بنا بر آنچه از پیشوایان علم رجال استفاده میشود، در بزرگواری و عظمت زراره هیچ،تردیدی نیست.[۸۰]
مؤلف کتاب ریحانه الادب‌‌، درباره او می‌نویسد‌:
از اکابر اصحاب حضرت امام باقر وحضرت امام صادق (علیهما السلام) است‌.قاری، فقیه‌‌،متکلم‌‌،شاعر، ادیب بارع وجامع خصال فضل ودیانت است. ازاعاظم فقه وحدیث شیعه واز حواریین حضرت باقر(ع) بوده است‌.بنابرنقل بعضی منابع دینی نسبت به حضرت صادق(ع) دوست ترین مردم اززندگان ومردگان ومحبوب ترین اصحاب حضرت باقر(ع) بود. یکی از چهارتن است که به نجبا‌‌، امنای حلال وحرام الهی، اوتادارض‌‌،اعلام دین‌‌،سابقین‌‌،مقربین‌‌، وقائمان به قسط وعدالت توصیف شده‌اند، سه تن دیگر محمد بن مسلم‌‌،ابو بصیر لیث وبریدبن معاوبه هستند….‌.[۸۱]
عبد الرحمن ابن جوزی‌:
زراره ازعلمای امامیه، متکلم وشاعر است‌. [۸۲]
پرتو نور وجود زراره به اندازهی جلوهگر شد، که افرادی چون جاحظ عثمانی را به اظهار سخن دربارهی عظمت وی وادار نمود. او در «کتاب الحیوان» زراره را یکی ازبزرگان معروف شیعه معرفی کرده‌‌، و اشعاری از او نقل نموده.[۸۳]
مؤلف بزرگوار کتاب اعیان الشیعه درکتابش ضمن رد همه اتهاماتی که درباره جناب زراره مطرح شده است، از ایشان بعنوان یکی از اصحاب ثقه امام صادق وامام کاظم (علیهما السلام) نام می‌برد. واز ایشان بعنوان متکلمی حاذق و زبردست یاد می‌کند‌.[۸۴]
همچنین ازقول شیخ عبد النبی الکاظمی‌‌،ضمن معرفی جناب زراره به انسانی که در مرتبه بسیار بالایی از فضل‌‌،وثاقت وعظمت قراردارد‌‌، می‌گوید‌‌،به اتفاق واجماع همه علماء‌‌، همه روایاتی که بیان کننده مذمت جناب زراره است‌‌، قابل پذیرش نمی‌باشند‌.[۸۵]
ابوعمروکشی از قول گروهی از مشایخ، سه گروه از یاران امامان را که از قدر و جلالت بیشتری برخوردار بودهاند. بهعنوان فقهای بارز شیعه یا اصحاب اجماع یاد کرده است. دستهی اول شش نفر از یاران امام پنجم و امام ششم(علیهماالسلام) میباشند که با رقم ۴۰۳ در مورد آنها می نویسد‌:
گروهی از بزرگان شیعه اتفاق کردهاند بر تصدیق راویان اولیه از اصحاب ابی جعفر(ع) و ابی عبدالله(ع) و بهعنوان فقیه در برابر آنها تسلیم هستند و گفتهاند‌: فقیهترین آنها شش نفر هستند که عبارتند از: زراره، معروف بن خربوذ، برید، ابوبصیر اسدی، فضیل بن یسار و محمد بن مسلم الطائفی، همچنین گفتهاند: فقیهترین آنها زراره بوده است‌. [۸۶]
در مورد اصحاب اجماع آنچه در درجهی اول اهمیت قرار دارد بیان این نکته است که این عده در دوره ی خود بهعنوان مرجع رجوع راویان شیعه و از صاحبنظران فقه و حدیث بودهاند، بهطوریکه تشخیص آنان در صحت یا سقم یک روایت برای راویان دیگر معتبر بوده است.[۸۷] در این مورد استاد بهبودی بعد از ذکر دستهی اول اصحاب اجماع مینویسد:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
معنای کلامکشی این است که این شش نفر و رأس آنها زراره، مرجع حل اختلافات و شبهات اصحاب ائمه(ع) بودهاند.[۸۸]
آیتالله خوئی نیز در همین مورد می‌گویند‌: کلامکشی نظارت بر جلالت مقام این عده دارد و اینکه اتفاقنظر مشایخ نامبرده بر وثاقت و فقاهت و نیز تصدیق آنان در روایاتی که نمودهاند، میباشد و این کلامکشی دلالت بر این دارد که این عده از بزرگان در روایاتی که نقل نمودهاند، خود متهم به کذب و دروغگوئی نبودهاند. [۸۹] و چنین باید گفت که توافق علما تنها بر وثاقت آنها نبوده، بلکه توافق در مورد فقاهت آنان در میان شاگردان ائمه است و از این نظر این عده از دیگر شاگردان ممتاز شده و قابل ذکر شدهاند. در رابطه با اصحاب اجماع چنین میتوان گفت که نه تنها آنان در زمان خود مرجع رجوع دیگران بودهاندو امامان خود در معرفی آنان به دیگران مبادرت نموده‌اند. این مرجعیت علمی اصحاب اجماع به دو علت میباشد، یکی اینکه این افراد، مورد تربیت خاص امامان، خصوصاً صادقین(ع) بودهاند. و حتی بعضی از آنها توفیق رؤیت کتاب جامعه که منبع علوم اهل بیت(علیهم السلام) است‌‌، را پیدا کرده اند. و دیگر اینکه این عده تنها راوی و یا حافظ احادیث نبودهاند بلکه با اصول و قواعد استدلال نیز آشنا بوده‌اند‌.[۹۰]
اساتید زراره
تلاش راویان بنام ومورداعتمادائمه(علیهم السلام)، بر این بود که حتیالامکان، در محضر امام حضور داشته باشند و سخنان گهربار آن حضرت را بدون واسطه به گوش جان بشوند. ولی این امر‌‌، همیشه و در هر زمان ممکن نبود‌.البته این گونه هم نبود که از هر شخصی که مدّعی بود از امام سخنی شنیده‌‌، حدیث روایت کنند.در هر دوره تعداد انگشت شماری از روایان بودند که هرگز جز از افراد مطمئن و راستگو، حدیث نقل نمیکردند. در زمان امام صادق(علیه السلام) از این افراد شش نفر را نام بردهاند که زراره از همهی آنها برتر بود.[۹۱] لذا بعضی از رجالشناسان چنین استدلال نمودهاند که تمامی افرادی که امثال زراره از آنها روایت نقل نمودهاند مورد اطمینان هستند.[۹۲]. در این رابطه زراره از محضر بیش از دوازده نفر به غیر از امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) بهره جست و از آنها روایت نقل نمود که اسامی آنها،به شرح ذیل می‌باشد‌:
« محمدبن ابی زینب‌‌، ابوالخطاب الاسدی – بکیر بن اعین، ابن سنسن الشیبانی الکوفی (نام بکیر بن اعین در اسناد ۶۲ مورد از روایات قرار دارد.[۹۳] )‌. – حسن البزاز – حسن بن السری(عنوان‌‌، الحسن بن السری در اسناد روایی بیش از ۱۵ حدیث موجودمیباشد که فقط از امام صادق(ع) نقل نموده است. [۹۴] ) – حمران بن اعین(نام حمران در اسناد بیش از ۱۸ روایت موجود میباشد که از صادقین(ع) روایت نقل نموده است.[۹۵] ) – سالم بن ابی حفصه – عبدالکریم بن عتبه الهاشمی – عبدالله بن عجلان السکونی – عبدالملک ابن اعین(عنوان عبدالملک بن اعین در ۱۳ مورد اسناد روایات‌‌، موجود است. [۹۶]) – عبدالواحد بن المختار الانصاری – عمر بن حنظله(عنوان عمر بن حنظله العجلی الکوفی در سند بیش از ۷۰ مورد از روایات موجود می باشد. [۹۷] )– محمدبن مسلم ثقفی الطائفی(نام او در اسناد بیش از ۲۲۷۶ مورد از روایات موجود میباشد.[۹۸]) - السیع و الفضیل(نام الفضیل، در اسناد بیش از ۱۶۰ مورد از روایات موجود میباشد. [۹۹] )»[۱۰۰].
شیوه‏هاى فراگیرى زراره:
شیوه‏هاى فراگیرى زراره را مى‏توان در سه بخش خلاصه کرد.
۱- شیوهفراگیرى معمول و متداول
بادقت در آغاز بسیارى از احادیثی که زراره نقل کرده است ، با تعبیرهایى این چنین مواجه مى‏شویم: سمعت عن الباقر(علیه السلام)اوالصادق(‏علیه السلام)، قال‏الباقر (علیه السلام) او الصادق(‏علیه السلام)‌‌، سمعت عن احدهما(علیهماالسلام) یا سمعت منهما و…این گونه تعابیرنشان می دهدکه زراره به شیوه معمول که مورد استفاده همه بوده است،درجلسه درس حاضرمی شدوازاهل بیت(علیهم السلام)کسب فیض می نمود.ازآن جاکه دربعضی ازروایات زراره کلمه،سالت عن الباقر (علیه السلام) او الصادق(‌علیه السلام) او عنهما (علیهما السلام) به چشم مى‏خورد،معلوم می شود،اوتنهابه شنیدن اکتفا نمی کردبلکه گاهی پرسش هم می کرد.
۲- استفاده از فرصت ملاقات باامام(علیه السلام) درخارج ازجلسه درس
شیوه دیگر فراگیرى زراره این بود که‌‌، وى گاهى در غیر از مجالس درس و بحث، در ملاقاتهایى با امام،‏به فراگیرى حدیث مى‏پرداخت. در این گونه مجالس، وى راحت‏تر از مجالس عمومى مى‏توانسته مطالب موردنظر خود را سؤال کند. و پاسخهاى مناسب ، نیز از حضرت بشنود.
زراره میگوید: معمولاً در فاصلهی ظهر و عصر و بهطور خصوصی با امام محمدباقر(ع) دیدار مینمودم تا امام به دور از تقیه به بیان فتوای حقیقی خود بپردازند.[۱۰۱] زراره گوید: در مسیر آموختن فقه و حدیث اهل بیت(ع)، شبهای زیادی را در مسجدالحرام، با امام باقر(ع) به صبح رساند.[۱۰۲]
همین آسودگى در سؤال و جواب بود که زراره مى‏توانست مسائل بسیار مهم و اختصاصى را از حضرت فراگیرد، در این خصوص على‏بن عطیه از قول زراره چنین نقل مى‏کند:
زراره گفت‌‌،‏به خدا سوگند اگر بازگو نمایم آنچه را که از امام صادق‏(علیه السلام) شنیده‏ام، هر آینه مردانى بزرگ بردار خواهند شد. [۱۰۳]
۳- به وسیله نامه ویافرستادن افراد موردوثوق
این شیوه در هنگام دسترسى نداشتن به آن بزرگواران،انجام می شد.که در این‏باره مى‏توان به فرستادن فرزندانش حسین و حسن نزد امام صادق(‏علیه السلام) اشاره کرد.در این دیدار حضرت پس ازجملاتی به آنان مى‏فرماید:
به پدرتان بگوید آن عمل را چنین انجام دهد و آن عمل دیگر را طورى دیگر انجام دهد. [۱۰۴]
همچنین از طریق نامه درباره برخى احادیث که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است، از حضرت سؤال مى‏کند.[۱۰۵]
شیوه زراره در ضبط احادیث‌
آنچه که ازمنابع روایی بدست می آیداین است که زراره علاوه برسعی فراوان درفراگیری حدیث، در حفظ و ضبط آن نیز دقت فراوان مى‏کرد.
عبدالله‏بن بکیر در این‏باره چنین مى‏گوید: «زراره خدمت امام صادق(‌علیه السلام) شرفیاب شد و عرض کرد: شما به ما فرموده‏اید نماز ظهر و عصر را آن هنگام بخوانید که سایه‏هاتان به اندازه یک یا دو زراع شده باشد و سپس فرموده‏اید که در تابستان سایه را بیشتر کنید، چگونه سایه را بیشتر کنیم، سپس لوحه را گشود تا آنچه را حضرت مى‏فرماید، ثبت کند. امام‏ (علیه السلام )جوابى به زراره ندادند.زراره لوحه را بست و عرض کرد، بر ما لازم است که از شما سؤال کنیم، ولى شما به آنچه انجام مى‏دهید، عالمتر هستید و سپس از نزد حضرت خارج گردید.
پس از آن ابوبصیر خدمت امام‏(علیه السلام) آمد. حضرت به ابوبصیر فرمود: زراره چیزى از من پرسید که جوابش نگفتم، و از این سبب ناراحتم، سوى وى برو تو فرستاده من به سوى او هستى به او بگو: نماز ظهر را آن هنگام بخوان که سایه‏ات مثل خودت شده باشد و نماز عصر را آن هنگام به جاى آور که سایه‏ات دوبرابر خودت شده باشد. [۱۰۶]
احادیث نقل شده از زراره‌
در مورد تعداد احادیث روایت‏شده از زراره‌‌، آراى مختلفی اظهار شده است‌. گزارش مؤلف مسند زراره دراین باره اینگونه است‌:
اسم زراره در اسناد تعداد زیادى از روایات واقع گردیده که به دو هزارونهصدوچهار مورد بالغ مى‏گردد.[۱۰۷]و مؤلف محترم کتاب معجم الرجال الحدیث‌‌، بیش از دوهزار ونودو چهار روایت را گزارش نموده است‌.[۱۰۸]
زراره از امام باقر(علیه السلام) تعدادى روایت نقل کرده است که به هزار و دویست و سى و شش عدد مى‏رسد.[۱۰۹]
و از امام صادق(‏علیه السلام) نیز تعدادى روایت نقل کرده که به چهار صد و چهل ‏و نه عدد مى‏رسد.[۱۱۰] همچنین وى تعدادى روایت از ابى‏جعفر و ابى عبدالله(‏علیهماالسلام) با همین عنوان‌‌، نقل نموده است که به هشتاد و دو مورد بالغ مى‏گردد.[۱۱۱] و روایاتى که با عنوان (احدهما) از یکى از آن بزرگواران نقل نموده است‏ بالغ بر صد و پنجاه ‏و شش مورد مى‏شود.[۱۱۲]
همچنین زراره تعدادى روایت‏بدون این که مشخص کند از کدام امام نقل مى‏کند روایت کرده است که با الفاظ، قال علیه السلام، سمعت علیه السلام، قلت له ‏علیه السلام‌‌، بیان شده که بالغ بر هفتادوهشت ‏حدیث مى‏شود.[۱۱۳]
اما آن چنان که در مسند زراره آمده است،روایات باقى مانده از وى بالغ برهزارونهصدو بیست وسه ‏حدیث است‌‌، که ضمن پنجاه‏ونه عنوان ثبت‏شده است. [۱۱۴] وشایداین‌‌،بخشی ازروایات اوباشدکه بدست مارسیده که دراثر گذر زمان وهجوم حوادث روزگار،مقداری ازآن، ازبین رفته باشد.
جالب توجه این که از مجموع احادیثى که زراره روایت کرده است‌‌، فقط بیست و چهار حدیث ‏با واسطه از ائمه(‏علیهم‏السلام) نقل شده است، ‏به این معنا که بقیه احادیث را شخصا از امام (علیه السلام) شنیده و سپس نقل کرده است‌.
وى در احادیث‏خود از خداشناسى که اولین و مهمترین گام معرفتى است‏شروع کرده و سپس به شناخت رسول و فرستاده خدا و جانشینان وى پرداخته است.
طبق گزارش ودسته بندی مؤلف مسند زراره که البته خالی از نقد نیست‌‌، [۱۱۵] برخی از عناوین احادیث غیر فقهی جناب زراره به شرح ذیل است‌:
کتاب فضل العلم،۱۲ روایت‌. کتاب التوحید‌‌،۲۰ روایت‌. کتاب العدل والمعاد‌‌، ۲۹ روایت‌. کتاب النبوه به همراه تاریخ نبینا (صلی ا… علیه وآله وسلم )،۷۷ روایت. کتاب الامامه‌‌،۴۰ روایت. تاریخ امیر المومنین (ع)‌‌، ۱۶ روایت‌. تاریخ سیده النساء فاطمه الزهراء (س)، ۲ روایت‌. تاریخ الحسین بن علی سید الشهداء (ع)‌‌، ۵ روایت‌. تاریخ علی بن الحسین السجّاد (ع)‌‌، ۸ روایت‌. تاریخ الامام محمد الباقر(ع)‌‌، ۹ روایت‌. تاریخ الامام جعفر الصادق (ع)‌‌، ۳ روایت‌. تاریخ الامام موسی بن جعفر (ع)، ۱ روایت‌. تاریخ الامام الثانی عشر(‌عج)‌‌،۱۸روایت‌.کتاب الاحتجاج‌‌،۳ روایت. کتاب الحجه‌‌، ۳۲ روایت. کتاب الایمان والکفر،۷۰ روایت.کتاب الدعاء، ۱۱ روایت‌.
همچنین احادیث فقهی زیادی ازاو به یادگار مانده است.برای آگاهی بیشتربه موضوعاتی که زراره درآن موضوعات حدیث نقل نموده است‌‌، به مسند زراره بن اعین مراجعه شود.[۱۱۶]
آثار باقیمانده از زراره‌
در این بخش به آثار باقیمانده از زراره و تاثیر آن در رشد فکرى، فرهنگى جامعه خواهیم پرداخت.
وى که از خاندانى دانش‏دوست و عالم‏پرور بود، همگام با سایر افراد خانواده، کمر همت‏به فراگیرى علوم مختلف بست، او زندگى خود را وقف این کار کرد و در اکثر علوم رایج عصر خویش نیز سرآمد گردید‌‌، او در رشته‏هایى چون فقه، [۱۱۷] حدیث، [۱۱۸] کلام، [۱۱۹] ادبیات و شعر[۱۲۰] تحصیل نمود، و در رشته قرائت نیز مهارت کامل داشت.[۱۲۱] با وجود این، در آثار رجالى، کتابهاى زیادى از او یاد نکرده‏اند! در اکثر کتب رجالى آمده است. «لزّراره مصنفات منها کتاب الاستطاعه والجبر‌.»[۱۲۲]وبراساس قول ابن شهر آشوب درمعالم العلماء، العهود‌‌، ازکتابهای دیگری است که برای زراره نقل شده است‌.[۱۲۳]
درباره اشعار زراره، صاحب اعیان الشیعه مى‏گوید: جاحظ در کتاب النساء و کتاب عرجان الاشراف متذکر ابیاتى از اشعار زراره گردیده است. [۱۲۴]با این که اکثر رجال‏نویسان معتقدند که وى شاعر بوده، اما معلوم نداشته‏اند که آیا دیوان، شعرى از خود برجاى گذاشته یا نه! همچنین معلوم نداشته‏اند، که آیا او داراى اشعار فراوان بوده یا گهگاه شعر مى‏سروده است، همچنین مشرب شعرى او را بیان نداشته‏اند، که در چه زمینه‏هایى شعر مى‏سروده است. آنچه در زندگى زراره مانند ستاره‏اى مى‏درخشد، جنبه حدیثى ایشان است که در این میدان به تمام معنا درخشیده وا حادیث فراوانی از خود باقى گذاشته اشت.
اگر چه محمدبن مسلم مى‏گوید: من از امام باقر(علیه السلام) سه هزار حدیث و از امام صادق ‏(علیه السلام) شانزده هزار حدیث ‏شنیدم.[۱۲۵] لیکن در عمل، حدیث زیادى از وى برجاى نمانده است.
اما از زراره على‏رغم حساسیتهایى که دستگاه خلافت و مخالفان علیه وى نشان مى‏دادند، احادیث فراوانى برجاى مانده، که مجموع آنها در «مسندالزراره‏» مشتمل بر حدود دو هزار حدیث است. [۱۲۶]
و البته این مقدار حدیث، در برگیرنده تمامى احادیث زراره نیست، چه بسا روایات مطرح شده در مسند زراره بخشى از احادیث زراره باشد که از دست‏حوادث روزگار به سلامت رسته و امروزه در دسترس ما قرار گرفته است.
زراره و دیگرانى مثل او بودند که با پرسشهاى مختلف و ضبط دقیق گفتار ائمه(علیهم‏السلام) بزرگترین و بالاترین افتخارات را به مکتب امامیه ارمغان دادند، تا امروز فقیهان ومتکلمان بتوانند در میدانهاى مختلف فقه وکلام به اجتهاد بپردازند. در میان شاگردان امام باقر و صادق (‏علیهماالسلام) زراره یکى از سختکوشترین، آنها بود. وى با این که در کوفه سکونت داشت، توانست قریب به دو هزار حدیث، جز اندکى را بدون واسطه از زبان امام باقر و صادق (‏علیهماالسلام) دریافت کرده و نقل کند. با توجه به بعد مسافت‏بین کوفه تا مدینه محل سکونت امام باقر و صادق‏ (علیهماالسلام) این کار شگفت‏انگیز میسر نبود مگر در پرتو عزمى جزم و همتى بلند و سینه‏اى فراخ که تمامى این خصوصیات در زراره وجود داشت. وى با همه مشکلات از پاى ننشست و سعى وافر خود را به کار بست تا توانست از دریاى مواج علوم باقرى و جعفرى حظى وافر برد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...