کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



جستجو


 



مبتلایان به حمله های وحشتزدگی و اجتناب اجتماعی توأم گاهی دشواری تشخیص بالقوهای را ایجاد میکنند. از لحاظ منشأ اصلی، اختلال وحشتزدگی همراه با گذر هراسی بر حسب شروع اولیه حمله های وحشتزدگی غیرمنتظره و به دنبال آن اجتناب از موقعیتهای مختلف به تصور اینکه ممکن است عامل راهانداز حمله های وحشتزدگی باشند، مشخص میشود. اگر چه در اختلال وحشتزدگی به دلیل ترس از مشاهده شدن در حین رخداد حمله وحشتزدگی ممکن است از موقعیتهای اجتماعی اجتناب شود. ولی اختلال وحشتزدگی بر حسب حمله وحشتزدگی غیرمنتظره که به موقعیتهای اجتماعی محدود نمیگردد، مشخص میشود و زمانی که فقط ترس اجتماعی از مشاهده شدن در حین رخداد حمله وحشتزدگی وجود دارد، تشخیص اضطراب اجتماعی مطرح نمیشود. از لحاظ نشانه اصلی، اضطراب اجتاعی برحسب اجتناب از موقعیتهای اجتماعی بدون حمله های وحشتزدگی غیرمنتظره برگشت کمتری مشخص میشود (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، ۲۰۰۰).
وقتی حمله های وحشتزدگی روی میدهند، آنها به شکل حمله های وحشتزدگی وابسته به موقعیت یا با زمینه موقعیتی ظاهر میشوند. برخی موارد بالینی بین این نمونه های اصلی قرار میگیرند و برای انتخاب مناسبترین تشخیص مستلزم قضاوت بالینی هستند. برای نمونه فردی که قبلاً ترس از صحبت کردن در جمع نداشته در زمان صحبت کردن دچار حمله وحشت زدگی میشود و شروع به ترسیدن از این کار میکند. اگر این فرد متعاقباً حمله های وحشتزدگی را فقط در موقعیتهای عملکرد اجتماعی داشته باشد، در این صورت تشخیص اضطراب اجتماعی ممکن است مناسب باشد. با این حال اگر وحشتزدگی غیرمنتظره ادامه یابد، در این حالت تشخیص اختلال وحشتزدگی همراه با گذر هراسی مطرح خواهد شد. اگر هم ملاکهای تشخیص اضطراب اجتماعی و هم اختلال وحشتزدگی وجود داشته باشد هر دو تشخیص، مطرح میشود. اگر چه شرمندگی یا تحقیر ممکن است در اختلال اضطراب فراگیر یا هراس مشخص وجود داشته باشد. ولی این امر کانون اصلی ترس یا اضطراب فرد نیست. در اختلال فراگیر رشد و اختلال شخصیت اسکیزویید از موقعیتهای اجتماعی به دلیل عدم علاقه به برقراری ارتباط با دیگران اجتناب میشود.برعکس در مبتلایان به اضطراب اجتماعی توانایی برقراری روابط اجتماعی با افراد آشنا را داشته و به آنها علاقه نشان میدهند. برای تشخیص اضطراب اجتماعی در کودکان باید حداقل یک رابطه اجتماعی متناسب با سن، با فردی غیر از اعضای خانواده خود وجود داشته باشد.اختلال شخصیت اجتنابی از نظر برخی ویژگیها مشابه اضطراب اجتماعی است و به ظاهر همپوشی گستردهای با هراس اجتماعی تعمیم یافته دارد، اختلال شخصیت اجتماعی ممکن است نوع شدید اضطراب اجتماعی تعمیم یافته باشد. یعنی از نظر کیفی متمایز نیست. در مورد آخر دچار اضطراب اجتماعی تعمیم یافته تشخیص اضافی اختلال شخصیت اجتنابی را باید در نظر گرفت.مبتلایان به اضطراب اجتماعی ممکن است در برابر بدتر شدن اضطراب اجتماعی و اجتناب مرتبط با یک بیماری جسمانی یا یک اختلال روانی همراه با نشانه های بالقوه شرمنده ساز، آسیبپذیر باشند.با این حال، اگر اضطراب و اجتناب اجتماعی به نگرانی درباره بیماری جسمانی یا اختلال روانی محدود باشند، طبق تعریف، تشخیص اضطراب اجتماعی مطرح نمیشود (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، ۲۰۰۰).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ترس از اجتماع، برای اولین بار در DSM-III و بعد در سیستم طبقهبندی اختلال رفتاری- روانی سازمان بهداشت جهانی طبقه بندی شد. امروزه تحقیقات در مورد شناسایی ترس از اجتماع افزایش یافته و ابزارهای جدید و تحقیق در مورد قابلیت اطمینان و اعتماد مقیاسهای مختلف افزایش یافته است. اضطراب اجتماعی یکی از اختلالات شایع در دوران بزرگسالی است و در اغلب در نوجوان بیشتر است (چریستوفروفیشر ،۲۰۱۰).
مطالعات مختلفی نشان داده است که اضطراب اجتماعی در نوجوانان ظاهر میشود. اضطراب اجتماعی اغلب با ترس از ارزیابی منفی، انتظار آسیب اجتماعی، شناختهای منفی، اجتناب و رفتارهای ایمنی همراه است. این ویژگیها، باعث ماندگاری اضطراب اجتماعی میشود (چریستوفروفیشر ،۲۰۱۰).
۲-۴ درمان
روش های درمانگری کلی ،بخصوص رویآوردهای روانپویشی و انساننگری – هستینگری، شناختنگری به طور گسترده در قلمرو اضطراب اجتماعی به کار رفتهاند و به نتایجی درخور توجه، دست یافتهاند. در این پژوهش پژوهشگر به دنبال بررسی اثر بخشی روش های نوروفیدبک و حضور ذهن به عنوان روش های نوین در حوزهی روانشناسی میباشد.
۲-۴-۱ نوروفیدبک
استفاده از بیوفیدبک، تاریخچه‌ای طولانی‌تر از نوروفیدبک دارد. بیوفیدبک،وسیلهای الکترونیکی است که به افراد کمک میکند که بر روی جسم و ذهن خود کنترل و آگاهی داشته باشند. بیوفیدبک، ابزاری است که درجه حرارت پوست، فعالیت جریان خون مغز، فشار خون، ضربان قلب و تنفس را ارزیابی میکند. تحقیقات نشان میدهد که بکار بردن بیوفیدبک در ترکیب با درمانهای رفتاری دیگر برای اختلالات روان پزشکی مؤثرتر میباشد. بیوفیدبک توسط پزشک‌ها، روانشناسها و مشاوران استفاده میشود (دموس، ۲۰۰۵).
درمان بیوفیدبک برای کنترل بدن و سلامتی ذهنی توسط افراد استفاده میشود حتی دستگاه زنگ و تشکچه ساده‌ای که از قدیم برای درمان شب‌ ادراری‌های کودکان به‌کار می‌رود، بیوفیدبک است. اما نوروفیدبک به معنای امروزیش مدیون تحقیق‌های دکتر باری استرمان محقق دانشگاه کالیفرنیا در لس‌آنجلس در دهه ۶۰ میلادی است او می‌خواست بفهمد که وقتی ما خوابیده‌ایم، در مغزمان چه می‌گذرد. او طبق روال همه تحقیق‌های عصب‌شناختی، از حیوانات شروع کرد. گربه‌های آزمایشگاه دکتر استرمان، هم وقتی که خواب بودند و هم مواقعی از بیداریشان، EEGهای پایین‌تری را نشان می‌دادند (دموس، ۲۰۰۵؛ ایگنر، گریزلیر، ۲۰۰۴؛ مان و همکاران[۲۳]،۱۹۹۲).
همزمان با این تحقیقات یک پروژه ناسا هم به استرمان سپرده شد. سفارش‌دهنده این پروژه می‌خواست بداند که چرا کارکنان ناسا وقتی در معرض سوخت‌های موشکی قرار می‌گیرند دچار استفراغ، سردرد، توهم و تشنج می‌شوند؟ دکتر استرمان، هم گربه‌های آزمایشگاهش و هم گربه‌های دیگر را در معرض این سوخت‌ها قرار داد. نتیجه شگفت‌انگیز بود؛ گربه‌هایی که در آزمایش قبلی توانسته بودند EEG خودشان را کنترل کنند، از گربه‌های معمولی کمتر دچار استفراغ، حملات تشنجی و نشانه‌های دیگر می‌شدند (ایگنر، گریزلیر، ۲۰۰۴).
این نتیجه شگفت‌انگیز آغاز تحقیقات نوروفیدبک شد. آیا انسان هم می‌تواند با کنترل امواج مغزی مشکلات روانی‌اش را حل کند؟ آزمایش استرمان روی مبتلایان به صرع نشان داد که جواب این سوال مثبت است. این روش کم‌کم گسترش پیدا کرد و از سال ۲۰۰۰ به این‌طرف کلینیک‌های نوروفیدبک هر روز در گوشه‌ای از جهان و البته در ایران خودمان سبز می‌شوند (ورنون[۲۴] و همکاران، ۲۰۰۵؛ ونمان، ۱۹۹۷) و در سال ۲۰۱۱، به طور بین المللی پژوهشهای نوروفیدبک چاپ شد. نوروفیدبک یک زمینه تخصصی در بیوفیدبک است که برای کنترل فرآیندهای الکترود شیمیایی مغز انسان اختصاص دارد. در حوزه درمان اختلالات روانشناختی، پژوهشهای نوروفیزیولوژیکی با بررسی ارتباط بین موج نگار الکتریکی مغز، مکانیزمهای زیربنایی تالاموکورتیکال مغز و حالات روانشناختی، نشان میدهد که ایجاد نوسانات و تغییرات بهینه در ریتم و فرکانس امواج مغزی، با بهره گرفتن از روش های عصب درمانی، میتواند تغییرات بهینه ای را در حالات روانشناختی ایجاد کند. نوروفیدبک باعث خودتنظیمی فعالیت مغز میشود (کارولین و چریستوفر، ۲۰۰۴). نوروفیدبک با اصلاح امواج غیرطبیعی باعث تغییر خلق، رفتار وافکار میشود (چریستوفر و فیشر[۲۵]، ۲۰۱۰).
نوروفیدبک با بازخورد عصبی، عملکرد مغز را تنظیم میکند و باعث افزایش خلاقیت، کمک به حافظه، افزایش توجه و بهینه سازی تصمیمگیری و هماهنگی مغز و بدن میشود. نوروفیدبک پاسخ تکنولوژی به رواندرمانی، بازتوانیشناختی و عملکرد قشری ضعیف است و سیستم آموزشی وسیعی است که رشد و تغییر در سطح سلولی مغز را افزایش میدهد. نوروفیدبک به عنوان یک مداخله بدون همبستگی صرف به دستکاری حالات مغزی عمل میکند و عملکرد نوروفیدبک باعث میشود که تغییرات طولانی مدت در فعالیت EEG بوجود آید (چریستوفر و فیشر، ۲۰۱۰ ).
نوروفیدبک براساس خودتنظیمی الکتروانسفالوگراف می‌باشد (رانگ و انگ، هسیل، ۲۰۱۳) و به عنوان وسیله‌ای، امواج مغزی را تغییر می‌دهد و باعث بهبودی عملکرد فرد می‌شود (گریزلیر، تامپسون، ردینگ، براندی و استفرت[۲۶]، ۲۰۱۳). در نوروفیدبک برای کاهش اضطراب باید آموزش آلفا، بتا و تتا نوروفیدبک موردنظر باشد و به افراد آموزش داده شود که با اثرگذاری بر این امواج باعث کاهش اضطراب ‌شود. طول جلسات برای اختلالات مختلف فرق می‌کند، در مورد اضطراب اجتماعی تعداد جلسات ۱۲جلسه می‌باشد و بر روی امواج مغزی خاصی کار می‌شود. در واقع، نوروفیدبک این کاربرد را دارد که می‌تواند امواج بیش از حد دامنه را سرکوب وامواج پایین‌تر از دامنه را تقویت نماید در واقع این تغییرات در ارتباط با اختلالات عصبی و روانی می‌باشد. نوروفیدبک باعث میشود که مغز انسان روش‌های آرام‌سازی را بیاموزد. اثرگذاری نوروفیدبک براساس نوع اختلال به مناطق خاصی از مغز مربوط می‌شود (سریوت و همکاران، ۲۰۰۲؛ استفن بیل، بروور، کیسر و وان وو، ۲۰۱۳). اولین مورد درمانی مرد ۲۱ سالهای با اختلال در منطقه سیستم عصبی مرکزی بوده است که با بهره گرفتن از نوروفیدبک باعث بهبود توجه و حافظه شنیداری شده است (بریکوا ، تایموفرل، موسولو، ۲۰۰۳). در درمان با نوروفیدبک از الکتروانسفالوگرافی به عنوان مقدمه‌ای برای کار درمان استفاده میشود، به این شکل که ابتدا الگوی امواج مغزی در اختلال مشخص می‌گردد، سپس میزان انحراف امواج از الگوی طبیعی تعیین می‌شود که این کار از طریق الکتروانسفالوگرافی کمی صورت می‌گیرد. الکترانسفالوگرافی کمی از ۱۹ مکان جمجمه‌ای که براساس سیستم ۱۰- ۲۰ مشخص شده، به دست می‌آید و در واقع ۱۹ الکترود بر جمجمه قرار می‌گیرد. نوروفیدبک برای تغییر در طیف امواج مغزی طراحی شده است (کوبن و پادالسکی، ۲۰۰۲).
به طور کلی یک سیستم نوروفیدبک شامل ۵ مرحله میباشد: ۱- کسب سیگنال مغز، ۲- پردازش سیگنال، ۳- استخراج ویژنی، ۴- تولید یک سیگنال بازخورد و ۵- تطبیق با گیرنده.
شرکتکنندگان طبق دستورالعمل قبلی به طور هدفمند تغییرات در سیگنال مغزی را تجربه میکنند. این مراحل یک حلقه بازخورد را به وجود میآورد و روش ضبط نوروفیدبک EEG میباشد.
نوروفیدبک یک زمینه تخصصی در بیوفیدبک است که برای کنترل فرآیندهای الکترود شیمیایی مغز انسان اختصاص دارد. نوروفیدبک با استفاده باز خورد EEG الگوهای الکتریکی کرتکس را نشان میدهد.
استفاده از نوروفیدبک به اصلاح و عادی ساختن امواج مغزی کمک میکند. به وسیله نوروفیدبک می‌توان ADHD، افسردگی، اضطراب، آسیب مغزی، سوءاستفاده مواد مخدر، مشکلات یادگیری را درمان کرد.
بیوفیدبک و نوروفیدبک روش های ایدهآلی میباشند برای افرادی که به دنبال درمان جایگزینی و مکمل هستند. این روش های نوین درمانی تأکید جامع بر بدن- ذهن دارند. فرد در این درمانها فعالتر است و روش غیرتهاجمی میباشد.
جمیز گوردون اولین رئیس مجلس شورای فدرال در NZH بر خود مراقبتی افراد با بهره گرفتن از این روشها بخصوص در مورد جلوگیری از بروز بیماریهای مزمن تأکید میکند. هر دو روش بیوفیدبک و نوروفیدبک به عنوان درمان جامعی میباشد که با تغییر در بدن باعث تغییر احساس و روان میشود و با تغییر احساسات و روان بر بدن تأثیر میگذارد. در این روش های درمانی بر آموزش افراد بر خودتنظیمی، کسب آگاهی، افزایش کنترل و انعطافپذیری بر بدن، مغز و سیستم عصبی تاکید میشود که در نتیجه آن باعث ارتقاء سلامت و یادگیری و عملکرد موثر میباشد (کوبن و پادالسکی، ۲۰۰۲).
۲-۴-۲ بررسی ریتمهای مغزی
ریشه تمام افکار، احساسات و رفتار ما در ارتباط با میلیونها نورون مغز ماست. امواج مغزی پالسهای کوچکی از فعالیتهای الکتریکی هستند که در اثر سلولهای عصبی دیگر تولید میشود. فیزیولوژیست و روانپزشک آلمانی، هانس برگر در سال ۱۹۲۴ برای اولین بار امواج مغزی را ثبت کرد. امواج مغزی ما با توجه به آنچه انجام میدهیم تغییر میکند، هنگامی که امواج مغز کندتر است. احساس کندی، تنبلی و یا خوابآلودگی میکنیم در حالی که در فرکانسهای بالاتر حس هوشیاری بیش از حد میکنیم (بانک جامع سیگنالهای حیاتی) بسته به سطح هوشیاری، امواج مغزی افراد طبیعی، فعالیت ریتم متفاوتی از خود نشان می‌دهد. برای مثال، الگوی مراحل مختلف خواب را میتوان در EEG مشاهده کرد. همچنین به هنگام بیداری نیز امواج ریتمیک متفاوتی بوجود میآید. امواج مغزی به چهار دسته تقسیم میشود.
۱- آلفا[۲۷]،
۲- بتا،
۳- تتا،
۴- دلتا.
۱- امواج آلفا
ریتمی است در فرکانس ۸ تا ۱۳ هرتز که در حالت بیداری روی ناحیه پس سری ثبت میشود. دامنه امواج مغزی آلفا متغیر است اما در بزرگسالان کمتر از ۵۰ میلیولت است و بیشتر در حالت چشمان بسته ویا تحت شرایط استراحت فیزیکی و فکری ایجاد میشود. ریتم آلفا با باز نگه داشتن چشم محرکهای دیگر یا فعالیت فکری بطور موقت بلوکه شده یا دامنه آن کم میشود. آیتم آلفا در مناطق مرکزی و داخلی مغز وجود دارد. در حالی که چشمها بسته باشد در منطقه پس سری وجود دارد. از دیدگاه فیزیولوژیکی، باعث حالت آرامش میشود (هاموند[۲۸]، ۲۰۱۱).
۲- امواج بتا[۲۹]
هر فعالیت الکتریکی در باند ۱۴ تا ۳۰ هرتز را به آن بتا گویند. این ریتم در ناحیه پیشانی و مرکزی یافت میشود. زمانی که ذهن در حالت هوشیاری کامل و فعالیت باشد، موج بتا با قدرت بیشتری در نواحی پریتال و فرونتال مشاهده میشود. بتای پایینی در منطقه پیشانی پس سر وجود دارد. بتای میانی روی سطح سر و در برخی مناطق خاص وجود دارد (همان منبع).
۳- امواج تتا[۳۰]
امواج تتا شامل فرکانسهای بین ۴ تا ۵/۷ هرتز میباشد. نقش مهمی در یادگیری در دوران کودکی و نوزادی ایفا میکند. در بزرگسالان اغلب در حالت خوابآلودگی یا خواب دیده میشود. امواج تتا در ناحیه خاصی از مغز مشاهده نمیشود و اغلب در تمام سر مشاهده میشود. ابداع، نوآوری، الهام گرفتن و دیدن تصویری زیبا از فعالیتهای ذهنی تتا میباشد. وضعیت شخص از دیدگاه فیزیولوژیکی هنگام مشاهده این ریتم، بهبود و التیام یافتن و هماهنگی فکری بوده و تعلیم نحوه کنترل چنین فرکانسی به شخص در بیوفیدبک، موجب افزایش دقت و تمرکز خواهد شد (همان منبع).
۴- امواج دلتا[۳۱]
امواج با فرکانس پایینتر از ۵/۳ هرتز، امواج دلتا نامیده میشود. نوزادان حدود دو ماه در حالت بیداری این امواج را از خود نشان میدهد و در بزرگسالان تنها در خواب عمیق و غیر رم مشاهده میشود. این پتانسیل اغلب بر همه سطوح سر توزیع شده است. فعالیت ذهنی فرد در حالت مشاهده این ریتم، همراه با خوابآلودگی، چرت زدن و بدون حرکت است، وضعیت شخص از لحاظ فیزیولوژیکی عدم حرکت و پایین بودن سطح غلظت مواد شیمیایی میباشد (هاموند، ۲۰۱۱).
ریتم فرکانسی میو
ریتم فرکانسی میو HZ5 و ۳ با دامنه کمتر از ۵۰ است با وجود اینکه فرکانس و دامنه ریتم شبیه آلفاست. ریتم میو از نظر توپوگرافی و فیزیولوژیکی با آلفا متفاوت است. این ریتم اساساً مرتبط با کورتکس حرکتی است. ریتم میو با حرکات، تفکر انجام حرکات یا محرکهای حسی نوری بلوکه میگردد. این ویژگی در کاربرد میود در سیستمهای رابط مغز- کامپیوتر حائز اهمیت است (همان منبع).
پتانسیلهای برانگیخته
پتانسیلهای برانگیخته در حقیقت تغییراتی در سیگنال EEG هستند که در پاسخ به یک اتفاق مغزی یا محرک خاص روی میدهند. این تغییرات آنقدر کوچکند که برای آشکارسازی آن باید نمونه های بسیاری از EEG در تکرارهای زیاد میانگیری شود. این میانگیری پرشهای تصادفی سیگنال EEG که وابسته به محرک نیستند را، از بین میبرد (همان منبع).
۲-۴-۳ نحوه الکترودگذاری ۱۰-۲۰
در سال ۱۹۴۹ میلادی یک شیوه الکترودگذاری به عنوان استاندارد بین المللی شناخته شد. انتخاب محل الکترودها براساس نقاط ویژه استخوان جمجمه انجام شده است. الکترودها در نواحی تلاقی سطوح استخوان جمجمه قرار میگیرد (همان منبع).

شکل ۲-۱: الکترودگذاری سیستم ۲۰-۱۰
۲-۴-۴ قوانین نامگذاری الکترودها
نام هر الکترود دارای یک حرف میباشد که بیانگر لوب قرارگرفتن آن میباشد که شامل Fp، F، T، C، P و O میباشد. نام هر الکترود با شمارهای مشخص میشود که اعداد لوب زوج سمت راست و اعداد لوب سمت چپ را مشخص میکنند. اندیس z نمایانگر خط صفر یا محل اتصال دولوب سمت چپ و راست میباشد. هر چه فاصله از خط صفر (خط عبورکننده از بینی تا پس سر) بیشتر باشد، عدد بزرگتر اختصاص داده میشود. محل نصب الکترودها دارای قوانین ویژهای است. ۳ نقطه ویژه از جمجمه برای نصب الکترودهای این سیستم (۱۹کانال) کافی است. این سه نقطه عبارتند از پل بینی، اینیون که برجستگی استخوانی بخش میانی منطقه پس سری است و نقطهای در استخوان ماستوئید پشت گوش. پس از این سه نقطه ویژه مراحل پنج گانه نصب الکترود سیستم به شرح زیر انجام میشود. در ابتدا فاصله بین پل بینی واینیون روی خط میانی مغز اندازه گیری شده و الکترود Fp در فاصله ۱۰ درصد بالای پل بینی مشخص میشود. الکترودهای بعدی خط صفر (میانی) یعنیO وFz ،Cz ، Pzدر فاصله ۲۰ درصد کل فاصله اندازه گیری شده، بعد از Fp به ترتیب قرار میگیرند.

شکل ۲-۲: مرحله اول نصب الکترودها
در مرحله بعد فاصله بین دو نقطه ویژه پشت دو گوش اندازه گیری شده و الکترودهای C3 و ۳ Tدر فاصله ۴۰ درصد و ۲۰ درصد از خط میانی مشخص میشوند (روی لوب چپ) و همین طور الکترودهای C 4، T4نیز به شکل مشابه روی لوب سمت راست در محل قرینه قرار میگیرند (هاموند، ۲۰۰۳).

شکل ۲-۳: مرحله دوم نصب الکترودها
محیط سر که از T3 وFp ، Tp4 عبور میکند اندازه گیری شده و الکترود Fp1 روی این محیط به فاصله ۵ درصد محیط نصب میشود. با معلوم شدن Fp1 الکترودهایFp ،F8 ،T4 ،T6 ،O2 ،O1 ،T5 ، T3،F7 به فواصل برابر۱۰ درصد محدوده دور جمجمه و روی خط محیط مشخص میشوند (هاموند، ۲۰۱۱).

شکل ۲-۴: مرحله سوم نصب الکترودها
۲-۴-۵ نحوه ثبت سیگنال از الکترودهای نصب شده
برای ثبت سیگنال از الکترودهای نصب شده دو روش وجود دارد که شامل دو شیوه مونتاژ الکترود میباشد:
ثبت دو قطبی: از آنجا که ثبت سیگنال مغزی به صورت اندازه گیری اختلاف پتانسیل دو نفطه از سطح جمجمه میباشد، در ثبت دوقطبی الکترودها به صورت یکی فعال و دیگری به صورت مرجع در نظر گرفته شده و به پایه های تقویت کننده تفاضلی وصل واختلاف پتانسیل بین دو کانال اندازه گیری میشود.

شکل ۲-۵: ثبت سیگنال با روش دو قطب
ثبت دوقطبی سیگنال مغز ثبت با الکترود مرجع مشترک (تک قطبی): در این شیوه ثبت سیگنال مغزی الکترودهای همراه یک ولتاژ مرجع یکسان و غیرفعال مثل الکترود متصل به پیشانی و یا استخوان ماستوئید، به پایه های تقویت کننده تفاضلی میکردند. به عبارتی تمامی کانالها نسبت به مرجع یکسانی اندازه گیری میشوند. در برخی موارد الکترود مرجع خاصی وجود ندارد بلکه ولتاژ مرجع از متوسطگیری ولتاژ تمامی کانالها حاصل شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-11] [ 04:03:00 ب.ظ ]




و b به صورت پیش فرض ۲/۱ و ۷۵/۰ مقدار دهی می شوند. اما مقادیر کوچکتر b بعضی وقت‌ها سودمندتر است. برای پرس‌وجوهای با طول بزرگ،اغلب مساوی ۷ یا ۱۰۰۰ مقدار دهی می‌شود و اغلب صفر است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۳ رتبه‌بندی مبتنی بر اتصال[۴۰]
برخلاف محیط بازیابی اطلاعات سنتی، وب دارای یک ساختار ناهمگن بزرگ بوده که اسناد به یکدیگر متصل هستند و یک گراف بزرگ را تشکیل می‌دهند. پیوندهای وب شامل اطلاعات ارزشمندی هستند، بنابراین الگوریتم‌های رتبه‌بندی جدید بر اساس پیوند ایجاد شده‌اند. قدرت اصلی آن‌ها استفاده از محتوای دیگر صفحات جهت رتبه‌بندی یک صفحه می‌باشد.
در نگاه کلی الگوریتم‌های بر مبنای اتصال، به دو دسته وابسته به پرس‌و‌جو و مستقل از پرس‌و‌جو تقسیم می‌شوند. در روش‌های مستقل از پرس‌و‌جو مانند هاست‌رنک[۴۱]، پیجرنک اُپایس[۴۲] رتبه‌بندی به صورت برون خط و با بهره گرفتن از کل گراف وب انجام می‌شود، در نتیجه به ازای هر پرس‌و‌جو رتبه هر صفحه ثابت است. اما روش وابسته به پرس‌و‌جو یا حساس به موضوع مانند هیتس، رتبه‌بندی در گرافِ شامل مجموعه صفحات مرتبط با پرس‌وجوی کاربر انجام می‌شود. قابل ذکر است که در رتبه‌بندی مستقل از پرس‌و‌جو مانند پیجرنک، بعد از دریافت پرس‌و‌جو ابتدا تعدادی صفحه‌ی مرتبط با پرس‌و‌جو با بهره گرفتن از روش‌های رتبه‌بندی مبتنی بر محتوا، انتخاب می‌شوند و سپس بر اساس رتبه‌ی بدست آمده‌ی حاصل از پیجرنک، مرتب می‌شوند.
۲-۳-۱ رتبه‌بندی مستقل از پرس‌و‌جو
همان‌طور که می‌دانیم کلاسیک‌ترین الگوریتم استخراج ساختار وب، الگوریتم پیجرنک است که توسط سرگی برین و لری پیج در دانشگاه استنفورد ارائه شد تا بدین ترتیب عملکرد الگوریتم را بررسی نمایند[۲۴]. آن‌ها با موفقیت این الگوریتم را در نمونه مدل موتور جستجوی گوگل بکار گرفتند و در حال حاضر گوگل به شناخته شده ترین موتور جستجوی جهان بدل شده است. البته الگوریتم پیجرنک، به طور ساده از منظر آنالیز ساختاری بر مبنای فراپیوندها، برای سنجش اهمیت نسبی صفحات وب شروع می‌کند که به طور کامل سایر فاکتورهای وب را نادیده می‌گیرد و در برخی موارد دست‌یابی به نتایج بهتر مشکل است[۲۵].
پیجرنک، یک الگوریتم مستقل از پرس‌و‌جو است که در موتور جستجوی گوگل استفاده شده است و بر اساس اتصال بین صفحات عمل می‌کند. برای مثال اگر صفحه p1 به صفحه p2 اشاره کند، موضوع p2 برای ایجاد کننده p1 جذاب می‌باشد. بنابراین تعداد پیوندهای ورودی به یک صفحه درجه جذابیت آن صفحه برای دیگران را نشان می‌دهد. در نتیجه درجه جذابیت یک صفحه با تعداد پیوندهای ورودی آن افزایش می‌یابد. به علاوه وقتی به یک صفحه از صفحات مهم (با تعداد پیوند زیاد) اشاره شود، آن صفحه نیز رتبه بالایی خواهد داشت. به عبارت دیگر وزن هر صفحه در پیجرنک جمع وزن دار صفحاتی است که به آن اشاره می‌کنند. بنابراین الگوریتم پیجرنک بازگشتی بوده و می‌توان آن را با بهره گرفتن از زنجیره مارکف مدل کرد.[۲۶] فرض کنید N(i) و B(i) به ترتیب نشان دهنده تعداد پیوندهای خروجی و مجموعه صفحات ورودی صفحه i باشند. رتبه صفحه i با بهره گرفتن از پیجرنک به صورت زیر محاسبه می‌شود:
در نتیجه رتبه صفحه i مساوی جمع رتبه صفحات ورودی تقسیم بر درجه خروجی آن‌ها می‌باشد. تقسیم بر درجه خروجی باعث می‌شود تا اولاً رتبه صفحه به صورت عادلانه بین فرزندانش (خروجی‌ها) تقسیم شود و ثانیاً جمع رتبه‌ی همه صفحات به عدد ثابت (یک) نرمال شود. شکل(۲-۱) مثالی از پیجرنک را نشان می‌دهد.

شکل ۲-۲۱: مثالی از پیجرنک]۲۶[
فرمول فوق برای حالتی که گراف کاملاً پیوسته باشد مناسب است (هر گره به تمام گره‌ها دسترسی داشته باشد). در صورتی گراف وب پیوسته نبوده یا صفحات بدون ورودی یا خروجی[۴۳] موجود باشند، الگوریتم موجب ایجاد اشکال می‌شود (الگوریتم همگرا نخواهد شد). به عبارت دیگر بعد از اجرای کامل الگوریتم تعداد زیادی از صفحات دارای مقدار پیجرنک صفر خواهند بود. برای حل این مشکل از پارامتر d به نام ضریب استهلاک[۴۴] به صورت زیر استفاده شده است که n نشانگر تعداد کل صفحات می‌باشد.
بنابراین هر صفحه به تمام صفحات با احتمال یک پیوند خروجی خواهد داشت. مکانیزم فوق معادل یک موج سوار تصادفی[۴۵] که در وب قدم می‌زند و به صورت تصادفی روی پیوندها کلیک می‌کند، می‌باشد. زمانی که به یک صفحه با درجه خروجی صفر[۴۶] یا به حلقه بسته[۴۷] می‌رسد به یک صفحه دیگر پرش خواهد کرد. لذا وقتی کاربر در یک صفحه است با احتمال d یکی از پیوندهای آن را به صورت تصادفی انتخاب، یا با احتمال (۱-d) به صفحات دیگر پرش می‌کند.
معادله پیجرنک را می‌توان به صورت یک رابطه جبر خطی r = AT * r نوشت که r یک بردار n بعدی است و هر عضو i آن نشان دهنده رتبه صفحه i می‌باشد. همچنین هر عضو ماتریس A به صورت است اگر صفحه i به صفحه j اشاره کند و در غیر این صورت خواهد بود.
به عبارت دیگر هدف محاسبه بردار ویژه r از ماتریس AT با مقدار ویژه ۱ است. با توجه به وجود موضوعات مختلف روی وب و همپوشانی موضوعی آن‌ها با یکدیگر، در بیشتر مواقع باعث می‌شود موضوعات مختلف با یکدیگر رقابت کنند و در نتیجه دقت سیستم پایین بیاید. مدل گسترش یافته پیجرنک به نام TSPR برای حل مشکل فوق ارائه شده است[۲۷]. در این روش برای کل وب N عنوان در نظر گرفته شده است و صفحات به ازای هر عنوان جداگانه با بهره گرفتن از پیجرنک رتبه‌بندی می‌شوند و لذا N رتبه جداگانه برای هر صفحه خواهیم داشت. رتبه صفحه v در عنوان t به صورت زیر محاسبه می‌شود:
برای هر عنوان یک بردار E متناظر خواهیم داشت. در صورتیکه بدانیم کاربر به چه عنوانی علاقه دارد یا پرس‌وجوی او متناظر با کدام عنوان است، روش فوق نسبت به پیجرنک پیشرفت چشمگیری خواهد داشت.
روشی به نام تراسترنک[۴۸] برای مقابله با گسترش رتبه ارائه شده است. با توجه به اینکه مشخص کردن همه صفحات مشکل دار (بد) توسط افراد خبره کاری غیر ممکن می‌باشد، لذا در این مقاله یک روش نیمه‌خودکار برای تشخیص صفحات خوب و بد ارائه شده است. در ابتدا مجموعه‌ای از صفحات که توسط افراد خبره ارزیابی شده‌اند به عنوان نقطه شروع[۴۹] انتخاب می‌شوند. به دنبال آن با بهره گرفتن از ساختار گراف وب و صفحات شروع خوب بقیه صفحات خوب تشخیص داده می‌شوند[۲۸]. آزمایشات بر روی صفحات جمع آوری شده توسط موتور جستجوی Alta Vista در سال ۲۰۰۳ انجام شده است و با انتخاب کمتر از ۲۰۰ سایت به عنوان نقطه شروع نتایج قابل توجهی بدست آمده است. الگوریتم فوق در مقایسه با الگوریتم پیجرنک صفحات خوب را بهتر تشخیص می‌دهد. برای هر صفحه دو تابع O(p) به صورت زیر که اُراکل[۵۰] صفحه P نامیده می‌شود و T(p) که نشان دهنده درجه‌ی اعتماد به صفحه P می‌باشد (T(p)=Pr(o(p)=1) ) تعریف شده است.
برای تمام صفحات شروع O(p) مشخص می‌باشد و هدف از الگوریتم بدست آوردن درجه اعتماد به بقیه صفحات است. الگوریتم تراسترنک در حقیقت گسترش یافته پیجرنک می‌باشد که ضریب می‌شود و با توجه به صفحات شروع مقداردهی می‌شود، برای مثال اگر صفحات ۵ و۱۰ و ۱۵ به عنوان صفحات خوب انتخاب شوند، ۳۳(۵)=E (10)=E (15 )= 0. Eو بقیه صفر می‌شوند. به عبارت دیگر مطابق مدل موج سوار تصادفی پرش کاربر در صورت خسته شدن از یک صفحه به صفحات خاصی که داری O(p) یک می‌باشند محدود می‌شود.
در نهایت بردار اعتماد حاصل الگوریتم خواهد بود و نتایج مطابق این بردار به صورت نزولی به کاربر ارائه می‌شوند. ایده اصلی این الگوریتم بر این پایه استوار است که اغلب صفحات خوب به صفحات خوب دیگر اشاره می کنند. به عبارت دیگر درجه اعتماد این صفحات که یک است به صفحات دیگر انتشار پیدا می‌کنند و با زیاد شدن فاصله اثر اعتماد کم خواهد شد (ضریب استهلاک این نقش را بازی می کند). الگوریتم های ذکر شده‌ی مبتنی بر اتصال عمل رتبه‌بندی را بر مبنای گراف مسطح[۵۱] انجام می‌دهند و ساختار سلسله مراتبی[۵۲] وب را نادیده می‌گیرند. آنها از دو مشکل عمده رنج می‌برند: پراکندگی زیاد صفحات وب و سوگیری نسبت به صفحات قدیمی که باعث می‌شود صفحات جدید با درجه ورودی کم از رتبه‌ی پایینی برخوردار شوند (غنی تر شدن اغنیاء). الگوریتم هاسترنک[۵۳] که برای فائق آمدن بر دو مشکل فوق ارائه شده است. هر دوی ساختار سلسله مراتبی و اتصالی وب را در رتبه‌بندی لحاظ می‌کند. در این روش صفحات ابتدا در یک ساختار سلسله مراتبیِ دایرکتوری، هاست[۵۴] و یا دامنه[۵۵] که گره برتر[۵۶] نامیده می‌شود قرار داده می‌شوند و عمل آنالیز اتصال بر روی گراف بدست آمده انجام می‌شود. سپس درجه‌ی اهمیت (ارزش) محاسبه شده‌ی هر گره بین صفحاتی که آن گره شامل می شود توسط ساختار سلسله مراتبی توزیع می‌شود[۲۹]. نتایج آزمایشات روی TREC 03 و TREC 04 افزایش چشمگیری را نسبت به روش‌های دیگر مبتنی بر اتصال مانند پیجرنک و روش‌های دیگر مبتنی بر ساختار سلسله مراتبی نشان می‌دهند. همچنین آزمایشات برتری تجمیع صفحات در هاست نسبت به دامنه و دایرکتوری را نشان می‌دهند.
۲-۳-۲ رتبه‌بندی وابسته به پرس‌و‌جو
الگوریتم هیتس توسط کلینبرگ[۵۷] برای رتبه‌بندی صفحات مرتبط با پرس‌و‌جو، ارائه شده است. این الگوریتم فرض می‌کند که صفحات وب دو جنبه را ارائه می‌دهند: جنبه اول، فراهم آوردن اطلاعات درباره یک موضوع است و جنبه دوم، مهیا کردن اتصالات به صفحات دیگر که اطلاعاتی در مورد موضوع مورد نظر دارند، این مطلب منجر به دسته بندی صفحات وب به دو شکل می‌شود. اول این که فرض شود که یک صفحه وب در صورت داشتن اطلاعات کافی به عنوان مرجع درباره موضوع خاصی در نظر گرفته شود. دوم این که، صفحه به عنوان مرکز انتقال در صورت داشتن اتصال مناسب به صفحات دارای اطلاعات در مورد موضوع مورد نظر فرض شود. بنابراین صفحات دارای دو مشخصه هستند. مشخصه اول که به آن هاب[۵۸] می‌گویند نشان دهنده کیفیت صفحه به عنوان اشاره‌گر به منابع با ارزش است و مشخصه دوم اتورینگ[۵۹] است که نشانگر کیفیت خود صفحه به عنوان منبعی مفید است. اگر دو کپی از هر صفحه در نظر گرفته شود، می‌توان گراف G را به عنوان یک گراف دو بخشی فرض کرد که در آن گره‌های هاب به گره‌های اتورینگ اشاره می‌کنند. ارتباط دو طرفه‌ای که در این بخش می‌توان دید به این صورت است که یک هاب خوب صفحه‌ای است که به اتورینگ‌های خوب اشاره می‌کند و یک اتورینگ خوب صفحه‌ای است که به هاب‌های خوبی اشاره کند. الگوریتم هیتس یک الگوریتم تکراری است که کیفیت هر صفحه را بر اساس مقادیر اتورینگ و هاب آن می‌سنجد[۳۰].
الگوریتم هیتس جزء دسته الگوریتم‌های وابسته به پرس‌وجو بوده و بر روی همه گراف وب عمل نمی‌کند بلکه بر روی زیر گرافی از آن اعمال می‌شود که این زیر گراف با بهره گرفتن از روش‌های سنتی بازیابی متن انتخاب می‌شود. نحوه عملکرد این الگوریتم بدین صورت است که با در نظر گرفتن گراف جهت دار G، به هر گره i یک مقدار اولیه وزن اتورینگ، a0(i) و وزن اولیه هاب، h(i)را نسبت می‌دهد. برای شروع الگوریتم این وزن‌ها به شکل مساوی مقداردهی می‌شوند. الگوریتم مراحل زیر را تا زمانی که خطا در حد قابل قبول باشد تکرار می‌کند:
در تکرار k ام، گره i یک مقدار جدید اتورینگ، ak(i) که مساوی مجموع hk-1(j) است را می‌گیرد. به عبارتی دیگر مقدار آن برابر است با مجموع هاب‌های مربوط به گره‌های j که به گره i اشاره می‌کنند. این مرحله برای تمام گره‌های موجود در گراف G تکرار می‌شود. مقدار جدید وزن هاب برای hk(i) ، مجموع ak(j) ها است که در آن j تمام صفحاتی هستند که به گره i اشاره می‌کنند. این مرحله نیز برای تمام گره‌های گراف G تکرار می‌شود. توجه داشته باشید که وزن‌های هاب از مقادیر کنونی وزن‌های اتورینگ محاسبه می‌شوند که در عوض، آن‌ها نیز از مقادیر قبلی وزن‌های هاب محاسبه شده بودند.
در مرحله k ام بعد از محاسبه وزن‌های جدید برای همه گره‌ها، وزن‌ها نرمال سازی می‌شوند به شکلی که رابطه ۲-۱ برقرار است:
برای ساخت یک فرمول جبر خطی از این الگوریتم بردار ak از وزن‌های اتورینگ در تکرار k ام و بردار hk از وزن‌های هاب در نظر گرفته می‌شود به صورتی که:
برای مقدار دهی اولیه به طور یکنواخت می‌توان از روابط(۲-۱۴)و (۲-۱۵) استفاده کرد :
اگرw ماتریس همجواری گراف G باشد روابط محاسباتی الگوریتم را می‌توان به شکل زیر نوشت:
که در آن و ثابت های نرمال‌سازی هستند و به صورتی انتخاب می‌شوند که مجموع مربعات وزن‌ها در تکرار k ام برابر با یک باشد. می‌توان از ترکیب دو رابطه (۱۶-۲) و (۲-۱۷) به روابط زیر رسید:
در این روابط محاسبه مربوط به هاب و اتورینگ به شکل مستقل از یکدیگر و بازگشتی قابل پیاده سازی است.
تحلیل بیشتر الگوریتم هیتس جهت شناخت نقاط ضعف آن: یک صفحه با اتورینگ خوب صفحه‌ای است که توسط چندین صفحه با هاب خوب اشاره شده باشد و یک هاب خوب صفحه‌ای است که به صفحات با اتورینگ بالا اشاره کرده باشد بنابراین کیفیت یک صفحه p به عنوان اتورینگ به کیفیت صفحات هاب که به آن اشاره می‌کنند بستگی دارد و بالعکس .[۲۶]
همان گونه که در الگوریتم هیتس دیده شده وزن اتورینگ برای صفحه p عبارت بود از مجموع وزن‌های هاب صفحاتی که بر صفحه p اشاره می‌کردند و وزن هاب برای صفحه‌ی p عبارت بود از مجموع وزن‌های اتورینگ صفحات اشاره شده توسط صفحه p. این تعریف دارای دو خصوصیت است: اول این که متقارن است به این شکل که هر دو وزن هاب و اتورینگ به یک روش تعریف شده‌اند. اگر جهت یال‌های گراف G را تغییر دهیم جای هاب و اتورینگ عوض می‌شود. و دوم این که حالت مساوات در آن برقرار است به این صورت که هنگام محاسبه وزن هاب از صفحه‌ای مانند p وزن اتورینگ صفحاتی که توسطp به آن‌ها اشاره شده است به شکل مساوی تحت تأثیر قرار می‌گیرند.
این دو خصوصیت ممکن است منجر به نتایج غیر مشهودی شوند به عنوان مثال گراف شکل(۲-۲)را در نظر بگیرید. در این گراف دو جز وجود دارد. بخش سیاه گراف شامل یک اتورینگ است که توسط هاب‌های زیادی به آن اشاره شده است و بخش سفید شامل یک هاب است که توسط اتورینگ‌های فراوانی به آن اشاره شده است. از آن جا که تعداد هاب‌های سفید بیش از تعداد هاب‌های سیاه است. الگوریتم هیتس همه وزن اتورینگ را به اتورینگ سفید اختصاص می‌دهد که در نتیجه رتبه‌ی گره سفید بیش از گره سیاه تشخیص داده می‌شود. دلیل این رخداد این است که هاب‌های سفید به عنوان بهترین هاب پنداشته شده‌اند و بنابراین باعث شده است که وزن‌های بیشتری را دریافت کنند. حتی اگر از لحاظ شهودی بتوان پیشنهاد کرد که اتورینگ سیاه بیشتر از سفید است و باید دارای رتبه بالاتری باشند.
شکل ۳۲-۲: نمایی از اتورینگ و هاب در الگوریتم هیتس]۲۶[
در این مثال، ترکیبی از دو خصوصیت یاد شده، باعث ایجاد یک نتیجه‌ی غیر شهودی شد. مساوات، به این معنی که تمام وزن‌های اتورینگ از گره‌هایی که توسط یک هاب به آن‌ها اشاره شده است به شکل برابر در محاسبه وزن هاب آن گره شرکت می‌کنند. در نتیجه کمیت به کیفیت تبدیل شده است. وزن هاب گره سفید به این دلیل افزایش پیدا کرده است که به تعداد زیادی از اتورینگ‌های ضعیف اشاره کرده است. این باعث زیر سوال رفتن تعریف وزن هاب و به طبع آن، طبیعت متقارن بودن الگوریتم هیتس شده است. بنابر خاصیت تقارن فرض بر این است که هاب‌ها و اتورینگ‌ها از لحاظ کیفیت دارای ارزش یکسانی هستند. حال آنکه بین این دو تفاوت وجود دارد. برای مثال از لحاظ شهودی پیشنهاد می‌شود که یک گره با درجه ورودی زیاد احتمالاً دارای اتورینگ خوبی است. از جهت دیگر یک گره با درجه خروجی زیاد لزوماً یک هاب خوب نیست. اگر چنین باشد، به راحتی می‌توان با افزودن ابر اتصال به یک صفحه ارزش آن را بالا برد که این ارزش کاذب می‌باشد و واقعی نیست. پس باید بین هاب و اتورینگ تفاوت قائل شد. در الگوریتم‌هایی که در ادامه می‌آید این تفاوت بین هاب و اتورینگ در نظر گرفته شده و سعی بر این است که در خصوصیت تقارن و مساوات شکسته شود.
محدودیت‌های الگوریتم هیتس:
یک تعریف جامع از هاب و اتورینگ وجود ندارد، زیرا بسیاری از سایت‌ها در عین حال که اتورینگ خوبی می‌باشند هاب خوبی نیز می‌باشند.
برخی صفحاتی که به عنوان نتیجه جستجو ارائه می‌شود در حقیقت به دلیل وجود اتصال قوی بین گره‌های گراف وب می‌باشند، در حالی که ممکن است هیچ ارتباطی با جستجوی کاربر نداشته باشند.
برخی لینک‌های وب به صورت اتوماتیک ایجاد می‌شوند و منطق انسان در آن دخیل نمی‌باشد در حالی که الگوریتم هیتس مانند لینک‌های عادی با آن‌ها رفتار می‌کند.
برخی جستجوها می‌توانند صفحات غیر مرتبط را ارائه دهند و صفحات غیر مرتبط زمانی که در الگوریتم هیتس به عنوان گراف ریشه قرار گیرد نتایج اشتباهی را اعلام می‌کند.
عملکرد الگوریتم در زمان واقعی قابل قبول نیست.
۲-۳-۳ چالش‌های رتبه‌بندی بر اساس پیوند
موتورهای جستجوی فعلی با نشان دادن صفحات محبوب[۶۰]، در صدر لیست رتبه‌بندی شده، باعث می‌شوند تا صفحات تازه متولد شده‌ی باکیفیت[۶۱]، هیچ وقت نشان داده نشوند یا بعد از زمان طولانی در لیست قرار گیرند. این مشکل «غنی‌تر شدن اغنیاء» نامیده می‌شود. به عبارت دیگر موتورهای جستجو با تقویت این مشکل، جهت رشد و تغییرات وب را به صورت مخاطره انگیز تعیین می‌کنند. مشکل «غنی‌تر شدن اغنیاء» و زمانی که طول می‌کشد تا یک صفحه باکیفیت توسط کاربران شناخته و مورد توجه قرار گیرد به صورت عملی در موتورهای جستجو مطالعه شده است. دو مدل جهت دست‌یابی کاربران به صفحات وب جدید ارائه شده است[۳۱]:
مدل موج سوار تصادفی: در این مدل کاربر برای کشف و دست‌یابی به صفحات از مکانیزم دنبال کردن پیوندها (مرور و کلیک کردن) به صورت تصادفی استفاده می‌کند و از موتور جستجو به هیچ وجه استفاده نمی‌کند.
مدل محدود به جستجو[۶۲]: در این مدل کاربر همیشه جهت کشف و دست‌یابی به صفحات فقط از موتور جستجو استفاده می‌کند.
جهت مقایسه مدل‌های فوق تعاریف زیر ارائه شده است: ( p(p,t- محبوبیت صفحه p در زمان t (ردیف Pدر لیست رتبه‌بندی شده).
در مدل موج سوار تصادفی رابطه مستقیم بین محبوبیت و نرخ بازدید وجود دارد (r1 ثابت است):

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:03:00 ب.ظ ]




۰٫۳۹

کیفیت خدمات

۰٫۱۱

ارزش مشتری

۰٫۹۸

تصویر برند

ارزش مشتری

۰٫۱۲

تصویر شرکت

۰٫۴۳

اعتماد کارمند

۰٫۲۰

اعتماد شرکت

۰٫۱۶

هزینه ها

۰٫۴۰

کیفیت خدمات

۰٫۱۲

در مجموع نتایج نشان می­دهد که اثر کلی تصویر برند بر وفاداری مشتریان ۰٫۱۲ است. اثر کلی تصویر شرکت بر وفاداری ۰٫۴۳ و اثر هزینه­ها بر آن ۰٫۳۹ می­باشد.
فصل پنجم:
خلاصه، نتیجه گیری و پیشنهادات
۵- ۱ مقدمه
با توجه به اهداف فصل اول از یک سو و نتایج حاصل شده از فصل چهارم از سوی دیگر، این فصل به تفسیر نتایج و ارائه پیشنهادات راهبردی اختصاص می یابد. بدین منظور، ضمن مروری اجمالی بر خطوط کلی پژوهش، خلاصه­ای از نتایج مربوط به آزمون فرضیه ­های پژوهش ارائه و سپس نتایج بدست آمده مورد بحث و تفسیر قرار می­گیرد. در ادامه، براساس یافته­های پژوهش از یک سو و استفاده از تجارب افراد مجرب در صنعت هواپیمایی کشور از سوی دیگر؛ پیشنهادهای کاربردی در جهت توسعه و بکارگیری نتایج این پژوهش ارائه می­ شود و در نهایت، محدودیت­های تحقیق و پیشنهادات برای پژوهش­های آتی ارائه می­گردد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۵-۲ مروری اجمالی بر نتایج و یافته های پژوهش
در این پژوهش، یک مدل نظری تجربه شده در زمینه فرایند مشتری در خطوط هوایی ایران مورد آزمون قرار گرفت که هدف از آن؛ شناخت تأثیر برند خدمات بر فرایند ارزش مشتری- وفاداری است. در این مدل، ضمن تمرکز بر تصویر برند، به ابعاد دیگری شامل تصویر سازمان، اعتماد کارکنان و اعتماد سازمان نیز پرداخته شد، که جامعیت خاصی به مدل تحقیق بخشیده است.
در مدل مفهومی این تحقیق متغیر «مستقل»؛ “برند” (برند خدمات) است و ادراک مشتری از برند خدمات شامل متغیرهای اعتماد شرکت، اعتماد کارمند، تصویر شرکت، تصویر برنداست.همچنین متغیر هزینه نیز مستقل است. متغیرهای «میانجی» عبارتند از: “کیفیت خدمات” و “ارزش مشتری". متغیر «وابسته»، “وفاداری مشتری” است.
جامعه آماری این تحقیق، کلیه مسافرانی هستند که از فرودگاه مهرآباد تهران در شهریور ماه سال ۱۳۹۲، خطوط هوایی ایران ایر، آسمان و ماهان ایر را جهت سفرهای هوایی داخل کشور انتخاب نموده ­اند. حجم نمونه ۳۸۴ محاسبه شد که برای اطمینان بیشتر بین ۳۹۰ نفر از مسافران به عنوان نمونه آماری، پرسشنامه بصورت تصادفی توزیع و کلیه پرسشنامه ها پس از تکمیل جمع­آوری شد.
برای تجزیه و تحلیل داده ­ها، ضمن استفاده از آمار توصیفی برای توصیف ویژگی­های عمومی نمونه آماری و نرمال بودن توزیع داده ­ها، از آمار استنباطی (مدل­سازی معادلات ساختاری) برای آزمون فرضیه ­های پژوهش استفاده گردید.
۵-۳ بحث و نتیجه ­گیری
نتایج تحقیق بر اساس سنجش تأثیر برند خدمات بر فرایند ارزش مشتری – وفاداری مشتری در خطوط هوایی کشور به شرح ذیل بدست آمد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:02:00 ب.ظ ]




  • آسیب رسانی فرهنگی در سایه نظریه فرهنگ جهانی

این سؤال که آیا ممکن است به یک فرهنگ جهانی دست یافت، حائز اهمیت است. شاید بتوان گفت که تحقق فرهنگ واحد جهانی، فرع تحقق دین متعالی و واحد جهانی است، به ویژه اگر خاستگاه اصلی فرهنگ را دین بدانیم. در این جا، بحث در مورد امکان و یا عدم امکان تحقق فرهنگ جهانی نیست، بلکه درصدد اشاره به ترفندهای استکبار جهانی، در راستای مقابله با فرهنگ اصیل اسلامی و قرآنی مسلمانان هستیم. امروزه از دیرباز در محافل فرهنگی امریکا به شیوه های گوناگون سخن از فرهنگ جهانی و یا جهانی سازی فرهنگی[۴۹] به میان می آید. چنین طرز تفکری در واقع چیزی جز روی دیگر سکه فرهنگ آمریکایی سازی[۵۰] و یا آمریکایی سازی فرهنگ[۵۱] نیست. فرهنگ آمریکایی سازی تعبیر و تفسیر دیگری است از فرهنگ مصرف عمومی، آن هم مصرف تولیدات غربی و به ویژه آمریکایی، به عنوان مهم ترین پشتوانه فرهنگی نظام سرمایه داری غرب که به تدریج و سرانجام سلطه سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی غرب را به دنبال دارد. در این جا توجه به دو نکته حائز اهمیت است:
یکی این که مصرف عمومی، اگر به صورت فرهنگ درآمد، مفهومی فراتر و وسیع تر از مصرف تولیدات پوشاکی، صنعتی و غذایی دارد. مصرف عمومی در این صورت، بر حسب گوناگونی تولیدات غربی شامل مصرف کدها، علامت ها، اصطلاحات و کنش ها و رفتارهای متناسب با فرهنگ غربی نیز می باشد.
نکته دوم این است که غرب همواره با عنایت ویژه ای که نسبت به گسترش و رشد فرهنگ مصرف عمومی خود دارد، همواره در صدد غنابخشیدن به سبک های گفتاری و رفتاری غربی است mike Feathestone, Nationalism,Globalization and Modernity(London-Newbury Park-New Delhi, SaPublication, 1993),PP.1-2، تا به تدریج هر چه فزاینده تر فرهنگ غربی را در سطح جوامع انسانی، به ویژه جوامع اسلامی رواج دهد. متاسفانه آن چنان جامعه اسلامی ما از کدسازی فرهنگی غرب تاثیر پذیرفته است که استفاده از کدها، روز به روز مظاهر خود را در زوایای زندگی ما به نمایش می گذارد. راه مقابله با کدهای غربی همیشه و در همه شرایط یکسان نیست. در پاره ای از موارد از کدها و تولیدات حامل کدهای غربی می توان استفاده کرد مشروط بر اینکه قبلا به صورتی کاملا هنرمندانه بار منفی و اثر ویرانگر فرهنگی آن ها را خنثی کرده باشیم، و یا مراعات جانب ایمن سازی فرهنگی در برخورد با آماج بلایای فرهنگی غرب شده باشد. اما چنانکه می دانیم، تخلیه بار فرهنگی غرب از تولیدات و کدهای غربی کاری بس ظریف و دشوار است.
روزی به حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام مشرف شدم. پس از زیارت تنها دریک تجربه شخصی مشاهده کردم در ظرف کم تر از پنج دقیقه بیست و پنج نفر زائر، که معمولا از طبقه نوجوانان و جوانان بودند، بلوزها و یا پیراهن هایی به تن داشتند که بر سینه یا پشت آن ها کدهایی به زبان انگلیسی نصب شده بود. در این میان، به جز معدودی از پوشاک ها، که تولید خارج بود، اکثر آن ها از تولیدات داخلی بود. این امر میزان آسیب پذیری ساختار فرهنگی جامعه اسلامی ما را نشان می دهد و مایه های امید را در اندیشه کارگزاران فرهنگی غرب زنده می کند.
در جایی خواندم یکی از کارشناسان امور فرهنگی غرب، سه یا چهار سال قبل، زمانی در ایام محرم به قصد دیدن دوستی در ایران به کشور ما سفر کرده بود. او نسبت به تماشای صحنه عزاداری مردم علاقه نشان داده بود. دوستش او را به محلی برده بود که عزاداران حسینی علیه السلام همه با لباس سیاه مشغول عزاداری بودند. شخص مزبور در یادداشت های سفر خود به ایران نوشته بود که عزاداری واقعا جلب نظر می کرد، اما ناگهان آنچه بیش از هر چیزی توجه مرا به خودش جلب کرد عبارت CHICAGO بود که بر سینه یکی از آن بلوزهای سیاه که بر تن یکی از عزادارن بود درشت نصب شده بود. نکته ای که این کارشناس غربی از دیدن این پدیده فرهنگی می آموزد و به محافل سیاسی و فرهنگی غرب می آموزاند این است که در ایران حتی در عمق مقدس ترین سنت های دینی جایی برای نفوذ و صدور فرهنگ غرب می توان پیداکرد! (رهنما،۱۳۷۸: ۳۵)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

  • تغییر در جهان بینی نتیجه قطعی استیلای دین زدایی فرهنگی

باید دانست که جهان بینی به مثابه قلب فرهنگ می‏ماند؛ از محیط بیرونی یعنی میراث اجتماعی و دانایی؛ انرژی می‏گیرد و این انرژی را به اندام فرهنگ منتقل می‏سازد و در حرکت معکوس با جلوه های بیرونی فرهنگ، تعامل برقرار می‏کند و بخش های فرسوده و آسیب دیده، یا ارزشها و باورهای باز تولید شده را به درون خود بازگشت می‏دهد و پس از بازسازی، مجدداً به بدنه فرهنگ جاری می‏سازد. با این نگاه، تا زمانی که جهان بینی اتصال خود را با منابع انرژی حفظ کرده و از فیض آنها بهره مند است حیات خود را ادامه می‏دهد و به همین ترتیب تا زمانی که تجلیات بیرونی فرهنگ با نقطه مرکزی خود ( یعنی جهان بینی) در ارتباط و اتصال می‏باشد و تعامل دو سویه برقرار است دمادم بازسازی و احیاء می‏شود؛ ولی اگر به هر دلیل ارتباط مرکزی دچار چالش شود و یا توسط رهزنان تغییر مسیر بدهد دچار بحران شده و هویت خود را از دست می‏دهد.
هویت جلوه‏های بیرونی فرهنگ، زمانی باقی خواهد ماند که با قسمت مرکزی یعنی جهان‏بینی مرتبط باشد و تعامل دوسویه برقرار باشد و اگر در هر یک از دو حوزه بیرونی و درونی تغییر ایجاد گردد و دیگری همپایی خود را نتواند حفظ کند بحران فرهنگی پدید می‏آید.
در این نظریه، فرهنگ از محیط، دانایی و خرد و تجربه بشری و تاریخی بهره‏مند می‏گردد و باورها و ارزشها را تولید می‏کند. این باورها و ارزشها در عرصه‏های مختلف زندگی متجلی می‏شوند و نماد بیرونی فرهنگ شکل می‏گیرد. این تعریف از فرهنگ دربرگیرنده فرهنگ مادی و معنوی است و شامل تمامی ابعاد زندگی می‏گردد به همین دلیل زمینه همراهی و الفت با دین الهی فراهم می‏گردد و فرهنگ انقلاب اسلامی دارای معنا و مفهوم می‏شود.

  • آسیب نظام گسیختگی نتیجه ای برای جریان تغییر فرهنگی

یکی دیگر از معضلات امروزه جوامع انسانی، مخصوصاً جوامع در حال گذار، مشکل شکــاف بین نسل هاست. پدیده ای که اختلالات فردی و اجتماعی فراوانی به همراه آورده است. گرچه، علل پدید آمدن شکاف بین نسل ها متعدد است که بعداً به آن اشاره خواهد شد، اما یکی از عوامل مهم این پدیده که ویژه جهان امروز، مخصوصاً پس از صنعتی شدن جوامع و نفوذ صنعت و فرهنگ صنعتی در کشورهای در حال توسعه است، عامل نظام گسیختگی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:02:00 ب.ظ ]




جدول ۴- ۱۹ مدل اصلی رگرسیون چندگانه برای هر یک از متغیرها

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

a- متغیر وابسته: خودکارآمدی
بر اساس نتایج جدول ۴-۱۹، ستون B برای پیش بینی خودکارآمدی استفاده می شود. همچنین مقدار t تک تک ضرایب مذکور نیز محاسبه شده که نشان می دهد اثر تمامی متغیرهای تعهدسازمانی بر خودکارآمدی معنی دار است. ضریب بتا نیز برای پیش بینی استفاده می شود و نشان دهنده اهمیت هر یک از متغیرهای تعهدسازمانی در پیش بینی خودکارآمدی است. همانطور که مشاهده می شود، مقدار این ضریب برای تعهد عاطفی(۳۶۳/۰) است و سهم بیشتری در بین سایر انواع تعهد سازمانی در پیش بینی خودکارآمدی دارد. زیرا یک واحد تغییر در انحراف معیار این متغیر، موجب ۳۶۳/۰ واحد تغییر در متغیر وابسته می‌شود. تعهد هنجاری با ضریب ۲۲۹/۰ و تعهد مستمر با ۱۳۶/۰ در مرتبه بعدی اهمیت از نظر قدرت پیش بینی خودکارآمدی قرار دارند.
نمودار ۴- ۱۲میزان اهمیت هر یک از مولفه های تعهد سازمانی در پیش بینی خود کارآمدی
تعهدمستمر
تعهدعاطفی
خودکارآمدی
تعهدهنجاری
۳۶۳/۰
۲۲۹/۰
۱۳۶/۰
۴-۴-۴- تجزیه و تحلیل داده های مربوط به سوال چهارم تحقیق
- آیا بین ­متغییرهای جمعیت­شناختی(جنسیت، سابقه کار، نوع استخدام، تحصیلات، سن) با جوّ سازمانی رابطه معنی­داری وجود دارد ؟

مدل R R2 R2 اصلاح شده خطای استاندارد برآورد
۱ .۰۸۶( a ) .۰۰۷ -.۰۰۹ .۵۲۵۸۷

جدول ۴- ۲۰ خلاصه مدل رگرسیون برای متغیرهای تحصیلات، جنس، سن، استخدام و سابقه
a پیش بینی کننده ها: (مقدار ثابت) تحصیلات، جنس، سن، استخدام و سابقه
محاسبه رگرسیون با روش ورود همزمان نشان می دهد که ضریب تعیین (R2) برابر ۰۰۷/۰ می‌باشد. این مقدار بیانگر آن است که تنها ۷/۰ درصد تغییرات جو سازمانی به متغیرهای شخصی و شغلی مربوط می شود و بقیه (۳/۹۹%)به عوامل دیگر مربوط می شود. همچنین با لحاظ درجه آزادی و مقدار ضریب اصلاح شده برابر با ۰۰۹/-۰می باشد و نشان می دهد که این متغیرها توان پیش بینی تغییرات جوّ سازمانی را ندارند. علاوه بر آن ضریب همبستگی چندگانه بین این متغیرها ۰۸۶/۰ می باشد که شدّت همبستگی بین متغیرهای شخصی و جوّ سازمانی را نشان می دهد. برای اینکه معنی دار بودن این ضریب مشخص شود از آزمون F استفاده شده است که داده های آن در جدول ۴- ۲۰ آمده است.

مدل مجموع مجذورات درجه آزادی مجذور میانگین F سطح معنی داری
۱
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:02:00 ب.ظ ]