کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



به نظر ایشان احتیاط در ترک قسم اخیر است[۵۷۹].
آیتالله معرفت راجع به منشأ این قسم اختلاف قرائات میگوید: چه بسا بتوان قرائاتی از این قبیل را که مؤثر در معنی آیات قرآن نیست، به اختلاف لهجات گوناگون عرب بازگرداند که پیامبر اکرم(ص) آن را مجاز شمردهاند[۵۸۰].
به اعتقاد امام خمینی(ره) قرائت با «واو» مفتوحه و «فاء» مضمومه – با آن که فقط قرائت عاصم است – با تسامع بالضروره ثابت است و قرائات دیگر معارضه با این ضرورت نکرده است. گر چه بعضی به خیال خود احتیاط میکنند و مطابق قرائت اکثر که با ضم «فاء» و «همزه» است، قرائت میکنند، ولی این احتیاط بیجایی است[۵۸۱].
بند دوم: اختلاف قرائت توأم با تغییر معنوی
این قسم اختلاف قرائات، دست کم به سه دسته تقسیم میشوند:
۱- یکی از قرائات «مشهور»[۵۸۲] و بقیه «شاذ» باشد. مانند قرائت آیه شریفه «انما یخشی الله من عباده العلماء»[۵۸۳] به رفع «الله» و نصب «العلماء»[۵۸۴] در چنین مواردی، قرائت صحیح همان قرائت مشهور است و قرائات شاذ قطعاً از رسول خدا(ص) نیست در غیر این صورت به لحاظ اهتمامی که مسلمانان به قرآن و قرائت صحیح آن داشتند، چنین قرائتی شاذ نمیبود و مشهور و معروف میشد از طرفی قرائت غلط به هیچ وجه از رسول خدا(ص) صادر نمیشود[۵۸۵].
۲- همه یا بیش از یکی از قرائات مشهور باشد و مخالف آنها در تفسیر آیه به لحاظ «اعتقادی» مؤثر باشد. اینک به بررسی نمونه هایی از این دسته می پردازیم:
الف- قرائت «مالک» و «مَلِک» درآیه شریفه «مالک یوم الدین»[۵۸۶] که هم در معنا مغایرت دارد و هم هر دو مشهور و مورد پذیرش و عمل مسلمانان قرار گرفته است[۵۸۷].
قرائت «مَالک» از عاصم، کسایی، یعقوب و خلف بن هشام و قرائت «ملک» از نافع، ابن کثیر، ابوعمرو، ابن عامر و حمزه می باشد.[۵۸۸] در این قسم از اختلافات اگر دلیل معتبر بر تعیین یکی از قرائات به عنوان قرائت صحیح از پیامبر(ص) وجود نداشته باشد، میتوان قدر جامع و معنای مشترک بین قرائتها را به خداوند نسبت داد، اما تفسیر و بیان مراد واقعی و قطعی خداوند، مشروط به تشخیص و قرائت واقعی از طرف دیگر است.[۵۸۹]
ابوعمرو بن علاء معتقد است مفهوم «مَلِک» گستردهتر از مفهوم «مالک» است؛ زیرا «مالک یوم الدین» مفهوم مالکیت آن روز را میرساند ولی «ملک یوم الدین» حاکی از احاطه کامل خداوند بر همه جزئیات و خصوصیات آن روز است. مکی بن ابی طالب نیز همین قرائت را برگزیده و آن را قویتر دانسته است[۵۹۰].
طبری به نقل از ابوجعفر میگوید: صحیحترین قرائت، «مَلِک» به معنای «الملک» است، زیرا انفراد خدا را در مُلک ایجاب میکند. به علاوه هر ملکی، مالک است اما هر مالکی ، ملک نیست. «ملک» معنای جدیدی دارد که قول «رب العالمین، الرحمن الرحیم»[۵۹۱] شامل آن نمیشود؛ خالص بودن مالکیت خداوند، قیامت را میرساند[۵۹۲]. ابوالفتح رازی قرائت «ملک» را بلیغتر میداند[۵۹۳].
علامه طباطبایی(ره) قرائت «مَلک» را مشهورتر میداند و به استناد لغت، عرف و برخی آیات قرآن آن را ترجیح میدهد و میگوید: برای ترجیح هر یک از این دو قرائت «مَلِک» و «مالک» وجوهی را ذکر کردهاند. در هر دو معنای سلطنت برای خدای متعال ثابت است و آن چیزی را که لغت و عرف میشناسد این است که تنها «مُلک» به ضم میم به زمان نسبت داده میشود؛ گفته میشود: ملک فلان عصر، ولی مالک فلان عصر جز با عنایتی بعید گفته نمیشود و خدای متعال هم فرموده: «ملک یوم الدین» پس آن را به روز نسبت داده است و نیز میفرماید: «لمن الملک الیوم لله الواحد القهار»[۵۹۴].
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ابن کثیر دو قرائت را صحیح و متواتر از قراء سبع میداند و دلایلی در تأیید هر یک از این دو قرائت میآورد. وی به قرائات شاذ هم اشاره میکند[۵۹۵]. طبرسی این دو قرائت و ادله طرفداران هر یک را گزارش میکند و به قرائات شاذ هم اشاره دارد[۵۹۶].
فخر رازی قرائت «مالک» را ترجیح داده است؛ زیرا:
الف- قرائت «مالک» یک حرف افزونتر است پس ثواب قرائت آن بیشتر است؛
ب- در روز قیام مَلِکان بسیارند اما مالک روز قیامت فقط خداست؛
ج- مالکیت سبب اطلاق تصرف است، اما ملکیت نیست؛
د- قهر در مالکیت از قهر در ملکیت بیشتر است لذا مالک برتر است و …[۵۹۷].
رشیدرضا قرائت «مالک» را به دلایلی ابلغ دانسته از جمله اینکه معنای مالک تصرف در امور عقلاء با اختیار به امر و نهی و جزاء و … است به همین دلیل فرمود: «ملک الناس»[۵۹۸] و نفرمود: «ملک الاشیاء»[۵۹۹]
سجستانی در کتاب خود روایاتی از برخی صحابه آورده که پیامبر(ص) این واژه را «مالک» با «الف» میخوانده است. خلفای سه گانه، زبیر، ابی بن کعب، عبدالله بن مسعود و معاذ نیز با «الف» قرائت میکردهاند[۶۰۰].
نکتهای که در تأیید قرائت «مالک» میتوان گفت، آن است که این قرائت منسوب به عاصم است. ذهبی میگوید: اعلی ما یقع لنا القرآن العظیم فهو من جهه عاصم سپس اسنادش را ذکر میکند: حفص از عاصم از ابی عبدالرحمان السلمی عن علی(علیهالسلام) و از زر از عبدالله هر دو از نبی(صلیاللهعلیهوآله) از جبرئیل از خدای عز و جل پس قرائت «مالک» از لحاظ سندی نسبت به قرائت «ملک» رجحان دارد.[۶۰۱]
امام خمینی(ره) ذیل آیه «مالک یوم الدین» ضمن بیان این مطلب که توجیهات و ترجیحات ادبی بزرگان در تأیید قرائت «ملک» طوری نیست که از آنها اطمینان حاصل شود، قرائت «مالک» را ارجح بلکه متعین دانستهاند. ایشان میفرمایند: از این بیان که گذشت ضعف این مطلب معلوم میشود که گفتهاند در خط کوفی «مَلک» و «مالک» به هم اشتباه شده، زیرا که این ادعا را شاید در مواردی که کثیر التداول در السنه نیست، بتوان گفت - آن هم علی اشکال - ولی در مثل چنین سورهای که ثبوت آن از روی تسامع و قرائن است - چنانچه پر واضح است - ادعایی بس بیمغز و گفتهای بس بیاعتبار است[۶۰۲].
در آیه شریفه «ما ننسخ …»[۶۰۳] کلمه «ننسها» به دو صورت قرائت شده است: تمام قراء آن را «ننسها» به ضم نون و کسر سین خواندهاند مگر ابوعمرو و ابن کثیر که «ننسأها» خواندند[۶۰۴].
طبری میگوید: ننسها به دو معنی میباشد: نسیان و ترک. وی در تأیید هر یک از این دو معنا اقوالی از صحابه و تابعین آورده است. مثلاً: سعدبن ابی وقاص«ما ننسخ من آیه او تنسها» قرائت می کرد. به او گفتند: سعیدبن مسیب «او ننسها» قرائت میکرد گفت: قرآن بر مسیب و آل مسیب نازل نشده است، خدا میفرماید: «سنقرئک فلا تنسی»[۶۰۵] و «الذکر ربک اذا نسیت[۶۰۶]» بنابراین نسیان در وحی به پیامبر نسبت داده می شود.
وی برای قرائت «ننسأها» معنای «به تأخیر انداختن» را ذکر کرده است و در این باره نیز به روایاتی استناد کرده است. طبری قول به نسیان پیامبر(ص) را بر اساس روایاتی مثل بئرمعونه[۶۰۷] میپذیرد؛ ولی قرائت «تنسها» را به دلیل شذوذ و خروج از قرائت حجت قراء، نادرست میداند. وی قرائت «ننسها» به معنی ترک را میپسندد و میگوید: خدا در این آیه فرمود: هرگاه حکمی را تغییر دادیم و تبدیلش کردیم یا تغییر ندادیم و تبدیلش نکردیم بهتر از آن یا مثل آن را میآوریم. طبق این معنا شایسته است در ادامه «ما ننسخ من آیه» - طبق عرف و کلام رایج - «و نترک ننسخها» بیاید …[۶۰۸]
ابن کثیر دو قرائت و معانی نسیان و تأخیر انداختن را ذکر کرده و درباره هر یک اقوالی از صحابه و تابعین آورده وی هیچ یک از دو قرائت را صریحاً ترجیح نداده است اما با توجه به نقل روایت سعد بن ابی وقاص و تأیید صحت آن، همچنین آوردن دو روایت دال بر اینکه قرائت عمر، «ننسها» بوده است، شاید بتوان گفت: قرائت اول را پذیرفته است[۶۰۹].
فخر رازی به دو قرائت «ننسها» و «ننسأها» و معنای نسیان و ترک و تأخیر اشاره میکند[۶۱۰] در ادامه میگوید: نسخ در «حکم» و نسیان در «حکم و تلاوت» است. این قول حسن و اصم و اکثر متکلمان است. اگر بگویی نسیان عقلاً و نقلاً ممنوع است، چون قرآن با تواتر به ما رسیده است و طبق «نحن نزلنا الذکر و نحن له لحافظون»[۶۱۱] محفوظ است. جواب اولی:اگر خدا قرائت آن را ممنوع کند و مورد عمل و نیاز مردم نباشد بعد از گذشت زمان فراموش و مثل خبر واحد میشود. جواب دومی: این امر معجزهای برای رسول خدا(ص) است مثل روایت سهل بن حنیف که مردی متوجه شد آیاتی را فراموش کرده است و به خاطر نمیآورد. پیامبر(ص) به او فرمود: وقتی آیهای منسوخ شود، از یادها و دلها میرود.
اگر نسخ را به معنی تبدیل بدانیم و ننسها را به معنی نترکها کما کانت یعنی تبدیل کردن و رها کردن؛ یعنی هر آیه را تبدیل کنیم بهتر از آن یا مانند آن را میآوریم. «ننسخ» یعنی در حکم و تلاوت آیه منسوخ است. «ننسها» به معنی ترک شده، آیهای در حکم منسوخ و در تلاوت باقی است.
قرائت «ننسأها» به معنی نؤخرها یعنی آیه را پس از انزال برنمیداریم یا انزال را از لوح محفوظ به تأخیر نمیاندازیم مگر … یا نسخ آیه را به تأخیر میاندازیم پس از آن چیزی نازل میکنیم که در مصلحت جای آن را بگیرد[۶۱۲].
صاحب المنار میگوید: «طبق نظر جمهور، مراد نسخ حکم آیه است که مشتمل بر نسخ حکم به تنهایی و نسخ حکم و تلاوت میباشد. گفتهاند مراد از انساء ازاله آیه از ذاکره نبی(ص) است. همانطور که درباره اصحاب بئرمعونه آمده و سیوطی در اسباب النزول نقل کرده است: آیات در شب نازل میشد پیامبر(ص) در روز آن را فراموش میکرد![۶۱۳]» وی از استاد خود نقل می کند شکی ندارم این روایت دروغ است، مثل این نوع نسیان برای انبیاء محال است، زیرا آنها در تبلیغ معصومند و قرآن گویای این مطلب است «ان علینا جمعه و قرآنه[۶۱۴]».
محدثان و اصولیون گفتهاند: از علایم وضع حدیث، مخالفت آن با دلیل قاطع نقلی یا عقلی مثل اصول اعتقادی است. نسیان منافی عصمتی است که مورد اجماع میباشد. رشید رضا بر این اساس، استدلالات قائلان به نسیان نبی(ص) را رد میکند. آیه ۲۴ سوره مبارکه کهف از باب حکایت و آیه ۶ سوره مبارکه اعلی تأکیدی بر عدم نسیان است مثل آیه « وَ أَمَّا الَّذینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّهِ خالِدینَ فیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّکَ عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ[۶۱۵]». زیرا استثناء به مشیت الهی در اسلوب قرآن بر ثبوت و استمرار آن مشی دلالت میکند مانند آیه «قل لا املک لنفسی…»
صاحب المنار رأی جمهور را موجب تکلف و اعتقاد به نسیان نبی(ص) و مخالف با انتهای آیه - «ان الله علی کل شیء قدیر» - میداند. به عقیده او، مراد خدا در اینجا نسخ حکم آیه نیست. لفظ «آیه» به معنای «دلایل تأیید نبوت» است یعنی با آمدن رسول جدید، تأیید نبی قبلی با آن آیه، ترک و در گذر زمان فراموش شود و بهتر از آن یا مثل آن در قوت امتناع و اثبات نبوت میآید. قرائت «ننسأها» به معنی نؤخرها نیز در مقام نسخ احکام نیست، بلکه درباره معجزات است زیرا معجزات انبیای قبل با این معجزات اقتراحی، نسخ میشود یا نسخ آنها تا زمان درخواست معجزات اقتراحی به تأخیر میافتد[۶۱۶].
ابوالفتح رازی برای قرائت «ننسها» معانی نسیان، ترک، امر به ترک و تأخیر انداختن و برای قرائت «ننسأها» معانی ترک (از باب نسیتُ الشیء اذا ترکته) و مضی (به اجرا در آوردن) را ذکر کرده است و برای معنای نسیان روایت سهلبن حنیف را آورده است[۶۱۷].
طبرسی برای قرائت «ننسها» دو معنا آورده است:
- نسیان از قتاده و بر اساس اقوال و قرائاتی از صحابه و تابعین. وی معتقد است معنی نسیان وحی درباره مردم ممکن است اما درباره پیامبر جایز نیست زیرا موجب تنفیر مردم میشود.
- ترک از بن عباس -طبق اقوالی از صحابه و تابعین- به معنی واگذاری و عمل نکردن به آیه طبرسی میگوید این به معنی نازل نشدن آیه نیست.
ایشان برای قرائت «ننسأها» چهار وجه ذکر کردهاند؛ سه مورد را نادرست یا ضعیف و این معنا را بهترین صورت دانسته اند: تأخیر میاندازیم آن را تا زمان دوّم و در زمان اوّل جانشین آن را میآوریم. [۶۱۸]
علامه برای قرائت «ننسها» معنای نسیان و برای قرائت «ننسأها» معنی به تأخیر انداختن را آورده و فرموده است: «ننسها» از انساء به معنای بردن چیزی از خزینه علم و خاطر کسی است. بر اساس این قرائت میفرماید:
طبق این آیه نسخ باعث نمیشود که خود آیت نسخ شود و به کل از عالم هستی نابود شود بلکه عمر حکم آن کوتاه است. چون به وضعی وابسته نیست که با نسخ، آن صفت از بین میرود. آن صفت، صفت آیت و علامت بودن است. این صفت به ضمیمه تعلیلش که میفرماید: «الم تعلم ان الله علی کل شیء قدیر» به ما میفهماند که مراد از نسخ، از بین بردن اثر آیت، از جهت آیت بودنش با حفظ اصل میباشد، این معنا از کنار هم قرار گرفتن نسخ و نسیان به خوبی استفاده میشود. چون «ننسها» از مصدر انساء به معنای از یاد دیگران بردن است. نسخ نیز به معنی از بین بردن عین چیزی است. پس معنای آیه چنین میشود: ما عین یک آیت را به کلی از بین نمیبریم و یا آنکه یادش را از دلهای شما نمیبریم مگر آنکه آیتی بهتر از آن یا مثل آن میآوریم[۶۱۹].
علامه(ره) معتقد است فراموشاندن (انساء) آیهای از آیات خدا، شامل رسول خدا(ص) نمیشود. ایشان درباره آیه «سنقرئک فلا تنسی الا ما شاء الله» میگوید:
این استثناء مانند استثناء در آیه «خالدین فیها مادامت السموات و الارض الا ما شاء ربک عطاء غیر مجذوذ» میباشد که با کلمه «خالدین» و جملات «مادامت السموات و الارض» و «عطاء غیر مجذوذ» بر جاودانگی بهشتیان تأکید شده است. در این آیه نیز فراموش نکردن، عنایت و منتی ویژه از سوی خدا به شخص پیامبر(ص) است و الا نسیان به مشیت خدا که درباره هر صاحب حافظهای رایج است. پس استثناء، بجز اثبات قدرت مطلق، هیچ منظوری ندارد و میگوید به تو قدرت خواندن میدهیم، تو تا ابد آن را از یاد نمیبری. با این حال خدا قدرت دارد آن را از یادت ببرد.
«ننسأها» از ماده (ن- س- ء) و نسیء به معنای تأخیر انداختن است. بنابراین قرائت معنای آیه چنین است: ما هیچ آیتی را با از بین بردن نسخ نمیکنیم و با تأخیر اظهار آن، عقبش نمیاندازیم. مگر آن که آیتی بهتر از آن یا مانند آن را میآوریم و تصرف الهی با تقدیم و تأخیر در آیات خود، باعث فوت کمال یا مصلحتی نمیشود[۶۲۰].
به نظر میرسد علامه(ره) معنای اخیر را برگزیده است.
در تفسیر نمونه درباره جمله «ننسها» آمده است: در اصل از ماده «انساء» به معنی به تأخیر انداختن و یا حذف کردن و از اذهان بردن است. و درباره ننسها در کنار نسخ گفته است؛ اینجا منظور این است که اگر ما آیهای را نسخ کنیم و یا نسخ آن را طبق مصالحی به تأخیر بیندازیم، در هر صورت بهتر از آن یا مثل آن را میآوریم. بنابراین ««ننسخ» اشاره به نسخ کوتاه مدت دارد و «ننسها» نسخ در درازمدت است[۶۲۱].
۳- در صورتی که اختلاف قرائات مشهور، در «استنباط حکم شرعی» از آیه مؤثر باشد.
اختلاف قرائت در آیه شریفه «…واغسلوا وجوهکم و ایدیکم و امسحوا برؤسکم و ارجلکم الی الکعبین …»[۶۲۲] از جمله اختلافات دسته سوم به شمار می آید.
در این آیه شریفه نافع، ابن عامر، کسایی، حفص از عاصم، یعقوب و اعشی «ارجلکم» را به نصب لام و باقی قراء، آن را به جر لام خواندند[۶۲۳]. از آن جا که بازگشت این اختلاف قرائت به مطلبی است که میان امت مورد اختلاف بوده و درباره آن اقوالی وجود دارد[۶۲۴]، تفاوت این دو قرائت را در این مجال بررسی میکنیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-11] [ 02:06:00 ب.ظ ]




تولید مس را ۱۰۴۴ تن برآورد کرده اند و مجتمع مس بیش از ۵۰۰۰ نفر پرسنل دارد. مهم ترین طرح های بزرگ صنعتی و تولیدی شهر شامل مجتمع صنعتی ماشین آلات کشاورزی، کارخانجات متعدد می باشد که از آن جمله پنیر، فیبر نوری، تکنوپخت را می توان نام برد. این شهر دارای مجموعه بزرگی از مراکز علمی و آموزشی است که از آن جمله می توان به دانشگاه های علوم پزشکی، ولی عصر (عج)، آزاد اسلامی، کار، پیام نور، مراکز تربیت معلم پسرانه و دخترانه و همچنین مرکز آموزش امام صادق (ع) اشاره کرد. فاصله کرمان تا رفسنجان ۱۰۰ کیلومتر است که حدود ۵۰ کیلومتر آن دو بانده می باشد. رفسنجان بر سر راه های ارتباطی کرمان، هرمزگان و بلوچستان و یزد قرار دارد. این شهر دارای لوله کشیز گاز طبیعی بوده و در آینده نزدیکی قرار است که فاضلاب آن هم کانال کشی شود. آب آشامیدنی رفسنجان شیرین و خنک است و شاید بتوان گفت با آب کرج برابری می کند. مردم این شهر با لهجه ای خاص و شیرین صحبت می کنند. این تحقیق از این جهت حائز اهمیت است که تا به حال هیچ گونه تحقیق و تفحصی در این مورد، یعنی آداب و رسوم شهر رفسنجان صورت نگرفته است و اینجانب بعد از بررسی های زیاد بر آن شدم که تحقیق در این مورد انجام دهم تا شاید بتوانم گوشه ای از آداب و رسوم این شهر را به رشته تحریر درآورم و چگونه زندگی کردن و آداب و رسوم مردم این شهر را به آیندگان و نسل های بعد از خود معرفی نمایم، چون با گذشت زمان تمام چیزها به باد فراموشی سپرده می شود.
فصل دوم
پیشینه ی تحقیق
پیشینه تحقیق
با توجه به پیشینه ی تاریخی این سرزمین و وجود بناهای قدیمی در این مکان و وجود مردان بزرگی چون سردار کبیر سازندگی آقای هاشمی رفسنجانی که از این سرزمین برخاسته است، و رشادت ها و دلاوری هایی که در سایه ی علم و ایمان و عمل انجام دادند. کمک بزرگی به اعتلای فرهنگ این مرز و بوم کرده است. با توجه به اهمیت زندگی گذشتگان و کمک بزرگی که این آداب و رسوم و غنای فرهنگی کشور می کند و همچنین با گسترش روزافزون علم و پیشرفت آن و گسترش وسایل ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون، ماهواره، تلفن، مجلات و روزنامه ها و تبدیل شدن جهان به دهکده ی جهانی و تأثیرپذیری شهرها و کشورها از یکدیگر و نابود شدن بعضی از این آداب و رسوم بر آن شدم که گوشه ای از آن زمان در زندگی و مراسم خاص خود را انجام می داده اند، به رشته تحریر درآورم، که با افزایش روزافزون وسایل ارتباط جمعی و دسترسی آسان به این تکنولوژی و تداخل فرهنگ ها و آداب و رسوم مردم و ملیت های مختلف شاید در سال های آینده مشکل بتوان به آداب و رسوم خاصی پرداخته می شود و دیگر چیزی از این فرهنگ ها باقی نخواهد ماند و هیچ شهر و دیاری هم بدون تکیه بر فرهنگ گذشته ی پر افتخار خود نمی تواند آن چنان که باید و شاید احساس غرور و بزرگی کند. چون از غنای فرهنگی کافی برخوردار نیست. آن چه که در این پایان نامه می آید گوشه ای از آداب و رسوم مردم فرهیخته و آداب شهر رفسنجان در گذشته می باشد، به امید آن که توانسته باشم حق مطلب را ادا نمایم.
با توجه به اهمیت و ارزش تاریخ گذشته هر شهر و دیار و این که گذشتگانی که در قبل از ما در این مکان زندگی کرده اند، چه عقاید و آداب و رسومی داشته اند و گذشته را چگونه و با چه روش ها و مشکلاتی پشت سر گذاشته اند؟ چرا توجیهی اساسی تا به حال به موضوع زندگی پیشینیان ما در این شهر نشده است؟ و نباید از این مسأله مهم غافل شویم که هیچ قدم و ملتی نسبت به افتخارات گذشته اش نمی تواند بی تفاوت باشد. بدون شناخت گذشته و بزرگان که قبل از ما می زیسته اند، آینده درخشان هم نخواهیم داشت. با توجه به این مسأله مهم تصمیم گرفتم که یک تحقیق کلی پیرامون آداب و رسوم شهرمان داشته باشم شاید برای آیندگان فایده داشته باشد. آن ها نیز بدانند که مردم مهربان و قهرمان و با فرهنگ شهر رفسنجان چگونه زندگی می کرده اند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فصل سوم
روش تحقیق
روش تحقیق
مشاهده میدانی با دیگر روش های مشاهده از آن رو متفاوت است که تنها به جمع اوری داده ها منحصر نمی شود، بلکه در درون آن نظریه سازی نیز صورت می گیرد. معمولاً تحقیق میدانی می کوشد که از کم و کیف جریانی عادی، اما غیر قابل پیش بینی سردراورد، یعنی ابتدا به مشاهده ی اجمالی قضیه می پردازد. با به دست آمدن نتایج کلی تجربی به انواع دیگری از روش های مشاهده روی می آورد و در انتها به بازنگری نتایج کلی می پردازد و … یکی از نقاط قوت تحقیق میدانی همانا جامعیت چشم اندازی است که در اختیار محقق قرار می دهد. در این نوع تحقیق با رویارویی مستقیم پدیده ی اجتماعی مورد مطالعه و مشاهده هر چه کامل تر آن می تواند درک عمیق تر و کامل تری از ان پدیده به دست می آورد. محقق میدانی در نگرش ها و رفتارهای افراد تفاوت های ظریفی می یابد که با دیگر روش های تحقیق نمی توان این تفاوت ها را بیان کرد. تحقیق میدانی به خصوص برای مطالعه ی فرآیندهای اجتماعی که در طول زمان کامل می شود، مناسب است. مشاهده مستقیم در میدان به ما این امکان را می دهد که ارتباطات و رد و بدل های ظریفی را کشف کنید که پیش بینی با سنجش آن ها از راه های دیگر امکان پذیر نیست.
تحقیق میدانی را برخی معادل تحقیق کیفی می گیرند؛ چرا که مشاهدات معمولاً به زبان عادی و روزمره مانند روزنامه ها بیان می شود. در واقع، هدف تحقیقات میدانی اغلب در آن است که مشاهده جهان بر اساس چهارچوب مربع افراد مورد بررسی قرار می گیرد. از این رو، رویسن معتقد است: «ممکن است محققان میدانی به گونه ای فعال در زندگی افراد و موقعیت های مورد مطالعه شرکت جویند». البته یافتن فرمولی مناسب در مورد نحوه انجام این تحقیق چندان آسان نیست. از این رو، پونکری می گوید: «محقق در صورتی می تواند به اطلاعات لازم دسترسی پیدا کند که صادقانه بخواهد از منظری تازه به دیپران بنگرد و مطالبی را درباره ی آن ها یاد بگیرد». از همین روست که بسیاری از دانشجویان مجذوب تحقیقات میدانی می شوند؛ چون انجام تحقیق میدانی مستلزم برقراری ارتباط با مردمان غیر از جامعه محقق است. در این باره نویمان می گوید: «در این روش علم ریاضی خشک و بی روح، با آمارهای پیچیده و فرضیه های قیاسی انتزاعی کاربردی ندارد، بلکه در این روش یک تعامل، اجتماعی مستقیم و رویارویی تحقیق میدانی بیشتر مورد توجه کسانی است که به مشاهده مردم با اتخاذ رهیافتی انعطاف پذیر در زمینه انجام تحقیق علاقه مند هستند. افزون بر آن، گزارش های تحقیق میدانی می تواند تبیین های جالبی درباره ی دنیاهای اجتماعی ارائه کند که شامل افراد بی خانمان، گروه های پلیس، اتاق های انتظار و مجموعه های هنری و نظایر آن باشد. در تحقیق میدانی، محقق به طور مستقیم به گفتگو و مشاهده افراد می پردازد. در ضمن تعاملی که محقق در طی سال ها و ماه ها با این افراد دارد، در زمینه های گوناگونی به یادگیری می پردازد؛ از جمله تاریخچه ی زندگی افراد، سرگرمی ها و علایق، عادت ها امیدها، محقق ضمن آن که افراد جدیدی را ملاقات می کند، درستی مطالبی را گسترش می دهد و دنیاهای اجتماعی جدیدی را کشف می کند که می تواند سرگرم کننده و آموزنده باشد. البته در عین حال تحقیق میدانی مستلزم صرف وقت زیادی است، از نظر عاطفی، بر فرد فشار می آورد و گاهی اوقات نیز می تواند به لحاظ جسمانی مخاطره آمیز باشد. حال سؤال این است که سؤالات مناسب برای تحقیق میدانی چیست؟ شما در چچه زمانی می توانید از تحقیق میدانی استفاده کنید. انجام تحقیق میدانی آن گاه مناسب است که سؤالات تحقیق مستلزم فهم و درک و تووصیف گروهی از مردم باشد که با یکدیگر در حال تعامل هستند. از این رو، محققان میدانی افراد را در محیط طبیعی شان مورد مطالعه قرار می دهند. در این روش محقق اجتماعی باید به گونه ای مستقیم با مردمان بومی تعامل برقرار کرده و با آن ها زندگی کند. بدین گونه رسوم، باورها و فرآیندهای اجتماعی را یاد بگیرد. در تحقیق میدانی باید در طی یک تا دو سال صورت گیرد و با بهره گرفتن از زبان بومی انجام شود و محقق ضمن مشارکت در فعالیت ها بر اساس مقولات بومی به اندیشه بپردازد. محقق میدانی به بررسی معانی اجتماعی می پردازد و چشم اندازهای چندگانه در محیط های اجتماعی و طبیعی را مورد درک و فهم قرار می دهد. مشارکت مستقیم محقق در میدان، اغلب دارای تأثیر عاطفی است. تحقیق میدانی می تواند سرگرم کننده و هیجان انگیز باشد. در عین حال تحقیق میدانی بیش از انواع دیگر روش ها موجب شکل گیری مجدد دوستی ها، خانوادگی، هویت شخصی یا ارزش های خاص می گردد. ارزش و اعتبار کار میدانی بسیار بالاست، اما نه در صرف هزینه های مادی، بلکه در کوشش های جسمانی و روانی که صورت می گیرد. انجام تحقیق میدانی بسیار مشکل و طاقت فرساست و مستلزم داشتن دو نوع زندگی به طور همزمان است. محقق میدانی به ندرت از مراحل معین پیروی می کند. در واقع انعطاف پذیری مزیت اصلی تحقیق میدانی است که به محقق اجازه می دهد که در تحقیق تغییر جهت دهد و از راهبردهای تازه استفاده نماید. محقق میدانی به خوبی فرصت ها را شناسایی کرده و از آن ها استفاده می نماید که در این میان، شنونده بودن نقش مهمی را ایفا می کند.
محقق میدانی به شیوه های مختلفی به نوشتن یادداشت های میدانی می پردازد. یادداشت های میدانی کامل دارای انواع و سطوح گوناگونی هستند که چهار سطح از یادداشت های میدانی را می توان به توصیف درآورد:
۱- یادداشت برداری سریع
۲- یادداشت های توأم با مشاهده مستقیم
۳-یادداشت های مبتنی بر استنباط محقق
۴- یادداشت های تحلیلی
تحقیقی که در پیش دارید بر اساس میدانی می باشد و حاصل ساعت ها سؤال و تحقیق از سالمندان عزیز و بلند مرتبه این شهر می باشد. زنان و مردانی که گذشت زمان را بر چهره ی آنان می توان دید، اما هنگامی که پای سخنان آنان می نشینید، آن چنان طراوت و تازگی در کلام آن ها می باشد که دوست دارید ساعت ها در محضرشان بنشینید و فقط به سخنان آن ها گوش فرا دهید، گاه سکوت می کنند، انگار مطلبی را در ذهن خود مرور می کنند. گاهی لبخند می زنند و گاهی اشک در چشمانشان حلقه می زند. ذکر آداب و رسوم گذشته گاهی برای آنان بسیار جذاب و دل چسب می باشد و گاهی آن ها را ناراحت می کند. البته برخی افراد نیز از ذکر خاطرات و رسوم گذشته طفره می روند و دوست ندارند که درباره ی آن حرفی بزنند. در نوشتن این پایان نامه سعی بر آن شده که افراد زیادی اعم از زن و مرد، باسواد و بی سواد، صحبت شود و مطالب زیادی پیرامون آداب و رسوم گذشته شهر تاریخی رفسنجان جمع آوری به رشته تحریر درآید، تا هم کمکی به غنای فرهنگی ما شود و هم این آداب و رسوم نوشته و حفظ شده و به دست آیندگان برسد. انشاءالله که این تلاش مورد قبول خداوند متعال قرار گیرد و حق مطلب برای این مردم فهیم و با فرهنگ این شهر تا حدی ادا شود.
فصل چهارم
یافته های تحقیق
۴-۱- بخش اول: موقعیت جغرافیایی – تاریخی
۴-۱-۱- موقعیت تاریخی
در مورد تاریخچه پیدایش شهر رفسنجان که در گذشته به بهرام آباد[۱] معروف بوده است. برخی از جغرافی دانان قرون اولیه اسلامی که در مورد این ناحیه نظراتی مطرح نموده اند، از بهرام آباد با نام اناس یاد کرده اند. گی لسترنج، محقق انگلیسی که در زمان ناصرالدین شاه در ایران به سر می برده است، در کتاب سرزمین های خلافت شرقی از قول اصطخری و مقدسی می نویسد: «از رودان تا شهربابک سه روز راه بود … » با توجه به این فاصله می توان گفت که دو شهر مهم ولایت رودان که ابان و اناس در واقع همان انار و رفسنجان امروزی هستند که روزگاری متعلق به فارس بوده و بعدها به توابع کرمان پیوسته اند. لسترنج نیز محل شهر اناس را در حدود بهرام آباد ذکر کرده است. بنا به گفته ی دکتر حمید بهرامی از تغییر اراضی در این محل به وسیله ی باغ های پسته، آثار کمی از شهر اناس وجود داشته است که بیشتر در زیر زمین مدفون بوده است و در بعضی موارد آثار ستون هایی از ساختمان های این شهر و یا اشیایی مانند کاسه، چراغ و سکه های قدیمی در آن جا کشف شده است.[۲]
سیر تحول جمعیت شهرستان رفسنجان در فاصله ی سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۷۹

۱۳۳۵ ۹۱۲۲ ———
۱۳۴۵ ۲۱۴۲۵ ۱۰۱۰۴۲
۱۳۵۵ ۳۶۰۲۵ ۱۴۰۳۸۰
۱۳۶۵ ۷۱۱۴۳ ۱۷۸۹۱۷
۱۳۷۰ ۱۰۰۲۸۴ ۲۱۳۵۷۷
۱۳۷۹
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:05:00 ب.ظ ]




فرمانروایی ابو الفوارس‏:
در سال ۴۱۵ ه. ق ابو شجاع سلطان الدوله بن ابى نصر بهاء الدوله در شیراز به رحمت ایزدى پیوست‏ و خلف الصدقش ابو کالنجار در اهواز بود. بنابراین ابو الفوارس برادر سلطان الدوله حکمران کرمان سبقت جسته، زودتر از ابى کالنجار وارد شیراز شد و بر اریکه سلطنت نشست.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ابو کالنجار لشکرى فراهم کرد و از اهواز به طرف شیراز حرکت نمود و ابو الفوارس ابو منصور حسن بن على فسوى وزیر خود را به عنوان فرمانده سپاه انتخاب کرد، و به استقبال ابو کالنجار رفت. در این نبرد ابو کالنجار پیروز شد و ابو منصور وزیر شکست خورد و چون خبر شکست به ابو الفوارس رسید، شیراز را رها کرد و به طرف کرمان رفت[۵۱۹] و ابو کالنجار وارد شیراز شد، و بر سریر سلطنت نشست.[۵۲۰] بعد از تمکن ابوکالیجار در مملکت فارس و رنجیده خاطر شدن گروهی از اهل حل و عقد و اعیان لشکر دیالمه از ابو کالنجار، به گروهی از دیالمه که در منطقه فسا توقف داشتند و خود را از هواخواهان ابو کالنجار مى‏دانستند نامه نوشتند و آنها را از سوء سلوک ابو کالنجار مطلع نمودند، و طرفدار پادشاهی ابو الفوارس شدند. بنابراین بر ابوکالنجار شورش کردند، و ابو کالنجار بدون مقاومت از شیراز به شهر نوبندگان رفت و به علت گرمى هواى نوبندگان، ابو کالنجار و همراهانش مریض شدند، و به شعب بوان در نزدیکی نوبندگان نقل مکان نمودند. بعد از حرکت ابو کالنجار از شیراز دیالمه شیرازى و دیالمه فسوى، به ابو الفوارس نامه نوشتند و او را ترغیب به عزیمت به سمت شیراز نمودند. پس از آمدن او ازکرمان به فارس، او به عنوان پادشاه انتخاب شد.[۵۲۱] ابى الفوارس از آنجا قصد شعب بوان کرد و رو به ابى کالیجار نمود، که پس از جنگ با وی او را از بلاد بیرون کرد. لیکن به وسیلۀ نامه نگاری ها مملکت فارس به ابو الفوارس و خوزستان به ابو کالنجار تعلق گرفت، و ابو الفوارس شیراز را، و ابو کالنجار شهر ارّجان را به عنوان مقر سلطنت انتخاب نمودند.[۵۲۲] از سوی دیگر وزیر ابى الفوارس مردم را بهم انداخت و دل آنها را به فساد آلوده و مصادره‏شان نمود، و به خود اجازه داد مال ابى کالیجار و دیلمیانى که با وى بودند بگیرد و گرفت. در این هنگام عادل بن مافنه صندل خادم را برانگیخت که به شیراز برگردد. وى نعمت بزرگى را در شیراز به جاى گذاشته بود و او با ابى کالیجار یکى شد و دیلمیان مطیع و همراه ابن مافنه بودند، و اوضاع و احوال بدتر از آنچه بود شد.[۵۲۳] ابوکالیجار و عم او ابی الفوارس پس از چند ماه نقض عهد کردند و پس از گرد آوری لشکر، دو سپاه بین بیضاء و استخر تلاقی نمودند. و این بار هم ابو الفوارس شکست خورد و به طرف داراب رفت، و ابو کالنجار در شیراز متمکن شد. شهر استخر با ابو کالنجار جنگ کرد امّا ابو الفوارس دوباره شکست خورد و به کرمان رفت و ابو کالنجار در مملکت فارس به حکمرانى مشغول گردید، و البته اهل شیراز از ابو کالنجار کراهت خاطر داشتند.[۵۲۴]

تصرف عراق بوسیله مشرف الدوله:‏
پس از بالا گرفتن کار ابى على مشرف الدوله بن بهاء الدوله، وی مخاطب به امیر الامراء گردید و سپس عراق را تصرف کرد و برادرش سلطان الدوله را از آنجا راند. سبب این رویداد این بود که سپاهیان بر سلطان الدوله شورش کردند و مانع از حرکت وى شدند و خواست ترتیبى به کار مشرف الدوله در ملک دهد. به سلطان الدوله مشورت داده شد او را دستگیر نماید، و او نتوانست این کار را بکند. سلطان الدوله خواست به واسط برود سپاهیان گفتند فرزند یا برادر خود مشرف الدوله را باید نزد ما بگذارى. سلطان الدوله با برادرش مکاتبه کرد. او نخست امتناع ورزید و سپس بعد از مراجعه دیگر پذیرفت، و با هم اتفاق نمودند و در بغداد همدیگر را دیده و قرار آنها بر این شد، که ابن سهلان را به خدمت نگیرند، و با این قرار سلطان الدوله بغداد را به قصد اهواز ترک کرد، و برادرش مشرف الدوله به عنوان جانشین او در بغداد ماند.
امّا همین که سلطان الدوله به تستر رسید ابن سهلان را وزیر کرد، و مشرف الدوله از این کار متوحش گردید. سلطان الدوله وزیر خود ابن سهلان را مأموریت داد که برادرش مشرف الدوله را از عراق بیرون کند. مشرف الدوله سپاه بسیار از ترکهاى‏ واسط و ابو الأغر دبیس بن على بن مزید متشکل ساخت و با ابن سهلان نزدیک واسط نبردکرد. ابن سهلان منهزم شد و در واسط متحصن گردید، سپس مشرف الدوله او را محاصره و بر او سخت گرفت. به علت این نبردها نرخها گران شد به طوری که مردم گوشت چارپایان حتى سگ را می خوردند. همین که ابن سهلان ادبار کار خویش نگریست شهر را تسلیم نمود و مشرف الدوله را سوگند داد و از شهر بیرون آمد، آنگاه مشرف الدوله به خطاب شاهنشاه مخاطب شد و این رویداد در آخر ذى الحجه بود. دیلمیان که در واسط مقیم بودند به خدمت او در آمدند و با وى روانه شدند، و او براى آنها سوگند یاد کرد و اقطاع به آنها داد و با برادرش جلال الدوله ابو طاهر متفق شدند.[۵۲۵] همین که سلطان الدوله این اخبار را شنید از اهواز به ارّجان‏ رفت و خطبه به نام وى در عراق قطع شد. در آخر محرم سال چهار صد و دوازده به نام برادرش در عراق خطبه خوانده شد، و على بن سهلان و کحل دستگیر شدند. سلطان الدوله از شنیدن آن اخبار دچار ضعف گردید و با چهار صد سوار رزمجو به فارس رفت. درآمدهاى دولتى کاهش یافت و آبادیهاى بین راه را غارت نمودند. ترکهائى که در اهواز بودند گرد هم جمع شدند و با یاران سلطان الدوله جنگیدند و به نام مشرف الدوله شعار دادند و از هواخواهان او شدند؛ و راه بر کاروان بریدند و اموالشان راگرفتند و به دنبال کار خود رفتند؛ و دنباله این ماجرا و شرح این سری نبرد ها که از عهده این تحقیق خارج است و شرح آن درتاریخ ابن خلدون ثبت است.[۵۲۶]

فرمانروایی ملک رحیم (۴۴۰- ۴۴۷):
ابو کالیجار[۵۲۷] در سال ۴۴۰ ه. ق در سفرى به کرمان براى سرکوب عامل یاغى خود فوت کرد. مردم بغداد با پسرش ابو نصر خسرو فیروز که الملک الرحیم لقب یافته بیعت نمودند، امّا ابو کالیجار شش پسر داشت که هر کدام داعیه سلطنت و گرفتن مقام پدر را داشتند. یکی از آنها به نام ابو منصور فولادستون شیراز را تصاحب نمود، لیکن ملک رحیم به دستیارى برادر دیگر خود به نام ابو سعد خسرو شاه فولاد ستون را دستگیر نمود و بر شیراز استیلا یافت؛ و برادر را در قلعه اصطخر محبوس ساخت؛ و ارّجان‏ را هم به برادر چهارم خود ابو طالب کامروا سپرد. او و ابو سعد بر این نواحى مسلط بودند.[۵۲۸] ملک رحیم از اهواز به سمت بلاد فارس حرکت کرده، و چون به نواحى شیراز رسید سپاهى از اتراک و دیالمه که در شیراز ‏بودند به استقبال او شتافتند، امّا روز دیگر که ملک رحیم مى‏خواست که به شهر شیراز وارد شود، میان ترکان فارس و ترکان بغداد جنگ شد. با وجود پیروزی بغدادیان، او شیراز را ترک کرد و به عراق عرب برگشت. چون ملک رحیم می دانست ترکان طرفدار برادرش ابو منصور فولادستون که در قلعه اصطخر ‏بود هستند، به آنها اعتماد نداشت. بنابراین ملک رحیم بالضّروره به جانب بغداد مراجعت نمود، و چون به اهواز رسید در آنجا توقّف نمود. او برادران خود ابو سعد و ابو طالب را در ارّجان‏ گذاشت و خود به جانب بغداد رفت، تا آنکه در سال ۴۴۱ ه. ق فولاد ستون از حبس گریخت، و جماعتى از دیالمه دور او را گرفتند و او را بر سریر حکومت فارس نشاندند. ابو منصور چون بر فارس استیلا یافت، فوراً لشکرى آماده نمود وبه سمت ارّجان حرکت کرد. ابو سعد و ابو طالب چون طاقت مقاومت او نداشتند ارّجان را رها کردند و پیش ملک رحیم رفتند. ابو منصور ارّجان را به حوزه تصرّف درآورد و متوجّه اهواز گشت. فولاد ستون نیز موفق شد فارس را تحت امر خود در آورد و در رامهرمز بر سپاهیان سه برادر غلبه کند، امّا سال بعد چون لشکریان بر فولاد ستون شوریدند، و او به تخلیه آنجا مجبور گردید.[۵۲۹]
در سال ۴۴۳ ه. ق ملک رحیم اصطخر و شیراز را تسخیر نمود و فولاد ستون چاره‏اى ندید جز آنکه از طغرل سلجوقى مدد بطلبد. طغرل نیز از اصفهان سپاهى گران‏ به یارى فولاد ستون فرستاد و فولاد ستون در اهواز به سختى ملک رحیم را منهزم ساخت.
در ۴۴۵ ه. ق شیراز را از برادر خود ابو سعد گرفت و به نام طغرل سلجوقى و برادر خویش ملک رحیم، و پس از ایشان به اسم خود خطبه خواند و بر فارس مستولى شد.[۵۳۰]

چیره شدن ملک رحیم بر شیراز:
در محرم سال۴۴۷ ه. ق یکى از فرماندهان بزرگ دیلمى به نام فولاد که قلعه استخر را در تصرف داشت به شیراز رفت و پس از ورود به آنجا امیر ابا منصور فلاستون فرزند ملک ابى کالیجار را از شیراز راند، و از آنجا به فیروز آباد رفت و در آن محل اقامت گزید.
فولاد خطبه به نام سلطان طغرل‏بیک را در شیراز قطع کرد و بنام ملک رحیم و برادرش ابى سعد خطبه خواند، و به آنها نامه نوشت و وانمود کرد که در اطاعت آنها است. ملک رحیم و ابى سعد می دانستند که فولاد فریبکارى و خدعه می نماید. ابو سعد در ارّجان‏ بود و به اتفاق برادر خود امیر ابو منصور پس از قرار خود مبنی بر اطاعت از برادرشان ملک رحیم، با سپاهی انبوه به شیراز رفتند و فولاد ستون را محاصره نمودند. پس از به درازا کشیدن مدت محاصره و به وجود آمدن قحطی مردم از گرسنگی مردند و سکونت در شهر برای فولاد مشکل شد. بنابراین همراه عده ای از دیلمیان که با او بودند فرار کرد و به نواحى بیضاء و قلعه استخر رفت، و امیر ابو سعد و امیر ابو منصور و سپاهیانشان وارد شهر شدند و آنجا را متصرف شدند.[۵۳۱]

جنگ میان هزار سب و فولاد:
سلطان طغرل ‏بیک بصره، ارّجان، خوزستان و شیراز را براى هزار سب بن بنکیر بن عیاض در قبال سیصد و شصت هزار دینار تضمین و به وى واگذار کرده بود، و امر کرد در اهواز بدون نواحى که تضمین آنها را کرده است به نام خود خطبه بخواند، و قرمیسین و توابع آن را به امیر ابا على بن ابى کالیجار به اقطاع داد. رسولتکین عموزاده سلطان به همراهى فولاد بر متصرفات هزار اسب تاخت و قصد ارّجان‏ کرد و آنجا را غارت نمود.[۵۳۲]
هزار اسب در آن موقع با طغرل‏بیک در موصل و الجزیره بود، همین که سلطان از امور آن ناحیه فراغت پیدا کرد هزار سب را به بلاد خودش فرستاد و دستور جنگ با رسولتکین و فولاد را به وى داد. هزار سب به بصره آمد و در آنجا تاج الدین بن سخطه علوى و ابن سمحا یهودى را یکصد و بیست هزار دینار مصادره کرد، و از بصره برای جنگ با رسولتکین و فولاد حرکت کرد و با آنها تلاقى و جنگ شدیدى کرد. در آن گیر و دار فولاد کشته شد و رسولتکین پسر عم سلطان اسیر شد و هزار سب او را نگه داشت. رسولتکین از او تقاضا کرد که وى را به دار الخلافه بفرستد تا خلیفه از وى شفاعت کند و هزار سب تقاضاى او را انجام داد.
پس از مراجعه و گفتگو قرار بر این شد که به بند کشیده شود و دستخط خلیفه در این باره چنین صادر شد که: «جایگاه رکن الدین - مقصود طغرل‏بیک است- نزد ما چنان است که اقتضاء کرده چنان کنیم که با دیگرى نکرده بودیم. زیرا که عادت بر این جارى نبود کسى در این گرامى خانه به بند کشیده شود و ناگزیر رضاى ما در جوابگوئى کارى است که انجام شده است. رئیس الرؤساء به طغرل نامه نوشت تا آنکه راضى شد.» در روزگاران خاندان بویه، دار الخلافه پناهگاه هر خائفى از وزیر و عمید و غیر ذلک بود در ایام سلجوقیان به راهى غیر از آنچه مرسوم بود رفتند، و این نخستین کارى بود که کردند.[۵۳۳]
در سال۴۳۳ ه. ق ابو منصور فولادستون صاحب فارس، هزار اسب‏ بن بنکیر، و منصور بن حسین اسدى و سایر دیالمه و اتراک ارّجان‏ به قصد تسخیر تستر- شوشتر امروزی- به سمت آن ناحیه حرکت کردند. ملک رحیم پس از آگاهی از این ماجرا فوراً لشکرى برای نبرد با ایشان فرستاد. پس از نبردی چند، لشکر ملک رحیم غالب شدند و جمع زیادی از ایشان را دستگیر کرده و پیش ملک رحیم فرستادند. و از ادبار طالع ابو منصور، در این وقت در اردوى هزار اسب اراجیف شایع شد که ‏ابو منصور در شیراز فوت کرده است. بواسطه شیوع این خبر، جمع زیادی از یاران هزار اسب از او جدا شدند و به ملک رحیم پیوستند. ملک رحیم پس از آگاهی از این امر به طرف رامهرمز، که سپاه هزار اسب در آنجا فساد بسیار مى‏کردند حرکت کرد. پس از نبرد لشکر هزار اسب شکست خورد و شهر رامهرمز نیز در سال ۴۴۳ ه. ق توسط سپاه ملک رحیم تصرّف شد.[۵۳۴]
در اثناى این حال کوتوال قلعه اصطخر ابو نصر بن خسرو، به علت دستگیری دو برادر خود توسط هزار اسب و به امر ابو منصور، فردی را پیش ملک رحیم فرستاد و تقاضا نمود که امیر یکى از برادران خود را به این قلعه بفرستد، تا قلعه را به او بسپارد، و متعهّد شد که تمامى قلاع فارس را جهت ایشان مسخّر سازد.
پس از شنیدن این خبر ملک رحیم فوراً برادر خود ابو سعد را با لشکرى انبوه به اصطخر فرستاد. چون ابوسعد به موضع دولت‏آباد رسید، اکثر سپاه از دیالمه و ترک که از ابو منصور آزرده‏ خاطر بودند، از شیراز به استقبال او رفتند و به او ملحقّ شدند. ابو سعد از دولت‏آباد به طرف قلعه اصطخر آمد و ابو نصر بن خسرو فى الحال از قلعه بیرون آمد و با ابو سعد ملاقات نمود و قلعه به ابوسعد تسلیم شد. پس از استیلا بر این قلعه مستحفظان قلاع دیگر همه اطاعت نمودند قلعه های خود را تسلیم نمودند. ابو سعد به سمت شیراز حرکت کرد، چون شیراز بى‏صاحب بود و ابو منصور فولادستون در ارّجان ‏بود.
پس از آگاهی ابو منصور فولادستون بر این قضایا به همراه هزار اسب و منصور بن حسین اسدى از ارّجان روى به اهواز نهاد و بعد از تلاقى فریقین، چون ملک رحیم اکثر سپاه خود را همراه برادر خود ابو سعد فرستاده بود و خود با جمعى معدود طاقت مقاومت در مقابل آنها را نداشت، از اهواز به جانب واسط رفت، و ابو منصور از آنجا مراجعت نمود و برای دفع برادرش ابو سعد به سمت شیراز رفت.
ابوسعد از شیراز برای جنگ با او بیرون آمد و میان دو برادر جنگ عظیمى روى داد. سرانجام ابوسعد پیروز شد و ابو منصور فرار کرد و به قلعه مهندر پناه آورد. بار دیگر به صورت مکرّر میان آنها محارباتی رخ داد، که در بیشتر مراتب ابو سعد غالب بود. سرانجام چون ابو منصور دید که به هیچ‏ وجه نمى‏تواند بر ابو سعد غلبه کند، بالضّروره ترک جنگ و جدال نمود و در قلعه مهندر فرونشست، و پس از چندی باز به ولایت فارس راه‏ پیدا کرد.[۵۳۵]
در سال ۴۳۵ ه. ق ابو منصور فولادستون بن الملک ابو کالیجار از قلعه مهندر بیرون آمده و متوجّه شیراز شد و برادرش ابو سعد را شکست داد، و بر شیراز و نواحى اطراف آن استیلا یافت. ابو سعد باز به جانب بغداد رفت و ابو منصور در تمامى بلاد فارس رؤوس منابر را به اسم طغرل بیگ مزیّن گردانید.
همچنین در سال ۴۳۵ ه. ق ملک رحیم ولایت بصره را از دست برادر خود ابو على انتزاع نمود و به بساسیرى[۵۳۶] تفویض نمود. تفصیل این مجمل آن است که در سال سابق، خبر به ملک رحیم رسیده بود که ابو على که از طرف او والى ولایت بصره بود عصیان کرد. بنابراین ملک رحیم وزیر خود را با بساسیرى از راه دریا به آن ناحیه فرستاد و خود با لشکرى انبوه از راه خشکى عازم آنجا شد. پس از آگاهی ابو على از این امر، لشکری آماده کرد و به استقبال ایشان رفت، و بعد از محاربات متعدد بصریان طاقت نتوانستند مقاومت کنند و روى به گریز نهادند، سپس بصریان از راه آب منهزم شده و به بصره رفتند. لشکریان الملک الرحیم نیز بر دجله و تمام رودهاى اطراف چیره شدند، و سپاهیان از راه خشکى از منزل به مطار رو به بصره نهادند. همین که نزدیک به آنجا شدند پیکهاى ربیعه و مضر به آنها رسید؛ و زینهار می خواستند، و پس از پذیرش خواسته بصریان و امان دادن به آنها ملک رحیم وارد بصره شد و مردم نیز از ورود او خوشحال شدند؛ و رسولان دیلمیان مقیم خوزستان نیز وارد شدند و مراتب اطاعت خود از ملک رحیم را عرض نمودند، اما برادرش ابو على فرمانرواى بصره به شط عثمان رفت؛ و خندقى حفر کرد و در آنجا متحصّن شد. ملک رحیم پس از استخلاص ولایت بصره به سمت آن قلعه حرکت کرد، و ابو على پس از اطلاع از این امر از آن قلعه به طرف عبادان رفت. از عبادان به کشتى نشسته به مهروز- مهروبان- آمد و سپس از راه خشکی وارد ارّجان شد تا بتواند از آنجا نزد سلطان طغرل بیک برود، و به کمک او ملک رحیم و لشکریانش را از بصره بیرون کند.[۵۳۷] در سال۴۴۵ ه. ق طغرل‏بیک ناخوش احوال و بیمار به اصفهان رسید، و تب و لرز شدید او را تا دم مرگ برد اما بهبود یافت. در آن موقع بود که امیر ابو على بن ملک ابى کالیجار که حکمران بصره بود و همچنین هزار اسب بن بنکیر بن عیاض حکمران ایذج که پس از استیلاى ملک رحیم بر بصره و ارّجان‏ از وى بیمناک شده بود، به اصفهان رسیدند و نزد سلطان طغرل‏بیک فرود آمدند، و در اصفهان به خدمت ایشان رسیدند. طغرل بیگ مقدم ابو على را غنیمت دانسته در اعزاز و اکرام وکمک مادی به او کمال اهتمام را نشان داد؛[۵۳۸] و دختری از نزدیکان خود را به عقد او در آورد؛ و جریادقان را با دو قلعه دیگر که در آن نواحى بود، به او ارزانى داشت. امّا ملک رحیم بعد از تسخیر ولایت بصره و تفویض آن به بساسیرى به جانب ارّجان حرکت کرد؛ جمعى را که ابو منصور فولادستون پیش طغرل بیگ برده لشکرى از وى گرفته بودند و درآن حال در ارّجان ‏بودند گوشمال داد؛ و بعضى را به سیاست رسانید و جمعى را اخراج کرد؛ و ارّجان را دوباره تصرّف نمود. تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران می گوید سرانجام ملک رحیم از بصره به اهواز رفت و رسولانى بین او و منصور بن الحسین و هزار سب رفت و آمد نمودند، تا سرانجام با همدیگر صلح کرده و ارّجان و تستر از آن ملک رحیم شد.[۵۳۹]

پیروزى ملک رحیم در ارّجان:‏
در جمادى الاولی سال۴۴۵ ه. ق، ملک رحیم بر شهر ارّجان چیره گردید و سپاهیانى‏که در آنجا بودند و در رأس آنها فولاد بن خسرو به طاعتش گردن نهادند. آبادیهاى مجاور ارّجان را شخصى زورگو که خشنام[۵۴۰] نامیده می شد، متصرف و بر آنها چیره شده بود. فولاد سپاهى بدان ناحیه فرستاد، او را منکوب کرد و از آن نواحى بیرون کرد و آن ناحیه مزید بر متصرفات ملک رحیم شد. در این احوال هزار سب بن بنکیربه علت ناسازگاری با ملک رحیم از این پیش آمد بیمناک شد. بنابرین با واسطه قرار دادن فولاد و بیان خواسته خود به صورت تضرع آمیز موفق شد همجوار ی ملک رحیم را به دست آورد.[۵۴۱]

تسخیر ایران به دست سلجوقیان:
مرگ ابو کالیجار بویهى در سن چهل سالگى (سال قمرى) در روز ۱۵ اکتبر ۱۰۴۸/چهارم جمادى الاولى ۴۴۰ هجرى هنگام اردوکشى، در شهر جناب در کرمان‏ کار سلجوقیان را آسان نمود. یعنى به زودى جنگ برادرکشى میان پسران وى، ابو منصور پولاد ستون، و ابو نصر خسرو پیروز، الملک الرحیم، وارث بین النهرین، به پا گشت. این جنگها باعث شد که فارس و مخصوصا پایتخت آن شیراز (۹/ ۳ تا ۶/ ۴/ ۱۰۴۹ میلادى برابر شوال ۴۴۰ هجرى؛ و ۳/ ۸ تا ۱/ ۹ سال ۱۰۴۹ میلادى برابر ربیع الاول ۴۴۱ هجرى؛ و تابستان ۱۰۵۱؛ و ۶/ ۱ تا ۴/ ۲/ ۱۰۵۲ رمضان ۴۴۳ هجرى) و همچنین اهواز (۲۷/ ۳ تا ۲۵/ ۴ سال ۱۰۵۰ میلادى برابر ذو القعده ۴۴۱ هجرى و ۲۳/ ۸ تا ۲۰/ ۹ سال ۱۰۵۰ میلادى برابر با ربیع الثانى ۴۴۲ هجرى) و مانند آن دو منطقه نیز رامهرمز مکرر دست به دست گردد. بدیهى است که اختلافات و تضادهاى بسیار میان ترکان فارسى و بغدادى و همچنین میان ترکان و دیلمیان در این باره تأثیر بسزائى داشت.
سرانجام پولادستون از اصطخر طغرل بیگ را به مدد خواست. طغرل در تابستان سال ۱۰۵۱ میلادى اصفهان را تسخیر کرد و فرمانده آنجا ابو منصور فرامرز بن علاء الدوله را در یزد متوطن نمود. در حالى که برادرزاده وى آلپ ارسلان بن داود سرانجام توانست فارس را به تصرف درآورد. (۲۱/ ۹ تا ۲۰/ ۱۰ سال ۱۰۵۰ میلادى برابر جمادى الاولى ۴۴۲ هجرى) بدین ترتیب سپاه سلجوقى به جنوب غربى شیراز رسید، در صورتى که وضع بویهیان چنین بود که در میان دسته‏هاى - بخصوص ترکان- سپاه الملک الرحیم به‏طور عمومى جنبشى مبنى بر تفرقه و جدایى دیده مى‏شد، و فقط دیلمیانى که در اهواز بودند و عده‏اى از ترکهاى بغداد -که با ترکهاى دیگر دشمنى داشتند- به فرمانرواى بویهى وفادار ماندند، تا اینکه الملک الرحیم سرانجام در روز نهم سپتامبر ۱۰۵۱ میلادى (آخر ربیع الثانى ۴۳۳ هجرى) از انقلابیون در حوالى اهواز شکست خورد و به واسط عقب‏نشینى کرد. از طرف دیگر گرشاسب به عنوان نماینده فولادستون حکومت اهواز را به دست گرفت، اما به زودى درگذشت. (۱۰۵۱/ ۱۰۵۲ میلادى مطابق ۴۴۳ هجرى) هرچند در این بین دوباره ملک الرحیم موفق شد که حکومت خود را در بین النهرین مستقرسازد، و بصره را تسخیر و سعدا را ناگزیر به اطاعت‏، و ارّجان‏ را در ۱۹/ ۸ تا ۱۷/ ۹/ ۱۰۵۳ میلادى (جمادى الاولى ۴۴۵ هجرى) تصرف نماید؛ ولى در عین حال شیراز موقتا در دست ابو منصور فولادستون که دستور خواندن خطبه به نام طغرل بیگ داده بود باقى ماند. با این وصف طغرل بیگ نتوانست از تصرف مجدد شیراز (۲/ ۴ تا ۱/ ۵ سال ۱۰۵۵ میلادى برابر محرم ۴۴۷ هجرى) به دست الملک الرحیم که آنجا را مدت مدیدى محاصره کرده بود جلوگیرى نماید.[۵۴۲]
الملک الرحیم در سال ۴۴۷ ه. ق که تاریخ ورود طغرل سلجوقی به بغداد است، به دست او اسیر شد و خلیفه امر داد که به نام طغرل خطبه بخوانند. به این ترتیب الملک الرحیم آخرین دیالمه عراق است و تاریخ دستگیرى او و قطع خطبه بغداد را از نام او که به منزله ختم دوره امارت آل بویه در بغداد است، باید سال انقراض واقعى این سلسله شمرد. اگرچه برادرش فولاد ستون تا یک سال دیگر یعنى تا ۴۴۸ ه. ق زنده بود و در فارس حکومت داشته است. مدّت امارت ملک رحیم شش سال و ده روز بود.[۵۴۳] پس از آن سلطان طغرل بیک بصره، اهواز و ارّجان را به هزار اسب بن بنکیر به مقاطعه داد.[۵۴۴]
فصل پنجم: تحولات اقتصادی

مقدمه:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:05:00 ب.ظ ]




کلیات تحقیق
فصل اول: کلیات تحقیق
مقدمه
در این فصل به بیان مسئله مورد نظر، اهمیت و ضرورت تحقیق می‌پردازیم. در ادامه با بیان هدف تحقیق به شرح فرضیه‌ها و سؤالات تحقیق پرداخته و در آخر به تعاریف نظری متغیرهای تحقیق می‌پردازیم.
بیان مسئله
پاسخگویی احساس مسئولیت، الزام و تعهد و نیاز به توجیه کردن اعمال افراد نسبت به دیگران یا نسبت به خود است. مفهوم پاسخگویی همراه با تخصصی کردن نقش‌ها اهمیت پیدا می‌کند. پاسخگویی تمایل دارد که به واسطه و نظارت بیرونی دلالت داشته باشد در حالی که مسئولیت تا حد زیادتری به اخلاقیات و نظارت درونی دلالت دارد. متصدی هر شغل به پیامدهای خوب یا بد وابسته به وظیفه خود از جنبه بیرونی پاسخگو و از جنبه درونی مسئول است.
امروزه دامنه مسئولیت به صورت بالقوه‌ای بیشتر شده است و شامل طیفی از عملیاتی است که به صورت بسیار نزدیکی با تمرین اختیار و آزادی عمل نسبت به صرف انجام وظایف محوله ارتباط دارد و ممکن است فردی باشد و این در حالی است که پیامدهای مسئولیت باید در صورت نیاز به سازمان یا گروهی خاص منعکس شود و در این صورت پاسخگویی جمعی‌تر از مسئولیت است (لیندکیست،۲۰۰۳).
محیط رقابتی کسب وکارهای تجاری روز به روز شدت بیشتری می یابند. در دهه گذشته تغییرات بسیار گسترده و پرشتابی در زمینه‌های سیاست، اقتصاد، صنعت فن آوری و بازرگانی روی داده و هم اکنون نیز در حال رخ دادن است. افزایش سرعت این تغییرات ناشی از تغییر در فن‌آوری‌ها، فعالیت آزادانه و نزدیکی بازارهای جهانی، افزایش نوآوری ها، کاهش چرخه‌ی زندگی محصولات و کمرنگ شدن فاصله‌های زمانی و مکانی در فضای فن‌آوری اطلاعات بوده است. در نتیجه سازمان‌ها با بازارهایی روبرو شده‌اند که رقابت شدید و نیازهای جدید و رو به رشد مشتریان از ویژگی‌های منحصربه‌‌فرد آن به شمار می‌رود. امروزه شرکت‌ها علاوه بر تدوین استراتژی هایی برای جذب مشتریان جدید و انجام معامله با آنها درصدد برآمده‌اند تا مشتریان کنونی را نیز حفظ کنند و رابطه‌ای دائمی با آنها به وجود آورند. به عبارتی بهتر، آنها دریافته‌اند که از دست دادن یک مشتری چیزی بیشتر از دست دادن یک قلم فروش است و آن به معنی از دست دادن کل جریان خرید هایی است که مشتری می‌توانست در طول زندگی خود یا دوره زمانی که خریدار محصولات شرکت بود، انجام دهد. بعبارتی شرکت‌ها به دنبال کسب ارزش دوره عمر مشتریان خود هستند. بازاریابی رابطه مند تمام گام هایی است که شرکت جهت شناخت و ارائه خدمات بهتر به مشتریان با ارزش خود بر می دارد. بازاریابی رابطه مند، فرایند مستمر جهت شناسایی و ایجاد ارزشهای جدید برای مشتریان است که در آن منافع دو جانبه مورد توجه قرار دارد و این منافع در طول دوره عمر مشتری با او تقسیم می‌شود (تاکلا و یوسیتالو، ۱۹۹۶).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
پاسخگویی به عنوان ابزاری راهبردی در نظر گرفته می‌شود که از طریق آن عملکرد سازمانی بررسی می‌شود، رضایت و وفاداری مشتری ارتقاء داده می‌شود و کارایی عملیاتی و بهبود عملیات کسب و کار حاصل می‌گردد. از آنجا که بررسی انواع پاسخگویی هر سازمان نیازمند تعیین شاخص‌هایی برای آن سازمان می‌باشد، شناخت شاخص‌ها و تعیین میزان پایایی به مسئله مهمی تبدیل می‌شود که در این پژوهش بر مبنای مدل مفهومی استفاده شده در تحقیق محبوبی(۱۳۹۲) از ابعاد اخلاقی، مالی، عملکردی، سیاسی، فرهنگی، ساختاری، اطلاع رسانی و قانونی پاسخگویی استفاده شده است. آگاهی مستمر مدیران از مؤلفه‌های پاسخگویی، از عوامل مهم و مؤثر در حفظ و بهبود وفاداری مشتریان به شمار می‌رود. مرور ادبیات نشان می‌دهد که تحقیقات اندکی در این ارتباط انجام شده است و این دو متغیر به صورت جداگانه بررسی شده است، لذا ضرورت دارد که تلاش‌هایی در زمینه شناخت وفاداری مشتری، انواع پاسخگویی و چگونگی پیاده‌سازی اصول و روش‌های آن در بانک رفاه به عمل آید. پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه این متغیرها می‌باشد. بنابراین سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا بین انواع پاسخگویی و وفاداری مشتریان در بانک رفاه استان گلستان رابطه معنی‌داری وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
رسالت اصلی هر سازمان حصول اهداف تعیین شده در چهارچوب استراتژی سازمان است. با توجه به محدودیت های منابع و امکانات مادی و معنوی سازمان،از جمله:محدودیت های منابع مالی،محدودیت های زمانی، محدودیت های تکنولوژی، و همچنین پیچیدگی رفتار انسان(هم به عنوان کارمند و هم به عنوان مصرف کننده یا ارباب رجوع)، لازم است که هر سازمان حتما سازمان های دولتی،مخصوصا سازمان های خدماتی با بهره گرفتن از منابع مالی معین،از استعدادهای بالقوه نیروی انسانی خویش استفاده کرده و در زمان معین کالا و خدماتی قابل قبول تولید و ارائه نمایند و در عین حال،به دلیل استفاده از منابع عمومی،در مقابل مردم نیز پاسخگو باشند. از این رو یکی از اهداف اصلاحات اداری، ایجاد سیستم نوینی است که مسئولیت پذیرتر، کارآفرین تر، و اثربخش تر از قبل باشد. این اصلاحات از نظر علمی نشان دهنده توجه به مسائل پاسخگویی است زیرا اختیار تصمیم گیری بیشتری به مدیران داده، انعطاف بیشتری در عملیات اداری به وجود می آورد، برنتایج کار بیشتر تاکید می کند،و به جلب رضایت و تایید شهروندان نیز توجه دارد. حال باید دید که با این تغییرات، سازمان های دولتی و خصوصی بیشتر پاسخگو شده اند یا خیر. توجه بیشتری به نتایج کار در سازمان ها،لزوما به معنای پاسخگویی بیشتر آنها نیست.زیرا چنانچه استراتژی های مدیریت و وظایف مجددا تنظیم و تعریف شوند. سیستم پاسخگویی مناسب هم مستلزم توافق بر نتایج کار است. هم رعایت اختیارات اداری و استانداردهای کمی و کیفی کار مورد قبول، و هم نوع و چگونگی جوابگویی به مشتریان از طرف دیگر،توانایی و تمایل مردم برای سوال کردن نیز مطرح است. زیرا پرسشگری آنها موجب می شود که سازمان ها خود را پاسخگو بدانند.در عین حال الزام توجه به محیط سیاسی-اجتماعی خارج از سازمان نیز مطرح است. زیرا پرسشگری آنها موجب می شود که سازمان ها خود را پاسخگو بدانند. در عین حال،الزام توجه به محیط سیاسی اجتماعی خارج سازمان نیز مطرح است.زیرا سازمان های دولتی در میان گروه های ذی نفوذ متعدد،متفاوت و رقیب دست به عملی می زنند.از این روست که گفته شده اصلاح سیستم خدمات نظام دولتی به ویژه از نظر ساختاری پیچیده است.از نظر سیاسی مشکل آفرین،و از نظر مالی پر هزینه (ترنر و هیوم، ۱۳۷۹).
ناگفته نماند که امروزه علاوه بر سیاستمداران که با واژگانی نظیر دولت پاسخگو در قبال عملکرد و یا تحقق شعارها و اهداف انتخابات خود را مطرح می کنند، اندیشمندان در عرصه های گوناگون علمی و سازمانی نیز در توضیح و توصیف موضوعاتی نظیر: دولت خوب، اعتماد عمومی، سرمایه اجتماعی،همبستگی ملی،مشروعیت و کارآمدی؛ مفهوم واسطه ای به نام پاسخ گویی و مسئولیت پذیری را مطرح می سازند تا نهایتاً اطمینان از عملکرد خوب خدمات عمومی را برای عامه مردم فراهم سازند. با مفهوم پاسخگویی آنچه به ذهن متبادر می شود، یک یا چند پرسش است که یک مرجع دارای حق و اختیار،که پاسخی مناسب را از مقام مسئول می طلبد،آن را مطرح می کند.از آنجا که تمام افراد صاحب نقش در یک جامعه به نحوی دارای مسئولیت هستند و همچنین از حق و حقوق برخوردارند،بنابراین افراد،هم پرسشگر بوده و هم پاسخگو هستند.آنچه یک جامعه نظم یافته را از یک اجتماع آشفته متمایز می سازد،وجود یک نظام عادلانه و کارآمد از پرسش ها و پاسخ هاست؛ به گونه ای که پرسش های افراد در مجرای صحیح خود قرار می گیرد و از طریق مکانیسم های در نظر گرفته شده به افراد مورد نظر می رسد و در نهایت منجر به پاسخگویی مناسب می شود. بنابراین تمام افراد، پرسشگر هستند، اما نه از هر فردی و همگی نیز پاسخگو هستند، اما نه به هر فردی. علاوه بر نظم اجتماعی ،آنچه بر اهمیت وجود نظام پاسخگویی می افزاید،جلوگیری از به هدر رفتن منابع، استفاده از نیروی انسانی متخصص در زمینه های مختلف، و عقلانی کردن کارهاست.از طرف دیگر ماهیت پرسش ها با توجه به تنوع و تکثر کارها و عملکردها در یک جامعه، متفاوت و گوناگون است و هر پرسشی با توجه به ماهیت خود، پاسخی متناسب با خود را نیز می طلبد. این امر بر اهمیت توجه به یک نظام پاسخگویی مناسب، جهت ایجاد ارتباط میان انواع پرسش ها و پاسخ ها می افزاید. بنابراین هر دولتی نیازمند پاسخگویی است تا به طریقی عمل کند که نتیجه، مورد رضایت جامعه باشد. موضوع پاسخگویی در امر وفاداری مشتریان می‌تواند حائز اهمیت باشد و نتایج بدست آمده بتواند در اجرای استراتژی های بانک بکار آید (محبوبی، ۱۳۹۲).
اهمیت پاسخگویی در بانک رفاه به این دلیل حائز اهمیت است که نوع و روش پاسخگویی به مشتریان باعث میشود دیدگاه و نگرشی ذهنی نسبت به بانک پیدا کنند که در شرایط رقابتی بازار بسیار مهم است. بانک پاسخگو میتواند شرایط بهتری برای خود ایجاد کند و خدمات بهتری به مشتریان دهد. نتایج بدست آمده از پژوهش می‌تواند برای مدیران و کارشناسان بانک رفاه مفید واقع گردد و در پیاده سازی استراتژی‌های سازمانی کمک شایانی داشته باشد. دانشگاه با فراهم کردن ارتباط بین این مبحث در سازمان ها و کارهای پژوهشی میتواند در توسعه بحث پاسخگویی نقش فعالی ایفا کند. این نتایج پل ارتباطی برای دیگران ایجاد میکند تا با بررسی دیدگاه های متفاوت به بحث پاسخگویی بتوانند نتایج جامع تر و کامل تری در اختیار علوم مدیریت قرار دهند.
اهداف تحقیق

    •  
            1. هدف اصلی

           

       

به طور کلی هر تحقیقی برای دستیابی به هدف و منظور خاصی صورت می گیرد . هدف اصلی از پژوهش حاضر بررسی و تعیین رابطه بین انواع پاسخگویی و وفاداری مشتریان بانک رفاه استان گلستان می‌باشد.

    •  
            1. اهداف فرعی

           

       

الف ـ بررسی و تعیین رابطه بین پاسخگویی اخلاقی و وفاداری مشتریان
ب ـ بررسی و تعیین رابطه بین پاسخگویی مالی و وفاداری مشتریان
پ ـ بررسی و تعیین رابطه بین پاسخگویی قانونی و وفاداری مشتریان
ت ـ بررسی و تعیین رابطه بین پاسخگویی فرهنگی و وفاداری مشتریان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:05:00 ب.ظ ]




هر گاه قبل از تحویل کشتی یا انجام سفر، دریانوردی به واسطه حوادثی که دارای اوصاف فوق باشند غیر ممکن شود، و این عدم امکان، موقّت و اجرای قرارداد برای پس از این دوره ممکن باشد، تعهّدات یا به عبارت دیگر قرارداد تعلیق میشود. چنانچه این عدم امکان دائمی باشد، قرارداد منفسخ شده و تعهّدات طرفین در باره انجام سفر و پرداخت اجارهبها ساقط میشود. امّا در حقوق کامنلا پروندههایی وجود دارد که در خصوص آنها، حکمی خلاف نظری که در فوق ارائه گردید، صادر شده است. در بسیاری از پروندههای اجاره کشتی، این مشکل به وجود میآمد که به دلیل آسیبدیدگی کشتی، مسدود شدن راه بندر مقصد در اثر جنگ یا به هر دلیل دیگری که انتساب آن به مالک کشتی امکان نداشت، او نمیتوانست، کشتی را در زمان و مکان تعیین شده، آماده اجرای تعهّد نماید. در اینگونه موارد این پرسش مطرح میشود که آیا تأخیر حاصل در اثر این حوادث موجب انحلال عقد اجاره میشود یا خیر؟ از جنگ جهانی اوّل به این سو، دعاوی فوق، دادگاههای انگلستان را به پذیرش نظریه انتفای قراردادها نزدیک کرد. این نظریه امروز در مورد عدم امکان واقعی یا حقوقی، در مورد تغییر اوضاع و احوال هم به کار برده میشود. منشأ ظهور این تحوّل پرونده مربوط به قرارداد اجاره کشتی به منظور انجام یک سفر دریایی فوری بود[۳۲۴]. به موجب این قرارداد، کشتی میبایست از بندر لیورپول به بندر نیوپورت رهسپار میشد و از آنجا کالایی را به مقصد سانفرانسیسکو حمل میکرد. در روز اوّل سفر، کشتی خارج از لیورپول به گل نشست و شناور ساختن دوباره آن شش هفته به طول انجامید و برای انجام تعمیرات لازم نیز شش ماه دیگر وقت صرف شد. در این پرونده از هیئت منصفه پرسش شد که آیا مدّت زمان لازم برای خارج کردن کشتی از گل و انجام تعمیرات لازم برای آماده به کار کردن کشتی جهت حمل محموله آنقدر طولانی بوده است که به مفهوم تجاری موجب انحلال و پایان پذیرفتن قرارداد بین مالک کشتی و مستأجر شود؟ هیئت منصفه به این پرسش پاسخ مثبت داد و دادگاه خزانهداری نیز در رأی خود چنین اعلام کرد: «سفر با کشتی بعد از تعمیر آن حادثهای متفاوت با آن چیزی است که در زمان انعقاد قرارداد پیشبینی کردهاند. این شرط ضمنی در قرارداد وجود دارد که کشتی ظرف مدّت معقول به نیوپورت برسد و ناتوانی کشتی برای رسیدن به مقصد در مدّت مورد نظر به قرارداد پایان میدهد»[۳۲۵]. ملاحظه میشود که در حقوق کامنلا در پی پذیرش تأسیس حقوقی فراستریشن، موانع موقّت نیز موجب انفساخ عقد خواهند شد. در سایر نظامهای حقوقی نیز که تأسیس حقوقی قوّه قاهره را پذیرفته اند، میتوان در صورت طرح پروندههایی مشابه، به این طریق استدلال نمود که طولانی شدن بیش از حد وجود مانع موقّت از نظر عرف با انتفای دائم ایفای تعهّدات به سبب وجود مانع دائم، برابر است. بنابراین، قرارداد نیز منفسخ خواهد شد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ب) حقوق رومی ژرمنی:

تا پیش از تصویب قوانین جدید در حوزه حقوق دریایی فرانسه، قانون تجارت آن کشور مرجع صدور حکم برای حل اختلافات بود. پیش از این اشاره شد که مواد مندرج در قانون دریایی ایران در خصوص پیشبینی و بررسی موارد توقّف کشتی با اقتباس از قانون تجارت فرانسه، تدوین شده است. و نتیجهای را که از مواد مربوط در قانون دریایی ایران در خصوص حق مؤجر بر دریافت کرایه نسبی در صورت عدم ورود خسارت به کالا، استنباط گردید، از مواد قانون تجارت فرانسه نیز استخراج کرد. برای محاسبه مبلغ نسبی کرایه، مسیری را که باید به موجب قرارداد طی میشد بر مسیر طی شده تقسیم کرد.
این راه حل مورد انتقاد شدید بسیاری از حقوقدانان فرانسه قرار گرفته است. به نظر آنها مسیر طی شده تنها یکی از معیارهای تعیین اجارهبهای کشتی است. وجود تجهیزات مدرن برای تخلیه و بارگیری، در بنادر مبدأ و مقصد، از دیگر مؤلّفههای مهم در تعیین اجارهبهای کشتی است. به عنوان مثال هر گاه بندر بارگیری، بندر مدرن و مجهّز هامبورگ در آلمان و بندر تخلیه، بندر مارسی در فرانسه باشد، امّا کشتی به علّت قوّه قاهره مجبور به تخلیه کالا در بندر کوچک بین راه شود، طبیعی است که مؤجر مستحق دریافت اجاره بهای نسبی بیشتری است. زیرا که اجاره بها برابر تسهیلات بنادر مقرّر تعیین شده است و تخلیه کالا در یک بندر کوچک، به طور قطع هزینه مؤجر را افزایش خواهد داد.
با نسخ مقرّرات قانون تجارت فرانسه در زمینه حقوق دریایی به موجب ماده ۵۸ قانون ۱۹۶۶ فرانسه[۳۲۶] و جایگزین شدن مواد ۱۴ الی ۱۶ تصویبنامه ۱۹۶۶ در خصوص مقرّرات ناظر بر قوّه قاهره که به موجب آن هر گاه شناور برای «مدّت زمان طولانی»، در اثر قوّه قاهره نتواند به بندری که باید کالا در آن تخلیه شود وارد گردد، فرمانده از مستأجر و مالک کشتی کسب تکلیف خواهد کرد تا آنها با یکدیگر تماس گرفته و توافق لازم را نسبت به حمل کالا و تجدید نظر در نرخ کرایه به عمل آورند. در صورت عدم توافق، فرمانده کالا را به نزدیکترین بندر حمل خواهد کرد. در صورتی که هزینه اضافی جهت باربری و یا انتقال کالا به مالک تحمیل شود مستأجر مکلّف به پرداخت آن خواهد بود[۳۲۷].
در حالتی که به کالا آسیب وارد شده باشد در حقوق انگلستان، مطابق رأی مشهور قاضی ویلس[۳۲۸]، میان تلف کلّی و آسیب یا تلف جزئی در این زمینه تفاوت وجود دارد. در صورتیکه تمام محموله از بین رفته باشد، مؤجر مستحق دریافت اجارهبها نخواهد بود. امّا هر گاه فرمانده بتواند مقداری از کالا را سالم یا به صورت آسیبدیده به مقصد برساند میتواند تمامی اجارهبها را دریافت کند. مگر اینکه کالا به صورتی تغییر ماهیّت داده باشد که نتوان آن را با کالای بارگیری شده مقایسه نمود[۳۲۹]. چنین حکمی را شاید بتوان از منطوق و مفهوم مخالف ماده ۱۶۰ قانون دریایی ایران که برگرفته از ماده ۳۲۰ قانون تجارت فرانسه است دریافت نمود. در این ماده میخوانیم که: «به باری که در نتیجه غرق شدن یا به گل نشستن کشتی و غارت دزدان دریایی یا بر اثر ضبط از طرف دشمن از بین برود کرایه تعلّق نخواهد گرفت. در این موارد فرمانده موظّف است کرایه بار را اگر قبلاً دریافت نموده مسترد دارد ولی چنانچه در این قبیل موارد قرارداد جداگانهای بوده و یا در بارنامه دریایی شرط دیگری شده باشد طرفین باید بر طبق آن قرارداد یا شرط رفتار نمایند. به کالا یا اشیائی که به مقصد نرسیده یا به علّت غرق شدن یا عدم قابلیّت دریانوردی کشتی در مقصد تحویل نگردیده است کرایه تعلّق نخواهد گرفت». منطوق این ماده به خوبی نشان میدهد که حکم مندرج در آن ناظر بر کرایه بار در قرارداد باربری است و چندان تناسبی با اجاره بها در کشتی ندارد. به همین دلیل مورد اعتراض پوتیه در حقوق فرانسه قرار میگیرد. به باور ایشان از آنجا که کالا مدّتی کشتی را اشغال کرده بود لااقل باید اجاره بهای این مدّت همانگونه که در اجاره اشیاء چنین است، پرداخت شود[۳۳۰]. ریپر در پاسخ به ایراد پوتیه با خلط میان قرارداد اجاره کشتی و قرارداد حمل، عدم پرداخت اجارهبها را به انجام نشدن تعهّد حمل کالا در اثر قوّه قاهره مستند مینماید[۳۳۱]. در حالی که برابر مقتضای اجاره کشتی مؤجر تعهّدی به حمل کالا ندارد. رودیر با رد نظر ریپر بر این باور است که قانونگذار فرانسوی با نسخ صریح ماده ۳۰۲ قانون تجارت و تعیین تکلیف قضیه در ماده ۴۶ تصویب نامه ۱۹۶۶ در خصوص قرارداد حمل، درباره فرض مورد بحث در اجاره کشتی به سکوت خود خواسته دست زده است. لذا باید راهحل قضیه را در قواعد عمومی جستجو کرد. ایشان در این باره نوشتهاند: «خسارتی که بر اثر قوّه قاهره یا حوادث غیر مترقبه به کالاها وارد میشود تأثیری بر اجاره بها ندارد. زیرا مؤجر وظیفه خود که همان در اختیار نهادن یک کشتی مناسب است عمل کرده است»[۳۳۲]. به نظر میرسد که ایشان فراموش کردهاند که در مقدمات بحث انجام عملیّات دریانوردی را به تعهّد مؤجر مبنی بر در اختیار نهادن یک کشتی مناسب اضافه کرده است[۳۳۳].
در حقوق کامنلا، در خصوص استحقاق مؤجر بر اخذ کرایه تفاوتی میان تلف کالا در اثر قوّه قاهره یا غیر آن قائل نیستند و نفس تلف یا گم شدن کالا را موجب مستحق ندانستن مؤجر در اخذ مبلغ کرایه میدانند. تنها اثر قوّه قاهره در قابل تعقیب ندانستن متصدّی برای تلف یا گم کردن اموال است[۳۳۴].

گفتار دوّم: در سایر اجاره ها

غالب مقرّراتی که در خصوص اجارهبها وضع شدهاند مختص به اجاره سفری هستند و با عنایت به قرارداد اجاره زمانی بحث چندانی درباره اجارهبها مطرح نمیشود. زیرا مدیریت بازرگانی کشتی با مستأجر میباشد و در نتیجه حمل بار نیز بر عهده وی قرار میگیرد. ریختن کالا به دریا، فروش کالا و سایر حوادثی که در حین سفر به کالا وارد میشود مستند به تقصیر مستأجر میباشد و استرداد محموله هیچ تأثیری بر اجارهبها نخواهد داشت. خساراتی که در اثر حوادث غیر مترقبه بر کالا وارد میشود هم تأثیری بر اجارهبها ندارد. چه اینکه خسارت کلّی باشد خواه جزئی. با این حال در دو مورد عدم قابلیّت دریانوردی و توقّف کشتی، مستأجر میتواند از پرداخت اجارهبها خودداری کند[۳۳۵]. مورد اوّل که در ذیل بیان موارد تعهّدات هر یک از طرفین قرارداد اجاره کشتی بررسی شد. امّا مورد دیگر میتواند یکی از مصادیق قوّه قاهره باشد. مطابق ماده ۳۰۰ قانون تجارت فرانسه چنانچه برابر دستور مقامات کشوری، کشتی که به صورت زمانی اجاره شده، در جریان سفر متوقّف شود، برای مدّت زمان توقیف، مالالاجارهای به مؤجر پرداخت نخواهد شد و چنانچه اجاره کشتی برای سفر معیّن باشد مالالاجاره افزایش نخواهد یافت. در زمان توقّف نیز هزینه غذا و کارکنان جزء خسارت منظور میگردد که ظاهراً منظور از این خسارت، خسارت ویژه میباشد[۳۳۶]. قبل از اصلاح این حکم وسیله تصویب نامه ۱۹۶۶ این پرسش به میان آمد که آیا این حکم، استثنائی است و تنها ناظر به موردی است که کشتی در اثر امر مقامات کشوری متوقّف میشود یا حکم فوق یک قاعده کلّی بوده و در هر موردی که کشتی بدون تقصیر مستأجر متوقّف میشود قابلیّت اجرایی دارد؟ گروهی آن را استثنائی دانسته و حتّی توقّف شناور را از شمول آن خارج میکردند و گروهی دیگر آن را به عنوان یک قاعده عمومی میپذیرفتند[۳۳۷]. ماده ۲۴ تصویبنامه ۱۹۶۶ به این تشتّت پایان داد. این ماده مقرّر میکند: «برای دورهای که کشتی به لحاظ تجاری قابل استفاده نیست، اجارهبها پرداخت نخواهد شد. مشروط بر اینکه کشتی ظرف ۲۴ ساعت حرکت نکند»[۳۳۸]. نکته قابل توجّه در این ماده آن است که قانونگذار فرانسوی دیگر به علّت توقّف توجّه نمیکند و صرف توقّف کشتی را به استثناء حالتی که توقّف ناشی از تقصیر مستأجر است برای اجرای حکم کافی میداند.
در اجاره دربست هیچ حادثهای بر استحقاق مؤجر بر دریافت کرایه تأثیر ندارد مگر فقدان قابلیّت کشتیرانی.

نتیجه گیری:

از آنچه در خصوص آثار تأسیس قوه قاهره بیان شد میتوان نتیجه گرفت که

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:04:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم