کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



جستجو


 



 

از تــــو بـخشــودن اســـت و بخشیدن

 
 

و زمن افـتادن اســــت و شــــــخشــــــیدن

 
 

مـن نیـــم هــــوشیـــار مستـــــم گـیر

 
 

مـن بلـخشیــــده‌ام تــــو دســــتـــــم گـیر[۵۸]

 

از تمام اینها که بگذریم سندی محکم‌تر از اولین سوره قرآن نمی‌توان یافت که خدای‌تعالی راه و روش دعاکردن را به بندگانش به‌خوبی آموخته است. سوره حمد ابتدا با سپاس و حمد خداوند شروع می‌شود و با ذکر «مالک یوم الدین»بودن و رحمان و رحیم‌بودن ذات باری‌تعالی ادامه می‌یابد و در نهایت از او طلب استعانت و یاری می‌شود. از خداوند رحمان و رحیم می‌خواهیم که ما را به راه راست هدایت فرماید و در گروه ضالین و مغضوبین قرار ندهد، بلکه در زمره کسانی قرار دهد که آنان را نعمت بخشیده و در لطف خاص خود قرار داده است، پس سوره حمد بهترین راهنما برای کسانی است که می‌خواهند با خدای خویش رازونیاز کنند و از او طلب حاجت کنند و به قرب معبود خویش نایل شوند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-۸-۲٫ پرستش
واژه پرستش در فرهنگ معین این‌گونه معنی شده است: «ستایش، نیایش، نماز، طاعت، عبودیت پرستاری، مزمت، خدمتکاری بیمارداری، خدمت بیمار کردن.»[۵۹]
پرستش به‌معنای عبودیت و بندگی است و فرق آن با ستایش این است که ستایش؛ یعنی نیکویی گفتن و مدح، آفرین گویی بنابراین پرستش از ستایش بالاتر است و هدف از خلقت انسان هم چیزی جز عبودیت و پرستش نیست. «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون: جن و انسان را نیافریدیم مگر برای پرستش و عبادت».[۶۰]
با توجه به تفاوت بین ستایش و پرستش، یکی دیگر از اقسام دعا، اظهار پرستش و بندگی است، شریف‌ترین نوع دعا پرستش است؛ زیرا فرد در ضمن مناجات با حالتی خاشع و خاضع در برابر خالق خود می‌ایستد و با ناله و انابه دست نیاز به‌سوی او دراز می‌کند؛ عبدی که در برابر معبود، خود را فقیرترین و محتاج‌ترین فرد می‌نامد؛ خدای خود را در بلندترین جایگاه می‌خواند؛ در گفتگویی صمیمی و خصوصی خالصانه خدا را عبادت می‌کند و او را عاجزانه می‌پرستد و خویش را به سرچشمه آفرینش و مبدأ هستی نزدیک می‌کند.
«اگر به حق نزدیک شویم و با او انس بگیریم و مخلصانه با او سخن بگوییم او نیز با ما سخن می‌گوید و پاسخ می‌دهد و بر ما لطف می‌کند. دعاکردن عمل یک سویه نیست، بلکه درد دل گفتن و رازونیاز کردن با محبوبی است که می‌شنود و پاسخ می‌دهد. دعا سرود کمال و جمال حق و حکایت دلدادگی و ارادت عبد است. عبد عارف چون حق را کامل می‌داند، او را می‌ستاید، چون جمیلش می‌بیند؛ او را مدح می‌گوید، نه چون فقط به او محتاج است؛ او را می‌پرستد، چون او را شایسته پرستش می‌یابد.»[۶۱]
۱-۸-۲-۱٫ اظهار پرستش و بندگی در ادعیه شیعه
در تمام دعاهای مأثور از اهل‌بیت و نیز مناجات‌های عارفان و حتی در نیایش‌های خصوصی افراد دیگر مشاهده کرد. برای مثال در دعای جوشن کبیر خدا را با۱۰۰ اسم صدا می‌زنیم و از او می‌خواهیم ما را از عذاب آتش برهاند، این صدا زدن‌ها و یادکردن‌های اسماء الهی، سرود بندگی هر انسان شیفته‌ای است که خدا را می‌پرستد و چه شیرین است لحظه‌ای که عاشق، معشوقش را با نام می‌خواند. در دیگر دعاها نظیر دعای کمیل، ابوحمزه ثمالی و مناجات خمس عشر، اظهار عبودیت و بندگی عارفانه را می‌بینیم که در ضمن ستودن، به پرستش خالصانه یکتای بی‌نیاز می‌پردازد و اوج عبادت و دلدادگی را به تصویر می‌کشد: «اللهم عظم سلطانک و علا مکانک و خفی مکرک و ظهر امرک و غلب قهرک و جرت قدرتک و لا یمکن الفرار من حکومتک؛ اللهم لا اجد لذنوبی غافرا و لا یحتاجی ساترا و لا لشئ من عملی القبیح بالحسن مبدلا غیرک، لا اله الا انت سبحانک و بحمدک: خدایا بزرگ است سلطنت تو و برتر و بلند است مقام تو و پنهان است تدبیر تو و آشکار است فرمان تو و چیره است قهر تو و قدرت و نیرویت نافذاست و گریز از تحت حکومت تو ممکن نیست خدایا نیابم برای گناهانم آمرزنده‌ای و نه برای کارهای زشتم پرده پوشی و نه کسی را که عمل زشت مرا به کار نیک تبدیل کند جز تو معبودی نیست منزهی تو و به سپاس تو مشغولم.»[۶۲]
در این فراز از دعای کمیل امام علی(علیه‌السلام) چه خاشعانه خدای خویش را خطاب قرار می‌دهد و او را قدرت بی‌منتها و نیروی مطلق می‌داند؛ چنین شخصی که این‌گونه خدای خویش را می‎ستاید، به‌یقین ایمان دارد و ضمن پرستش و عبادت او، از او طلب آمرزش می‌کند و نهایت بندگی خویش را آن زمان اقرار می‌کند که می‌گوید معبودی جز تو نیست و تو منزه و پاکی و من به سپاس تو مشغولم.
امام سجاد (علیه‌السلام) در دعای ابوحمزه ثمالی هنگامی که با معبود خویش لب به سخن می‌گشاید، او را تنها کسی می‌داند که شایسته پرستش است: «بک عرفتک و انت ذللتنی علیک و دعوتنی الیک و لولا انت لم ادرما انت الحمد الله الذی ادعوه فیجیبنی و ان کنت بطئیاحین یدعونی و الحمد الله الذی اسئله فیعطینی و ان کنت بخیلا حین یستقرضنی و… به وسیله تو شناختم تو را و تو مرا راهنمایی کردی بر خودت و به‌سوی خود خواندی و اگر تو نبودی من ندانستم که تو کیستی؛ ستایش خدایی را که می‌خوانمش و پاسخم دهد و اگر من به‌کندی خوانمش، در این هنگام مرا بدرگاهش فراخواند و ستایش خدای را که می‌خوانم او را عطایم کند و اگرچه بخل ورزم هنگامی که از من چیزی قرض خواهد و … .»[۶۳]
امام در نهایت خاکساری با خدای خویش نیایش می‌کند و با تمام وجودش و از صمیم قلبش خدا را عبادت و پرستش می‌کند و او را منشأ شناخت و هدایت خود می‌داند و عاجزانه از او طلب یاری می‌کند. امام سجاد درمناجات خمس عشره در مناجات الاولی مناجات التائبین می‌فرماید: «الهی البستنی الخطایا ثوب مذلتی و جللنی التباعد منک لباس مسکنتی و امات قلبی عظیم جنایتی فاحیه بتوبه منک یا املی و بغیتی و یاسولی و منیتی فو عزتک ما اجد لذنوبی سواک غافرا و لا اری بکسری غیرک جابرا و قدخضعت بالانابه الیک و عنوت با الاستکانه لدیک فان طردتنی من بابک فبمن الوذ و ان رددتنی عن جنابک فبمن اعوذ فوا استفاه من خجلتی و افتضاحی و والهفاه من سوء عملی و اجتراحی: خداوندا خطاها جامه خواریم در برم کرده و دوری از تو بر من پوشش و روپوش بیچارگی خودم افکنده و جنایت بزرگ من دلم را به مرگ کشیده، پس به پذیرش توبه از طرف خود زنده کن و ای آرمانم و مطلوبم و ای خواسته و آرزویم، پس سوگند به عزت تو نیابم برای گناهانم جز تو آمرزنده‌ای و از شکست خود چاره‌ای غیر از تو نمی‌بینم و به تحقیق من به بازگشت به‌سوی تو فروتن شدم و خوارم که بدرگاهت نشستم، پس اگر از درگاهت مرا برانی به که پناه برم و اگر مرا از آستانت برگردانی به چه کسی پناه ببرم؛ دریغا از شرمساریم و رسواییم و افسوس از بدکرداری و آلودگی‌ام.»[۶۴]
در واژگان این فراز از دعا، حالت انکسار و شکستگی بنده و اظهار بزرگی رب موج می‌زند و انسان معنای درست بندگی را به وضوح درک می‌کند و در می‌یابد تنها باید به درگاه ربوبی حق‌تعالی استغاثه کرد و پیشانی فروتنی را به خاک سایید و فقط از او طلب باری کرد. با تأمل در فرازی از مناجات‌العارفین خمس عشره که در ادامه می‌آوریم، می‌توانیم بندگی و عبودیت عبد را دریابیم: «الهی قصرت الالسن عن بلوغ ثنائک کما یلیق بجلالک و عجزت العقول عن ادراک کنه جمالک و انحسرت الابصار دون النظر الی سبحات وجهک و لم تجعل یلخلق طریقا الی معرفتک الا بالعجز عن معرفتک: خداوندا! زبان‌ها از رسایی ستایش تو که شایسته جلالت باشد کوتاه است و عقل‌ها و خردها از ادراک جمالت عاجزند و دیده‌ها از نزدیکی به انوار جمالت خسته و نابینا به جلوه هایت و بر مردم راهی به سوی شناخت خودت مقرر نکردی جز به درماندگی از شناخت تو.»[۶۵]
امام عارفان اقرار به عجز و ناتوانی و پرستش معشوق را به نهایت می‌رساند و اذعان می‌فرماید که نه زبان شایستگی ستایش و پرستش پرورگار را دارد و نه عقل‌ها توان درک جمال و زیبایی ارباب خود را دارند و نه چشم‌ها توانایی دیدن جلوه‌های حق را دارند و این چیزی نیست جز اقرار به بندگی و اطاعت و پرستیدن خالق بی‌همتا.
و نیز رجوع شود به مناجات‌الذاکرین خمس عشره که می‌فرماید: «خدایا اگر واجب نبود از پذیرش دستورت هر آینه منزهت می‌دانستم که نامت را به زبان آرم، نه آنکه ذکری که از تو کنم به اندازه من است نه به اندازه تو٬ آیا با چه اندازه قدر من برسد تا محلی برای تقدیس تو مقرر دارم و… خدایا به تو باخته شدند دل‌های شیفته و سرگردان و بر شناسایی تو اتفاق و جمع کردند خردهای مختلف، پس مطمئن شوند دل‌ها، جزء یاد تو آرام نشود خاطرها، جز هنگام یقین به تو، تویی تسبیح شده در هر جا و پرستیده شده در هر مکان و زمان.» [۶۶]
۱-۸-۲-۲٫ اظهار پرستش و بندگی در مناجات‌های شاعران
اینک ببینیم چگونه شعرای ما بندگی و پرستش باری‌تعالی را با زبان شعر بیان کرده‌اند. مولوی می‌گوید:

 

کـــارگــاه صنـــع حــق چون نیستیست

 
 

جــز معــــطل در جـــــهان هـــست کیسـت

 
 

یـاد ده مـا را ســخــــن‌هــــای دقــــیـق

 
 

کـــه تـــو را رحم آورد آن ای رفـــــیـــــق

 
 

هم دعــــــا از تـــو اجــابـــت هم ز تو

 
 

ایمــنی از تـــــو مهـــــابـــت هــــم ز تـــو

 
 

گــــــر خطـــا گفتیم اصلاحـش تو کن

 
 

مصـلحی تــــو ای تو ســــــلطان ســــــخن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-11] [ 02:01:00 ب.ظ ]




۳-۵-۳-۲ وجه تسمیه و پیشینه تاریخی
نام قدیم لامرد تراکمه بوده است و این نام گذاری به دلیل مردمانی است که از ترکمنستان به این منطقه کوچ کرده اند. این ناحیه درسال ۱۳۱۰ هـ . ش به لامرد تغییر نام پیدا کرد. بر اساس شواهد موجود، تاریخ لامرد از تاریخ شهر لار متاثر بوده و به نظر می رسد که منطقه لامرد نیز از مناطق مورد توجه حکام هخامنشی جهت ایجاد ضراب‌خانه حکومتی بوده است. هم اکنون بخشی از نیروی کار بنادر حوزه خلیج فارس از این منطقه تامین می شود و منطقه نیز مورد توجه خاص است.
۳-۶ ژئوتوریسم (گردشگری زمین شناسی) استان فارس
ژئوتوریسم که در مطالعات اخیر محققان «گردشگری زمین شناسی» نامیده شده است به مفهوم بازدید و بهره برداری از جاذبه های زمین شناسی بدون لطمه زدن به طبیعت معنی شده که مفهومی فراگیرتر و گسترده تر از پیش داشته و دامنه‌ی وسیعی را در بر می گیرد. بازدید از جاذبه های زمین شناسی که یکی از مهم ترین آن ها جاذبه های ژئومورفولوژی و زمین شناسی است؛ امروزه یکی از شاخه های اصلی ژئوتوریسم را تشکیل می دهد.
چین خوردگی در استان فارس کم تر بوده و حالت اولیه خود را نیز از دست نداده است. در این ناحیه قلل و فرورفتگی ها اغلب به موازات یکدیگر واقع شده اند و به دلیل بارندگی، رودخانه های بزرگ و دره های وسیع در آن یافت نمی شود. در کوه های استان فارس طبقات ائوسن، توده های عظیمی را تشکیل می دهد. زاگرس در نواحی خوزستان، لرستان و فارس برروی سنگ های شیستی، آهکی و مارنی و تشکیلات جوان تر متعلق به دوره کرتاسه شیست ومارن تشکیل شده که دارای سنگواره پالئوسن می باشد. بعد از مدتی محیط رسوبی عمیق تر شده و لایه های آهکی به وجود آمده همراه با مارن و شیست می باشند. در حوضه رسوبی زاگرس رسوب گذاری از دوره الیگوسن به میوسن هم چنان ادامه داشته و سازند آهک آسماری تشکیل می شده است. در این سازند دو بخش تبخیری و ماسه سنگی شناخته شده است. بر روی سازند آهک آسماری، سازند فارس به طور هم شیب قرار دارد که قسمت زیرین آن گچی بوده و مانع اصلی خروج مواد نفتی شده است. در سازند فارس رخساره های نرم تنان، خار پوستان، مرجان ها و میکرو فسیل ها مختلف دیده شده است. بنابراین سن گروه فارس میوسن و قسمتی از پلیوسن می باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۷ رودخانه ها، چشمه ها و آبشارهای استان فارس
رودخانه و حواشی آن ها همواره یکی از کانون های تفرجگاهی و شکارگاهی و صیادی ورزشی محسوب می شوند، برخی از مهم ترین این رودخانه ها عبارتند از: کر، پیرآب، شادکام، شش پیر، شورجهرم، شور لار، دالکی. مهم ترین آبشارهای این منطقه نیز عبارتند از: آبشاردشتک ابرج و آبشار مارگون. چشمه های طبیعی و چشمه های آب گرم به دلیل آب درمانی و تفرجگاهی از نظر صنعت گردشگری و گذراندن اوقات فراغت از اهمیت بسیاری برخوردار هستند که برخی از آن ها عبارتند از: چشمه رچی، چشمه خارگان، چشمه بالنگان (حاجی آباد)، چشمه قدمگاه، چشمه چویو، چشمه ساسان، چشمه ابوالمهدی، چشمه شش پیر، چشمه پلنگان، چشمه جونجان (جونون)، چشمه محمد رسول الله، چشمه بناب قادر آباد، چشمه آتشکده، چشمه تنکاب، چشمه حنیفقان، چشمه آب گرم، چشمه آب گرم سراب بهرام، چشمه اسری، چشمه برن هیر، چشمه براق، چشمه تاسک، چشمه حاجت، چشمه سراب سیاه، چشمه سراب شیر، چشمه کان زرد، چشمه سرگ چینه، چشمه گنجینه، چشمه میل اژدها و چشمه مردگان.
۳-۸ دریاها، جزیره ها و تالاب های استان فارس
دریاچه های زیادی در استان فارس وجود دارد که برخی از آن ها دارای آب شیرین هستند. این دریاچه ها عبارتند از: دریاچه کافتر (شادکام)، دریاچه مهارلو، دریاچه پریشان (فامور)، دریاچه طشت، دریاچه بختگان، دریاچه و تالاب ارژن
جدول دریاچه های مهم استان فارس

نام موقعیت جغرافیایی مشخصات
دریاچه پریشان ۱۲ کیلومتری روستای ایاز آباد کازورن آب دریاچه پریشان شیرین می باشد اما برای آشامیدن چندان مناسب نیست
دریاچه مهارلو جنوب شرقی شیراز وسعت این دریاچه ۶۰۰ کیلومترمربع است
دریاچه بختگان ۱۸ کیلومتری شمال شهر استهبان حوزه آبریز بسته ای را تشکیل می دهد
دریاچه تنک شمال غربی دریاچه بختگان دریاچه های بختگان و تنک دوفرونشست میانه کوهی هستند
دریاچه و تالاب ارژن ۶۰ کیلومتری شیراز وسعت تقریبی این دریاچه در حدود ۲۰۰۰ هکتار است

منبع : منابع طبیعی استان فارس ۱۳۹۱
۳-۹ کوه ها، غارها، دشت ها (کویرها)، دره ها و جلگه های استان فارس
جهت عمومی کوه های این استان شمال خاوری- جنوب باختری است و هر چه از طرف شمال به جنوب پیش می رویم از ارتفاع کوهستان به طور عمومی کاسته می شود. عمده ترین ارتفاعات این استان در مناطق خاوری قرار گرفته است. برای درک بهتر ناهمواری های این استان، کوه های این منطقه به ۷ رشته تقسیم بندی می گردد:
کوه هایی که از آباده شروع شده و از جنوب بوانات گذشته و به کوه سفید متصل می گردد و تا کوه گور سفید با ارتفاع ۲۸۰۶ متر می رسد.
رشته کوه هایی که از چهار دانگه شروع شده از شمال ارسنجان و نیریز گذشته و تا دره رود شور امتداد دارد. قلل مهم این سلسله کوه، دال نشین ۳۵۰۰ متر، کوه سر سفید ۳۱۶۴ متر، کوه داراب ۳۵۳۰ متر و کوه فرک ۲۸۲۵ متر است.
رشته کوه های شمالی شیراز که از شمال دریاچه مهارلو و شهرستان فسا گذشته به کوهستان داراب منتهی می گردد، قلل مهم آن کوه بمو به ارتفاع ۲۶۶۱ متر، کوه احمدی به ارتفاع ۲۸۷۱ متر و کوه خرمان ۲۳۰۰ متر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:01:00 ب.ظ ]




توضیحات :
دفسازی است که اساساً عبارت است از قابی که بر یک طرف و گاه دو طرفش پوست کشیده شده است و با زدن یا کشیدن انگشتان بر آن و در صورتی که مثلاً دارای یک زنگ باشد با تکان دادن نواخته می‌شود. ( فرهنگ لغات )
۴۱ - کیخسرو آرش کمان، شاه جهانبـان چون پدر
اسکندر آتش سنان، خضر نهان دان چون پدر
واژگانسنان: سرنیزه. (معین)
معنی و مفهومشاه اخستان در منش و نیک اندیشی و بزرگی همچون کیخسرو است که کمان آرش در دست داشته باشد(تیراندازی بسیار ماهر است) او همانند پدرش، پادشاهی حافظ و نگاهبان برای جهان است و مانند اسکندر جنگجویی دلاور با نیزه‌ی آتشین است . اوست که همچون پدرش در دانش و معرفت و غیب دانی به خضر شبیه است .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آرایه‌های ادبیبیت پراز تلمیح‌های مختلف به نام پهلوانان، پادشاهان و بزرگان است . خضر و اسکندر با هم تناسب دارند.
توضیحات:
آرشدرغرر ثعالبی آمده که آرش از پهلوانان « زو » بود، « زو » پس از آن که با افراسیاب به توافق رسید که افراسیاب قسمتی از ایران را که معادل یک تیر پرتاب آرش باشد، به ایران واگذارد. به ساختن تیری فرمان داد که چوبش از فلان جنگل و پرش از بال عقاب فلان کوه و پیکانش از آهن فلان معدن باشد. پس آرش را به افکندن آن اشارت کرد و آرش در عین پیری و آخر عمر گویی برای انداختن آن تیر مانده بود چه در حضور افراسیاب بر کوهی از کوه‌های طبرستان برآمد و با کمان خود این تیر را افکند و همان جا در دم جان سپرد. ( رستگار فسایی ، ۱۳۷۹: ۳۴ )
اسکندر: مخفّف و مقلوب الکساندر، در زبان یونانی معنی الکساندر حامی انسان است. فیلیپ پدر اسکندر و اجدادش از خاندان کارتین بوده اند و خدای قبیله‌ی آنان پاسبان گوسفندان بوده و شاید بدین مناسبت ذوالقرنین نامیده شده یا آن که چون مغرب و مشرق را فتح کرده مجسمه‌ی او با دو شاخ ساخته اند. برخی اسکندر مقدونی را ، اسکندر رومی خوانده‌اند. خلاصه آن که مراد از اسکندر رومی ، اسکندر مقدونی است که داریوش سوم را مغلوب ساخت. ( خزائلی ، ۱۳۷۵: ۳۹ )
خضر: نام پیامبری که خداوند تعالی ، موسی را به تعلّم نزد او فرستاد و موسی بر کرده‌های او انکار آورد. خضر ، حکمت اعمال خود به موسی نمود و از او جدایی جست. خضر تا قیامت زنده باشد و مسافران خشکی را یاری دهد چنان که الیاس، مسافران دریا را ، معروف است که خضر، آب حیوان را خورد و همیشه زنده است. اسکندر ذوالقرنین قصد این آب کرد ولی موفّق به خوردن آن نشد امّا خضر بر آب دست یافت و جاودان شد ولی اسکندر که به قصد آن آب حرکت کرده بود در ظلمات گم شد. ( دهخدا )
کیخسرو: توضیحات (۲/۱۱)
بند چهارم:
کلمات قافیهخندان ، دندان ، گریبان و …
حروف اصلی قافیها ن
حرف روین
حروف الحاقیندارد
ردیفتازه کن
۴۲ - شرطی کز اوّل داشتی با عشق خوبان تازه کن
با یوسفان گرگ آشتی پیش آر و پیمان تازه کن
واژگانگرگ آشتی: کنایه از صلح و آشتی به نفاق (آنندراج)، صلح به نفاق و مکر و حیله و فریب. (برهان)
شاهد: روز و شب گرگ آشتی کردند و آنک ماه و مهـر
بر ســر یوســف دل مصــر آستــان افشـانـده‌انــد
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۱۰۸)
معنی و مفهومآن شرط و قول و قرار نخستینی را که در عشق خوبرویان گذاشته بودی مجدداً تازه گردان و با خوبان زیباروی یوسف صفت، حداقل به ظاهر و مکر و فریب آشتی کن و تجدید پیمان بنمای .
آرایه‌های ادبیگرگ آشتی کنایه از صلح به نفاق و فریب است . یوسفان استعاره از زیبا رویان نیک سیرت .
۴۳ - ای عاشق جان بر میان، با دوست نِه جان در میان
نقش زر سودائیـان از مُهر سلطـان تازه کـن
واژگانجان برمیان: آماده و مستعد، آماده به خدمت، پذیرای فرمان، آماده برای مردن. (فرهنگ لغات) جان در میان نهادن: جان را عرضه کردن، دیگری را با جان شریک کردن، از جان مضایقه نداشتن. (فرهنگ لغات) سودائیان: تاجران، سوداگران. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهومای عاشق فرمانبردار و خدمت‌گزار، جان خویش را به معشوق عرضه کن (تسلیم محض او باش) و نقش رُخت را که همچون زر تاجران، زرد شده است با مُهر شاه اخستان تازه کن و بها بخش .
آرایه‌های ادبیجان بر میان، کنایه از آماده به خدمت. جان در میان نهادن کنایه از عرضه کردن جان . زر سودائیان استعاره از رخ زرد .
۴۴ - ساقی فریب آمیز بین، مطرب عنان انگیز بین
بازار می زان تیز بین، مرسوم جان زان تازه کن
واژگانفریب آمیز: فریب آمیزنده، فریب دهنده، فریبنده.(فرهنگ لغات) عنان انگیز: به حرکت درآورنده‌ی عنان ، حرکت کننده. (فرهنگ لغات) مرسوم: رسم شده، مقرّر شده، ماهیانه، روزانه برای کسی. (معین)
معنی و مفهومبنگر که در مجلس بزم ، ساقی فریبنده و مکّار و خنیاگر پویا و چالاک حضور دارد و شراب در این فضا رونق و رواجی ویژه گرفته است. تو هم از این شراب بهره گیر و مزد و مقرّری جانت را به وسیله‌ی شراب تازه گردان (به جانت صفا بده) .
آرایه‌های ادبیعنان انگیز کنایه از حرکت و تازیدن. بازار تیز کنایه از رونق و رواج . مرسوم جان اضافه‌ی استعاری .
۴۵ - ز انگشت ساقی خون رز، بستان وزآن انگشت مز
بر زاهدان انگشت گز، با شاهدان جان تازه کن
واژگانمز: مزیدن، مکیدن. (معین) انگشت گزیدن: تأسف و پشیمانی خوردن، انگشت به دندان گرفتن از تعجّب یا حسرت و اندوه. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهومشراب سرخ را از دستان ساقی بگیر و با لذّت تمام بنوش. از اعمال زاهدان تعجّب و حیرت کن و با زیبارویان بزم به جانت صفا و تازگی ببخش .
آرایه‌های ادبیانگشت مجاز از دست به علاقه‌ی جزء و کل. انگشت گزیدن کنایه از حیرت و تعجّب. زاهد و شاهد جناس اختلاف در آغاز .
۴۶ - در پهلوی خُم پشت خَم، بنشین و دریا کش به دم
برچین به مژگان جرعه هم ازخاک و مژگان تازه کن
واژگانخُم: ظرف سفالینی بزرگ که در آن آب، شراب و مانند آن ریزند. (معین) جرعه : آن مقدار از آب یا مایع دیگر که یک بار و یک دفعه آشامند. (معین)
معنی ومفهومدرکنار خم به حالت پشت خمیده بنشین و در یک دم به اندازه‌ی یک دریا شراب بنوش و قطره‌های شراب بر خاک ریخته را با مژه‌هایت برچین و از این طریق به مژه‌هایت نیز صفا و تازگی بده .
آرایه‌های ادبیخُم و خَم جناس محرّف. پُشت خم کنایه از به احترام و حالت رکوع گونه داشتن.
۴۷ - می ساز تسکین هر زمان ، عید طرب بین هر زمان
از گاو سیمین هر زمان، خون ریز و قربان تازه کن
واژگانگاو سیمین: ظرفی از نقره به شکل گاو، صراحی و ظرفی از نقره به هیأت گاو. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوماز می برای خود مسکّن و آرام بخشی تهیّه کن و عید شادی و نشاط را هر لحظه ببین. از خم نقره‌ای گاو مانند، شراب سرخ جاری نما و با این کار دوباره قربانی کن.
آرایه‌های ادبیعید طرب اضافه‌ی تشبیهی. خون استعاره از شراب سرخ. عید، گاو و قربان تناسب دارند .
۴۸ - خوش عطسه‌ی روز است می، ریحان نوروز است می

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:00:00 ب.ظ ]




نیز میسر شد. این حسگرها به لحاظ دارا بودن سایز نانومتری و کاربردشان در محیط های زیستی، نانوبیوسنسور (نانوحسگر زیستی) نامگذاری شدند. نانوحسگرهای زیستی الکترودهای بسیار کوچکی در اندازهء نانومتری و ابعاد سلولی هستند که از طریق تثبیت آنزیم های خاصی روی سطح آنها، نسبت به تشخیص گونه های شیمیایی یا بیولوژیک مورد نظر در سلول ها حساس شده اند. از این حسگرها برای آشکارسازی و تعیین مقدار گونه ها در سیستم های بیولوژیک استفاده می شود. این تکنیک، روش بسیار مفیدی در تشخیص عبور بعضی ملکول ها از دیواره یا غشای سلولی است.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در طی دههء گذشته، با پیشرفت فناوری ساخت فیبر نوری و ساخت نانوفیبرها، در پژوهش های پزشکی و بیولوژیک نیز تحول عظیمی صورت گرفته و فناوری ساخت حسگرهای زیستی و دانش تولید نانومتریِ این ابزارها روزبه روز گسترش یافته است. این حسگرها به لحاظ استفاده از فیبر نوری در ساختارشان «حسگرهای نوری» نامیده شده اند و به دو دستهء شیمیایی و بیولوژیکی تقسیم می شوند. بسته به اینکه بخواهیم این حسگر را برای تجزیهء گونهء داخل سلول، مایع بیولوژیک بین سلولی یا داخل خون به کار ببریم، ابعاد نوک حسگر، زاویهء مخروطی شدن نوک آن و میزان نرمی پوشش روی فیبر متفاوت خواهد بود.
تولید نانوحسگرهای زیستی نوری
برای تهیهء این فیبر به عنوان نوک حسگر، می توانیم از دستگاه های مورد استفاده برای کشش فیبرهای نوری استفاده نماییم.
در این دستگاه از لیزر دی اکسید کربن برای گرم کردن فیبر و از وسیله ای برای کشش فیبر در جهت محور اصلی آن استفاده می شود. محققان موفق شده اند با تغییر دما و میزان نیروی کششیِ اعمال شده به فیبر، نوک هایی برای حسگرهای زیستی بسازند که قطرشان بین ۲۰ تا ۵۰۰ نانومتر است. این تکنیک سرعت بالا (حدود ۳ ثانیه) و روند تولید نسبتاً ساده ای دارد.
حسگرهای زیستی انواع مختلفی دارند اما مستقل از نوعشان همگی دارای سازو کاری مشترک اند. هر حسگر زیستی شامل دو بخش اصلی است: ۱/ عنصر تشخیص دهنده (recognition element) که برقراری پیوند شیمیایی با هدف را توسط ligand میسر می‌سازد، ۲/ انتقال دهنده (transducer) که وظیفه تبدیل سیگنال‌ها را بر عهده دارد.
حسگرهای زیستی به دو دسته مستقیم و غیر مستقیم تقسیم می‌شوند. در حسگرهای زیستی مستقیم هدف بدون هیچ واسطه‌ای با لیگاند پیوند برقرار کرده و شناسایی می‌شود. اما در حسگر غیرمستقیم این کار توسط یک عنصر واسطه انجام می‌گیرد.
در انتخاب حسگر مناسب باید دقت داشت که سرعت و سادگی حسگرهای مستقیم نسبت به غیرمستقیم بیشتر بوده و هم چنین قابلیت استفاده در حالت غیر مستقیم را نیز دارد و می توان برای اندازه گیری تغییرات فیزیکی (خواص اپتیکی، الکتریکی و شیمیایی) از آن استفاده کرد.
حسگرهای زیستی به دو دسته اپتیکی و مکانیکی تقسیم می‌شوند که از انواع اپتیکی می توان به SPR(Surface Plasmon Resonator), LSPR, … اشاره کرد که به شکل‌های فیبری (tip & taper) وجود دارند و مورد بحث ما هستند. از انواع مکانیکی نیز می توان از MEMS, quartz plasmon resonator یاد کرد، که در ابعاد نانو کاربردهای بسیار زیادی دارند.
این حسگرها از سه بخش تشکیل شده‌اند.
۱.پذیرندهی زیستی یا عنصرِ زیستیِ حساس: یک مادهٔ زیستی (پادتن‌ها، اسید نوکلئیکها، آنزیم‌ها، سلول‌ها و دیگر ماده‌هایِ زیستی) که می‌تواند به صورتِ انتخابی تنها با مادهٔ خاصی واکنش نشان دهد.
۲.آشکارساز و مبدل: که پس از واکنشِ ماده‌ای خاص با پذیرنده‌هایِ زیستی، وارد عمل می‌شوند و می‌توانند نوع و مقدارِ واکنش را با روش‌هایِ مختلفِ فیزیکی-شیمایی کرده (مثلاً با بررسیِ تغییرهایِ الکتروشیمیایی، نوری، جرمی یا حرارتیِ قبل و بعد از واکنش) و به وسیلهٔ سیگنال‌هایِ مناسب به پردازنده ارسال کنند.
بخشِ پردازنده که همچنین مسئولیتِ نمایشِ نتیجهٔ فعالیتِ حسگر را نیز بر عهده دارد. به طور کلی می‌توان گفت حسگر زیستیها (زیست حسگرها) یک گروه از سیستمهای اندازه گیری می‌باشند و طراحی آنها بر مبنای شناسایی انتخابی آنالیتها بر اساس اجزا بیولوژیک وآشکارسازهای فیزیکو شیمیایی صورت می‌پذیرد. حسگرهای زیستی متشکل از سه جزء عنصر بیولوژیکی، آشکار ساز و مبدل می‌باشند. طراحی حسگرهای زیستی در زمینه‌های مختلف علوم بیولوژی، پزشکی در دو دهه گذشته گسترش چشمگیری داشته‌است.
فناوری حسگر زیستی در حقیقت نشان دهنده ترکیبی از علوم بیوشیمی، بیولوژی مولکولی، شیمی، فیزیک، الکترونیک و کامپیوتراست. یک حسگر زیستی در حقیقت شامل یک حسگر کوچک و ماده بیولوژیک تثبیت شده بر آن می‌باشد. از آنجا که حسگرهای زیستی ابزاری توانمند جهت شناسایی مولکول‌های زیستی می‌باشند، امروزه از آنها در علوم مختلف پزشکی، صنایع شیمیایی، صنایع غذایی، مانیتورینگ محیط زیست، تولید محصولات دارویی، بهداشتی و غیره بهره می‌گیرند. در واقع این حسگرها ابزاری توانمند جهت شناسایی مولکولهای زیستی می‌باشند.
حواس بویایی و چشایی انسان که به شناسایی بوها و طعمهای مختلف می‌پردازد و یا سیستم ایمنی بدن که میلیونها نوع مولکول مختلف را شناسایی می‌کند، نمونه‌هایی از حسگرهای زیستی طبیعی می‌باشند. در حقیقت حسگرهای زیستی ابزارهای آنالیتیکی بشمار می‌روند که می‌توانند با بهره گیری از هوشمندی مواد بیولوژیک، ترکیب یا ترکیباتی را شناسایی نموده، با آنها واکنش دهند. و بدین ترتیب یک پیام شیمیایی، نوری و یا الکتریکی ایجاد نمایند. بیشترین کاربرد حسگرهای زیستی در تشخیص‌های پزشکی و علوم آزمایشگاهی است، در حال حاضر حسگرهای زیستی گلوکز از موفق ترین حسگرهای زیستیی موجود در بازار بوده که برای اندازه گیری غلظت گلوکز خون بیماران دیابتی استفاده می‌شود. همانگونه که ذکر گردید، اساس کار یک حسگر زیستی تبدیل پاسخ بیولوژیکی به یک پیام است. حسگرهای زیستی مرکب از سه بخش ۱)دریافتگر زیستی یا بیورسپتور ۲) آشکارساز و ۳) مبدل می‌باشند.
دریافتگرهای زیستی که در حسگرهای زیستی مورد استفاده قرار می‌گیرند به شرح ذیل می‌باشند:
۱. آنزیم
۲. پادتن
۳. گیرنده‌های سلولی
۴. اسیدهای نوکلئیک DNA یا RNA
۵. میکروارگانیسم یا سلول کامل
۶. بافت
۷. گیرنده‌های سنتتیک
در این سیستمها اندازه گیری تغییرات فیزیکی وشیمیایی انجام شده در سطح بیورسپتور و تبدیل آن به انرژی قابل اندازه گیری توسط مبدل انجام می‌شود. همچنین هدایت سیگنالهای فرستاده شده از مبدل به پرداشگر، تقویت، آنالیز و در نهایت تبدیل آن به واحد غلظت توسط آشکار ساز انجام می‌گیرد. انواع متداول مبدل‌های مورد استفاده در حسگر زیستیها شامل:
۱) الکتروشیمیایی ۲) نوری (تابناکی، جذب و تشدید پلاسمون سطح) ۳) حساس به تغییر جرم و ۴) حرارتی می‌باشند.
به عبارتی دیگر یک حسگر زیستی به طور کلی شامل یک سیستم بیولوژیکی تثبیت شده می‌باشد که در حضور آنالیت مورد اندازه گیری باعث تغییر خواص محیط اطراف می‌شود. وسیله اندازه گیری که به این تغییرات حساس است، سیگنالی متناسب با میزان و یا نوع تغییرات تولید می کند که متعاقباً به سیگنالی قابل فهم برای دستگاه های الکترونیکی تبدیل می‌گردد. اختصاصیت و قدرت شناسایی یک آنالیت از میان دیگر آنالیتهای موجود در نمونه مورد آزمایش از ویژگی‌های یک حسگر زیستی می‌باشد. قابلیت انتخاب یک حسگر زیستی توسط بخش پذیرنده و مبدل آن تعیین می‌شود. بدین ترتیب مزایای حسگرهای زیستی بر سایر سامانه‌های اندازه‌گیری موجود را می توان در ۳ مورد زیر خلاصه نمود:
سیستم‌های اندازه گیری موجود توانایی سنجش مولکولهای غیرقطبیی که در بافتهای حیاتی تشکیل می‌گردند را ندارند در حالی که حسگر زیستیها می‌توانند این ترکیبات را شناسایی و سنجش کنند.
از آنجایی که مبنای کار حسگرهای زیستی بر اساس سامانه بیولوژیکی تثبیت و تعبیه شده در خود آنهاست، بنابراین آنها اثرات جانبی بر سایر بافتها ندارند.
کنترل پیوسته و بسیار سریع فعالیتهای متابولیسمی توسط این حسگرها امکان پذیر است.
حسگرهای زیستی بر اساس نحوه شناسایی آنالیت به دو گروه عمده تقسیم می‌گردند:
۱. حسگر زیستی با اساس شناسایی مستقیم پادگن (آنتی‌ژن): که واکنش پذیرنده با آنالیت مستقیما توسط حسگر شناسایی می‌گردد. عناصر بیولوژیک مورد استفاده در این گروه، گیرنده‌های سلولی و آنتی بادی‌ها می‌باشند.
۲. حسگر زیستی با اساس شناسایی غیر مستقیم پادگن: واکنش پذیرنده با آنالیت به طور غیر مستقیم توسط حسگر شناسایی می‌گردد. عناصر بیولوژیک مورد استفاده در این گروه ترکیبات نشاندار، مثل آنتی بادیها ی نشاندار شده و یا ترکیباتی با خاصیت کاتالیتیکی مانند آنزیم‌ها می‌باشند. توسعه حسگر زیستیها ازسال ۱۹۶۲ با ساخت الکترود اکسیژن توسط لی لند کلارک در سین سیناتی آمریکا برای اندازه گیری غلظت اکسیژن حل شده در خون آغاز شد. این حسگر همچنین بنام سازندهٔ آن گاهی الکترود کلارک نیز خوانده می‌شود. بعداً با پوشاندن سطح الکترود با آنزیمی که به اکسیده شدن گلوکز کمک می‌کرد از این حسگر برای اندازه گیری قند خون استفاده شد. بطور مشابه با پوشاندن الکترود توسط آنزیمی که قابلیت تبدیل اوره به کربنات آمونیوم را داراست در کنار الکترودی از جنس یون NH4 + زیست‌حسگری ساخته شده که می‌توانست میزان اوره در خون یا ادرار را اندازه گیری کند. این دو حسگر زیستی از مبدل‌های متفاوتی در بخش تبدیل سیگنال خویش استفاده می‌کردند. بطوریکه در نوع اول میزان قند خون با اندازه گیری جریان الکتریکی تولید شده اندازه گیری می‌شد (آمپرسنجانه=آمپرومتریک). و درنوع دوم اندازه گیری غلظت اوره بر اساس میزان بار الکتریکی ایجاد شده در الکترودها صورت می‌پذیرفت (پتانسیل‌سنجانه=پتانسیومتریک).
ویژگی‌های حسگرهای زیستی عناصر بیولوژیکی
همانطور که ذکر گردید حسگرهای زیستی سیستمهای اندازه گیری بسیار دقیق، حساس و اختصاصی می‌باشند و وجود بیورسپتورهای خاص علت ویژگیهای منحصر به فرد این سیستمهای اندازه گیری می‌باشد. در حقیقت اساس شناسایی وسنجش ترکیبات در این سیستمها، اتصال ویژه آنالیت مورد اندازه گیری به حسگر توسط بیورسپتورها می‌باشد. اهمیت این اجزا در عملکرد بسیار اختصاصی آنها نسبت به آنالیت خاصی است که بدین وسیله از مداخلهٔ مواد مزاحم که موجب عدم کارایی بسیاری از روش های اندازه گیری است، جلوگیری می‌کند. جزء بیولوژیک ممکن است واکنش سوبسترا را کاتالیز کند(آنزیم) یا به طور انتخابی به سوبسترا متصل شود. آنزیم‌ها یکی از متداولترین عناصر بیولوژیکی هستند که در این سیستمها مورد استفاده قرار می‌گیرند. عناصر بیولوژیکی عامل اصلی گزینش در زیست‌حسگر محسوب می‌شوند که عمدتا در سه گروه تقسیم بندی میگردندکه به شرح زیر می‌باشد:
پادتن
آنزیم
اسید نوکلئیک
ساختارهای سلولی/ سلول‌ها
روش‌های تثبیت اجزای زیستی:به منظور ساخت یک حسگر زیستی پایدار، باید جزء بیولوژیکی به طرز خاصی به مبدل‌ها متصل گردد، چنین فرآیندی را تثبیت گویند. برای این منظور پنج روش به شرح زیر ارائه شده‌است:
جذب سطحی
ریزپوشینه‌سازی
محبوس‌سازی
پیوند عرضی
پیوند کووالانسی
مبدل:، تغییر قابل مشاهده فیزیکی یا شیمیایی را به یک پیغام قابل اندازه گیری، که بزرگی آن متناسب با غلظت ماده یا گروهی از مواد مورد سنجش است، تبدیل می کند، چنین عملی ازتلفیق دو فرایند متفاوت حاصل می‌شود؛ این وسیله ویژگی و حساسیت مواد بیولوژیکی را با قدرت محاسبه گری ریزپردازشگر ترکیب می کند. بیشتر حسگر زیستیها از مبدل‌های الکتروشیمیایی ساخته شده‌اند. مبدل‌ها را می‌توان به انواع زیر تقسیم بندی نمود:
مبدل‌های نوری
مبدل‌های الکتروشیمیایی
مبدل‌های پیزوالکتریک
مبدل‌های گرمایی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:00:00 ب.ظ ]




با در نظر گرفتن شرایط مرزی و با بهره گرفتن از روش جداسازی متغیر، معادله حل شده و نتیجه به شکل تابع بسل در خواهد آمد:
در این رابطه که در آن از متغیرهای بی بعد زیر استفاده شده است، تتا  ریشه مثبت معادله می‌باشد.
در صورتی که معادله تعادل حرارتی را در دیواره لوله به صورت زیر در نظر بگیریم آنگاه خواهیم داشت:
در روابط مذکورTbدمای سیال اطراف لوله وTwدمای دیواره لوله است.
پس از محاسبه‌ی عدد بدون بعد ناسلت، ضریب هدایت جابجایی نیز به دست خواهد آمد.
۳-۳- بررسی نوترونیک
در واکنش شکافت هسته‌ای، زنجیره‌ی واکنش از اهمیت زیادی برخوردار است، یعنی ادامه واکنش به واکنش قبل بستگی دارد زیرا نوترون‌های تولیدی در یک واکنش عامل واکنش بعدی هستند. برای ادامه داشتن و زنجیری بودن واکنش شکافت باید تعداد نوترون تولیدی در یک واکنش برای ادامه واکنش کافی باشد. در هر تک واکنش شکافت به‌طور میانگین ۲٫۵۴ عدد نوترون تولید می‌شود که هر کدام از این نوترون‌ها خود قابلیت انجام واکنشی دیگر را دارند. برای بیان میزان تولید و مصرف نوترون و درنتیجه وضعیت ادامه واکنش از پارامتری به نام ضریب تکثیر استفاده می‌شود. در رآکتور هسته‌ای ضریب تکثیر k به شکل زیر تعریف می‌شود ]۱۷[.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پس ضریب تکثیر تعداد نوترون‌های تولیدی در هر نسل به تعداد نوترون‌های تولیدی در نسل قبل می‌باشد که مقدار آن نمایانگر این است که آیا واکنش ادامه خواهد داشت یا خیر.
همان‌گونه که پیداست اگر مقدار ضریب تکثیر برابر با یک باشد واکنش زنجیری مستقل از زمان خواهد بود و با نرخ ثابت انجام خواهد شد، این حالت را حالت بحرانی گویند. مشخص است که حالت ایده آل برای ما داشتن ضریب تکثیر برابر یک خواهد بود که در این حالت تعداد نوترون‌ها در رآکتور میزان ثابتی خواهد بود. مشخص است که اگر ضریب تکثیر کوچک‌تر از یک باشد تعداد نوترون‌های مصرفی بیشتر از نوترون‌های تولیدی است و واکنش زنجیری به مرور زمان تا توقف کامل واکنش پیش خواهد رفت. به این حالت که ضریب تکثیر کوچک‌تر از یک است در اصطلاح حالت زیربحرانی رآکتور گویند]۱۷[.
اگر میزان ضریب تکثیر بزرگ‌تر از یک باشد یعنی تعداد نوترون‌های تولیدی بیشتر از تعداد نوترون‌های مصرفی باشد و موجودی نوترون رو به افزایش باشد واکنش زنجیری شکافت با شدت بیشتری نسبت به قبل در هر لحظه ادامه پیدا خواهد کرد. این حالت یعنی ضریب تکثیر بزرگ‌تر از یک را حالت فوق بحرانی گوییم. در بمبهای هسته‌ای مقدار ضریب تکثیر در شروع واکنش بزرگ‌تر از یک بوده واکنش با شدت بیشتری تا اتمام ماده شکافت پذیر ادامه پیدا می‌کند و انرژی زیادی تولید می‌شود]۱۷[.
کاری که در رآکتور هسته‌ای انجام می‌شود کنترل واکنش زنجیری شکافت با ایجاد توازن بین حالت‌های زیربحرانی، بحرانی و فوق بحرانی است. مشخص است که حالت ایده آل برای ما داشتن حالت بحرانی در شرایط نرمال رآکتور خواهد بود؛ یعنی در شروع با داشتن حالت فوق بحرانی میزان واکنشش را تا اندازه مشخصی افزایش می‌دهیم سپس با ثابت نگه‌داشتن حالت بحرانی از رآکتور بهره میجوییم و برای کاهش شدت واکنش در مواقع اضطراری یا خاموشی رآکتور از حالت زیر بحرانی استفاده می‌کنیم]۱۷[.
مسئله مهم در طراحی رآکتور هسته‌ای طراحی رآکتوری است که در حالت نرمال کارکرد رآکتور دارای حالت بحرانی باشد. اینکار بدین شکل خواهد بود که در ابتدا ترکیب ومقداری حدودی برای رآکتوری منحصربه‌فرد را در نظر می‌گیریم و سپس باتوجه به این مقدار ماده مقدار ضریب تکثیر را محاسبه می‌کنیم. اگر مقدار ضریب تکثیر برابر با یک نباشد (که معمولاً در موارد اول نخواهد بود) با بهره گرفتن از مقدار ضریب تکثیر به‌دست‌آمده طراحی پیشین را اصلاح می‌کنیم. پس مقدار ماده طراحی ‌شده برای رآکتور برابر با مقداری است که رآکتور را بحرانی نگه دارد. در ابتدا با واردکردن چشمه نوترونی در رآکتور باعث افزایش ضریب تکثیرشده و رآکتور را به حالت فوق بحرانی می‌رسانیم. این کار تا رسیدن به جمعیت نوترونی مناسب ادامه پیدا می‌کند و سپس با بهره گرفتن از سم‌های نوترونی که قابلیت جذب نوترون بدون انجام واکنش شکافت هستند رآکتور را در حالتی بحرانی نگاه می‌داریم. پس واضح است که ضریب تکثیر نقش فوق‌العاده مهمی در رفتار رآکتور بازی می‌کند و محاسبه مقدار ضریب تکثیر که تعین­کننده مقدار و ترکیب مواد رآکتور است مبحث مهمی در طراحی رآکتور هسته‌ای است.
همان‌گونه که گفته شد ضریب تکثیر توسط رابطه ۳-۲۵ بیان میشود.]۱۷[:
البته این تعریف زمانی درست است که توان به حد کافی بزرگ باشد که بتوان از اثر نوترون‌های چشمه (فوتونوترونها و نوترون‌های شکافت خودبه‌خودی) صرف‌نظر کرد.
یکی از روش‌های محاسبه ضریب تکثیر فرمول چهار فاکتور است که به شکل زیر است]۱۷[:
که در این رابطه فاکتور شکافت سریع است که خود به صورت زیر تعریف می‌شود]۱۷[:
احتمال فرار رزونانس است که خود به صورت زیر تعریف می‌شود:
فاکتور بهره ترمال است که خود به صورت زیر تعریف می‌شود]۱۷[:
فاکتور تولید است که خود به صورت زیر تعریف می‌شود]۱۷[:
۳-۳-۱- جاذب‌های شیمیایی[۱]
این عبارت یعنی استفاده از جاذب های نوترون محلول مانند اسیدبوریک که در خنک­کننده اولیه حل می شوند. چون هدف بررسی امکان استفاده از نانوسیالات به عنوان جاذب نوترون است، لازم است که مقدمه­ای بر مواد جاذب شیمیایی آورده شود که در این قسمت مورد بحث قرار میگیرند. همانطور که میدانیم برای کنترل رآکتور علاوه بر میله‌های کنترل، می‌توان از تغییر غلظت جاذب در خنک کننده استفاده کرد که یک پروسه­ی کند است و فقط برای کنترل اثرات اکتیوتیه بسیار کند صورت می گیرد. اسید بوریک محلولیت خوبی در آب دارد و در BWR, PWR از آن استفاده می­ شود. ازآنجا که بورون هیچ ایزوتوپ رادیواکتیوی ندارد درنتیجه مشکل رادیو اکتیویته ای به وجود نمی آورد. اسید بوریک در زمان خاموش کردن راکتور در اکثر راکتورها مورداستفاده قرار می گیرد]۲۰[.
غلظت اسید بوریک برای جبران موارد زیر در Life time, startup قلب تغییر می کند.
۱- تغییر راکتیوتیه ناشی از تغییر دمای کند کننده از cold shut down به zero power
۲- تغییر راکتیوتیه ناشی از تولید Sm, Xe در قلب
۳- کاهش راکتیوتیه به دلیل Fuel depletion و تولید پاره های شکافت با عمر زیاد به جز Xe, Sm در حالت کلی chemical shim و burnable poison تنظیم دراز مدت راکتیوتیه قلب را بر عهده دارند[۴].
حالتهای گذرای سریع راکتور با میله های کنترل قابل تنظیم می‌باشد. میله های کنترل از عناصر شیمیایی که توانایی جذب نوترون را بدون این که متحمل شکافت شوند،‌ ساخته می شود. مثل نقره، ایندیوم و کادمیوم. در PWR ها حدود یک سوم مجتمع های سوخت حاوی میله های کنترل هستند که درون Control rod guide tube قرار گرفته‌اند و جایگزین میله های سوخت می شوند. برخی میله های درون مجتمع سوخت نیز به جای سوخت حاوی وسایل اندازه‌گیری می‌باشند. در PWR، این میله ها از بالا وارد قلب می شوند]۲۰[.
موارد استفاده از میله کنترل به صورت زیر است:
حالت گذرا به دلیل توان و ضریب داپلر راکتیوتیه
حدود Shut down و ایمنی
۳- تغییرات سریع در دمای متوسط کند کننده
۴- تشکیل void (جوشش)
در رابطه زیر ارزش بورون (WB ) به صورت تغییر جزیی در ضریب تضاعف مؤثر (  ) بر واحد غلظت بورون (CB) برحسب ppm تعریف می شود]۴[.
(۲۸-۳)
غلظت بورون در خنک کننده به وسیله روش feed – and – bleed قابل تنظیم است. در این روش غلظت بورون با تغذیه محلولی به داخل قلب که غلظت بورون آن بیشتر از خنک کننده است افزایش می‌یابد؛ و با تزریق آب خالص که غلظت بورون آن کمتر از آب خنک کننده کاهش می‌یابد]۲۰[.
ازآنجا که chemical – shim باعث کاهش میزان رادیواکتیوتیه می شود تعداد و اندازه میله های کنترل نیز کاهش می‌یابد یعنی می‌توان از موادی با سطح مقطع جذب نوترون پایین تر استفاده کرد مانند فولاد ضدزنگ به جای ۰B, HF, Cd, In, Ag جاذب های شیمیایی توزیع فضایی توان را تغییر نمی دهند ازآنجا که به صورت یکنواخت در قلب توزیع می شوند به جز یک اثر کم به دلیل افزایش چگالی در نیمه پایینی قلب به دلیل آب با دمای کمتر. Chemicad – shim منجر به اصلاح توزیع فضایی توان می شود و بنابراین متوسط به بیشینه چگالی توان را افزایش می‌دهد به دلیل کاهش blackness، اندازه یا درجه ورود میله کنترل به قلب. میله های کنترلی که درون قلب باقی می مانند توزیع توان محوری را خراب می کنند ازآنجا که پیک چگالی توان را به جایی غیر از مرکز می برند. شکل زیر را نگاه کنید]۲۰[.
شکل۳-۴: تأثیر ارزش راکتیویته و عمق میله‌های کنترل بر روی میانگین
نسبت دانسیته توان محوری[۲۰]
اثر دیگر در توزیع توان محوری در راکتورهای بزرگ توانی است که راکتور در آن کار می کند. اثر داپلر در سوختهای اکسید باعث یک افت راکتیویته بزرگ در دماهای بالا می شود و اثر داپلر تمایل به کاهش این اثر پیک دارد]۲۰[.
در شروع عمر یک قلب،‌ میله های کنترل معمولاً برای مسطح (flat) کردن توزیع توان شعاعی استفاده می شوند. به دلیل burnup، میله های کنترل بیرون کشیده می شوند و توزیع توان کمتر مسطح می شود]۲۰[.
هنگامی که جاذب شیمیایی استفاده شود‏، توان می‌تواند در شروع عمر قلب به وسیله تغییر جزیی در غنی سازی سوخت یا ترکیبات قلب مسطح شود. این توزیع توان مطلوب می‌تواند به وسیله تغییر غلظت جاذب شیمیایی حفظ شود، در حالی که مکان میله ای سوخت در جای اولیه باقی می مانند.
با توزیع توان مطلوب، استفاده از chemical – shim باعث افزایش burnup سوخت برای تعداد مشخصی از میله های کنترل داده‌شده، می شود. بدون جاذب های شیمیایی، burnup سوخت به وسیله تعدادی از میله های کنترل محدود می شود. در حالی که- shim chemical باعث کاهش در تعداد، اندازه یا blackness میله های کنترل می شود، اثر آن خطی نیست. به‌طور واقعی یک کاهش ناچیزی در ارزش میله با افزایش غلظت جاذب های شیمیایی وجود دارد[۲۰].
اثر مهم دیگر ضریب دمایی کند کننده  می‌باشد و در راکتوری که از chemical shim استفاده می کند  کمتر منفی می‌باشد از راکتوری که کاملا از میله کنترل استفاده می کند. این بدان دلیل است که میله های کنترل در ضریب منفی شرکت می کنند ولی در راکتوری که از chemical shim استفاده می کند تعداد آن‌ها کم است و کمتر black هستند و به صورت جزیی استفاده می شوند‌ و به دلیل این که غلظت بورون زمانی که چگالی آب با افزایش دما کاهش می­یابد،‌کمتر شده که این منجر به مثبت تر شدن  می شود. ضریب دمایی کند کننده با زمان بیشتر منفی می شود) به دلیل کاهش غلظت بورون با (burnup. [20]
ضریب دمایی کند کننده در یک PWR که با chemical shim کار می کند بین  تا  می‌باشد.
ارزش بورون کمی با غنای سوخت کاهش می باید زیرا سوخت با غنای بیشتر در مقابله با بورون برای تصاحب نوترون بر آن غلبه می کند. همچنین با افزایش نرخ  قلب بیشتر از بورون متأثر می شود. شکل زیر را توجه کنید:]۲۰[.
شکل ۳-۵: ارزش راکتیویته محاسبه شده بورون محلول برای سه نوع رآکتور pwr [20]
وقتی که اسید بوریک استفاده می شود، ابزاری برای نگهداری PH، کنترل و خلوص خنک کننده باید ایجاد شود. سیستم خالص سازی خنک کننده باید طوری طراحی شود که بورون را از سیستم خارج نکند]۲۰[.
یک مشکل که برای استفاده از chemical shim وجود دارد plateout, hideout است. Hide out یعنی ته نشین شدن بورون از محلول به سطوح جامد یا ته نشین شدن محصولات خوردگی و پیوستن آن‌ها به سطوح سیستمهای قلب. این مواد ته نشین شده می‌توانند تحت تغییر شرایط کاری دوباره وارد سیستم شوند. که به آن Plateout می­گویند. این دو مورد در سیستم مطلوب نمی‌باشند زیرا موجب تغییر راکتیوتیه به صورت مثبت یا منفی می شوند که تنها مورد ایمنی هستند که در استفاده از chemical shim روی می‌دهد]۲۰[.
در قسمت مطالعه نوترونی همان‌گونه که گفته شد ابتدا نانوسیالات متداول و تائید شده‌ای که به عنوان کمک خنک‌کننده استفاده می‌شود را انتخاب و از نقطه‌نظر نوترونی که عمدتاً مطالعه اثر این نانو سیالات روی بحرانیت و ضریب تکثیر رآکتور است مورد مطالعه قرار می‌دهیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:00:00 ب.ظ ]