•  ۳٫ ۲٫ ۲ ناپسری عاشق و نامادری درست‌کار

ضحّاک و نامادریش
روایتی از ضحّاک در میان مردم رواج دارد که با روایت شاهنامه متفاوت است و بر اساس آن، داستان ضحّاک با عشق نامشروع او نسبت به نامادریش آغاز می‌شود. صورت شفاهی داستان در میان مردم می‌گوید که ضحّاک پدرش را به خاطر عشقی که به نامادریش داشته می‌کشد و به دنبال قتل پدر عشقش را به نامادریش ابراز کرده و از او تقاضای ازدواج می‌کند. زن که ناامیدانه در تلاش برای دوری از پیش‌روی‌های عاشقانه‌ی ناپسری خود است؛ می‌گوید تنها در صورتی با ضحّاک ازدواج خواهد کرد که ضحّاک نزد جمشید برود و از او بخواهد که به جای پدرش منصوبش کند. ضحّاک چنین می‌کند و بازمی‌گردد تا تقاضای خود را نزد نامادری تکرار کند امّا به جای پاسخ مثبت دادن به ضحّاک نامادری او در ناامیدی خودکشی می‌کند. (امیدسالار، ۱۳۸۰: ۱۰۶؛ انجوی شیرازی، ۱۳۵۴: ۳۰۱)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شیرویه و شیرین
شش سال پس از به شاهی رسیدن خسروپرویز وی از مریم صاحب پسری به نام شیرویه شد. اخترشناسان گفتند که از این کودک زمین پُرآشوب خواهد شد و این خسرو را دل‌تنگ ساخت. پس از مدّتی خسرو با شیرین ازدواج می‌کند و شیرین از سر حسادت مریم را زهر می‌دهد و می‌کشد. وقتی شیرویه به شانزده سالگی می‌رسد خسرو وی را برای تربیت به موبدان می‌سپارد امّا رفتارهای کودکانه‌ی وی شاه و موبدان را نگران می‌سازد تا جایی که او را در کاخی زندانی می‌کنند. پس از سی‌وهشت سال پادشاهی، نزدیکان خسرو او را خلع و شیرویه را جانشین وی می‌کنند. پس از مدّتی خسرو کشته می‌شود و پنجاه‌وسه روز پس از مرگش شیرویه کسی را نزد شیرین فرستاده و از وی خواستگاری می‌کند. شیرین به شیرویه پاسخ تندی می‌دهد امّا پس از تکرار این درخواست به شیرویه می‌گوید اگر خواسته‌هایم را برآورده سازی قول خواهم داد که جفت تو شوم. شیرویه می‌پذیرد و به خواست شیرین تمام دارایی‌های وی را بدو بازپس می‌دهد. شیرین تمامی آن اموال را به نیّت خسرو به خیرات و صدقات صرف می‌کند و این بار از شیرویه می‌خواهد که برای آخرین بار در دخمه‌ی خسرو را باز کرده تا با او وداع کند. شیرویه می‌پذیرد امّا شیرین بر بالای پیکر خسرو زهر می‌خورد و جان می‌دهد. شیرویه از این اتّفاق بسیار اندوهگین می‌گردد و دستور می‌دهند تا او را در دخمه‌ای دیگر با احترام دفن کنند. (شاهنامه، ج ۹، ۱۳۸۷: ۱۹۷-۲۹۸)
آنکمولوس و کاسپریا
بنا به قول ویرژیل در انه اید «آنکِمولوس» دل‌باخته‌ی نامادری خود «کاسپِریا» می‌شود و به او تعدّی می کند. (واتسون، ۳۰۴ :۱۹۹۵)

  • ۳٫ ۳ مقایسه‌ی روایت‌ها

بررسی عناصر مشترک در داستان‌های نامادری عاشق و پسر درستکار
اگرچه چارچوب طرح داستانی این روایت‌ها یکسان و عبارت است از ابراز عشق و تمایل نفسانی نامادری یا مادرخوانده به ناپسری خویش که فرزند شاه یا بزرگی‌ست و تحقیر شدن از جانب آن پسر و انتقام‌جویی دسیسه‌آمیز نامادری از وی، امّا عناصر فرعی داستانی در روایات مختلف متفاوت است و ما در این‌جا به طرح این عناصر و مقایسه‌ی آن‌ها با یکدیگر می‌پردازیم.
طالع‌بینی برای آن فرزند
در بدو تولد یا در دوران کودکی وی بر اساس دیدن خوابی یا درخواست پدر وی طالع او نگریسته می‌شود و در آن امارات بزرگی و یا دسیسه‌های شومی که در انتظار اوست بازنمایانده می‌شود. نک: «سیاوش و سودابه»، «شاهزاده و کنیزک» و «یوسف و زلیخا».
نامادری از سرزمینی دیگر می‌آید
در داستان به تصریح آمده که این زن متعلّق به سرزمینی دیگر است و عموماً از خاندانی خوش‌نام هم نیست. نک: سیاوش، پوران، کونالا، کریستیانو، بیورن، مائل، آرت، نوادو، جنردس، هیالمپر و یین کیائو.
بالیدن کودک در جایی دیگر و حضور در دربار پدر در آغاز جوانی
کودک در جایی دیگر و گاه نزد یک مربی پرورده می‌شود و در آغاز جوانی به دربار پدر آورده شده یا به فرزندی پذیرفته می‌شود و ملکه با دیدار او عاشقش می‌شود. نک: سیاوش، هیپولیت، بلروفون، جنردس و یوسف.
وجود رقیب عشقی در کنار نامادری
پیش از تلاش نامادری برای تصاحب ناپسری او به دختری دیگر دل بسته است و این بیش‌تر اوقات با کین‌توزی مضاعف نامادری همراه می‌شود. نک: بیورن، هیالمپر و ایوان.
درخواست نامادری از شوهر برای دیدار ناپسری
نامادری از شوهر خود می‌خواهد که با ناپسری دیدار کند. نک: سیاوش، شاهزاده و کنیزک، مائل و هیالمپر.
اعلام عشق نامادری در غیبت پدر
پدر در کاخ خود غایب است و برای امر مهمی چون جنگ به سرزمینی دیگر رفته و نامادری از این فرصت سود جسته و تمایل خود را به ناپسری اعلام می‌دارد. نک: هیپولیت، کریستیانو، بیورن و یوسف.
جامه چاک زدن و روی خراشیدن
پس از پاسخ تحقیر‌آمیز ناپسری به ابراز عشق نامادری و بیرون آمدن از نزد او، زن به فریب‌کاری دست زده و برای باوراندن اتّهام دروغین خود به دیگران جامه‌های خود را چاک می‌دهد و روی می‌خراشد یعنی آن پسر چنین کرده است. نک: سیاوش، شاهزاده و کنیزک، نوادو و ….[۲]
سقط جنین
زن نابکار برای باوراندن ادعاهایش وانمود می‌کند که از رفتار خشونت بار ناپسری دچار سقط جنین گشته است. نک: سیاوش و کنمون.
هم‌دستی خدمتکار بدنهاد
نامادری در جریان تلاش برای فریفتن ناپسری و سپس قبولاندن اتّهامات دروغین خود به دیگران از هم‌دستی خدمتکار زن یا مرد بدنهادی که به او وفادار است کمک می‌گیرد. نک: سیاوش، بسنت، هیپولیت، تنس، کنمون، روایت آپیلیوس، نوادو، جنردس و ایوان.
همراهی دو برادر
در برخی موارد اتّهام از آغاز متوجّه دو برادر می‌گردد. نک: «امجد و اسعد» و «پلکسیپوس و پاندیون». گاه اتّهام متوجّه یکی می‌شود امّا برادر یا خواهرش او را در تبعید و مجازات همراهی کرده با به دفاع از برادر خود می‌پردازد. نک: «بسنت و روپ»، «تنس و خواهرش همیثئا» و «مائل و کونگال».
دسیسه، شکنجه یا نفرین و طلسم از سوی نامادری بدون اطلاع پدر
گرچه در اکثر موارد نامادری شکست خورده در این عشق نامشروع پسر را نزد پدرش متّهم می‌کند امّا در مواردی هم پدر نقشی در آزار پسر ندارد و در ظاهر اتهامی به پسر زده نمی‌شود بلکه نامادری با تقلّب و یا دستیاری شخصی دیگر به آزار و شکنجه‌ی ناپسری می‌پردازد. نک: کونالا (نامادری دست‌خط پدر را جعل کرده و فرمان به کورکردن پسر می‌دهد.) و جنردس (نامادری به دستیاری پیش‌کار خود به آزار پسر می‌پردازد.) یا نامادری ناپسری خود را نفرین کرده و به طلسمی دچار می‌سازد که پسر مجبور می‌شود سال‌ها از عمر خود را صرف رهایی از آن کند و در تمام موارد جز یک مورد (بیورن) پسر پیروز باز می‌گردد. نک: ارجن، بیورن، آرت، هیالمپر و ایوان.
آزمایش حقانیت و معجزه
برای اثبات بی‌گناهی پسر آزمایش جسمانی سختی را به جان می‌خرد و به طرزی غیرطبیعی از آن جان سالم به در می‌برد. نک: سیاوش و پوران و در برخی موارد نیز معجزه به‌گونه‌ای دیگر اتّفاق می‌افتد. مثلاً بنا روایات برخی مفسرین قرانی کودک در گهواره به بی‌گناهی یوسف شهادت می‌دهد یا مرده برای چند لحظه زنده می‌شود و حقیقت را بازگو می‌کند. نک: کریستیانو.
فرمان قتل پسر به وسیله‌ی پدر خشمگین
پدر پس از شنیدن اتهام از جانب نامادری بی‌هیچ تأمّلی دستور قتل پسر را صادر می‌کند. نک: «شاهزاده و کنیزک»، «امجد و اسعد»، بسنت، هیپولیت، کریسپوس، کریستیانو، دون کارلوس، مائل، نوادو و بویی گااو. جز در چهار مورد «شاهزاده و کنیزک»، «امجد و اسعد»، بسنت و نوادو دستور بی‌رحمانه اجرا می‌شود.
پادرمیانی برای تخفیف یا تعلیق مجازات از طرف بزرگان
بزرگان خشم و قضاوت عجولانه‌ی پدر را که می‌بینند، از او تقاضای تفحّص بیش‌تر یا تخفیف مجازات می‌کنند. و جان پسر بی‌گناه را می‌خرند. نک: «شهزاده و کنیزک»، بسنت و داستان دو برادر (خدای «شو» با جاری کردن رودی پر از تمساح باعث توقّف عملیات تعقیب و قتل باتا و در عوض گوش دادن آنوپ به دفاعیات او می‌شود).
قطع اعضا و کور ساختن پسر توسط پدر خشمگین
پدر بلافاصله پس از شنیدن اتهام دستور به کور کردن پسر خویش می‌دهد. نک: پوران و «پلکسیپوس و پاندیون». در یک مورد نیز کور کردن پسر با فرمان جعل شده‌ی پدر صورت می‌گیرد. نک: کونالا. یا دستور می‌دهد که دست و پای او را قطع کنند. نک: سارانگادارا، پوران.
فرار یا کوچ اجباری پسر
پسر پس از طرح اتًهام از جانب نامادری برای نجات جان خویش پا به فرار می‌گذارد و به کشوری دیگر پناه می‌برد. نک: «امجد و اسعد» ، هربوس، نوادو، داستان دو برادر و یین کیائو. یا شرایط دربار برای پسر غیرقابل تحمّل گشته و دست به کوچ اجباری می‌زند. نک: سیاوش و جنردس. گاهی نیز به محض ازدواج پدر با زنی بدنام یا بد تبار، پسر معترضانه دربار را ترک کرده و به سرزمین دیگری کوچ می‌کند. نک: مائل و هیالمپر.
تبعید
پسر از جانب پدر به تبعید محکوم می‌شود و او را از کشور اخراج می‌کنند. نک: سارانگادارا، پوران، کونالا (با حکم جعل شده‌ی پدر)، بسنت، تنس، بلروفون، کنمون و یوسف (زندان). در مواردی هم پسر مجبور است برای رفع طلسم یا نفرین نامادری به سفری پر ماجرا برود. نک: بیورن، آرت ، هیالمپر و ایوان.
حضور مرشد و حامی در کنار پسر قبل یا بعد از تبعید
پسر قبل یا بعد از تبعید یا در هر دو حالت تحت تعلیم و یا حمایت شخصی نیک نفس و مهربان‌تر از پدر خود قرار می‌گیرد. نک: سیاوش (رستم و پیران ویسه)، شاهزاده (سندباد)، سارانگادارا (ماستیندراناثا)، پوران (گوراخناث)، بسنت (مردی یوگی)، بلروفون (ایوباتس)، پلکسیپوس و پاندیون (آگنور)، مائل (آلبو)، جنردس (گوفر)، هیالمپر (پدر دایانا) و ایوان (پیرزن).
ماجراجویی‌ها و نبرد‌های فرا انسانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...