یکی از بهترین و کامل‌ترین سنجش هایی که از رفتار مادرانه تا کنون ایجا شده است، مقیاس سنجش رفتار مادرانه توسط ماهونی[۱۴۵] و همکاران ساخته شد و در سال ۲۰۰۷ مورد بازنگری قرار گرفته شده است. این مقیاس داری ۴ بعد اصلی است که هر بعد دارای زیر مقیاس هایی است که در مجموع دارای ۱۲ زیر مقیاس می شود. این آزمون از نظر آماری و کاربردی ابزار مناسبی برای سنجش رفتار مادرانه است (نقل از تبعه امامی و همکاران، ۱۳۹۰).

 

۱۰-۲ رابطه ی دلبستگی، رفتار مادرانه در اجتماعی شدن کودک

 

داشتن ارتباطات سالم اجتماعی از مهمترین مؤلفه های شخصیت سالم است. تمام نظریه ها و مکاتب روان شناسی درباره ی اهمیت ارتباطات اجتماعی بحث کرده‌اند، به طوری که در بعضی از نظریه ها همانند نظریه ی روابط بین فردی سالیوان، شالوده ی دیدگاه را روابط بین فردی تشکیل می‌دهد.

 

مهارت های اجتماعی مجموعه ای از توانایی ها هستند که روابط اجتماعی مثبت و مفید را آغاز و حفظ نماید، دوستی و صمیمیت با همسالان را گسترش دهد، سازگاری رضایت بخشی را در مدرسه ایجاد کند، به افراد اجازه دهد که خود را با شرایط وفق دهند و تقاضاهای محیط اجتماعی را بپذیرند.اکتساب مهارت های اجتماعی، محور اصلی رشد، شکل گیری روابط اجتماعی، کیفیت تعامل های اجتماعی، سازگاری اجتماعی و حتی سلامت روانی فرد به شمار می‌آید.

 

در بحث روابط بین فردی، نگرش فرد نسبت به خود و ارزیابی ای که از خود دارد، نقش کلیدی را ایفا می‌کند. مثلا در روابط بین فردی، فردی که خود را بسیار نالایق، زشت و کسل کننده می بیند، ممکن است از ارتباط با دیگران اجتناب کند و فردی درون گرا شود. اما فردی که خود را جذاب، دوست داشتنی و ارزشمند می‌داند از ارتباط با دیگران استقبال می‌کند و با آن ها ارتباطی صمیمی برقرار می‌کند. تفاوت این دو رفتار یعنی اجتناب یا استقبال از ارتباطات اجتماعی با مفهوم مهارت اجتماعی به خوبی توضیح داده می شود ( میلر، روتبلوم، براند و فیلیسیو[۱۴۶]، ۱۹۹۵؛ به نقل از مؤید فر، آقا محمدیان، طباطبایی، ۱۳۸۶).

 

دلبستگی فرآیندی است که تمام ظرفیت انسانی از آن سرچشمه می‌گیرد. در کل دلبستگی دارای دو کنش است. الف) کنش حمایتی : ایمنی تأمین شده توسط بزرگسالی که می‌تواند از کودک در مقابل تهاجم دفاع کند به اندازه ی رفتار تغذیه ای و رفتار جنسی مهم است؛ ب) کنش اجتماعی شدن : دلبستگی در جریان چرخه های زندگی از مادر به نزدیکان و سپس به بیگانگان و بالاخره به ‌گروه‌های بیش از پیش وسیع تری تسریع می‌یابد و به صورت عاملی به همان اندازه مهم برای ساخت دهی شخصیت کودک در می‌آید . برای این که این اجتماعی شدن مثبت باشد، اولاً کودک باید اطمینان به از سر گرفتن تماس با مادر را داشته باشد. ثانیاًً برای کاوشگری محیط خود (محیط بیگانه و اشخاص ناشناخته) توانمند شود. (گرینبرگ[۱۴۷] و همکاران ۱۹۹۰، به نقل از امامی ،۱۳۸۵)

 

نظریه ی دلبستگی، نظریه ی رابطه مداری است که درباره تحول شخصیت و فرآیندهای روانشناختی در طول زندگی بحث می‌کند. بیش از دو دهه است که این نظریه بر تفکر روان شناسان در حیطه ی روابط صمیمانه، به خصوص رابطه ی والد- کودک تاثیر گذاشته و درک ما را از جنبه‌های مختلف کنش وری اجتماعی- هیجانی سازش یافته و نایافته کودک افزایش داده است. کیفیت و چگونگی روابط نزدیک کودک و مراقب او، مفهومی محوری در ارتباط با عوامل مؤثر در تحول کودک است و مانند کلید، دنیای فردی و اجتماعی کودک را به هم پیوند می‌دهد. روثنبام[۱۴۸] و همکاران سه فرض اساسی دلبستگی را این سه مورد می دانند. ۱: حساسیت مراقب، منجر به دلبستگی ایمن می شود؛ ۲: دلبستگی ایمن منجر به شایستگی اجتماعی می شود؛ و ۳: کودکان دلبسته ی ایمن، از مراقب اولیه به عنوان پایه ی ایمنی بخشی برای کشف محیط بیرون استفاده می‌کنند. پدیدایی ایمنی و ناایمنی، نقش پاسخ دهی مادرانه و رابطه ی بین ایمنی و ویژگی های خوشایند در کودک، در بسیاری از مطالعات مطرح گشته اند (سید موسوی و همکاران، ۱۳۸۵).

 

تاثیر طبقه ی دلبستگی در دوران کودکی بر وضعیت رفتاری، هیجانی و اجتماعی فرد در سال های بعدی و اینکه چگونه سبک دلبستگی در طول زمان باقی مانده و بر تحول بعدی تاثیر می‌گذارد، همواره مورد بحث صاحب نظران بوده است ( خانجانی،۱۳۸۴).

 

همان‌ طور که قبلا نیز مطرح شد، نوجوانی دوره ی انتقالی است که در آن دلبستگی از چهره های دلبستگی پیشین به سمت چهره های دلبستگی های جدید مثل همکلاسی و همسالان گرایش دارد. همین موضوع باعث تغییر رفتار نوجوانان با والدین و دگرگونی در روابط با همسالان می‌گردد. دلبستگی ایمن که در دوران نوجوانی و از طریق انسجام و به هم پیوستگی در صحبت های فرد درباره ی تجارب مرتبط با دلبستگی و اثرات آن مشخص می شود، زمینه ی تجارب و عواطف مشابه در روابط با همسالان را به طور صحیح تر و منسجم تر فراهم می آورد. برعکس ممانعت دفاعی از پردازش اطلاعات درباره ی دلبستگی که مشخصه ی اصلی دلبستگی های ناایمن است، به ارتباطات تحریف شده و انتظارات منفی درباره ی دیگران و هم چنین به مشکلاتی در کنش وری اجتماعی در پهنه ی زندگی فرد منجر می شود ( کاسیدی و همکاران، ۱۹۹۶). از سویی دیگر تجارب و عواطف ناراحت کننده ی مرتبط با دلبستگی به نوجوانی منجر می شود که با راهبردهای دلبستگی فاصله جویانه، همسالان و به خصوص افرادی را که می‌توانند دوستان صمیمی و نزدیک برای او باشند، از خود می راند. پژوهش کوبک ( ۱۹۸۸) نشان داده است که فقدان مهارت های اجتماعی و وجود رفتارهای خصومت آمیز با سبک های دلبستگی ناایمن مرتبط است. تبیین احتمالی چنینیافته‌هایی آن است که والدین نوجوانان ناایمن و سبک والد گری آن ها، برقراری هر نوع رابطه ی موفقیت آمیزجدید را با همسالان برای نوجوان مشکل می‌سازند. مطالعات متعددی نشان داده‌اند که بین ایمنی دلبستگی با ارتباط با همسالان در نوجوانی همبستگی وجود دارد. در واقع ایمنی دلبستگی پیش‌بینی کننده ی معنی داری از میزان پذیرش فرد توسط همسالان محسوب می شود.

 

۱۱-۲ آسیب شناسی دلبستگی، رفتارهای مادرانه و مهارت های اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...