هیجان خواهی یکی از ویژگی های شخصیت است که براساس خلق و خو، انگیختگی و سطح بهینه تحریک قرار دارد. طبق نظر مارولین زاکرمن (۱۹۷۸ ، ۱۹۷۹) ساختار هیجان خواهی به مقدار انگیختگی که دستگاه عصبی مرکزی شخص مغز و نخاع شوکی از منابع بیرونی تحریک نیاز دارد مربوط است. طبق نظر زاکرمن هیجان خواهی صفتی است که ویژگی آن نیاز به هیجان و تجربه های متنوع و پیچیده و میل اقدام به خطرهای جهانی و بدنی به خاطر خود این تجربه هاست. (زاکرمن ۱۹۷۹، ص ۱۰ ).
فرد هیجان خواه تحریک بیرونی دائمی مغز را ترجیح می دهد، از کارهای عادی خسته می شود و مرتباً در جستجوی راهی برای افزایش انگیختگی از طریق تجربه های هیجان انگیز است و فرد کم هیجان خواه هجوم مداوم تحریک مغزی کمتری را ترجیح می دهد و کارهای عادی را نسبتاً خوب تحمل می کند. ساختار هیجان خواهی از مجموعه های مؤلفه های به هم پیوسته است که زاکرمن آنها را به هر نمونه از هر مقیاس، مقیاس هیجانخواهی (sss) نشان می دهد. (سید محمدی، یحیی، ص ۲۳۵).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به نظر می رسد که هیجان خواهی افراد با حضور متغیرهای دیگر متفاوت باشد به این معنا که سنین متفاوت وضعیت تأهل یا تجرد، وضعیت شغل خاص، جنسیت و از این قبیل در میزان هیجان طلبی افراد مؤثر است.
بیان مسأله :
تنوع جویی در احساسات و تجارب از نیازهای آدمی است، چنانکه بعضی ها حتی خط هم می کنند تا به چنین تجربه هایی دست یابند. برای اندازه گیری نیاز زاکرمن (۱۹۷۹) آزمونی ترتیب داد به نام مقیاس هیجان خواهی (sss) که شامل سؤالهایی برای ارزیابی تمایل فرد برای دست زدن بع فعالیتهای مخاطره انگیز یا ماجراجویانه، جستجوی تجارب حسی تازه، لذت بردن از هیجان، تحریکات اجتماعی و اجتناب از کسل شدن.
به نظر می رسد هیجان خواهی صفتی است که در موقعیتهای گوناگونی از همسانی برخوردار است. افرادی که در یکی از قلمروهای زندگی از تجربه های تازه لذت می برند در قلمروهای دیگر به عنوان آدمهای ماجراجو توصیف می شوند، نمره بالا در این مقیاس با تعدادی از خصوصیات رفتاری ارتباط دارد. مثل پرداختن به ورزشهای و یا سرگرمیهایی خطرناک مثل چتربازی، موتورسواری، و … و تنوع خواهی در تجارب جنسی و مواد مخدر و نترس بودن در بعضی موقعیتهای خطرناک و هراس آور مثل رانندگی، سرعت بالا از آنها سؤال می شود. هیجان بیشتر سرعتهای بالاتر را گزارش می دهند.
افراد طالب هیجان بیشتر طالبان هیجان کمتر را افرادی کسل کنند. می دانند و برعکس افراد طالب هیجان کمتر افراد گروه اول یا هیجان بیشتر را افرادی می دانند که به فعالیتهای بی ثمر و ماجراجویانه ای دست می زنند و این نگرش ها می توانند در انتخاب همسر و شریک زندگی اهمیت زیادی داشته باشد. همگونی زن و مرد از لحاظ این خصلت، خصلت می تواند میزان سازگاری در زناشویی را پیش بینی کند. (فیشر زاکرمن، و نیب ۱۹۸۱ ).
اگر زن یا شوهر نمره بالایی در این مقیاس هیجان خواهی داشته باشد و نمره پایین، احتمال عدم توافق زناشویی افراد افزایش می یابد. این مطلب وقتی صحت دارد که نمره زن در مقیاس هیجان خواهی بسیار بالا باشد. که در این صورت همسر را فردی کسل کننده، و محدود کننده بداند و این امر شاید به دلیل اینکه در خارج از محیط زناشویی برای مرد بیش از زن فرصتی برای ارضای هیجان خواهی وجود دارد و شاید هم به دلیل انتظارات فرهنگی چنین شرایط متفاوتی برای زن و مرد مهیا می گردد. (جناب مهدی محی الدین، صص ۶۷ – ۶۶ ، چاپ دوم)
بنابراین مسأله اصلی تحقیق حاضر این است : آیا میزان هیجان خواهی دانشجویان مجرد و متأهل متفاوت است؟
اهداف تحقیق :
هدف کلی تحقیق حاضر تعیین تفاوت میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل و مجرد است.
اهداف جزئی :
تعیین تفاوت میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل مرد و زن
تعیین تفاوت میزان هیجان خواهی دانشجویان دختر و پسر مجرد
پژوهش و کنونی از اهمیت خاصی برخوردار است که می توان به شرح زیر توصیف کرد :
الف ) همانطور که روبین میل می گوید : « ما عوامل مؤثر در موفقیت ازدواج را دقیقاً نمی شناسیم» تحقیقات مربوط به پیشگویی موفقیت زناشویی و متغیرهای کنش متقابل زناشویی برای پیشگیری علائم و ویژگیهای که در حال حاضر خوشبختی و سازگاری زناشویی را اندازه گیری می کند و به معرفی چند ویژگی کلی می پردازند. اعم این ویژگیها چنین است :
۱ ) شباهت؛
۲ ) پختگی ؛
۳ ) متناسب بودن سن زن و مرد ؛
۴ ) زمینه تربیتی و اجتماعی ؛
۵ ) سلامتی جسمی و روانی و … (اردلان، ۱۳۵۴، ص ۱۹۲ )
تحقیقاتی که در زمینه شباهت انجام گرفته است شامل وضعیت اقتصادی و اجتماعی یکسان و شباهت در علائق و خواستها شباهت در عقاید مذهبی، هم نژاد بودن و … می باشد. هیجان خواهی می تواند یکی دیگر از این عوامل باشد. به عبارتی شباهت در میزان هیجان خواهی زن و شوهر می تواند یکی از عوامل ارتقاء شادکامی به شمار آید. لذا بررسی این عوامل می تواند با پیگیری پژوهش کنونی درباره نقش هیجان خواهی در اختلاف زناشویی گامی در جهت شناسایی بهتر عوامل مؤثر در بروز این اختلافات زناشویی و مدنظر داشتن این ویژگی در فرایند درمان زناشویی بردارد.
ب ) به دنبال تحقیق هدف طرح شده در بند الف یافتن یک تائید تجربی برای وجود رابطه میان هیجان خواهی و ناسازگاریهای زناشویی می توان از این مسأله شباهت در میزان هیجان خواهی در مشاوره قبل از ازدواج استفاده نمود.
فرضیه :
۱ ) میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل و مجرد متفوت است ؛
۲ ) میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل مرد و زن متفاوت است ؛
۳ ) میزان هیجان خواهی دانشجویان دختر و پسر مجرد متفاوت است.
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها :
هیجان خواهی صفتی است که به این شکل توصیف می شود.
«جستجوی هیجانها و تجربه های متنوع، تازه، پیچیده، پرشور و میل به ریسک کردن بدنی، اجتماعی قانونی و مالی به خاطر خود این تجربه ها» (زاکرمن، ۱۹۹۴ ، ص ۲۷۴ ) (سید محمدی، یحیی، ۱۳۸۲ ). که در این پژوهش به وسیله مقیاس هیجان خواهی (sss) زاکرمن تغییر و ارزیابی می شود.
زنان در این پژوهش به زنان ازدواج کرده اطلاق می شود و شوهران به هسمران گروه قبلی اطلاق می شود.
تعریف عملیاتی :
هیجان خواهی منظور از هیجان خواهی در این تحقیق نمره ای است که آزمودنیها در به شناسه هیجان خواهی زاکرمن کسب می کنند.
فصل دوم
پیشینه تحقیق :
مطالعه انگیزش را می توان حداقل تا یونانیان باستان مانند سقوط، افلاطون و ارسطو ردیابی کرد. افلاطون شاگرد سقراط معتقد بود که انگیزش از روح ذهنی یا روان سه جزیی سرچشمه می گیرد که به صورت سلسله مراتبی ترتیب یافته است که در ابتدایی ترین سطح که به اشتها و امیال بدن مثل گرسنگی و میل جنسی کمک می کرد و در سطح دوم جنبه رقابتی قرار داشت که به معیارهای اجتماعی مثل احساس افتخار یا بیشتر مهم کمک می کرد و بالاترین سطح جنبه محاسباتی قرار داشت که به قابلیت‌های تصمیم گیری روح رفتارهای گوناگونی برابر می انگیخت.
صدها سال بعد روح سه جزیی یونانی به دوگانه نگری کاهش یافت : هوس های بدن و تعقل ذهنی توماس آکیناس اعلام نمود که بدن تکانه های انگیزش غیرمنطقی و مبتنی بر لذت ایجاد می کند. در حالی که ذهن انگیزه های منطقی و مبتنی بر اراده را فراهم می آورد.
در دوران پس از رنسانس، رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی، جنبه های نافعال و فعال انگیزش را هم متمایز کرد و آن را به این کونابه نگری ذهن، بدن افزود. بدن عامل ماشینی و از لحاظ انگیزش نافعال بود در حالی که اراده عامل غیرمادی و از لحاظ انگیزش فعال بود. (سید محمدی یحیی، ص ۳۰ ).
سطح متوسط انگیختگی با تجربه لذت برابر است (برلین ، ۱۹۶۷) تحریک کم، کسالت و بی حوصلگی به بار می آورد.
تحریک زیاد موجب تنش و استرس می شود. هم کسالت و هم استرس تجربه های ناخوشایندی هستند و افراد می کوشند از آنها بگریزند وقتی که کم انگیخته هستیم و دچار عاطفه منفی می شویم معمولاً فعالیتهای را می جوییم که تحریک را بیشتر کنند و به کاوش و کنجکاوی درباره چیز تازه ای می پردازیم و شاید حتی دست به مخاطره جویی بزنیم و از طرف دیگر وقتی که انگیختگی بیشتر از سطح بهینه است از افزایش بیشتر تحریک محیطی اجتناب می ورزیم و آن را دفع می کنیم وقتی بیشتر انگیخته این افزایش تحریک تازگی و خط عاطفی منفی مانند استرس ناکامی و عذاب ایجاد می کند. افراد بیش انگیخته آرامش محیطی را دوست دارند، مثلاً دوست دارند مرخصی بگیرند و به طور سرسری روزنامه بخوانند یا به قدم زدن در محیطی آرام بپردازند. (سید محمدی، یحیی ، ص ۲۶۶ ).
اگر برانگیختگی بسیار بالا باشد رفتار به سوی کاهش دادن آن هدایت خواهد شد. مثل روزی که سخت سرگرم کارید، پشامدهای زیادی رخ می دهند و شما شدیداً برانگیخته هستید شاید متوجه شوید که دارید کارهایی از قبی قبیل دو شاخه تلفن را از پریز درآوردن هستید تا از بار سنگین برانگیختگی خود بکاهید و با انجام این کار شما به سوی سطح بهینه برانگیختگی حرکت می کنید و سطوح پایین برانگیختگی (مانند وقتی که حادثه ای رخ نمی دهد و شما حوصله تان سر می رود) نیز ممکن است رفتار در جهت افزایش برانگیختگی تا سطح بهینه سوق دهئ. (صحی الدین بناب محمدی ، ص ۱۴ – ۱۳ )
هیجان خواهی مانند برون گرایی براساس توانایی برانگیختگی قرار دارد. فردی که زیاد هیجان خواه است تحریک مغزی مداوم را ترجیح می دهد، از کارهای یکنواخت خسته می شود و همواره به دنبال آن است که از طریق تجربه های مهیج انگیختگی خود را بیشتر کند. فردی که کم هیجان خواه است تحریک مغزی کمتری را ترجیح می دهد و کارهای یکنواخت را نسبتاً خوب تحمل می کند و به (زاکرمن، ۱۹۹۴) آندنک (به نقل از براهنی و قولیان، ۱۳۶۵ ، ص ۶۶ – ۶۵ ) می گوید : تعداد چشمگیری پژوهشهای تجربی در خلال سالهای گذشته نه چندان در روی تعدادی زیاد از آزمودنیها در آمریکا و انگلستان و نیز قاره اروپا صورت گرفته است، به این ترتیب که آزمودنیها درجه بندی می شدند و یا خودشان پرسشنامه هایی تکمیل می کردند که در آنها گونه های بسیاری از ویژگیهای رفتاری گنجانده شده بود.
سپس به روی نتایج حاصل از این پژوهشها تحلیل های آماری پیچیده، تحلیلهای همبستگی و عاملی و نظایر آن صورت گرفت تا آنکه بتوان خطوط اصلی ابعاد شخصیت را به دست آورد. این که همه کم و بیش می دانند که این کوششها مجهز به پیدایی دو عامل، دو محور و یا دو بعد بسیار نیرومند و پرنفوذی شد که در جوهر وزیر بنا همانند ان چیزی است که وونت یافته بود. یکی از این دو محور درونگرایی برونگرایی نام نهادیم و بعد دیگر را به نام های گوناگونی نامیده اند : «نااستواری هیجانی یا تهیج پذیری در برابر استواری هیجانی یا هنجاری.»
برونگرایی و درونگرایی بعدی است که دامنه ای بین دو حد انتهایی دارد و در وسطهای این دامنه افرادی قرار دارند که نه برونگرا هستند و نه برونگرا. از داده های تجربی هم در حین آزمونهای مختلف معلوم شده که بیشتر مردم در منطقه بینابین قرار دارند.
آندینک ۳ بعد شخصیت را معین می کند، اول بعد درونگری – برونگری، به دوم بعد روان رنجوری و بی ثبات و باثبات و سرانجام بعد روان پریشی به اولین بعد از این ۳بعد توجه خاصی شده است.
مثلاً معلوم شده است که درونگرایی سریعتر از برونگرایی شرطی می شوند و به تحریک کمتری از محیط خارج نیاز دارند. برونگرایان افراطی معمولاً بسیار اجتماعی و فعالند (صحی الدین بناب محمدیف ۱۳۶۷ ، ص ۳۱۸ ).
نظریه کتل :
گسترده ترین مطالعه و بررسی درباره صفحات شخصیت توسط کتل صورت گرفته است. و او طی سه دهه به کمک پرسشنامه آزمونهای شخصیت و مشاهده رفتار در شرایط واقعی زندگی داده هایی به دست آورد و او ۱۶ عامل را به عنوان صفات بنیادی و زیربنای شخصیت شناسایی کرد به دو عامل دو نام داد یکی برای نمرۀ بالا و دیگری برای نمره پایین (براهنی و همکاران، ۱۳۶۸ ، ص ۸۵ )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...