اما مالکیت عمومی به چند قسم مالکیت دولتی، مالکیت عموم و مشترکات عامه تقسیم می شود. هر یک از این اقسام مصادیق و مباحث گوناگونی را در پی دارد. آنچه مهم است اینکه بدانیم انفال مصداق اموال دولتی است، زیرا بر اساس آیات و روایات، انفال ملک منصب نبوت و پس از او ملک منصب امامت معصوم است و در عصر غیبت، ولی فقیه جامع شرایط، به نیابت از امام معصوم و براساس مصالح و مفاسد مسلمانان، در آنها تصرف می کند.
۲-۲-۳- مصادیق انفال
فقهای شیعه در مورد مصادیق انفال از جهاتی با همدیگر اختلاف دارند. یکی از این جهات، شمار و مقدار انفال است. برخی انفال را پنج مورد،(شیخ انصاری، ۷۲) برخی هفت مورد(خویی)[۸] و برخی یازده مورد(نراقی، ۱۳۹) برخی نیز برای انفال مورد و مصداق قایل نیستند، بلکه هر گونه مال بی صاحب را جزو انفال و اموال حکومت اسلامی به شمار می آورند. از جمله حضرت امام در کتاب بیع بر این اساس مشی کرده است. ایشان در این باره نوشته است:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ان المتفاهم من مجموع روایات الباب ان ماللامام(ع) هو عنوان واحد منطبق علی موارد کثیره و الملاک فی الکل واحد و هو انّ کل شیی ارضاً کان او غیر ها، اذا لم یکن لدرب فهو للوالی یضعه حیث شاء فی مصالح المسلمین و هذا امر شایع بین الدول ایضاً فالمعادن… و البحر… و الجو کلها للدول… فکل شیی اما له رب ام لافالاول لربه لا للامام و الثانی للامام؛[۹]
متفاهم از تمامی روایات باب انفال این است که اموالی که متعلق به امام است(انفال) عبارت است از عنوان کلی که بر موارد و مصادیق زیادی منطبق است و ملاک آن یک چیز است و آن اینکه هر چیزی اعم از اینکه زمین باشد یا غیر زمین، اگر صاحب و مالک خصوصی نداشته باشد، ملک امام است و او هر جا مصالح مسلمانان اقتضا کند، آن را هزینه می کند. و این مطلب امری است که در میان دولتهای(غیر مسلمان)نیز رایج است. بنابراین، معادن، دریاها و همه فضا ملک دولت است. بنابراین هر چیزی یاصاحب دارد یا ندارد. اگر صاحب دارد ملک صاحب آن است نه ملک امام، اگر ملک ندارد ملک امام است.
برخی از متفکران و صاحب نظران دیگر نیز این مفهوم را تأیید کرده اند. از جمله علامه طباطبایی در مقام تأسیس اصل می نویسد:
اصلی اولی این است که تمامی اموال برای عموم است و به تعبیر فقها حصول ملکیت برای افراد حقیقی و حقوقی نیاز به سبب دارد: یاسبب قهری و یااختیاری. و این مطلب موضوع احکام فراوانی است و چنین نیست که خداوند مالک حقیقی اموال را وقف کرده باشد و حق تغییر نداشته باشد. (علامه طباطبایی، ۱۸۳)
به نظر می رسد این مبنا نسبت به دیگر مبانی به واقع نزدیک تر باشد، زیرا:
اولاً: بیان موارد انفال می تواند از باب مصداق باشد و موضوعیت نداشته باشد. شاهد مطلب این است که بیان برخی از این موضوعات در گذشته از اهمیت زیاد برخوردار بوده است، مثل زمین، و برخی از موضوعات اهمیت کمتری داشته و مورد ابتلا نبوده و کمتر بیان شده، مانند فضا، و یا اگر بیان شده تأکید زیادی روی آن صورت نگرفته است، مانند دریا ها.
ثانیاً: در بعضی از ادله علت اختصاص انفال به امام تبیین شده است. در این باره گفته اند انفال سبب تعدیل ثروت در میان مردم می شود، زیرا اگر موارد انفال بدون اذن امام در اختیار عموم باشد، هرکسی قدرت بیشتری جهت احصا و تصرف داشته باشد، از ثروت بیشتری برخوردار خواهد شد و این خلاف عدالت است. در قرآن در فلسفه تشریع انفال می خوانیم: «کیلا تکون دوله بین الاغنیاء[۱۰]
۲-۲-۳-۱- فی‏ء
فیئی مصدر از مادّه فاءَ، یَفیٌ از باب فَعَلَ یَفْعِلُ، در لغت به معنای رجوع و بازگشت‏می‏باشد و در سوره حجرات «حَتَّی تَفی‏ءَ الی امْرِاللَّهِ[۱۱]به همین معنی است
یعنی به امر خدا بازگردد و گردن نهد. نیز به معنای غنیمت و خراج استعمال شده است.(طوسی، ۱۳۸۰: ۶۴) در اصطلاح فقها مالی از کافران است که بدون کارزار وجنگ و خونریزی عاید مسلمانان شده است، مثل جزیه، و خراج و مانند آنها(طباطبایی، ۱۲۳۱ق: ۵۰۸).
هر آنچه که بدون جنگ به دست مسلمین افتاده است.(انصاری ۱۳۸۵).
۲-۲-۳-۲- زمین‏هاى موات
در این باره بیش از ده روایت گزارش شده است. از آن جمله موثقه سماعه است:
قال مسأله عن الانفال فقال کل ارض خربه او شیئ یکون للملوک فهو خاص للامام و لیس للناس فیها سهم؛ از امام در باره انفال پرسیدم. حضرت فرمود: هر زمین خراب(موات) و یا چیزی که ویژه ملوک بوده است مخصوص امام است و مردم در آن سهمی ندارند.
سند روایت بی اشکال و دلالت آن نیز تمام است. افزون بر این، صحیحه حفص که پیش از این گذشت نیز بر این امر دلالت دارد.(حر عاملی، ۳۶۴) در این حکم فرقی میان زمینهای موات در سرزمین اسلام و یاکفر نیست.
بخشی از انفال زمین هایی هستند که معطل مانده اند و از آنها استفاده نمی شود و تنها با یک سری عملیات اصلاحی قابل استفاده خواهند شد چه اینکه زمین از اینکه موات بوده یا زمینی بوده که مالکانی داشته که اصلاحاتی کرده اند اما الان منقرض شده اند. (موسوی الخمینی، ۱۴۱۰)
زمینی که اهالی و مالکین آن منطقه را ترک کرده باشند یا اینکه با رغبت به مسلمین اعطا کرده باشند در این صورت جزئ انفال حساب می شود و مال امام خواهد بود. (مطهری، ۱۳۶۸).
۲-۲-۳-۳- آبادى‏هایى که صاحب ندارد
هر چند در اصل آباد باشد. در این باره بیش از شش روایات وارد شده است. از آن جمله موثقه عمار است:
قال سألت اباعبدالله (ع)عن الانفال فقال. ..و کل ارض لارب لها؛.(حر عاملی، ۳۶۷) اسحاق بن عمار می گوید: از امام صادق(ع) از انفال پرسیدم. آن حضرت فرمود:. ..هر زمینی که صاحب نداشته باشد.
این روایت که از نظر سند موثقه است دلالت می کند که هر زمینی که صاحب ندارد، مصداق انفال است و به اطلاق شامل زمینهای عامر بدون صاحب نیز می شود.
۲-۲-۳-۴- قله‏ها، وسط درّه‏ها و جنگل‏ها
بیش از هفت روایت بر این مدعا دلالت دارد. افزون بر این روایات، تمامی ادله ای که دلالت می کند موات مصداق انفال است نیز دلالت دارد، زیرا غالباً سر کوهها موات هستند. از جمله احادیث روایت داود بن فرقد است: عن ابی عبد الله (ع) قال: قلت: و ما الانفال قال:. ..و رؤوس الجبال؛ (حر عاملی، ۳۷۲) امام صادق(ع) فرموده است: انفال عبارت اند از. ..رئوس کوهها.»
در روایتی از امام باقر « ع » نقل شده که معادن نیزارها و زمین های بلا صاحب و زمینهایی که اهالی آن منقرض شده اند از انفال هستند.(نوری، ۱۴۰۸ ).
در این حدیث زمین هایی بلا صاحب به صورت مطلق آمده اند و همه انواع زمین هایی از این دست را مشمول انفال قرار می دهد. (منتظری، ۱۴۱۱ ).
۲-۲-۳-۵- صفایا و قطایع
هدایای که به پادشاهان داده شده و از جنگ به دست مسلمانان افتاده است). بیش از هفت روایت بر این مدعا دلالت دارد. از آن جمله صحیحه داود بن فرقد است: «قال ابو عبدالله(ع):قطائع الملوک کلها للامام ولیس للناس فیها شیئ (حر عاملی، ۳۷۶) امام صادق(ع) فرموده است: تمامی هدایای پادشاهان مال امام است و دیگران در آن حقی ندارند».
املاکی که پادشاهان کفر به اطرافیان خود می بخشیده اند و اموال ممتازی که پادشاهان برای خود اختصاص می داده اند البته همه اموال پادشاهان کفر به حاکم اسلامی اختصاص می یابد و از غنائم ویژه حاکم است.
۲-۲-۳-۶- غنیمتى که مجاهدان بدون اذن امام به‏دست آورند
غنیمتهای جنگی بدون اذن امام. افزون بر ادعای اجماع از سوی فقهای نامدار از جمله شیخ طوسی، (حر عاملی، ۳۷۲) روایاتی بر آن دلالت دارد. از آن جمله صحیحه معاویه بن وهب است:
قال قلت لابی عبدالله(ع) اسدیه یبعثها الامام فیصیبون غنائم کیف تقسم قال: ان قاتلوا علیها مع امیر امّره الامام علیهم اخرج منها الخمس لله و للرسول و قسم بینهم اربعه اخماس و ان لم یکونوا قاتلوا علیها المشرکین کان کل ماغنموا للامام یجعله حیث احب؛(حر عاملی، ۳۱۴)
از امام صادق درباره چگونگی تقسیم غنائم جنگی میان جنگجویانی که امام آنها را به جنگ فرستاده پرسیدم. آن حضرت فرمود: اگر با فرماندهی که امام او را فرستاده بجنگند یک پنجم غنائم از آن خدا و رسول او است و باقی میان آنها تقسیم می شود، و اگر جنگجویان بدون جنگ به غنائم دست یابند، تمامی آن ملک امام است و به هر کیفیتی صلاح بداند هزینه می کند.
در دلالت این روایات بر مدعا اشکال شده که فرض سؤال جایی است که جنگ به اذن امام بوده است؛ بنابراین ربطی به مدعا ندارد؛ زیرا ادعا این است که آن غنائم جنگی که بدون اذن امام حاصل شده از انفال است؛ مگر گفته شود قید «مع امیر امّره الامام»دخیل در موضوع حکم است و الا لغو خواهد بود بنابراین تقسیم غنائم میان جنگجویان متوقف است بردو «مطلب : یکی قتال، دوم اینکه قتال به اذن امام باشد. با انتفای یکی از آنها غنائم جزو انفال خواهد بود. جمله شرطیه در ذیل روایت نیز ناظر به قید اول است بنابراین، اگر جنگی با اذن امام نباشد، غنائم آن مصداق انفال خواهد بود.
۲-۲-۳-۷- ارث کسى که وارث ندارد
افزون بر اجماع، بیش از دوازده روایت بر این مدعا دلالت دارد؛ از جمله صحیحه حلی:
عن ابی عبدالله(ع) قال من مات و ترک دیناً فعلینا دینه؟ و الیناعیاله و من مات و ترک مالاً فلورثته؟ و من مات و لیس له مولی؟ فماله من الانفال؛
امام صادق(ع) فرموده است: هرکس بمیرد و قرضی را به جای گذارد، پس بر ماست ادای دین او و بر ماست هزینه عیال او. و هرکس بمیرد و مالی را به جای گذارد، پس از آن ورثه اوست و هر کس بمیرد و مولی(وارث) نداشته باشد، پس اموال او از انفال است.دلالت روایت تمام و سندش نیز صحیح است.
۲-۲-۳-۸- معادن
فقها در مورد معادن نظرهای مختلفی دارند؛ از جمله: الف)معادن مطلقاً جزو انفال است؛ ب)معادن مطلقاً جزو انفال نیستند؛ ج) معادنی که در زمین انفال است جزو انفال شمرده می شود و معادنی که در غیر زمین انفال است انفال نیست. بر قول اول ادله ای دلالت می کند از جمله روایات این موثقه اسحاق بن عمار است: «قال سألت ابا عبدالله(ع) عن الانفال فقال هی…و کل ارض لارب لها و المعادن منها.» از امام صادق(ع)در مورد انفال پرسیدم. آن حضرت فرمود انفال عبارت است از هر زمینی که بی صاحب است و معادن نیز از انفال است» افزون بر این روایات روایت دیگری نیز بر این مدعا دلالت دارد.
۲-۲-۳-۹- دریاها و بیابان‏هاى لم یزرع
دلیل بر این مدعا افزون بر تصریح بسیاری از فقها مانند ابی الصلاح، شیخ مفیدو کلینی،برخی از روایات از جمله روایت حفص بن بختری است:
عن ابی عبدالله(ع) قال ان جبرئیل کری بر جمله خمسه انهار و سال الماء…
یتبعه: الفرات و دجله و نیل مصر و مهران و نهر بلخ فماسقت او سقی منها فللامام؛ حفص پسر بختری می گوید: امام صادق(ع) فرموده است: همانا جبرئیل با پایش پنج نهر را جاری ساخت، در حالی که زبانه آب در پی او در حرکت بود. فرات، دجله، رود نیل در مصر، مهران و نهر بلخ، پس آنچه آنها را سیراب کند و آنچه از آنها سیراب شود، ملک امام است.
در دلالت و سند روایت هر چند اشکال راه دارد، ولی با این وصف در اینکه دریا ها و رود خانه ها جزو انفال است جای تردید نیست؛ زیرا اولاً اطلاق روایاتی که دلالت می کند زمین و آنچه در آن است ملک امام است دریا ها را نیز شامل می شود. ثانیا،ً شاید علت اینکه در روایات اسمی از دریا ها برده نشده، این است که در عصر حضور مورد ابتلا نبوده است. ثالثاً، در مبحث مصادیق انفال این بحث مطرح شد که حضرت امام برای انفال یک عنوان بیشتر قائل نیست و آن عبارت است از «مالارب لها» اعم از زمین و غیر زمین. از این رو، بسیاری از امور دیگری که در عصر حضور مصداق انفال محسوب نشده، مانند فضا، در عصر حاضر مصداق انفال است.
واضح است که مالکیت امام نسبت به این ثروت ها از آن جهت نیست که امامت برای این حکم حیثیت تعلیلی داشته باشد بلکه برای آن است که حیثیت تقلیدی دارد توضیح آنکه انفال از اموال شخصی نبوده و از اموال مربوط به جایگاه امام است که در هر عصر و زمانی اختیار آن از طرف خداوند به امام و زمامدار همان زمان تفویض شده است.
دلیل بر این مطلب روایتی است که از حضرت علی « ع » نقل شده است که فرمودند انفال از آن کسی است که به امور مسلمانان قیام نموده و کارهای ایشان را اداره می کند که در زمان رسول خدا به آن حضرت اختصاص داشت. به طوری که از ظاهر این روایت بر می آید انفال از آن جهت به امام اختصاص یافته که به امور مسلمانان مبادرت و به وضع آنان رسیدگی می کند و نیازمندیهای اجتماع را بر آورده می سازد. (صانعی ۱۳۷۹).
۲-۲-۴- تعریف انفال و ملاک های تشخیص آن
در آیه نخست سوره انفال خداوند می فرماید : یسئلونک عن الانفال قل الانفال للّه و الرسول فاتقو اللّه و اصلحوا ذات بینکم و اطیعو اللّه و رسوله ان کنتم مؤمنین. خداوند در این آیه به منابعی اشاره می کند که اختیار آن ها را به دست حاکم اسلامی سپرده است. این اموال را انفال گویند زیرا از زیادات جامعه اند و در ملکیت افرادخاصی قرار ندارند و باید در اختیار حاکم اسلامی باشند تا طبق ضوابط حکومت اسلامی مورد بهره برداری قرار گیرند (منتظری ۱۴۱۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...