“
کلمن( ۱۹۹۵) سالووی (۱۹۹۰) توصیف مبنایی خود را از هوش هیجانی بر اساس نظریه گاردو توسعه دادند. آن ها دریافتند که افراد در تشخیص احساسات خود ودیگران باهم متفاوت هستند وبرای نخستین بار مفهوم هوش هیجانی را بسط دادند (کلمن ۱۹۹۴، ۴۵-۱). و اوایل ۱۹۹۵ بر آن شدند که کتابی در مورد سواد آموزی هیجانی تالیف کنند. آن ها برای این کار از تعدادی مدارس دیدن کردند تا ببینند مدارس بر رشد هیجانی دانش آموزان از چه روش هایی استفاده میکنند. آن ها همچنین جهت تالیف خود مطالعاتی داشتند و سرانجام کتابی در سال ۱۹۹۵ تحت عنوان هوش هیجانی توسط کلمن تالیف می شود. اطلاعاتی پیرامون مغز –هیجانات ورفتار گرد آوری نموده وبرخی از عقاید خودرا نیز در بار-آن (۱۹۹۷) مدلی چند عاملی برای هوش هیجانی تدوین کردهاست وی معتقد است که هوش هیجانی مجموعه ای از توانایی ها و مهارت های است که فرد را برای کنار آمدن با محیط و کسب موفقیت در زندگی تجهیز میکند و در این کتاب عنوان کردهاست. صفت هیجان هوش رکن اساسی است که آن را از هوش شناختی متمایز کند از دیدگاه بار- آن (۱۹۹۹) هوش هیجانی دارای ابعاد عاملی است .وی ۱۵ بعد هیجان را عنوان میکند که با بهره گرفتن از خرده مقیاسهای پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن اندازه گیری می شود هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی-هیجانی طی زمان رشد تغیر میکند و می توان آموزش و برنامه های اصلاحی مانند تکنیک ها در زمان آن ها را بهبود بخشید.
۲-۳- مفهوم هوش هیجانی از دیدگاه بار-آن
اصطلاح هوش هیجانی هنوز در فرهنگ لغت نیامده است و تعریف و حدود آن هنوز کاملا مشخص نشده است افرادی که قصد تعریف این مفهوم را دارند باید تا جایی که ممکن است این مفهوم را روشن دقیق وعملیاتی تعریف کنند این رویکرد باعث می شود که مفهوم هوش هیجانی قابل لمس تر شود و در نتیجه اندازه گیری و کاربرد آن راحت تر شود هوش هیجانی به وسیله بار-آن به این صورت تعریف شده است :
یک دسته از مهارت ها استعدادها وتوانایی های غیر شناختی که توانایی موفقیت فرد رادر مقابله با فشارها و اقتضاهای محیطی افزایش میدهد.
بنابرین هوش هیجانی مدیران یکی از عوامل مهم در تعیین موقعیت دانشجو در دانشگاه است ومستقیما پیشرفت دانشجو را تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش هیجانی با سایر تعیین کننده های مهم (توانایی فرد در مقابله با اقتضاهای محیط)از قبیل آمادگی های زیست پزشکی –استعداد هوش شناختی و واقعیتها و محدودیتهای محیطی در تعامل است.این رویکرد مطابق با دیدگاه تعاملی است که به وسیله آلن بیرو پذیرفته شد که تأکید میکند سنجش باید به طور جدی به عوامل شخصی وشرایط محیطی در پیشبینی رفتار توجه داشته باشد(اپستین[۱۲]۱۹۷۹، ۵۵۸-۵۴۷). همچنین برای این دیدگاه تأکید میکند و بیان میکند که این سوال از بین موقعیت کدامیک مهمتر است؟ یک سوال بی معنایی است چرا که یک رفتار همیشه یک تابع مشخص از شخص و موقعیت است .
از آن جای که رفتار هرگز در خلائ رخ نمی دهد و همیشه در متن یک موقعیت رخ میدهد این بی معنی است که درباره مشخصات رفتار فرد صحبت کنیم بدون این که موقعیتی را که رفتار در ان اتفاق افتاده را مشخص کنیم(بار-آن ۱۹۹۷، ۱۱۱).
مدل بار-آن از هوش هیجانی چند عاملی و مربوط به استعداد برای عملکرد است تا خود عملکرد این مدل همچنین فرایند مدار است تا نتیجه مدار. ماهیت جامع این مدل مفهومی بر اساس گروهی از مؤلفه های عاملی(مهارت های هوش هیجانی)و روشی که آن ها تعریف میشوند قرار دارد.
بار-آن اصطلاح هوش هیجانی را به این دلیل برای این سازه به کار برده است که هوش هیجانی مجموعه ای از توانایها، مهارت ها و ظرفیتهایی است که برای سازگاری مؤثر با زندگی استفاده می شود. صفت هیجان به معنای تأکید بر این نکته که این نوع خاص از هوش شناختی متفاوت است به کاربرده شده است.
استفاده بار-آن از اصطلاح هوش شبیه تعریف کسلر از هوش است در نهایت اصطلاح موفقیت که در این تعریف بار-آن از هوش هیجانی به کار رفته است به این صورت تعریف می شود نتیجه نهایی تلاشهای یک فرد برای موفق شدن وبه اتمام رساندن این اصطلاح خیلی ذهنی است وتحت تاثیر شرایط اجتماعی است به عنوان مثال موفقیت در یک مطالعه میتواند در نظر برخی از افراد به صورت گرفتن نمرات بالا، رفتن به یک مدرسه خوب، دریافت بورس تحصیلی، دریافت تقدیر نامه تحصیلی و دریافت مدرک خاص تفسیر شود.
گلمن” در هوش هیجانی ۵ مؤلفه را مد نظر قرار میدهد:
۱-خودآگاهی
به معنی “درک عمیق و روشن از احساسات، هیجان ها، نقاط ضعف وقوت، نیازها و سائق های خود”.
۲-خود مدیریتی
خودتنظیمی ازنظر گلمن (۱۳۶۸) به معنی توانایی تنظیم احساسات خودو به کارگیری درست هیجانات و هدایت آن ها درجهت رسیدن به اهداف است، که این تواناییمتکی بر توانایی خودآگاهی است. او معتقد است که خودکنترلی قابل یادگیری است.
۳-خودانگیزی
بسیاری از روانشناسان آن را شرط بقا می دانند. به عقیده ی آن هاانسان سالم هیچ کاری را بدون هدف از پیش تعیین شده انجام نمی دهد و برای رسیدن بهآن، خود انگیزی لازم میباشد (دهشیری ۱۳۸۲ به نقل از امینیها، ۶۱) انگیزه همچونموتور حرکتی، انسان را به حرکت وا میدارد.
۴- آگاهی اجتماعی
شعور اجتماعی به معنی درک جنبههای مختلف احساسات دیگران وانجام یک عمل مناسب و واکنش مطلوب برای افرادی که پیرامون ما قرار گرفته اند (گلمن ترجمه نسرین پارسا ۱۳۸۱، ۴۵-۱). این مؤلفه با احساس مسئولیت در قبال دیگران نسبت بیشتری دارد. همدلی ریشه درخودآگاهی دارد. زیرا ما هرچه نسبت به احساس خود پذیرش بیشتری داشته باشیم، به هماناندازه در شناخت آن ها ماهرتر خواهیم بود و به راحتی میتوانیم نوع احساس خود را از دیگران تمیز دهیم.
۵-مدیریت روابط یا مهارت اجتماعی
منظور توانایی برقراری رابطه با دیگران است. کفایت اجتماعی،تعیین کننده محبوبیت، رهبری و اثرمندی بین فردی است. گلمن (۱۳۷۶) معتقد است افرادی که تمایل دارند در ایجاد رابطه با دیگران مؤثر واقع شوند، باید توانایی شناسایی،تفکیک و کنترل احساسات خود را داشته باشند و بعد از طریق همدلی یک رابطه مناسببرقرار کنند؛ حتی در این میان خودانگیزی هم در میزان اداره روابط اثرگذار است.
بار-آن ۱۵ مؤلفه هوشی را معرفی کردهاست. هوش هیجانی و مهارت های هیجانی طی زمان رشد میکنند طی زندگی تغییر میکنند و می توان با آموزش و برنامه های اصلاحی مانند تکنیکهای آموزشی آن ها را بهبود بخشید این ۱۵ مؤلفه عبارت اند از:
۱- قاطعیت:
قاطعیت توانایی احساسات،عقاید، افکار خود و دفاع از حقوق خود به شیوه غیر مخرب است.
قاطعیت دارای سه بعد است:
الف- توانایی بیان احساسات (مثل صمیمیت و احساسات).
ب- توانایی بیان آشکار، عقاید،افکار خود(مثل توانایی بیان باورهای مخالف و اتخاذ موضعی مشخص حتی اگر به لحاظ عاطفی انجام آن دشوار و باعث از دست رفتن امتیاز می شود .
ج- توانایی ایستادگی برای احقاق (مثل اجازه دادن به دیگران که شما را اذیت کنند یا از شما امتیازی بگیرند).این افراد کمرو و خجالتی نیستند آن ها احساساتشان را اغلب به طور مستقیم و بدون پرخاشگری ابراز میکنند(بار-آن ۱۹۹۷، ۱۱۶).
“
[دوشنبه 1401-09-21] [ 06:00:00 ب.ظ ]
|