰
۲-۳-۱- انگلیس ۳۰
۲-۳-۲- امریکا ۳۲
۲-۳-۳- فرانسه ۳۴
۲-۴-پست مدرنیسم و مطالعات فرهنگی ۳۵
۲-۵- نشانه‌شناسی ۳۷
۲-۵-۱- نشانه‌شناسی فرهنگی ۳۹
۲-۵-۱-۱- اصطلاح شناسی ۴۱
فصل سه: روش‌شناسی (مقدمه‌ای بر نشانه‌شناسی و ترجمه فرهنگی) ۴۵
۳-۱- درک فرهنگ در نشانه‌شناسی فرهنگی: ۴۶
۳-۲- متن ۵۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-11] [ 02:04:00 ب.ظ ]




۲-۲- پیشینه پژوهشی: مروری بر مطالعات صورت گرفته
۲- ۲- ۱- مطالعات داخلی
مرور پژوهشهای داخلی نشان می دهد تحقیقات انجام شده را می توان در چند بخش بیان نمود. بخش اول تحقیقاتی است که در ارتباط با کیفیت زندگی انجام شده است. تحقیقاتی که به بررسی عوامل تأثیر گذار بر کیفیت زندگی را بررسی نموده اند در این بخش قرار می گیرند. یک بخش نیز تحقیقات مربوط به دین و معنویت است که به صورت بسیار گسترده و با عناوین و روش های مختلف انجام شده است. لیکن تحقیقات قابل توجهی که به صورت مشخص به بررسی رابطه گرایشهای معنوی و کیفیت زندگی پرداخته باشد مشاهده نگردید. در ادامه برخی از تحقیقات قبلی مرور می گردد:
۱- «سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی» عنوان پژوهشی است که توسط غفاری و اونق (۱۳۸۵) در زمینه بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با کیفیت زندگی انجام شده است. این تحقیق رابطه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی را در سه محله مختلف گنبدکاووس به نام‌های بلوار دانشجو، شریعتی و بدلجه- سید آباد بررسی می کند. شاخص‌های مورد استفاده در این پژوهش برای سنجش کیفیت زندگی عبارتند از وضعیت سلامت و تغذیه، وضعیت آموزش، گذران اوقات فراغت، کیفیت مادی، کیفیت محیطی، بهزیستی بستان، امنیت محلی و کیفیت دسترسی به خدمات عمومی استفاده شده است. تحلیل آماری داده‌های این بررسی نشان می‌دهند که رابطه بین دو سازه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در سطح اطمینان ۹۹ درصد رابطه‌ای معنادار است. علاوه بر مبنای چهار نسخه امنیت محلی، بده بستان، تصور نسبت به محله و عضویت انجمنی ۳۶ درصد تغییرات کیفیت زندگی را تبیین نموده است. همچنین در مقیاس محله‌های مورد بررسی یافته‌های تحقیق نشان از تفاوت در سرمایه اجتماعی و به تبع آن تفاوت در کیفیت زندگی را دارند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲- فرخی(۱۳۸۷) در پژوهشی تحت عنوان «عوامل موثر بر کیفیت زندگی» با بهره گرفتن از روش تحقیق پیمایشی تعداد ۴۰۰ سرپرستِ خانوارِ ساکن شهر تهران را که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند مورد مطالعه قرار داد. در این پژوهش متغیر وابسته یعنی کیفیت زندگی با بهره گرفتن از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL-BREF) سنجیده شد و متغیرهای مستقل نیز شامل سرمایه اجتماعی، ارزیابی خدمات شهری، رضایت از محله، ویژگیهای فردی و ویژگیهای خانوادگی بودند.
تحلیل رگرسیونی در این پژوهش نشان داد متغیرهای سابقه زندگی مشترک، میزان تحصیلات و ارزیابی خدمات شهری، متغیرهای اثرگذار بر سلامت جسمانی(تغییرات تبیین شده = ۱۶ درصد) بوده‌اند، متغیرهای سن، سابقه زندگی مشترک، سرمایه اجتماعی، وضعیت تحصیلات همسر، رضایتمندی از محله، وضعیت اشتغال همسر و میزان تحصیلات، متغیرهای اثرگذار بر سلامت روانی( تغییرات تبیین شده = ۳۴.۲ درصد) و متغیرهای سرمایه اجتماعی، میزان تحصیلات، رضایتمندی از محله و ارزیابی خدمات شهری متغیرهای اثرگذار بر سلامت محیطی (تغییرات تبیین شده = ۳۳.۲ درصد) بوده‌اند. در مورد متغیرهای اثرگذار بر کیفیت زندگی نیز تحلیل رگرسیونی شش متغیر: میزان سرمایه اجتماعی، میزان سن، میزان تحصیلات، سابقه خانوادگی مشترک، رضایتمندی از محله و ارزیابی خدمات شهری را به عنوان متغیرهای اثرگذار (تغییرات تبین شده= ۳۶.۷ درصد) تشخیص داده است.
۳- فرخ وندی (۱۳۸۸) نیز در پژوهشی تحت عنوان «بررسی عوامل موثر بر کیفیت زندگی جانبازان شهرستان دزفول» به بررسی عوامل موثر بر کیفیت زندگی پرداخت. هدف از انجام این تحقیق سنجش سطح کیفیت زندگی جانبازان بود. این تحقیق به روش پیمایش صورت گرفته و از پرسشنامه برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جمعیت مورد مطالعه ۱۷۷ نفر بودند که به صورت سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند.
به کمک این پژوهش مشخص شد که اکثر جانبازان ۵۰- ۶۹ درصد شهرستان دزفول از نظر کیفیت زندگی در سطح متوسطی قرار دارند و همچنین مشخص شد که متغیرهای میزان تحصیلات، اوقات فراغت، میزان درآمد و رضایت از خدمات ارائه شده توسط بنیاد شهید و امور ایثارگران به این جانبازان بر روی کیفیت زندگی آنها تأثیر گذار بوده است.
۴- صفدری (۱۳۷۴) پژوهشی پیرامون رضایت اجتماعی و عوامل موثر بر آن در قالب پایان نامه در دانشگاه شهید بهشتی انجام داده است. او رضایتمندی از زندگی را در چهار سطح رضایتمندی از اوضاع فردی، رضایت سیاسی، رضایت از نهادها و سازمان‌های اجتماعی و رضایتمندی کلی فردی سنجیده است در این پژوهش رابطه رضایتمندی با متغیرهای مستقل نشان می‌دهد متغیرهای مستقل مثل مقایسه، احساس محرومیت نسبی، خود پرستی (فردگرایی افراطی) سطح نیازها و میزان ارضای آنها، اسناد مشکلات و نقایص فردی و اجتماعی به دولت از جمله متغیرهایی هستند که رضایت مندی از ابعاد سه‌گانه، رضامندی فردی، نهادی و سیاسی و همچنین رضایتمندی کلی را در جهت منفی مشروط می کند. بالعکس متغیرهایی مثل امید، ارزیابی شخصیت از گذشته، اعتماد اجتماعی، برخورداری از روابط گرم عاطفی با دیگران، میزان ارضای نیازها و اعتماد سیاسی از جمله متغیرهایی هستند که رضایتمندی از هریک از ابعاد سه گانه رضامندی کلی را در جهت مثبت تحت تأثیر قرار می‌دهد.
برخی دیگر از تحقیقات موجود در این زمینه عبارتند از: مقایسه کیفیت زندگی در بیماران سکته قلبی بازتوانی شده و بازتوانی نشده(رحیمی، ۱۳۸۲) ، کیفیت زندگی و رابطه آن با عزت نفس در بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه اصفهان(زکی،۱۳۸۶) ، کیفیت زندگی والدین کودکان آزاردیده(محمدخانی و همکاران،۱۳۷۹) ، رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و کیفیت زندگی دانش آموزان دوره متوسطه شهر شیراز(۱۳۸۸). در زمینه معنویت و نقش آن در سلامت جسمی و روانی نیز می توان به این تحقیقات اشاره نمود: تأثیر اعتقادات مذهبی بر بهداشت روانی(یگانی،۱۳۷۹) ، روان درمانی و مذهب ، نقش مذهب بر فرآیندهای بهداشت روانی و روان درمانی(خدارحیمی و جعفری،۱۳۸۲) ، مقایسه سلامت روان در دو گروه دختران نوجوان با دو سطح گرایش مذهبی (بیشتر و کمتر) در شهر اصفهان(امیری و همکاران،۱۳۸۱)، بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی و نگرش مذهبی در افراد معتاد/ غیرمعتاد شهر کرمان(شمس و نژادنادری،۱۳۸۸)
۲- ۲- ۲- مطالعات صورت گرفته در خارج از کشور
مطالعات متعددی به بررسی رابطه بین معنویت و کیفیت زندگی پرداخته اند. از جمله این مطالعات می توان به پژوهش های زیر اشاره کرد:
پژوهشها نشان می دهند که بین مذهب و معنابخشی زندگی، علائم سلامت جسمی و روانی و بین انجام دادن مناسک دینی و مرگ و میر رابطه محکمی وجود دارد. به این صورت که مذهبی بودن و انجام اعمال مرتبط با آن خطرهای مرتبط با مرگ و میر را کم می کند. انجام دادن مناسک دینی و پیوند اجتماعی مستحکم برخاسته از مذهبی بودن در تأثیر مثبت مذهب بر سلامت نقشی مبت دارد (ویلیامز و استرن هال[۲۳۰]، ۲۰۰۷؛ جمالی، ۱۳۷۹).
پژوهش تیونه- بویله و همکاران (۲۰۰۶) نشان می دهد که باورهای مذهبی در مقابله با بیماری سرطان نتایج مثبتی به همراه دارد. آدینگتن هال (۲۰۰۴) و کالمن (۲۰۰۴) در پژوهش های خود نشان دادند که باورهای مذهبی و داشتن فعالیت های مذهبی با افزایش قدرت مقابله با بیماری، به ویژه بیماری های مزمن، رابطه مثبت دارد.
از سوی دیگر تروینو و همکاران (۲۰۰۷) بیان داشتند که باورهای مذهبی به بهبود سلامت، کیفیت زندگی و افزایش عزت نفس منجر می شود. بررسی های مختلف نشان می دهد که نگرش مذهبی با افسردگی، اضطراب، پرخاشگری و خود بیمار انگاری رابطه منفی دارند (شریفی و همکاران، ۱۳۸۵؛ بهرامی مشعوف، ۱۳۷۳؛ اسمیت و همکاران، ۲۰۰۳؛ فهرینگ و همکاران، ۱۹۹۷؛ تروینو و همکاران، ۲۰۰۷؛ هومر[۲۳۱] و همکاران، ۱۹۹۹). همچنین درمان های مبتنی بر باورهای اعتقادی و مذهبی نسبت به درمانهای سنتی در کاهش علائم افسردگی بیماران و کاهش خطر عود بیماری در آنها موفق تر هستند (دی سوزا و جرج[۲۳۲]، ۲۰۰۶). درمان های روانشناختی مبتنی بر اسلام نیز نشانه بهبود سریعتر اضطراب و افسردگی در میان مسلمانان است (توانسند[۲۳۳] و همکاران، ۲۰۰۲).
پژوهشها نشان می دهند که مذهب و متغیرهای وابسته به آن به کاهش رفتارهای خودکشی (موریا- آلمدیا[۲۳۴] و همکاران، ۲۰۰۶) و اعتیاد به مواد مخدر منجر می شود (پاردینی[۲۳۵] و همکاران، ۲۰۰۰). سطوح بالای باورهای مذهبی و انجام فعالیت های مذهبی با مصرف الکل، مصرف مواد مخدر و استعمال دخانیات رابطه ای منفی دارند (رو و ونگ[۲۳۶] ،۲۰۰۶؛ بایرز[۲۳۷] و همکاران و ۲۰۰۴؛ استوارت[۲۳۸]، ۲۰۰۱). برای مثال، نتایج پژوهش کوک[۲۳۹] (۲۰۰۴) نشان می دهد که عقاید مذهبی و معنوی در افراد معتاد کمتر است.
ریچارد[۲۴۰] و همکاران (۲۰۰۰) در پژوهش خود در افراد معتاد دریافتند افراد مصرف کننده مواد در زمانی که به باورهای مذهبی خود توجه می کنند، کیفیت زندگی بهتری دارند و افزایش شرکت در مراسم مذهبی و گروه های خودیاری هر کدام به طور مستقل به کاهش مصرف مواد در افراد معتاد منجر می شوند.
ساواتزکی، رانتر و چیو[۲۴۱] (۲۰۰۵) در مطالعه فراتحلیل خود اذعان می دارند که رابطه معنویت و کیفیت زندگی به صورت سیستماتیک تحت تاثیر عوامل تحقیق قرار می گبرد که به صورت کلی مدنظر قرار نمی گیرند، وجود اندازه تاثیر پذیری متوسط تقریبا در همه تجزیه تحلیل‌ها از میانگین‌ها دیده می شود. در ۴۴ تحقیق از ۵۹ تحقیق میزان همبستگی بیشتر از ۱۰/۰ گزارش شده است. علاوه بر آن، با وجود اندازه تاثیرپذیری غیر معنادار در طبقه بندی های کلی، میزان تاثیرپذیری میانگین مرتبط با هر کدام از زیرمجموعه های کیفیت زندگی بالاتر از .۰۲۴ بودند. تجزیه تحلیل های بیشتر که از روش اوروین برای اندازه گیری ایمان_امنیت استفاده می کردند، در ۱۵۱ تحقیق نشان دادند که میان معنویت و کیفیت زندگی همبستگی وجود ندارد، و ضروری است که میزان تاثیر پذیری را به۱۰/۰ کاهش دهیم. احتمال نتایج حاصل از ۱۵۱ تحقیق میزان همبستگی نزدیک به صفر را بین معنویت و کیفت زندگی نشان داد که در مقایسه با تحقیقات دیگر کوچک به نظر می رسد. بر اساس نتایج این تحقیقات، ما نتیجه می گیریم که رابطه میان معنویت و کیفیت زندگی بر اساس تعاریف کوهن (۱۹۸۸)متوسط بوده است.
رابطه متوسط میان کیفیت زندگی و معنویت از چهارچوبهای تئوریکی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اند و در انها معنویت به عنوان یک مفهوم که در ارتباط با کیفیت زندگی مجزا می ماند حمایت می کند. به عبارت دیگر، رابطه میان معنویت و کیفیت زندگی در ان حد نیست که منجر شود ما نتیجه بگیریم معنویت و کیفیت زندگی دو مفهوم مشابه هستند و با هم همپوشی دارند. چهارچوب ارائه شده با چهار چوب رایج در مورد کیفیت زندگی که در ان معنویت یک واژه هم پوش است و در زیر چتر چند جانبه کیفیت زندگی قرار می گیرد متضاد است.
نتایج این تحقیقات از مدل تئوریکی به دلایل مختلف حمایت نمی کند. اولین دلیل این مربوط به میزان تاثیرگذاری[۲۴۲] می شود. این میزان ۰.۳۴ است که ثابت می کند همپوشی معنایی میان کیفیت زندگی و معنویت کمتر از ۱۲درصد است .دلیل دوم به میزان واریانس در توزیع اولیه تاثیر اندازه گیری مربوط می شود. که نشان می دهد رابطه میان معنویت و کیفیت زندگی با وجود عوامل دیگر در حد متوسط است.واریانسی که تنها توسط کیفیت زندگی و معنویت قابل تفسیر است ، تا حدی تحت تاثیر عوامل دیگر قرار می گیرد.به عبارت دیگر، تاثیر عوامل مداخله گر در معنویت یک فرد می تواند از تاثیر این عامل بر کیفیت زندگی یک فرد متفاوت باشد.در کل، نتایج از این اصل حمایت می کنند که معنویت به عنوان پدیده ایی خاص دیده می شود که از دیگر پدیده های مرتبط با کیفیت زندگی مجزا می ماند.
با وجود حمایت تجربی از رابطه متوسط میان معنویت و کیفیت زندگی، طبیعت این رابطه مبهم باقی می ماند. اندازه تاثیرپذیری در حد زیادی در سنین ،جنسیت و قومیت های متفاوت یکسان باقی می ماند.اگرچه این نتایج به علت ناتوانی در به وجود اوردن متغیر های متفاوت مرتبط با ویژگی های مرم شناسی قطعی نیست.و بسیاری از اطلاعات مرتبط با مردم شناسی را در مطالعات اولیه از دست داه است.در انتقاد به تحقیق اخیر، اسلوان و دیگران (۱۹۹۹) نیاز به وجود عوامل کنترل کننده مردم شناسی، عوامل اجتماعی ، و عوامل رفتاری را در بررسی هر گونه تاثیر معنویت به ساختارهای مرتبط با سلامت ، اظهار می کند.انها معتقدند عدم توانایی کنترل این عوامل می تواند منجر به سوع گیری در نتیجه میزان این همبستگی شود(ساواتزکی، رانتر و چیو، ۲۰۰۵).
در تحقیق بریتبارت[۲۴۳] (۲۰۰۵) ۱۳۴ نفر از ۱۶۱ نفر از نجات یافتگان سرطان سینه اعلام کردند که اعتقادات معنوی دارند اکثر انها به اهمیت معنویت در زندگی خود و به عنوان راهی برای مقابله با سرطان اشاره کردند. اگرچه ۸۱ نفر(۷۲ درصد ) انها فعالیت های معنوی واقعی داشتند. این زنان از قومیت‌های مختلف و مذاهب متفاوت بودند‌. این نشان می‌دهد که معنویت مسأله‌ایی شخصی است و این که فرد چگونه معنویت خود را در مقابل مذهب سازمان یافته‌ایی که نوع معنویت او را تعیین می کند درک می‌کند. این تحقیق نشان می‌دهد که زنان از قومیت‌های مختلف و پیش زمینه مذهبی مختلف بیشتر در مفاهیمی مانند معنویت و نگرانی‌های مذهبی نقطه اشتراک دارند تا نقطه تضاد. مفاهیمی کلی مانند پذیرش، تغییر دیدگاه خود و دیگران، دریافت آرامش از خدا و یک قدرت برتر و عمق بخشیدن به ایمان خود میزان تفاوتهای مذهبی و قومی را بیشتر می‌کند.
نتایج مطالعه جانستون، فرانکلین، یون، بوریس و شیگاکی[۲۴۴] (۲۰۰۸) هم در بررسی ۱۵۴ بیمار دارای سابقه سکته قلبی، نشان می‌دهد که اعتقادات معنوی خاصی و نه اعتقاد به یک مذهب خاص می‌تواند سلامت جسمانی بیشتری را برای بیماران دچار سکته فراهم کند. اگرچه نه اعتقادات معنوی و نه تمرین‌های مذهبی خاصی به سلامت جسمانی بیمار دچار سکته کمک نمی‌کند
دانهور، کراوفورد، فارمر و آویس[۲۴۵] (۲۰۰۹)در تحقیق بر زنان جوان مبتلا به سرطان سینه مانند دیگر مطالعات دریافتند که راهکارهای مقابله‌ایی در طول زمان تغییر می‌کنند. جست و جوی حمایت‌های اجتماعی، معنویت، حفظ احساسات نسبت به خود آخرین راهکار مقابله‌ایی بودند و استفاده از آن‌ها در طول زمان کم می‌شد. مطالعات ما همچنین ارتباط هم زمان میان راهکارهای مقابله‌ایی و کیفیت زندگی را مورد تأیید قرار می‌دهند. مخصوصاً کیفیت بالاتر زندگی به استفاده بیشتر از راهکارهای مقابله‌ایی بستگی دارد.(اویس و دیگران ۲۰۰۵، لازاروس و فلکمن ۱۹۸۴ مک کوئل و دیگران ۱۹۹۹)با وجود تجربیات جدید و مشکلاتی که زنان جوان مبتلا به سرطان تجربه می‌کنند، راهکارهای مقابله‌ایی که آنها به کار می‌برند با راهکارهای مقابله‌ایی زنان دیگر مبتلا به سرطان تفاوتی ندارد.(کارور و دیگران ۱۹۹۳، کالور و دیگران ۲۰۰۲).
در مطالعه دیگری، ۱۷۵ بیمار سرطان سینه در یک تحقیق طولی در مورد ادامه زندگی شرکت کردند. زنان مصاحبه‌های کمی و یک پرسشنامه چندگانه در مورد کیفیت زندگی- معنویت- حمایت اجتماعی و شرایط روحی را تکمیل کردند.
نتایج نشان داد که ۸۱ درصد زنان دعا می‌کردند. میان دعاکنندگان و کسانی که دعا نمی‌کردند از نظر روانی- حمایت اجتماعی-کیفیت زندگی تفاوت معناداری یافت نشد. دعاکنندگان تنها از نظر روحی در موقعیت بهتری قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که دعاکنندگان نسبت به دیگر گروه-توانایی بیشتری داشتند که از تجربیات سرطان خود دریافتهای مثبت داشته باشند. مصاحبه‌ها نشان داد که دعاکنندگان اکثراً امریکایی افریقایی یا اسیایی از مذاهب کاتولیک و پروتستان بودند. دعاها شامل درخواست- تمجید و حفظ آرامش می شد.بعضی از زن‌ها عنوان کردند که دعا کردن برای خود را کاری دشوار می‌دیدند.
در حالی که تفاوت کمی از نظر معیار های استاندار چون کیفیت زندگی-حمایت اجتماعی-و شرایط روحی بین دعاکنندگان و کسانی که دعا نمی کنند مشاهده نمی شود. مصاحبه ها نشان داددند که گروه های اقلیت مذهبی در دعا کردن احساس ارامش بیشتری داشتند و احساس نزدیکی بیشتری به خدا حس کردند. انها نسبت به دیگر گروه زنان احساس بخشش و محبت بیشتری داشتند (لوین، آویو، اوینگ و آیو[۲۴۶]،۲۰۰۹).
از دیگر مطالعات صورت گرفته در این زمینه، می توان به پژوهش روهیم[۲۴۷]، گرینبرگ[۲۴۸] و سیترم[۲۴۹] (۲۰۱۰) اشاره کرد. این محققان به بررسی نقش التزام خود انتخابی نسبت به گروه درمانی معناگرایانه بر کفایت خود، کیفیت زندگی و امیدواری پرداختند. نتایج نشان داد گرایش به درمان معناگرایانه گروهی با افزایش کفایت فردی، کارکرد اجتماعی مطلوب و کاهش علائم اختلالات روانی در بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی همراه است. این در حالی است که دو گروه بیماران دارای گرایش و بدون گرایش به گروه درمانی معناگرایانه تفاوت معناداری در کفایت فردی و کیفیت زندگی نشان ندادند.
در مطالعه دیگری مهر[۲۵۰]، بوراس[۲۵۱]، ریبن[۲۵۲] و بتریسی[۲۵۳] (۲۰۱۰) نشان دادند که تغییر در گرایشات معنوی یا دینی با وضعیت اجتماعی و بالینی رابطه ندارد. این در حالی است که افزایش یا کاهش ذهنی گرایشات معنوی و دینی با افزایش یا کاهش کیفیت زندگی و عزت نفس همراه است.
کوهن، جیمنز و میتال[۲۵۴] (۲۰۱۰) هم نشان دادند که مذهب می تواند اثرات مطلوبی بر کیفیت زندگی بیماران بزرگسال مبتلا به اسکیزوفرنی داشته باشد.
ویلدز، میلر، دی ماجوس و رامیرز[۲۵۵] (۲۰۰۹) هم در بررسی بیماران مبتلا به سرطان پوست در هند نشان دادند که شیوه‌های مقابله با استرس مبتنی بر معنویت نظیر عبادت، مراقبه و ایجاد برداشت مثبت بر بهبود علائم بیماری و بهبود کیفیت زندگی تأثیر می‌گذارد.
واسل زاولا، مالسیکی، کان، فینک و لیتوین[۲۵۶] (۲۰۰۹) هم نشان دادند که باورهای معنوی به طور معناداری با کیفیت زندگی مرتبط است کما این که گرایشات معنوی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و کارکرد روان شناختی بهتر همراه است.
وایتفورد، اولور و پترسون[۲۵۷] (۲۰۰۸) هم در بررسی رابطه سلامت معنوی با کیفیت زندگی ۴۴۹ بیمار سرطانی دارای تشخیص‌های چندگانه، دریافت که خوشبختی معنوی دارای رابطه ۵۹/۰ با کیفیت زندگی می‌باشد.
کانادا، مورفی، فیتچت، پیترمن و شوور[۲۵۸] (۲۰۰۸) به بررسی مدل سه عاملی خوشیختی معنوی که متشکل از معنا، آرامش و ایمان بود در بیماران سرپانی پرداخت.بر این اساس آنان رابطه این سه مقوله را با دو بعد اصلی کیفیت زندگی یعنی سلامت جسمانی و سلامت روانی در ۲۴۰ بیمار زن سرطانی مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که عامل آرامش و معنا با کنترل اثر ایمان دارای رابطه ۶۳/۰ با سلامت روان و رابطه ۲۲/۰ با سلامت جسمانی می‌باشد. در حالی که عامل ایمان با کنترل اثر معنا و آرامش دارای رابطه ۱۵/۰- با سلامت روان و بدون رابطه معنادار با سلامت جسمانی می باشد.
یوهانس، کوئینگ، بالدوین و کوبولی[۲۵۹] (۲۰۰۸) هم در بررسی ۱۷۳ بیمار پذیرش شده در بخش مراقبت‌های داخلی دریافت که گرایش‌های مذهبی دارای رابطه مثبتی با ادراک سلامت عمومی و رابطه معکوسی با تعداد پاکت های سیگار مصرفی و علائم بیماری دارد. این در حالی است که فعالیت‌های مذهبی درونی با سن، جنس، وضعیت زندگی و افسردگی هم رابطه داشت.
اما ادمونسون، پارک، بلانک، فنستر و میلیس[۲۶۰] (۲۰۰۸) هم در بررسی ۲۳۷ بیمار سرطانی و تقسیم خوششبختی معنوی به دو بعد وجودی و معنوی و بررسی رابطه آن با کیفیت زندگی نشان دادند که خوشبختی وجودی نقش واسطه ای معناداری در رابطه کیفیت زندگی و گرایش‌های معنوی دارد کما این که نقش تعیین کننده‌ای در ابعاد سلامت جسمانی و روانی کیفیت زندگی با کنترل مشخصات فردی، سابقه بیماری و متغیرهای روانی اجتماعی دارد.
لیک، هو و کینگ[۲۶۱] (۲۰۰۸) به بررسی رابطه بین ویژگی‌های جمعیت شناختی، علائم استرس، معنویت و کیفیت زندگی در ۳۰ بیمار سرطانی امریکایی- افریقایی با میانگین سنی ۵۶ سال پرداخت. نتایج این مطالعه نشان داد بین کیفیت زندگی و معنویت یک رابطه معنادار ۷۰/۰ وجود دارد ولی رابطه بین سن تشخیص سرطان، درآمد و تحصیلات با کیفیت زندگی وجود ندارد.
بلامی، بارت، موبرای و مک فارلانه[۲۶۲] (۲۰۰۷) هم نشان دادند که سن، جنس، داشتن علائم اختلال روانی و افسردگی و داشتن کیفیت زندگی بالا، امید و حس با جمع بودن همبستگی معناداری با معنویت دارد.
اوتسی، بولدن، ویلیلام و لی[۲۶۳] (۲۰۰۷) هم نشان دادند که شیوه های مقابله با استرس منحصر به نوع فرهنگ، نقش واسطه‌ای معناداری در رابطه بین معنویت و کیفیت زندگی ایفا می‌کند.
ماکسینه[۲۶۴] (۲۰۰۷) هم نشان داد که افرادی که سطوح بالایی از معنویت و کفایت فردی را نشان
می دهند، از کیفیت زندگی بالاتری برخوردارند. به علاوه وی نشان داد که کفایت فردی ۶/۶% و گرایش‌های معنوی ۶/۳۴% از کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان پوستی را تبیین می‌کنند. این در حالی است که متغیرهای جمعیت شناختی تأثیری بر کیفیت زندگی نداشتند.
بارتلت و همکاران(۲۰۰۳)، معنویت، بهزیستی، و کیفیت زندگی را در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید مورد بررسی قرار دادند، بیماری به طور مثبتی با افسردگی، درد، خودسنجی ضعیف سلامت و محدودیت در اعمال فیزیکی همراه بود، نتایج نشان داد که معنویت می تواند به پیشرفت سازگاری و انعطاف پذیری هیجانی این افراد از طریق تجربه احساسات مثبت و توجه به موارد مثبت در زندگی کمک کند و معنویت به طور مستقیم با تظاهر مثبت و درک سلامتی بیشتر در ارتباط بود.
پیدمنت(۲۰۰۵) معتقد است که معنویت نیروی برانگیزاننده فرد به سمت ایجاد مفهوم گسترده ای از معنای شخصی است. از طرف دیگر با آگاهی از اینکه می‌میریم، به طرح ریزی برخی مفاهیم مربوط به هدف و معنا برای پیشبرد و هدایت زندگی نیاز داریم. چرا من اینجا هستم؟ چه اهدافی را در زندگی انتخاب کنم؟ چرا کارهایی را که انجام می‌دهم، باید انجام دهم؟
در مطالعه دیگری درباره تأثیر التزام مذهبی بر رضایت از زندگی، هاداوی و روف (۱۹۷۸) دریافتند، اهمیتی که یک فرد برای ایمان مذهبی قائل است قوی ترین تأثیر را بر کیفیت زندگی اش بر جا می‌گذارد. در مطالعه آنها کیفیت زندگی تنها توسط یک شاخص، یعنی میزان “ارزشمند بودن” زندگی مورد سنجش قرار گرفت. به اعتقاد این دو محقق، کیفیت زندگی باید با توجه به ارزشمند بودن یا بی‌ارزش بودن زندگی مورد بررسی قرار گیرد؛ زیرا این مقوله بیشتر با نگرش فرد نسبت به زندگی سرو کار دارد (هاداوی و روف، ۱۹۷۸؛ در شوسلر و فیشر، ۱۹۸۵).
در سال ۱۹۵۷ در یک تحقیق پیمایشی بین گورین و همکارانش نشان دادکه پاسخگویانی که حداقل شادکامی از زندگی‌شان را گزارش نموده‌اند دارای مشکلاتی نظیر: متارکه کرده، بیوه، تحصیلات کمتر، پایین‌تر بودن سطح درآمد و سیاه پوست بودن می باشند. فلس و پری استدلال می‌کنند که گزارش افراد از کیفیت ذهنی زندگی‌شان به طور قوی با چارچوب‌های مشخص مورد نظر آنها ارتباط دارد. این چارجوب‌های مورد نظر با تجربه شکل می یابند. “فرد نمی‌تواند فرض کند که چارچوب مورد نظرش همه امکانات را پوشش دهد، بلکه آن چارچوب تحت تأثیر قضاوت در مورد چیزهای موجود برای شخص در آن موقعیت خاص قرار دارد. در نتیجه کارشناسان شاخص‌های اجتماعی استدلال میکنند که شاخص‌های اجتماعی ذهنی، برای مثال رضایت از زندگی انعکاسی از آرزوهای افراد می‌باشد و بنابر این به جای سنجش شرایط زندگی خود آنها، سنجش از تطابق با شرایط زندگی می‌باشد (گالووی[۲۶۵]، ۲۰۰۵).
۲-۳- چارچوب نظری و فرضیات تحقیق
از آنجایی که معنویت و دینداری وجوهی به هم تنیده دارند و در بسیاری از مطالعات در کنار هم به کار برده می شوند نقطه شروع بحث تأثیر معنویت بر کیفیت زندگی از نقش دین و مذهب به طور عام در زندگی بشر می باشد. از این رو این بحث با مرور مهمترین نظریات جامعه شناسان کلاسیک در مورد نقش مذهب در زندگی اجتماعی انسان آغاز خواهد شد.
مارکس به خود دین، فی حد ذاته چندان، توجه نداشت بلکه متوجه پدیده اجتماعی ازخودبیگانگی بود که آن را نتیجه آگاهی کاذب و الگوی نظام مندی از اعتقادات-که او آن را ایدئولوژی نامید- می‌دانست. مارکس و انگلس در به کارگیری چارچوب مفهومی در مورد دین ثبات رأی نداشتند؛ از یک طرف آنها دینداری طبقه کارگر را به حالت از خودبیگانگی این طبقه نسبت داده‌اند و دین را جنبه ای از آگاهی کاذب در نظرگرفته اند و از طرف دیگر، دینداری بورژوایی را سرپوشی بر عمل سرمایه دارانی که منافع طبقه خودشان را دنبال می کنند تلقی کرده‌اند. با وجود این، مارکس و انگلس در جاهای دیگر گفته اند که سرمایه دار نیز از ازخودبیگانگی رنج می‌برد و از قرار معلوم سرمایه دار نیز قربانی آگاهی کاذب است؛ اما این امر به ندرت در تفسیر آنان از دین فرد سرمایه‌دار وارد می شود.(کنت تامسون، ۱۳۸۱: ۹۶)
وبر در بحث خود درباره پیوندهای دین و قشربندی اجتماعی هم محتاط تر و هم دقیق تر از مارکس و انگلس عمل کرده است. ازجمله مواردی که وبر از آن سخن می گوید، شیوه های متفاوتی است که قشرهای گوناگون از طریق آنها در جستجوی رستگاری یارهایی اند.(کنت تامسون،۱۳۸۱: ۱۰۱) افراد جامعه عموماً یا غالباً برای این بدبخت یا خوشبخت هستندکه مقام هایی را در اختیار دارندکه تا اندازه‌ی زیادی بخت های زندگی، حیثیت و جنبه های دیگر زندگی شان را تعیین می‌کند. نابرابری ها نه تصادفی، بلکه جزئی از یک ساختار الگو دارند. در نتیجه، رویکردهای دینی گرایش به پیوستگی با گروه های مختلف جامعه دارند.گروه‌های گوناگون دیدگاه های کم و بیش متفاوتی دارند، زیرا مسائل متفاوتی را تجربه می کنند که تفاوت های میان چشمداشت ها و واقعیت های تجربی به صورت های گوناگون آنها را به وجود می آورند. در نتیجه به اعتقاد وبر، جامعه شناسی دین در واقع بررسی روابط میان افکار دینی و آن گروه های اجتماعی متفاوتی است که «حاملان» این افکارند. (همیلتون،۱۳۸۷: ۲۳۶) به نظر وبر در تحول جامعه‌ی بشری اگر بتوان الگوی خاصی از تحول دینی را تشخیص داد، پس همه گروه های تشکیل دهنده جامعه نباید به یک میزان از خود احساسات نشان دهند. برای مثال، دهقانان مانند اعضای جوامع ابتدایی به جادو بیشتر از دین گرایش دارند. طبقات جنگجو و نجیب زاده نیز به اندیشه های دینی از نوع اخلاقی چندان علاقه مند نیستند و احساس خود جوشی ندارند. مأموران حکومتی و دیوانسالاران نیز چندان گرایشی به دین ندارند. آنها بیشتر به حفظ نظم، انضباط و امنیت توجه دارند و دین را وسیله‌ی سودمندی برای دستیابی به این هدف‌ها می‌انگارند. بازرگانان ثروتمند و سرمایه داران نیز اعتقاد دینی شدید یا علاقه به رستگاری اخلاقی دینی چندان از خود نشان نمی دهند . علاقه‌مندی آنها به امور دنیوی، پیگیری هدف های مادی این جهانی و رضایت کلی آنها از موقعیت شان، از تعلق آنها به قضایای آن جهانی ، روحانی و اخلاقی جلوگیری می کند. رویکرد دینی طبقاتی که ذکر آنها رفت، یعنی طبقات ممتاز ،غالباً رویکردی است که در جهت مشروع کردن موقعیت ممتاز آنها عمل می کند. به باور وبر آنها در پی تضمین روانشناختی حقانیت پایگاه اجتماعی و ارزشمندی شیوه‌ی زندگی شان هستند. این طبقات یکسره غیر دینی نیستند، بلکه به نسبت مذهبی اند، ولی گرایش احساسات و آرزوهای مذهبی شان، در جهت رستگاری یا هدف‌های اخروی نیست. اما طبقات متوسط و پایین به ویژه طبقه متوسط پایین در مناطق شهری هستند که حاملان واقعی دین های اخلاقی اند.(همیلتون،۱۳۸۷: ۲۴۰-۲۳۸)
وبر، دین را اساساً پاسخی به دشواری ها و بی عدالتی های زندگی می داند که می کوشد این ناکامی ها را توجیه کند و در نتیجه، انسانها را قادر به کنار آمدن با آنها می کند. بدین سان دین می‌تواند خصلت به ظاهر خودسرانه‌ی جهان را معنی دار و سامان مند جلوه دهد. رهیافت وبر به دین، رهیافتی غنی است.(همیلتون،۱۳۸۷: ۲۳۵)
دین از رهیافتهای متعددی مورد بررسی قرارگرفته است، به اعتقاد دورکیم دین، چیزی جز نیروی جمعی جامعه بر افراد نیست. در رهیافت دورکیم برنقش دین برهمبستگی اجتماعی تأکیدشده است.(همیلتون،۱۳۸۷: ۱۷۶) ردکلیف براون معتقد است برای شناخت دین، نخست باید به مناسک توجه کنیم. کارکرد اجتماعی مناسک است که کلید شناخت دین را به دست ما می‌دهد.(همیلتون،۱۳۸۷: ۱۹۷) در این تبیین کارکردگرایانه، یک کاستی اساسی به چشم می خورد که همه تبیین های کارکرد گرایانه‌ی دیگر از آن رنج می برند؛ این واقعیت که برخی احساسات برای نظم اجتماعی ضروریت دارند و مناسک نوعی بیان این احساساست هستند، این قضیه را به اندازه کافی توجیه نمی کند که چرا این احساسات به این صورت بیان می شوند.(همیلتون،ص۱۹۸)کارکرد گراهای نوین جهت تکمیل رهیافت خالص کارکرگرایی، کوشیده اند که عنصر روان شناختی را در رهیافتشان وارکنند. آنها به این واقعیت آگاه شدند که وجود نیاز اجتماعی به دین برای تبین آن کافی نیست و کوشیده اند با ریشه‌یابی باورداشت‌ها و رفتار دینی، در برخی از جنبه های بنیادی سرشت بشری ، تحلیلهای کارکردگرایانه‌شان را تکمیل کنند(همیلتون،۱۳۸۷: ۲۰۰)استارک و بین بریج، با ارائه نظریه‌ای قیاسی درباره‌ی دین، و براساس نظریه‌ی تبادل، می گویند دین اساساً کوششی است برای برآوردن آرزوها و یا به دست آوردن پاداشها. به اعتقاد آنها دین با پدیده های فراطبیعی سر و کار دارد. منظور آنها از پاداشها، نیروهایی اند که به اعتقاد انسانها فراتر از طبعیت هستند و می توانند نیروهای مادی و طبیعی را دفع کنند.(همیلتون،۱۳۸۷: ۳۱۰) نظریه های روان شناختی عقل‌گرایانه، اساساً ریشه‌ی دین را در خرد بشری می جویند. آنها دین را محصول گرایش بشری به جستجوی جهان و ناشی از خرد انسانی و استعداد قیاس، تعمیم و نتیجه گیری از مشاهده و تجربه می دانند. مهم ترین اندیشمندان عقلگرا، اگوست کنت، هربرت اسپنسر، ادوارد تایلر و جیمز فریزر هستند. این رهیافت در تطابق با روند فکری سده‌ی نوزدهم خصلتی بسیار تکاملی داشت.(همیلتون،۱۳۸۷: ۴۴) در نگاه نظریه پردازان عاطفه‌گرا، باور داشت‌های مذهبی از حالات عاطفی ذهن سرچشمه می گیرند. یکی از برجسته ترین نظریه پردازان عاطفه‌گرا، مارت است. به عقیده مارت، دین و جادو محصول حالات عاطفی ذهن هستند. (همیلتون،۱۳۸۷: ۸۴،۸۳) مالینوفسکی که مهم ترین نظریه پرداز عاطفه‌گرا است؛ معتقد است جهانی ترین و مهم ترین سرچشمه‌ی تنش عاطفی که حاکم برمناسک مذهبی است واقعیت مرگ است. به نظر مالینوفسکی‌، کنش مذهبی اساساً به مراسم مرگ ارتباط دارد. به استدلال او، مناسک مذهبی که در سراسر جهان پیرامون مرگ و سوگواری دور می‌زند، کارکرد تخلیه کننده‌ی دینی را به روشنی نشان می دهد. مناسک خاکسپاری از هراس طبیعی انسان ها ازمرگ سرچشمه می گیرد. (همیلتون،۱۳۸۷: ۹۱-۹۰)
نظریه پیتر برگر درباره دین و معنی:
پییتر برگر، یکی از پیشگامان بانفوذی بوده است که مانند وبر، دین را از سرچشمه های عمده ای می‌انگارد که آدمها در اعصار گوناگون کوشیده اند از طریق آن، وجودشان را معنی دارکنند (همیلتون، ۱۳۸۷: ۲۶۵).
برگر در کار عمده نظری‌اش درباره جامعه شناسی دین (۱۹۷۳)، استدلال می کند جامعه یک پدیده دیالکتیکی است، زیرا هم یک محصول انسانی و هم واقعیتی خارج از انسان است که برانسانهای آفریننده این محصول، تاثیر می گذارد. فرایندی که از طریق آن می توانیم به واسطه فعالیت های ذهنی و جسمی، جهان اجتماعیمان را بیافرینیم و در ضمن، این جهان اجتماعی را چونان واقعیت خارجی و مستقل تجربه کنیم و خودمان را شکل گرفته آن بیابیم؛ فرایندی است که طی آن، نظمی معنی دار بر تجربه ما حاکم می شود. برگر این نظم معنی دار را ناموس می نامد. « انسان ها ذاتاً گرایش به این دارند که نظم معنی داری را بر واقعیت حاکم کنند» (برگر،۱۹۷۳: ۳۱).(همیلتون، ۱۳۸۷: ۲۷۲). ناموس یک فراورده اجتماعی است و به صورت اجتماعی ساخته می شود(همیلتون، ۱۳۸۷: ۲۷۲). انسان ها معمولاً ناموس را به عنوان چیزی که « در سرشت چیزها» قرار دارد و به صورت تصویر بدیهی، راستین و پذیرفته شده ای از واقعیت است(به همان صورتی که واقعا هست) در نظر می گیرند. گرچه ناموس را انسان ها می سازند، اما باز آن را به عنوان یک پدیده طبیعی و بخشی از جهان در نظر می گیرند که فراسو و فراتر از اراده و توانایی تاریخ بشری جا دارد. این دین است که چنین ادراکی از واقعیت محض و طبیعی بودن را درباره ناموس ساخته شده انسان ها، حفظ می کند. ناموس، از طریق دین خصلتی مقدس می یابد و بسیار نیرومند انگاشته می شود. « دین یک کار انسانی است که عالمی مقدس از طریق آن استقرار می یابد».(برگر،۱۹۷۳: ۳۴). «دین کوشش جسورانه ای است برای آن که سراسر گیتی برای انسان معنا دارشود»(برگر،۱۹۷۳: ۳۷). برگر سپس نشان می دهد که دین، چگونه جامعه بشری را با این عالم مقدس مرتبط می کند و چگونه جامعه بشری را در تصویر جهانی گسترده تر قرار می دهد و طی این فرایند، نظم اجتماعی را مشروع می‌سازد(همیلتون، ۱۳۸۷: ۲۷۲).
رابطه میان دین و جامعه، از جهتی دیگر مهم است. مفاهیم دینی جهان، با یک رشته فرایندهای خاصی که به تعبیر برگر، « ساختار موجه نمایی» را می سازند، اعتبارشان را حفظ و تحکیم می‌کنند(همیلتون، ۱۳۸۷: ۲۷۳). دین، کارش تنها مشروع و درک پذیر ساختن نظم اجتماعی نیست، بلکه تجاربی را که ممکن است باعث از هم گسیختگی اجتماعی و نابسامانی شود، نیز معقول می کند. دین، موقعیت ها و تجربه های حاشیه ای را که در خارج از محدوده های تجربه عادی روزانه قرار می‌گیرند، نیز مشروع می سازد. این تجربه ها عبارتند از : رویاها، مرگ، بلاها، جنگ، شورش اجتماعی، خودکشی، رنج، و شر. برگر به پیروی از وبر، تبین های این پدیده ها را توجیهی دینی می نامد. نقش توجیه دینی، درمبارزه با بی هنجاری است. «دین، در سراسر تاریخ یکی از موثرترین دژهای بشر در برابر بی هنجاری بوده است» (برگر،۱۹۷۳: ۹۴)(همیلتون، ۱۳۸۷: ۲۷۳).
برگر معتقد است که جستجو برای معنا که فضای محدود وجود تجربی در این جهان را متعالی می‌کند، ویژگی جاودانهی انسانیت بوده است. از این رو انگیزه دینی از بین نرفته و در آینده نزدیک هم احتمال از بین رفتن آن وجود ندارد.(برگر،۱۳۸۲: ۵۲) رهیافت برگر ترکیب خلاقانه ای است از بینش های دورکیم، وبر و مارکس(همیلتون، ۱۳۸۷: ۲۷۴).
دیدگاه تامس لاکمن درباره دین و معنا:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:04:00 ب.ظ ]




«تأمرهم بما امرالله، تنها هُم عمانها هم الله، ان اطاعوک کنت و قیتهم و ان عصوک کنت قد قضیت ما علیک. [۷۹] بر پدران و مادران است که آنان را آموزش دهند و به ارزش‌ها رهنمون گردند و از ضد ارزش‌ها آنان را با شیوه‌های ظریف تربیتی و هنرمندانه هشدار دهند اگر آنان پذیرفتند بدین وسیله آنان را از آتش تیره‌بختی دنیا و دوزخ حفظ کرده و اگر نپذیرفتند وظیفه رسالت تربیتی و انسانی خود را انجام داده‌ای. »
از سوی دیگر خانواده منبع هرگونه خیر و برکت و نعمت و سعادت جامعه است. طفل در خانه آداب صحیح زندگی اجتماعی را می‌آموزد، درس محبت، گذشت و فداکاری، علاقه‌مندی به خلق خدا و تعاون را یاد می‌گیرد و آن را در محیط خود پیاده می‌کند. پایه‌گذاری پرورشی صحیح و تربیت عضوی مفید برای جامعه نخست از سوی والدین اقدام می‌شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نقش عاطفی و اخلاقی خانواده در تربیت
خانواده نخستین محلی است که در آن طفل خاطره‌ای خوب یا بد پیدا می‌کند. احساسات و عواطف قوی یا ضعیف به دست می‌آورد. خانواده محلی ایده‌آل برای تمرین مهر و عاطفه و انس و الفت و یگانگی و مهروزی است. محبت‌های صادقانه مادر، بوسه‌های پرمهر و بی‌ریای پدر، دست‌گیری‌های بدون چشم داشت و خالصانه والدین، در آغوش گرفتن‌ها، نوازش‌کردن‌ها، دلسوزی‌ها و غم‌خوری‌ها، همه و همه زمینه‌هایی جهت عاطفی بار آوردن کودک است. خانواده از سوی دیگر وسیله‌ای برای انتقال آداب و اخلاق و رسوم و سنت صحیح یا غلط است و کودک در خانه اخلاق و رسوم و سنت، اعتماد به نفس، پاکدلی، مقررات، احترام به قانون، ادب، انسانیت یاد می‌گیرد. و یا حتی خشونت، بی‌بند و باری، کینه‌ورزی، انتقام وحشیانه، سخت‌سری و… می‌آموزد. بدین‌سان نقش خانواده در این جنبه‌ها نیز دارای اهمیت فوق‌العاده است. [۸۰]
بچه‌هایی که در خانواده با مهر و محبت با ایشان رفتار می‌شود و نیازهای فطری و اساسی آن‌ها به شایستگی تأمین می‌گردد، همواره با چهره‌ای شاد و متبسم، با وجد و شادمانی، با انرژی روانی قابل توجه و روان، تلاش می‌کنند استعدادهای بالقوه‌ خود را در زمینه‌های مختلف رشد به ظهور رسانند. به طور کلی شرایط عاطفی خوشایند کودکان در سنین خردسالی تأثیر به سزایی در رشد مطلوب منش و شخصیت آن‌ها دارد. به بیان دیگر زمانی که نیاز عاطفی کودکان به نحو مطلوبی در خانواده تأمین شود، کودکان احساس خود ارزشمندی کرده، با اعتماد به نفس روز افزون، با نگرشی مثبت به زندگی و با انگیزه‌ای قوی با مسائل مختلف مواجه می‌شوند و به تلاش و تکاپو می‌پردازند.[۸۱]
چگونگی ارتباط و رفتار با فرزند
اولین جوانه‌های ارتباط بین انسان‌ها در حریم خانواده پدیدار می‌گردد. روابط درون خانوادگی از اهمیت و حساسیت فوق العاده‌ای برخوردار است و چگونگی این روابط نقش به سزایی در شکل‌گیری نگرش‌ها و بازخوردهای اجتماعی، آمادگی و توسعه مهارت‌های اجتماعی اعضای خانواده خواهد داشت. به طور کلی چگونگی روابط درون خانوادگی بیشترین تأثیر را در توان و نحوه برقراری و استمرار رابطه با دیگران در بین اعضای خانواده خواهد داشت.[۸۲]
«قال موسیu: یا ربِّ اَیّ الأعمال أفضلَ عندک؟ قال: حُبُّ الاطفالِ فإنّی فِطرَتهُم علی توحیدی. [۸۳] حضرت موسیu عرض کرد: پروردگارا چه اعمالی نزد تو بالاتر است؟ خطاب رسید: دوست داشتن کودکان، زیرا من آنان را بر فطرت یگانه‌ام آفریدم.»
یکی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین ارتباط‌ها، ارتباط با کودکان است که نیاز به مهارت، ظرافت، صبر و بردباری بیشتری دارد. اولین نیاز روانی کودک، مهر و محبت و دوست داشتن اوست. ممکن است والدین کودک خود را دوست داشته باشند، ولی مهم چگونگی اظهار این محبت است. هر کودکی برای داشتن احساس امنیت، باید مورد محبت قرار گیرد. ابراز محبت، موجب دلگرمی و علاقه‌مندی کودک به والدین و زندگی خواهد شد. [۸۴]
محیط و ساختار خانواده، نخستین و با دوام‌ترین عامل مؤثر در رشد شخصیت افراد است. پدر، مادر، برادر و خواهر، هریک در اتکا به نفس شخص و میزان آشنایی وی نسبت به زندگی و فرهنگ جامعه نقش مؤثری را به عهده دارند. موقعیت خانواده، شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن، افکار و عقاید اعضاء، آرمان‌ها و انتظارهای افراد نسبت به یکدیگر و ارزش‌ها و آرزوهای افراد خانواده، بر سطح تربیت و پرورش روحیه‌ی افراد آن تأثیر بسیار می‌گذارد. [۸۵]
کودک یکی از اعضای فعال خانواده است و خانواده کانون بسیار مجهزی برای یادگیری کودک است، افراد خانواده از هم جدا نیستند بلکه با یک سیستم مشترک باهم زندگی می‌کنند و اگرچه هر کدام برای خود شخصیت جداگانه دارند اما در بسیاری از امور باهم وجه اشتراک دارند، از طرف دیگر هیچ‌کدام باهم شبیه نیستند. مادر جنس مخالف پدر و برادر و خواهر نیز باهم از لحاظ جنس متفاوتند، کودکان اگرچه از لحاظ جنسیت ممکن است با پدر یا مادر یکی باشند در مقابل آن‌ها فردی جدا و دارای امتیازات مخصوصی هستند اما باید طرز رفتار و سلوک بزرگ‌سالان با بچه‌ها طوری باشد که صمیمیت و یگانگی بین آنها حکم‌فرما گردد و نباید کودک را فردی بیگانه و جدا از دیگران بداند، اگر احساس بیگانگی نمود ضررش زیاد است وکودک با درون‌گرایی رفته‌رفته خود را از اعضای خانواده جدا می‌سازد و این رویه در روح کودک بسیار مؤثر و زیان‌آور است. [۸۶]
افراد ساخته‌ی عوامل ارثی و محیطی هستند به همین دلیل محیط خانواده در سازندگی شخصیت کودکان تأثیر مستقیمی دارند. محیط پس از تولد تنها محیط عادی که کودک را در میان گرفته نیست محیط اجتماعی نیز عامل مؤثر و مهمی است.[۸۷]
رعایت عدالت در توجه به فرزندان از ضروریات رفتارهای اجتماعی والدین، مربیان و آحاد جامعه است. اگر کودکان احساس کنند که در توجه به آنان بی‌عدالتی شده، یا ناامیدی به سراغشان خواهد آمد و حس ارزشمندی خود را از دست خواهند داد، یا این که به سمت انتقام گیری پیش خواهند رفت. حتی در مواردی که در باطن یک رفتار، عدالت رعایت شده ولی در ظاهر، کودک به غلط برداشت بی‌عدالتی کند، بایستی او را متوجه امر ساخته و از اشتباه فکری که برایش پیش آمده دور سازد. رعایت عدالت در همه شئونات زندگی کودکان لازم و ضروری است و حتی در مسایلی که از نظر ما بزرگترها بی‌اهمیت است، رعایت عدالت برای کودکان دارای اهمیت است.[۸۸]
بعضی خانواده‌های پر اولاد بین بزرگتر و کوچکتر یا دختر و پسر فرق می‌گذارند محبت خود را از بزرگتر گرفته و خود را وقف کودک کوچک‌تر می‌کنند یا این که بعد از دو یا سه دختر کودک نوزاد پسر مورد پرستش افراد خانواده شده نسبت به دیگران بی‌میل و کم‌توجه می‌شوند و همین تبعیض فاحش باعث خسارات زیاد در آینده خواهد شد و کودک نوزاد را از پدر و مادر جدا کرده و مقدمات سقوط او را فراهم می‌سازد. [۸۹] پیامبر اکرمe در این مورد می‌فرمایند:
«انَّ اللهَ تعالی یُحِبُّ أن تَعدِلُوا بین اولادکُم حتّی فی القُبَلِ. [۹۰] خداوند دوست دارد که میان فرزندان خود حتی در بوسیدن آن‌ها به عدالت رفتار کنید.»
جنایتکاران و سقوط کرده‌ها از بین خانواده‌هائی برخاسته‌اند که در دوران کودکی مورد بی‌مهری پدر یا مادر قرار گرفته‌اند و گرنه چگونه ممکن است از یک خانواده یکی صاحب قریحه و دیگری فاقد تمام صفات اخلاقی باشد. مسائل ارثی ممکن است در آن دخالت داشته باشد اما تربیت درست و رعایت عدم‌تبعیض بین کودکان بزرگ و کوچک یا جنس مخالف و توجه به میزان استعداد تأثیر بیشتری دارد. [۹۱]
الگوی صحیح برای فرزند
همه‌ی پدر و مادران دوست دارند فرزندانی مسئولیت‌پذیر، با محبت، صادق و دلسوز تحویل جامعه دهند. اما تربیت فرزندان مانند تعلیم شنا، فوتبال یا نواختن پیانو نیست. والدین مشتاقانه می‌پرسند آیا آموختن اعمال مذهبی به کودکشان کمک خواهد کرد؟ خواندن مجله‌های معنوی و اخلاقی چطور؟ اگر کودکشان را در گروه‌های خدمات اجتماعی بگذارند چطور؟ البته این کارها بسیار مفید خواهند بود ولی در ساختن شخصیت کودک کافی نیست زیرا خصوصیات خود پدر و مادر است که در این‌جا اثرگذار است. بهترین روش برای نهادینه کردن تدریجی این ارزش‌ها به کودک آن است که پدر و مادر، خود، الگوهای قوی و مناسبی برای او باشند. والدینی که حساسیت واقعی خود را نسبت به احساسات و نیازهای کودک نشان می‌دهند در واقع به او می‌آموزند که احساسات دیگران را شناخته و آن‌ها را دوست بدارند. [۹۲]
چنان چه هدف والدین این است که فرزندانشان ارزش و اعتبار زندگی را درک کنند و این توانایی را داشته باشند که همواره از زندگی لذت ببرند، پس در درجه‌ی اول باید در تمام برخوردهایی که با جنبه‌های گوناگون زندگی دارند، نگرشی خوش بینانه و مثبت داشته باشند. چنان چه خود را کوچک و بی‌اهمیت بگیرند، و بدون آن که ارزش و اعتباری برای خود قایل باشند فقط هدفشان روز را به شب رساندن و شب را به روز رساندن باشد، و به طور عملی به فرزندان خود نشان دهند که قدر و اهمیتی برای خود قایل نیستند، چگونه می‌توانند از فرزند خود انتظار داشته باشند که حس احترام به خود داشته باشد. والدین باید نمونه یک انسان زنده باشند. اگر می‌خواهند بچه‌ها اعتماد به نفس داشته باشند باید تصویر انسانی که برای خود ارزش و اهمیت قایل است به فرزندان خود منتقل کنند در درجه اول، زندگی باید از قوام و انسجامی برخوردار باشد تا بتوانند نمونه و الگوی قابل اعتباری در اختیار فرزندان قرار دهند.[۹۳]
برای کودکی که نگرشی منفی نسبت به زندگی دارد هیچ درمانی مهم‌تر از نشان دادن دیدگاهی مثبت نیست. افراد می‌توانند به تمام پاسخ‌هایی که در کتاب‌های مربوط به کودکان است رجوع کنند ولی برای بچه‌ای که انگیزه‌ای ندارد هیچ جوابی مهم‌تر از یک مربی دارای انگیزه نیست. بچه عصبی بهترین پاسخ را از یک مربی آرام و خون سرد دریافت می‌کند. یک بچه خشمگین بهترین جواب را از شخصی صبور و دوست داشتنی دریافت می‌کند و بالاخره محرک کودکی بی‌حال و بی‌تحرک، شخصی فعال و پر تحرک است. بهترین شیوه برای شروع کار، و برای تعلیم و تربیت و بار آوردن فرزندانی که بتوانند از توانایی‌های بالقوه استفاده کنند، این است که هر چه در مورد بچه‌های خود آرزو دارند همان را در مورد خود عملی سازند، و در هر موقعیتی که پیش می‌آید، با غرور این نمونه را به بچه‌های خود بشناسانند.[۹۴]
لازم به تأکید است که ارزش‌ها را نمی‌توان صرفاً از طریق کتاب‌ها و مقالات آموخت. کودکان ارزش‌ها را خیلی قبل‌تر از آن هنگام که قدرت خواندن و بحث کردن پیدا کنند می‌آموزند. ارزش‌ها، در روابط متقابل و ساده‌ی زندگی روزمره پایه‌گذاری می‌شوند. اگر کودک ارزش‌های والدین را دوست بدارد و به آن‌ها احترام گذارد برای زندگی خود آن‌ها را خواهد پذیرفت و چهارچوب نظام ارزشی خود قرار خواهد داد. [۹۵]
توجه به اعتماد به نفس فرزندان
اعتماد به نفس اصطلاحی نیست که به طور کلی توصیف کننده یک فرد باشد. کودک هم اعتماد به نفس دارد، هم ندارد. بیشتر افراد، در جنبه‌ها و در زمینه‌هایی از زندگی دارای اعتماد به نفس بیشتری هستند. و بچه‌ها هم ازاین قانون مستثنی نیستند. برای آن که از همان دوران طفولیت حس اعتماد به نفس را در کودک در تمام جنبه‌های زندگی بالا برد، باید طوری آن‌ها را تربیت کرد که حاضر به مبارزه جویی و خطر کردن باشند، و از ترس شکست خود را نبازند.بسیاری از اوقات افراد به علت ترسی که از شکست و خطر کردن دارند، بچه‌هایشان را تشویق می‌کنند همانی که هستند باقی بمانند، و نه آن چه را که توانایی رسیدن به آن را دارند. این نگرش و طرز تلقی در بالا بردن حس اعتماد به نفس کودک از اهمیت بسیاری برخوردار است. اگر با بچه‌های خود همان گونه رفتار کنند که هستند، همان گونه هم باقی خواهند ماند و در نتیجه اعتماد به نفس خود را به تدریج از دست می‌دهند، امّا اگر با آن‌ها طوری رفتار کنند که گویی «شخصیت‌هایی هستند که قابلیت تبدیل شدن به آن را دارند»، در آن صورت کمک بزرگی به بالا بردن حس اعتماد به نفس آن‌ها نموده‌اند.
اگر والدین با کودک به گونه‌ای رفتار کنند که گویی کم و بیش شخصیتی است که قابلیت تبدیل شدن به آن را در آینده دارد، از بهترین ابزار ممکن، برای بالا بردن و افزایش حس اعتماد به نفس در او استفاده کرده‌اند. به جای آن که به فرزند خود گوشزد کنند که پیشرفت کم و ناقابلی داشته، طوری برخورد کنند که گویی شخصیت موفق و کامیابی است. افراد برای آن که حس اعتماد به نفس را در کودکان تقویت کنند، باید طوری با آن‌ها صحبت کنند که گویی از پیش استعدادهای بالقوه خود را به کار بسته‌اند. این باور را در آن‌ها تقویت کنند که به ایشان ایمان دارند والدین سعی کنند از آن دسته پدر و مادرهایی نباشند که مرتب اشتباهات فرزندشان را به رخ او می‌کشند و به او تلقین می‌کنند که توانایی‌های محدودی دارد.[۹۶]
واقعیت تلخ یا شیرین این است که والدین تنها زمانی اجازه دارند از بخش عمده‌ی مسئولیت‌شان به عنوان والدین چشم‌پوشی کنند که کودکانشان را تشویق کنند تا کارهای شخصی خود را انجام دهند. به آن‌ها آموخته شود که مستقل بیندیشند، مشکلات شخصی خود را حل کنند و توانایی‌های خود را به طور کامل شناخته و بارور کنند. [۹۷]
متأسفانه تعدادی از والدین کارهایی را برای کودک خود انجام می‌دهند که او به راحتی می‌تواند از عهده‌ی انجام آن برآید. در واقع وظیفه والدین این است که آن‌ها را در حل مشکلات یاری کنند. اما این کار باید به گونه‌ای باشد که به آن‌ها آموخته شود از اشتباه خود درس بگیرند. کودک با انجام کارهای خود، این فرصت را می‌یابد استعدادهای خود را گسترش دهد، توانایی‌های خود را بشناسد و حتی از به کار بردن آن‌ها لذت ببرد. همین‌طور باید کودکان را تشویق کرد رفتارهای اشتباه‌شان را بررسی کرده تا به یک نتیجه درست برسند. تماشای کودکان هنگامی که اشتباه‌ می‌کنند و زمین می‌خورند کار آسانی نیست. ولی اغلب این بهترین موقعیت است که کودک متکی به نفس، لایق و مستقل بار بیاید. در واقع این چیزی است که هدف تمام پدر و مادرهای خوب است. پیامبر اکرمe فرمودند:
«رَحِمَ اللهُ والدینِ ایمانا وَلَدَهُما علی بِرِّهِما. [۹۸] رحمت الهی بر پدر و مادری باد که فرزند خویش را در انجام نیکی و خیر یاری نمایند.»
اهمیت تعلیم و تربیت مذهبی در خانواده
از نظر تربیت، خانواده کلاس اول زندگی و پرورش کودک است. طفل مبانی زندگی را در آن‌جا فرا می‌گیرد و خوب و بد را از کانون خانه و خانواده می‌آموزد و این امر تا حدی است که کفر و ایمان کودک را هم شامل می‌شود. می‌توان گفت کودک از آن‌جا درس ایمان می‌گیرد.
زندگی خانوادگی مقدمه‌ای برای ورود به زندگی اجتماعی و انجام وظایف عمومی است و اهمیت آن تردیدناپذیر است. خانواده‌ی خوب بهترین آموزشگاه است و آموزشگاهی که کودک در آن لبخند و مهر، درستی و خوش‌خلقی، خودداری و بردباری، تعادل و تکامل، وظیفه‌شناسی و خدمت، مسئولیت و اخلاق می‌آموزد. جامعه‌ی بشری از طریق آن راه می‌یابد و با آن‌ها براساس اصول انسانی رفتار می‌کند. برعکس خانه نامناسب‌ بدترین مدرسه است و مدرسه‌ای است که طفل در آن‌جا درس ترش‌رویی، کینه و انتقام، نادرستی و نابکاری، جنایت و دوروئی یاد می‌گیرد. [۹۹]
زندگی مذهبی تابع آداب و ضوابطی است که کودک از همان دوران خردسالی باید بکوشد خود را با آن تطابق دهد، وقت‌شناسی، انضباط در کار، محکم‌کاری، رعایت حقوق و حدود، انس به کار، میل به سحرخیزی، علاقه به خواب و استراحت پس از نماز، تقسیم اوقات شبانه‌روزی به ساعات کار و معاشرت و استراحت و ده‌ها مسأله از این قبیل در دوران کودکی باید سروسامان پیدا کند. هم‌چنین حدحیا و شرم برای کودک باید روشن شود از آن جهت که بسیاری از حیاها ابلهانه و خطرآفرین است و یا احتیاط‌های آلوده وسواسی سبب ویران‌گری‌هایی در بعد خواهد شد. در آرایش‌ها، لباس پوشیدن‌ها، خور و خواب، کیفیت معاشرت، رعایت محبت، خدمت، فداکاری، صحت عمل، تسلط برخود، مدیریت و حفظ خود همه و همه از مباحثی هستند که در تربیت مذهبی کودکان باید موردنظر قرار گیرند و در همین‌جاست که می‌توان رابطه‌ی مذهب با اخلاق را نیز کشف و دریافت نمود. [۱۰۰]
اهمیت مسأله خانه و نقش او را در پرورش فرزند و دادن مبانی زندگی اجتماعی و فرهنگی را نمی‌توان نادیده گرفت، با همه‌ی نفوذهایی که طفل از جامعه و مدرسه و هم‌بازی‌ها و معلمان خود می‌گیرد باز بیشتر تحت‌تأثیر خانواده است. اهمیت مسأله بیشتر از این امر ناشی می‌شود که تأثیر خانواده زائیده‌ی رابطه‌ی خونی و مهر و عاطفه حقیقی است در صورتی که رابطه‌ی دیگران با او رابطه تلقینی است. از سوی دیگر خانواده محرم اسرار طفل است و کودک بدون ملاحظه، خواسته‌ها و رازهای خود را با آن ها در میان می‌نهد در حالی که چنین رابطه‌ی صمیمانه را برای دیگران حتی معلمان قائل نیست. به همین نظر خانواده را از عوامل مهم و مؤثر در رفتار می‌توان ذکر کرد و شاید بتوان گفت که خانواده از اولین و بادوام‌ترین عاملی است که در شخصیت و رفتار کودک اثر می‌گذارد. [۱۰۱]
از نظر قرآن و روایات اهل بیت علیهم‌السلام، از نظر تاریخ و تجربه اثبات شده است که پدر و مادر دخالت مؤثر در سرنوشت اولاد دارند چه کودک؛ چه نوجوان و چه جوان. به عبارت دیگر پدر و مادر دخالت در سعادت و شقاوت بچه، در سعادت و شقاوت نوجوان و جوان دارند. پدر و مادر مواظب در سعادت بچه تأثیر فراوان دارند و والدین لاابالی، و بی‌تفاوت در تربیت، در بدبختی اولاد تأثیر عجیبی دارند. [۱۰۲] تأثیر به اندازه‌ای است که از پیامبر اکرمe روایت مشهود رسیده:
«السعیدُ من سعد فی بطن امه و الشقیّ من شقی فی بطن ام. [۱۰۳] معنای روایت این است دل مادر زمینه ساز برای سعادت و یا برای شقاوت بچه است به عبارت دیگر معنای روایت این است: پدر و مادر زمینه‌ساز سعادت و یا شقاوت بچه‌اند. »
در تربیت فرزندان، به ویژه در زمینه‌های اخلاقی و دینی، نباید از استمداد از حضرت ربوبیت غافل شد، به این معنا که بنده، تدبیر و کاردانی می‌کند، ولی قسمت و تقدیر و سرانجام با پروردگار حکیم است. البته پدران و مادران نباید به صرف اعتماد و امیدواری به تقدیر، از یادگیری شیوه‌های درست تربیت غافل شوند. آنان باید با مراجعه به مشاوران، در امر تربیت صحیح فرزندان خود دقت کنند.[۱۰۴]
شخصیت انسان همراه با بحران‌ها و دگرگونی‌های جسمی، روانی، اخلاقی و هیجانات خاصی همراه است که گاهی والدین و مربیان در مقابل این بحران‌ها توانایی حل و فصل و دفع مشکلات را ندارند و ممکن است گاهی دست به کارهایی بزنند که به زیان خود و فرزندانشان باشد امّا با توجه به آیات و روایات و با عمل کردن به آن‌ها می‌توان این مشکلات را کمتر کرد.[۱۰۵]
مرحوم فیض علیه‌الرحمه در تفسیر صافی ذیل آیه شریفه (هُوَ الَّذی یُصَوِّرُکُم فی الاَرحامِ کَیفَ یَشاء) [۱۰۶] روایتی نقل می‌کند که برای همه به خصوص پدرو مادرها تکان‌دهنده است می‌فرماید: «وقتی دو ملک مصور آمدند که بچه را تصویر و صورت‌بندی کنند خطاب می‌شود به آن دو ملک که نگاه کنید به پیشانی مادر و سرنوشت این بچه را از آن‌جا برداشت کنید و آن‌چه را در پیشانی مادر است همان را قضا و قدر و سرنوشت این بچه قرار دهید بعد خطاب می‌شود اما بداءهم برای من قرار بدهید. قضا و قدر تعلیقی است، در پیشانی مادر برای بچه و آن دو ملک همین کار را می‌کنند مقدرات این بچه را می‌کنند مقدرات این بچه را، سعادت و شقاوت این بچه را، سرنوشت این بچه را از پیشانی مادر می‌گیرند و در پیشانی او می‌نویسند و برای پروردگار عالم بداء قرار می‌دهند.»
معنای روایت این جور می‌شود که بداء برای من قرار دهید، یعنی پدر و مادر دخالت مؤثر در سرنوشت بچه دارند علت تامه، بلکه زمینه ساز هستند از همین نظر اهم واجبات در اسلام تربیت اولاد است. [۱۰۷]
والدین دیروز مسئولیتی سنگین برعهده داشتند که اگر به درستی انجام داده باشند خداوند به آنان پاداش خیر عطا خواهد کرد و اگر به درستی انجام وظیفه نکردند خداوند از آنان در گذرد. اما والدین امروز مسئولیتی به مراتب سخت‌تر و دشوارتر از گذشتگان برعهده دارند که کوتاهی در آن نفرین آیندگان را به همراه خواهد داشت. برای انجام این وظیفه‌ی دشوار آگاهی و ایمان لازم است. از آن باب که ساختن آدم، بسی دشوارتر از ساختن هر پدیده‌ای دیگر است وقتی بنا شود برای پرورش زنبورعسل و دام‌ها دوره‌ای و هم‌چنین تجربه‌ای لازم باشد. برای پرورش انسان، این تجربه آموزی به مراتب ضروری‌تر خواهد بود. کودکان هم‌چون علف هرزه نیستند که به خود واگذار شوند. آن‌ها نهال‌هایی هستند که در سایه پرورش باید رشد یابند و میوه‌ای شیرین دهند. بدین‌سان تربیت برای آنان امری ضروری و حیاتی است. [۱۰۸]
نقش عبادی والدین بر فرزند
از وظایف مهم والدین نسبت به فرزندان تعلیم دادن تکالیف و عبادات دینی است. این کار بایستی از دوران قبل از بلوغ آغاز شود و بعضی از عبادات به صورت تمرینی به کودک آموزش داده ‌شود تا در سنین بالاتر و در هنگام بلوغ برای فرزند مشقت و سختی نداشته باشد. تعلیم قرآن و آموختن احادیث و گفتار پیشوایان معصوم علیهم‌السلام نیز از وظایف مهم و مؤثر در تربیت مذهبی کودکان است.
آن‌چه که در این‌جا قابل توجه است و به خصوص پدران و مادران محترم بایستی مراقب آن باشند این است که کودک دارای روحیه‌ی لطیف و احساسی است، تشویقات و دلجویی‌ها در او بسیار مؤثر خواهد بود و در مقابل سخت‌گیری‌های بی‌مورد و تکالیف مشقت‌آور به زودی روحیه‌ی او را به سوی ضعف و کم‌میلی سوق می‌دهد و نشاط او را از بین می‌برد.
در زمینه‌ی آموزش‌های مذهبی ‌بایستی از روش‌های مختلف تشویقی، برگزاری مسابقه و رقابت‌های صحیح کودکان، اعطاء جایزه و… استفاده کرد. اگر والدین می‌خواهند سوره‌ی‌ کوتاهی از قرآن کریم را به کودک تعلیم دهند نخست جایزه‌ای برای او تعیین کنند و او را به این کار تشویق نمایند. اگر والدین فرزندان متعدد و هم‌سن دارند، بین آن‌ها در فراگیری قرآن، روایات، عباداتی مثل نماز، روزه و… مسابقه برگزار کنند و سپس همه و به ویژه آن‌ها که موفق‌تر بوده‌اند را مورد تشویق قرار دهند.
اگر والدین برای کودک خردسال خود خواه دختر باشد و خواه پسر سجاده و جانماز کوچک و زیبایی فراهم کنند و به او بدهند و یا اگر کودک دختر است مقنعه و چادر کوچکی برای او تهیه کنند و به عنوان لباس نماز به او بدهند، بی‌شک در افزایش میل و رغبت کودک به
انجام عبادات و تکالیف دینی مؤثر خواهد بود و این میل وقتی اضافه می‌شود که فرزند در موقع انجام عبادت بیشتر از همیشه مورد تشویق قرار گیرد. [۱۰۹]
آموزش‌های دینی نه تنها در رشد و کمال فرزند مؤثر است بلکه آثار مثبت فراوانی برای خود والدین نیز خواهد داشت، بی‌شک فرزند صالح و مؤمن می‌تواند نشان افتخار و سربلندی برای پدر و مادر باشد.
از سویی اگر فرزندان در یک خانواده همگی دارای ایمان بوده از انحرافات اخلاقی و گناهان به دور باشند بسیاری از ناراحتی‌ها و اضطرابات در محیط خانه از بین رفته، پدر و مادر هیچ‌گونه پریشانی فکری و تشویش خاطر نخواهند داشت.
امیرالمؤمنین علیu درباره‌ی فرزند ناصالح چنین می‌فرمایند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:03:00 ب.ظ ]




۳-۱۸-۱- تعداد نمونه
تعداد ۷۸نمونه سرم ( هر سرم از یک فرد) از زنان باردار که دچار علائم بالینی شده و به آزمایشگاه مراجعه کرده و با انجام آزمایشات استاندارد مبتلا به توکسوپلاسما تشخیص داده شدند. Cutoff با بهره گرفتن از جذب نوری۱۰ سرم منفی ( بدون عفونت توکسوپلاسما) و به صورت mean+2SD برای IgG ELISA برابر ۰.۲ تعیین شد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۱۸-۲- روش نمونه گیری:
در این بررسی برای نمونه گیری ، با داشتن معرفی نامه به آزمایشگاه های تشخیص طبی شهر تهران مراجعه و نمونه های حاد و مزمن توکسوپلاسما آنها اخذ و به آزمایشگاه انگل
شناسی انستیتوپاستور منتقل و آزمایشات تکمیلی به منظور رده بندی آنها به حاد ومزمن انجام می شد.
در این روش نمونه گیری به علت اینکه ارتباط مستقیم با بیماران نداشتیم ، ملاحظات اخلاقی خاصی مورد نیاز نبود.
فصل چهارم
نتایج آزمایشات
۴-۱ :تهیه و تخلیص پروتئین های نو ترکیب rGRA7 (pUET-GRA7) و rGRA6(PUET-GRA6)

در تخلیص پروتئین معمولا از چندین روش کروماتوگرافی و در هر مرحله از یک خصوصیت فیزیکو شیمیایی پروتئین استفاده می شود. در مرحله اول تخلیص پروتئین از یک روشی capturing استفاده میشود که به صورت انتخابی پروتئین مورد نظر را از عمده پروتئین های دیگر جدا میکند. روش کروماتوگرافی تمایلی با بهره گرفتن از رزین نیکل که بر اساس افینیته بسیار بالای دنباله هیستیدینی و نیکل عمل میکند و نیز روش کروماتوگرافی تعویض یونی که بر اساس میزان بار یونی سطح پروتئین عمل میکند دو روش capture قوی هستند.
به منظور تهیه و تخلیص پروتئین های نو ترکیب rGRA7 (pUET-GRA7) و rGRA6(PUET-GRA6)، کشت باکتریایی به حجم ۵۰۰ میلی لیتر تهیه و پس از القاء رسوب باکتریایی جمع آورده شد . باکتریها توسط بافر لیز کننده لیز شدند و پروتئین های rGRA7 و rGRA6 با روش کروماتوگرافی تمایلی با بهره گرفتن از رزین NI-NTA تخلیص شدند. مراحل تخلیص روی ژل SDS-PAGE بررسی گردید. (۴-۱ و ۴-۲).
۱ ۲ ۳ ۴ ۵
BI AI P S M
شکل ۴-۱ : تخلیص پروتئین GRA6 به روش کروماتوگرافی تمایل ستونها : ۱- نمونه قبل از القاء ۲- نمونه بعد از القاء ۳- پلت حاوی پروتئین نامحلول ۴- سوپ حاوی پروتئین محلول ۵ - شاخص اندازه ملکول
۱ ۲ ۳ ۴ ۵

M B AI S P
شکل ۴-۲: تخلیص پروتئین GRA7 به روش کروماتوگرافی تمایلی ستون ۱: شاخص اندازه ملکولی. ستون ۲:نمونه قبل از القاء. ستون ۳: نمونه بعد از القاء. ستون ۴: مایع روییحاوی پروتئین محلول. ستون ۵: رسوب حاوی پروتئین نامحلول. باند سیاه قابل مشاهده در پایین عکس، مربوط به لیزوزیم است.
۴-۲- تایید هویت پروتئین های تخلیص شده با روش وسترن بلات
به منظور تایید پروتئین های بیان شده GRA7 و GRA6 برای آنها وسترن بلات گذاشته شد.همانطور که در شکل مشاهده می شود وسترن بلات بر علیه سه گروه سرم منفی ،حادو مزمن انجام شد و در استریپ سرمهای حاد باند قهوه ای پر رنگ روبروی ۳۷ و ۴۱ کیلودالتون) بترتیب برای روبروی GRA7 و GRA6) مشاهده می شود که به منزله اثبات آنتی ژنیسیته پروتیین های بیان شده بوده و با توجه به شدت باند در استریپ سرم های حاد ، نشانگر این است که این آنتی ژن ها مارکرهای فاز حاد عفونت میباشند.
شکل ۴-۳: بررسی هویت آنتی ژنیسته پروتئین های GRA6 وGRA7 تخلیص شده با روش وسترن بلات
۴-۳- بررسیIgG,IgM,IgG Avidity نمونه های سرمی با کیت استاندارد Euroimmun
IgM ایمونوگلوبولینی است که معمولا” در آغاز عفونت ترشح شده در پایان هفته دوم عفونت به حد اکثر مقدار خود رسیده و از هفته چهارم بتدریج مقدار آن کم شده و در آخر ماه دوم خیلی کم است ، بنابر این بعنوان یک مارکر فاز حاد عفونت بحساب می آید.
IgG ایمونوگلوبولینی است که معمولا” دو هفته بعد از آغاز عفونت ترشح شده در پایان ماه دوم عفونت به حد اکثر مقدار خود رسیده و از پایان ماه چهارم مقدار آن کمتر شده و تا مدتها بعد از عفونت در بدن تولید می شود ، بنابر این بعنوان یک مارکر فاز مزمن عفونت بحساب می آید.
IgG Avidity نیروی چسبندگی بین ملکولهای آنتی بادی و اپی توپهای آنتی ژن است که هر چه از آغاز عفونت گذشته باشد و با گذشت زمان مقدار آن بیشتر می شود بطوریکه عفونت های حاد دارای آویدیته پائین و عفونت های مزمن دارای آویدیته بالا می باشد.
اساس دسته بندی این اطلاعات وقرار دادن نمونه سرم ها در سه فاز مختلف بیماری مرحله حاد بیماری،مرحله تحت حاد بیماری ومرحله مزمن آن در زیر آمده است:
مشخصه سرم های حاد دراین بیماری: مشخصات سرمها دارای آنتی بادی های IgM و IgG مثبت وهمچنین دارای مشخصه اویدیتی (AI) پائین(سرم هایی با اندکس اویدیته کمتر از ۴۰%) با کیت Euroimmun IgG Avidity بوده اند.
مشخصه سرم های تحت حاد در این بیماری : مشخصات سرمها دارای آنتی بادی های IgM و IgG مثبت وهمچنین دارای مشخصه اویدیتی(AI ) بالا(سرم هایی با اندکس اویدیته بالاتر از ۶۰%) با کیت Euroimmun IgG Avidity بوده اند.
مشخصه سرم های مزمن در این بیماری:این خصوصیات تشخیصی این مرحله از سرم ها میباشد IgM منفی ، IgG مثبت و همچنین دارای اویدیتی ایندکس ( AI)بالا با کیت Euroimmun IgG Avidity میباشد.
۴-۳-۱- نتیجه آزمایشات IgG ELISA مخصوص توکسوپلاسما سرمهای ایرانی با کیت Euroimmun
به منظور دسته بندی سرمها به فاز حاد یا مزمن لازم است که وضعیت IgG ضد توکسوپلاسمایی آنها مشخص شود ، بدین منظور سرمهای جمع آوری شد
ه را از نظر IgG با روش ELISA و با کیت Euroimmun بررسی شد.
همانطور که در جدول ۳-۱ مشاهده میشود ، تعداد۷۸سرم که در آزمایش IgG ELISA مثبت تشخیص داده شدند، لیست شده اند.
۴-۳-۲- نتیجه آزمایشات IgM ELISA مخصوص توکسوپلاسما سرمهای با کیت Euroimmun
تعداد ۷۸نمونه سرم از زنان حامله ای که دارای علائم بالینی و یا مشکوک به بیماری توکسوپلاسموز بوده جهت انجام آزمایش به آزمایشگاههای تشخیص طبی مراجعه کرده بودند جمع آوری و برای آنها آزمایش IgM ELISA با کیت Euroimmun که یک کیت معتبر اروپایی است گذاشته شد.
همانطور که در جدول ۴-۱ مشاهده می شود تعداد ۵۰ سرم ، که با آزمایش ELISA IgM مثبت تشخیص داده شده و تعداد ۲۸ سرم که IgM منفی بودند، آورده شده اند.
۴-۳-۳-نتیجه آزمایشات IgG Avidity ELISA مخصوص توکسوپلاسما سرم ها با کیت Euroimmun
جدول شماره ۳-۱ نتیجه آزمایشات IgG Avidity ELISA را با کیت Euroimmun نشان می دهد. طبق اطلاعات جدول ۵۷ سرم دارای آویدیته بالای ۶۰% و۲۱ سرم دارای آویدیته پایین ۴۰% بودند و سرم هایی که دارای آویدیته متوسط (Borderline) باشند در مطالعه وجود نداشت. بنابرین ۲۸ نمونه از سرم ها در فاز مزمن و ۲۱ نمونه در فاز حاد و ۲۹ نمونه در فاز تحت حاد طبقه بندی میشوند. (جدول ۴-۱).
جدول ۴-۱: نتایج آزمایشات Avidity ELISA,IgG,IgM سرم ها با کیت Euroimmon

    IgG IgM Avidity  
ش.ردیف ش.سرم Index Results Index Results OD PBS
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:03:00 ب.ظ ]




۴-۱-۱۷-۱- تعریف نابرابری آموزشی
نابرابری آموزشی به معنای یکسان نگریستن و ندیدن تفاوتها است.
۴-۱-۱۷-۲- عوامل ایجادکنندهی نابرابری آموزشی
نابرابری آموزشی نهتنها در آموزش اتفاق میافتد بلکه در پرورش نیز شاهد نابرابریها هستیم.
ن۱م۱۷: تفکیک در ساختار، عمل، محتوا و نیروی انسانی
ن۲م۱۷: توجه بیش از حد به آموزش و نادیدهگرفتن پرورش
ن۳م۱۷: اختصاص بودجه به بخش آموزش
ن۴م۱۷: شیوه های ارزشیابی کمّی
ن۵م۱۷: افت شان مربیگری
ن۶م۱۷: ساختار متمرکز آموزش و پرورش
ن۷م۱۷: مدارس متعدد در آموزش و پرورش
ن۸م۱۷: به حاشیه رفتن قومیتها و اقلیتها
ن۹م۱۷: روش
ن۱۰م۱۷: نبود بستر مناسب برای بازگویی اندیشه های مختلف

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ن۱۱م۱۷: فراهمنبودن زیرساختهای عدالتمحوری در آموزش و پرورش
ن۱۲م۱۷: تخصیص سرانهی یکسان
ن۱۳م۱۷: تناقض در قانون و عمل
ن۱۴م۱۷: متناسب نبودن روش، برنامهدرسی و اهداف با نیازهای روز
ن۱۵م۱۷: عدم توجه به شیوه های جذب نیروی انسانی
ن۱۶م۱۷: محتوای ذهنی نیروی انسانی
ن۱۷م۱۷: نفوذ اجتماعی افراد در مدارس
۴-۱-۱۷-۳- پیامدهای نابرابری آموزشی از مصاحبه شماره هفده
پ۱م۱۷شکاف میان آموزش، پرورش و پژوهش
پ۲م۱۷وجود تعارض میان باورها و سیستم تعلیم و تربیت
پ۳م۱۷تنزل یافتن تربیت سیاسی و تربیت اجتماعی
پ۴م۱۷فقدان جنبش درونی در روشها
پ۵م۱۷کمبود تفکر انتقادی و عدم توجه به علایق و نیازها در سیستم تعلیم و تربیت
پ۶م۱۷رشد شخصیت تکبعدی
پ۷م۱۷شکاف میان نسلها
پ۸م۱۷شکلگیری مراکز فرهنگی و کلاسهای کنکور
پ۹م۱۷بازتولید اجتماعی
پ۱۰م۱۷آموزش و پرورش ناقص
پ۱۱م۱۷عدم تربیت کامل
پ۱۲م۱۷سرخوردگی
پ۱۳م۱۷دلزدگی نسبت به حکومت یا خشم اجتماعی
پ۱۴م۱۷مشکلات اخلاقی و بزهکاری اجتماعی
پ۱۵م۱۷فرار مغزها
۴-۱-۱۸- نکات کلیدی مطرحشده در متن مصاحبه شماره هجده

 

عناصر نابرابری آموزشی

 

نکات کلیدی

 
 

تعریف نابرابری آموزشی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:03:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم