کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



جستجو


 



 

کارکردهای مدیریت منابع انسانی
کاربردهای مدیریت منابع انسانی الکترونیکی

 

تجزیه و تحلیل و طراحی شغل
کارکنان در مکانهای جغرافیایی پراکنده می توانند از طریق تیم های مجازی با بهره گرفتن از پست الکترونیکی و اینترنت با هم کار کنند.

 

جذب
داوطلبان می توانند فرمهای درخواست شغلی خویش را بصورت الکترونیکی تکمیل و ارسال نمایند .

 

گزینش
شبیه سازی الکترونیکی شامل :آزمونها ، فیلم ها و پست های الکترونیکی که می توانند توانایی متقاضیان شغل را در مواجهه با شرایط به راحتی بسنجند.

 

جبران خدمات و مزایا
گزینش کارکنان می توانند اطلاعات مربوط به حقوق و پاداش ها خویش را بررسی نمایند و مزایای مورد انتظار خود را جستجو نمایند.

 

-
ارتباط مشتری با کارکنان از طریق وب.

 

منبع: (تصدیقی،۲:۱۳۸۹)
به عبارتی دیگر مدیریت منابع انسانی الکترونیک یک روش جدید برای اجرای مدیریت منابع انسانی است (۲۰۰۵: ۵۷۰،Bendurak).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
با مدیریت منابع انسانی الکترونیک سازمان اطلاع جامعی در مورد تک تک کارکنان خود خواهد داشت کارکنان سازمان نیز می توانند به سوابق ومدارک خود دست یافته و در صورت لزوم از آن بهره برداری وحتی آنرا بروز رسانی نمایند . مزایای این سیستم عبارتند از:
اطلاعات جامع وکاربردی ازتمام کارکنان با بهره گرفتن از خود اشخاص.
اطلاع یافتن کارکنان از نوع اطلاعاتی که سازمان ازآنها دارد.
مشخص بودن جایگاه فرد درسازمان.
استفاده بهنگام وبه روز ازساختارسازمانی سازمان، کارکردهای شغلی، وگزارشهای مربوط به روابط.
مسیر پیشرفت شغلی و نمودار جانشینی برای تک تک کارکنان.
کمک به مدیر در فرایند تصمیم گیری. (۵۷۰: ۲۰۰۵،Bendurak)
تفاوت بین مدیریت منابع انسانی الکترونیک وسیستم اطلاعات منابع انسانی[۳۷]
با توجه به مطالبی که در بالا اشاره شد شاید درنگاه اول این دوسیستم یکسان بنظرمی آید اما تفاوتهای زیادی بین این دو وجود دارد ، سیستم اطلاعات منابع انسانی مستقیما دربخش منابع انسانی قراردارد وکاربران این سیستم مشاوران منابع انسانی هستند . این نوع ازسیستم ها هدفشان بهبود فرایند دربخش منابع انسانی است، گرچه ممکن است بهبود خدمات رسانی به کسب وکار سازمان را نیز دنبال کنند . اما در سیستم مدیریت منابع انسانی الکترونیک، دیگرگروه هدف ، مشاوران یا ستاد منابع انسانی نیست بلکه افراد خارج ازاین حوزه را نیز در برمی گیرد (کارکنان ومدیران ). با بهره گرفتن از این سیستم مدیران واحدهای مختلف به راحتی می توانند افراد مناسب را برای پستهای کلیدی سازمان انتخاب کنند که در سیستمهای گذشته دیده نمی شد . این سیستم نوعی حالت پشتیبانی از تصمیم مدیران را برای آنها به ارمغان می آورد تا مدیران واحد های مختلف با دسترسی به هرنوع اطلاعاتی که مربوط به حوزه منابع انسانی می گردد، دقیق ترین، بهترین و سریع ترین تصمیم را اعمال نمایند . به عنوان مثال سیستم جایابی مبتنی بر شایستگی که این امکان را به مدیران می دهد که به راحتی وضعیت شایستگی افراد را در هر پست مشاهده نمایند ، نکات ضعف آنها را شناسایی و در صورت لزوم به آنها گوشزد نمایند. همچنین این سیستم به مدیر این امکان را می دهد تا برای پستهای خالی سازمانی یا انتخاب یک مدیر شایسته بین کارکنان فعلی سازمان بهترین انتخاب را پیش روی وی قرار دهد . از این سیستم در حالت عادی نیز می توان برای بررسی وضعیت پرسنلی افراد ، وضعیت نیروی انسانی سازمان، تحصیلات، جنسیت ، سابقه و سن افراد ، نمره ارزشیابی سالانه آنها و پرونده آموزشی آنها نیز استفاده نمود که در این حالت قابلیت سیستم در واقع بعنوان یک بانک اطلاعاتی سازمانی خواهد بود. با توجه به این نمونه واقعی به راحتی می توان تفاوت بین این دو سیستم را درک نمود .در واقع می توان کاربری این سیستم را همانند یک سوئیچ on/off فرض کرد که یک طرف آن نوعی اتوماسیون جهت سرویس دهی به فعالیتهای سنتی مدیریت منابع انسانی است وسوی دیگر ،پشتیبانی فن آوری اطلاعات جهت سرویس دهی کارآمدتر منابع انسانی به سازمان است (۲۰۰۵: ۵۷۱ ، Bendurak).
این امر باعث می شود تا مدیریت منابع انسانی، نقش چشمگیرتری را در دستیابی به اهداف سازمان اعمال کند و با توجه به اینکه شناسایی و بکارگیری افراد مناسب، اولین و مهمترین وظیفه از وظایف مدیریت منابع انسانی می باشد ، در نتیجه مدیران سازمان با تصمیم گیری درست و به موقع می توانند برای سازمان خود بهترین مزیت را ایجاد نمایند و این یعنی اثربخشی مدیریت منابع انسانی . (۲۰۰۵: ۵۷۲ ،Bendurak).
۲-۴-۲۰ مراحل پیاده سازی مدیریت منابع انسانی الکترونیک
با توجه به اهمیت بحث مدیریت منابع انسانی الکترونیک ومزایای بیشمار آن بسیاری از مدیران به دنبال پیاده سازی آن در سازمان خود می باشند، برای این امر باید گامهای زیر را طی نمود:
۱- مشخص نمودن استراتژیهای وسیاستهای اصلی مدیریت منابع انسانی با توجه به استراتژیهای سازمان؛
۲- در نظر گرفتن اهداف مدیریت منابع انسانی الکترونیک ؛
۳- آشنایی با انواع مدیریت منابع انسانی الکترونیک واستفاده از هریک ازآنها با توجه به اهداف سازمان و مدیریت منابع انسانی؛
۴- نظارت بر اقدامات انجام شده و دستیابی به نتایج مدیریت منابع انسانی الکترونیک .
گام اول: شناسایی استراتژیها و سیاستهای اصلی سازمان و مدیریت منابع انسانی:
براساس یافته ها و مطالعات جدید بیر[۳۸] و همکارانش، رویکردهای یک سازمان را می توان به سه دسته تقسیم نمود:سیاستهای بوروکراتیک ،سیاستهای بازار و سیاستهای ارزشهای مشترک.(به نمودار۲-۴ نگاه کنید).
هرکدام از این سیاستها دارای ویژگیهای خاصی است که برحوزه های خاصی از مدیریت منابع انسانی تاثیرمی گذارد.
نمودار ۲-۴ : تبیین سیاستهای مختلف منابع انسانی
(حسینی،۱۳۸۴: ۱۸)
به عنوان مثال رویکرد بوروکراتیک بیشتر برسیستمهای کاری، حضور وغیاب تاثیر می گذارد، اما توجه به احساسات کارکنان وافزایش توانمندی های آنان با رویکرد ارزشهای مشترک ارتباط می یابد .لذا در ادامه به توضیح هر کدام ازآنها پرداخته خواهد شد.
الف- سیاستهای بوروکراتیک به طور خاصی درسازمان هایی وجود دارد که دریک محیط ایستا فعالیت می کنند. در واقع رویکرد اول همان فعالیت های سنتی مدیریت منابع انسانی است ، که بیشتر درسازمانهای انفعالی و تدافعی به چشم می خورد، این سیاستها بر بعد فنی مدیریت منابع انسانی تاثیر می گذارد وسیستم مورد استفاده نیز دربخش منابع انسانی سیستمهای اطلاعات منابع انسانی است .درحال حاضردراکثر سازمانهای کشور صرفا به بعد فنی مدیریت منابع انسانی و استفاده از سیستمهای اطلاعات منابع انسانی توجه می شود.
ب- سیاست نوع دوم درسازمانهایی مشهودتراست که مجبورند به سرعت به تغییرات محیطی و نوسانات شدید بازار واکنش نشان دهند. سازمانهایی با این نوع رویکرد ، به سازمانهای تحلیل گر معروفند.
ج - سیاست نوع سوم را می توان درسازمانهایی یافت که کاملا بر نوآوری وکیفیت ارائه محصول و خدمات تاکید می کنند .تخصص کارکنان در این شرکتها، عامل مهمی برای موفقیت است . رویکرد سوم در واقع همان مدیریت استراتژیک است که بعد اثربخشی استراتژیک منابع انسانی را تحت تاثیر قرار می دهد تا مزیت رقابتی ایجاد نماید. رویکرد دوم وسوم باعث می شود تا سازمانها به سمت مدیریت منابع انسانی الکترونیک حرکت کنند.
درعصر حاضراکثر سازمانها مبتنی بر رویکرد دوم و سوم بوده و برای کارآمدی مدیریت منابع انسانی خود بیشتر تمایل به استفاده از مدیریت منابع انسانی الکترونیک دارند.
گام دوم: در نظر گرفتن اهداف مدیریت منابع انسانی الکترونیک:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-11] [ 01:11:00 ب.ظ ]




دانشگاه صنعتی خواجه نصیر
دانشکده مهندسی مکانیک
پایان نامه کارشناسی ارشد
گرایش سیستمهای انرژی
عنوان:
بهبودعملکردشبکه بخار
در شرکت پالایش نفت شیراز
استاد راهنما:
آقای دکتر محمد رضا امیدخواه
استاد مشاور:
آقای دکتر محمود رضا حجتی
نگارش:
حمید رضا فخارزاده
بهمن۸۸

دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی
دانشکده مهندسی مکانیک
هیئت داوران پس از مطالعه پایان نامه و شرکت در جلسه دفاع از پایان نامه تهیه شده تحت عنوان :
بهینه سازی شبکه بخار در شرکت پالایش نفت شیراز
توسط آقای حمیدرضا فخارزاده صحت و کفایت تحقیق انجام شده را برای اخذ درجه

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

کارشناسی ارشد در رشته : مکانیک گرایش مهندسی سیستم های انرژی مورد تأیید قرار می دهد .
۱- استاد راهنما : آقای دکتر محمد رضا امید خواه
۲- استاد راهنما : آقای دکتر محمود رضا حجتی
۳- ممتحن داخلی : آقای دکتر
۴- ممتحن داخلی : آقای دکتر
۵- نماینده تحصیلات تکمیلی دانشکده : آقای دکتر
دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی
دانشکده مهندسی مکانیک
حق طبع و نشر و مالکیت نتایج
حق چاپ و تکثیر این پایان نامه متعلق به کتابخانه دانشکده مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی خواجه نصیر ،اساتید راهنما ، مشاور و اینجانب می باشد و هرگونه کپی برداری بصورت کل پایان نامه یا بخشی از آن تنها با موافقت نامبرده گان فوق مجاز می باشد .
استفاده از اطلاعات و نتایج موجود در پایان نامه بدون ذکر مرجع ، مجاز نمی باشد.وکلیه حقوق معنوی این اثر متعلق به دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی می باشد و بدون اجازه کتبی دانشگاه به شخص ثالث قابل واگذاری نمی باشد .
با تشکر از توجه شما – حمیدرضا فخارزاده
Email: hfakhar@hotmail.co
Tel: 09173162481
چکیده
بهینه سازی شبکه بخار در شرکت پالایش نفت شیراز
هزینه های تأمین نیرو و توان مورد نیاز فرآیندهای عملیاتی بخش قابل توجهی از منابع مالی و
هزینه های هر مجتمع صنعتی را بخود اختصاص می دهد و تأمین متداوم انرژی مورد نیاز همواره یکی از دغدغه های اصلی ذهن طراحان و مدیران صنایع است . هدر رفت بخش قابل توجهی از انرژی مصرفی صنایع و مشکلات زیست محیطی ناشی از آن،اهمیت بهینه سازی مصرف انرژی( بعنوان یکی از
اصلی ترین مؤلفه های توسعه پایدارکشور) را در جایگاه بسیار والائی قرار می دهد.
در سال اصلاح الگوی مصرف، مدیریت صحیح مصارف حاملهای انرژی نقش اساسی در فرایند بهینه سازی مصرف را دارا می باشد . مدیریت انرژی فعالیتی در راستای کاهش هزینه های انرژی به ازای واحد تولید محصول می باشد واهداف عمده آن را می توان بصورت زیر خلاصه نمود:
۱- کاهش هزینه های مصرف حاملهای انرژی و افزایش سودآوری شرکت از این طریق
۲- شفاف نمودن هزینه های حاملهای انرژی و افزایش حساسیت مدیران وکارکنان نسبت به مصارف و اهمیت انرژی و در نتیجه توسعه بستر فرهنگی مناسب برای بهینه سازی مصرف انرژی و
اصلاح الگوی مصرف
۳- کاهش هزینه های تعمیرات ونگهداری
۴- کاهش آلاینده های زیست محیطی
در این پایان نامه تلاش میگردد با توجه به موارد یاد شده فوق در راستای ایجاد بستر مناسبی برای مدیریت انرژی در شرکت پالایش نفت شیراز وهدایت افکار و رفتار سازمانی پرسنل در این سو
اقدام نمود.
شرکت پالایش نفت شیراز واقع در کیلومتر ۲۲ اتوبان شیراز – تخت جمشید یکی از واحدهای مهم صنعتی در جنوب کشور محسوب می گردد . طراحی و ساخت این پالایشگاه متعلق به فن آوری دهه ۵۰ شمسی است و لذا ضرورت استفاده از فن آوری های جدید در بهبود فرآیندهای عملیاتی و استفاده بهینه از منابع و امکانات موجود در پالایشگاه ، بخوبی مشاهده می گردد. بخار به عنوان اصلی ترین حامل انرژی مصرفی در فرآیندهای این پالایشگاه ضمن بحرکت درآوردن توربوژنراتورهای مولد برق،
تأمین کننده نیروی محرکه ماشین آلات مهم نیز می باشد . بهینه سازی مصارف بخار(ونیروی الکتریسیته) با بهره گرفتن از آموخته های دانشگاهی ، بیش از دو دهه تجربیات کاری اینجانب و مدل سازی رایانه ای با دیدگاه حداکثر سودآوری با فروش حامل های انرژی ( بیشتر نیروی الکتریسیته ) دیدگاه اصلی حاکم بر این پایان نامه می باشد .
در ابتدا با بررسی منابع عملی،کارهای انجام شده پیشین را گردآوری و سپس اقدام به جمع آوری اطلاعات کلی مصارف حاملهای انرژی و شناسایی منابع تولید آنها در شرکت و مدل سازی شبکه موجود بخار گردید، در این راستا با کمک اطلاعات دریافتی از منابع مختلف منجمله مدیریت مالی شرکت خصوصا” واحدهای حسابداری عمومی و حسابداری صنعتی، تابع هدف مشخص و با بهره گرفتن از مدل ساخته شده سناریوهای مختلف عملیاتی بررسی و نتایج حاصله با هم مقایسه گردیده است . تعیین هزینه تمام شده شبکه تولید و توزیع بخار در سناریوهای مختلف عملیاتی و اقدام جهت کاهش هزینه های تمام شده بخار بر اساس شرایط بهینه تعیین شده در هر شرایط کاری و شناسایی پارامترهای معتبر در فرایند تولید بخار و کار تولید شده در توربین ها و استفاده از آنها در راستای کاهش هزینه های عملیاتی و در نتیجه سود اقتصادی بیشتر شرکت پالایش نفت شیراز از نتایج اصلی این پروژه می باشد.
انجام عملیات بهینه سازی بکمک مدل پیشنهادی بیانگر این واقعیت است که، با توجه به هزینه های سرمایه گذاری در تولید بخار وقیمت خریدو فروش برق (توسط شرکت تامین نیروی ایران) همچنین قیمت فروش گاز طبیعی در حال حاضر گزینه تولید برق با بهره گرفتن از بخار ، فاقد سود وتوجیه اقتصادی می باشد و کمترین هزینه عملیاتی سیستم تولید وتوزیع بخار در شرکت پالایش نفت شیراز هنگامی است که اتلاف بخار و تخلیه بخار به آتمسفر کاملا” حذف و برای کاهش فشار بخار از یک سطح به سطح پایین تر از توربین های تولید برق استفاده و مابقی برق مورد نیاز عملیات پالایش از شبکه سراسری برق خریداری گردد. باانجام این اقدامات می توان هزینه های سیستم تولید و توزیع بخار را از نزدیک به چهارصدوچهل میلیارد ریال درسال به ششصد وهفتاد میلیون ریال یعنی ۸/۹۹ درصد کاهش داد.
میزان تاثیر حذف اتلافها و تخلیه به آتمسفر (سناریوی دوم)در کاهش هزینه های سرویسهای جانبی در شرکت پالایش نفت شیراز نزدیک به دویست وپنجاه میلیارد ریال در سال و برای استفاده از ظرفیت اضافی توربوژنراتورها ودیگهای بخار (سناریوی سوم) میزان تاثیر افزایش هزینه هابه مقدار
سی و هشت میلیارد ریال در سال و برای خارج کردن توربو ژنراتورها از مدار تولیدو خرید برق از شبکه سراسری (سناریوی چهارم) کاهش هزینه های عملیاتی برابر چهار میلیارد وپانصدوهشتاد میلیون ریال برآورد می گردد. بیشترین تاثیردر کاهش هزینه های عملیاتی سیستم سرویسهای جانبی را پیشنهاد پنجم مبنی بر حذف اتلافها و تخلیه به آتمسفر و جایگزینی توربین تولید برق بجای ایستگاههای تقلیل فشاربخاردارمی باشد. کاهش هزینه های عملیاتی اجرای این پیشنهاد در مقایسه با حالت عملیات فعلی به میزان چهار صدو سی و هفت میلیارد ریال در سال برآورد می گردد .
امید است با بهره گیری از این پایان نامه و راهنمایی اساتید محترم، امکان پیگیری مطالب توسط سایر دانش پژوهان و پرداختن به موارد و ایده های جدید فراهم گردد .
فهرست مطالب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:10:00 ب.ظ ]




که در آن Z فاصله سطح ایستابی از زهکش، S نصف فاصله زهکش ها، K هدایت هیدرولیکی خاک، R مقدار ضریب زهکشی، x فاصله از زهکش، r شعاع زهکش و h حداکثر بار آبی روی زهکش می باشد.
شکل ۳۹-۴- مقایسه سطح ایستابی (فاصله سطح آب از زهکش) شبیه سازی شده، مشاهده شده با نتایج رابطه کرکهام در بین دو زهکش در حالت همگام
مقادیر مشاهده شده مربوط به پیزومترهای شماره ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸ و۱۹ در حالت همگام می باشد که در یک راستا قراردارند. همان طور که مشاهده می گردد در شکل ۳۹-۴، سطح ایستابی اندازه گیری شده و همچنین بدست آمده از معادله کرکهام با مقدار به دست آمده از اجرای مدل PMWIN در حالت همگام هماهنگی زیاد خوبی ندارد و اما می توان گفت که مقدار شبیه سازی شده با مدل از مقدار محاسبه شده با رابطه کرکهام، به سطح ایستابی مشاهده شده نزدیک تر است. ارتفاع سطح ایستابی مشاهده شده و شبیه سازی شده از زهکش با نتایج به دست آمده از معادله کرکهام در زمان های مختلف نیز در شکل های بعدی نشان داده شده است.
شکل ۴۰-۴- مقایسه سطح ایستابی (فاصله سطح آب از زهکش) شبیه سازی شده، مشاهده شده با نتایج رابطه کرکهام در بین دو زهکش در روز ۱۰
شکل ۴۱-۴- مقایسه سطح ایستابی (فاصله سطح آب از زهکش) شبیه سازی شده، مشاهده شده با نتایج رابطه کرکهام در بین دو زهکش در روز۲۰
شکل ۴۲-۴- مقایسه سطح ایستابی (فاصله سطح آب از زهکش) شبیه سازی شده، مشاهده شده با نتایج رابطه کرکهام در بین دو زهکش روز ۳۰
شکل ۴۳-۴- مقایسه سطح ایستابی (فاصله سطح آب از زهکش) شبیه سازی شده، مشاهده شده با نتایج رابطه کرکهام در بین دو زهکش در روز ۴۰
شکل ۴۴-۴- مقایسه سطح ایستابی (فاصله سطح آب از زهکش) شبیه سازی شده، مشاهده شده با نتایج رابطه کرکهام در بین دو زهکش در روز ۵۰
شکل ۴۵-۴- مقایسه سطح ایستابی (فاصله سطح آب از زهکش) شبیه سازی شده، مشاهده شده با نتایج رابطه کرکهام در بین دو زهکش در روز ۶۰
شکل ۴۶-۴- مقایسه سطح ایستابی (فاصله سطح آب از زهکش) شبیه سازی شده، مشاهده شده با نتایج رابطه کرکهام در بین دو زهکش در روز ۷۰
شکل ۴۷-۴- مقایسه سطح ایستابی (فاصله سطح آب از زهکش) شبیه سازی شده، مشاهده شده با نتایج رابطه کرکهام در بین دو زهکش در روز ۸۰
شکل ۴۸-۴- مقایسه سطح ایستابی (فاصله سطح آب از زهکش) شبیه سازی شده، مشاهده شده با نتایج رابطه کرکهام در بین دو زهکش در روز ۹۰
شکل ۴۹-۴- مقایسه سطح ایستابی (فاصله سطح آب از زهکش) شبیه سازی شده، مشاهده شده با نتایج رابطه کرکهام در بین دو زهکش در روز ۱۰۰
شکل ۵۰-۴- مقایسه سطح ایستابی (فاصله سطح آب از زهکش) شبیه سازی شده، مشاهده شده با نتایج رابطه کرکهام در بین دو زهکش در روز ۱۱۰
شکل ۵۱-۴- مقایسه سطح ایستابی (فاصله سطح آب از زهکش) شبیه سازی شده، مشاهده شده با نتایج رابطه کرکهام در بین دو زهکش در روز ۱۲۰
با توجه به شکل های نشان داده شده مشاهده می شود که در حالت غیر همگام در زمان های مختلف ( روزهای ۱۰، ۲۰، ۳۰، ۴۰، ۵۰، ۶۰، ۷۰، ۸۰، ۹۰، ۱۰۰، ۱۱۰ و ۱۲۰) سطح ایستابی شبیه سازی شده نسبت به سطح ایستابی محاسبه شده با رابطه کرکهام، به سطح ایستابی اندازه گیری شده نزدیک تر است.
۴-۱-۲- منطقه کوشکک
به دلیل کوچک بودن محدوده ی مورد مطالعه، در این مدل سازی شرایط مرزی فیزیکی یا هیدروژئولوژیکی خاصی درنظر گرفته نشده است، یعنی تمام سلول ها، سلول های فعال بوده و همه ی آن ها در محاسبات دخیل می باشند. در این ناحیه لایه نفوذ ناپذیر در عمق ۷/۸ متری از سطح زمین قرار دارد (رضایی، ۱۳۷۲). ابعاد سلول ها، ۱*۱ تا ۱۰*۱۰ متر در نظر گرفته شد. محدوده انتخاب شده از سفره آب زیرزمینی پس از شبکه بندی به ۱۶۸ ستون و ۹۵ ردیف تقسیم گردید که همه آن ها از نوع فعال می باشند. برای تعیین شرایط مرزی در روی مرزهای منطقه، با بررسی سطح ایستابی چاه های پیزومتریک مشخص شد که در شمال، جنوب و جنوب شرق یک جریان انتقالی از بیرون مرزها به سمت داخل منطقه وجود دارد. مقادیر تراز سطح ایستابی در ۶ چاه پیزومتریک در دوره ۲۱۰ روزه از داده های رضایی(۱۳۷۲) استخراج گردید.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اجرای مدل PMWIN در حالت همگام
برای اجرای مدل، مقادیر پارامترهای ضریب رسانایی هیدرولیکی زهکش ها () و ضریب رسانایی بین سلول و مرز ورود جریان () و هدایت هیدرولیکی اشباع خاک با مقدار ۷۲/۲ متر در روز به مدل معرفی شد. برای این منظور سطح ایستابی در ۶ چاه پیزومتریک در آذر (زمانی که برای حالت همگام در نظر گرفته شد) انتخاب و مدل بر اساس آن اجرا شد. مقدار طبق رابطه (۲-۳) از حاصلضرب هدایت هیدرولیکی خاک در طول زهکش در یک سلول به دست آمد:
همچنین ضریب رسانایی بین سلول و مرز ورود جریان از رابطه (۵-۳) برابر خواهد بود با:
که از حاصلضرب هدایت هیدرولیکی خاک در سطح مقطع ورود جریان به طول سلول به دست می آید.
شکل ۵۲-۴- مقایسه ارتفاع سطح ایستابی شبیه سازی شده و مشاهده شده با خط یک به یک درحالت همگام در۶ چاهک در آذر ماه (حالت همگام)
شکل ۵۲-۴ نیز مقایسه ارتفاع سطح ایستابی شبیه سازی شده و مشاهده شده با خط یک به یک در حالت همگام را نمایش می دهد. در حالت همگام مقدار NRMSE مقادیر عمق سطح ایستابی برابر ۱/۰ و شاخص تطابق ۸/۰ به دست آمد.
جدول-۳۷-۴- مقایسه ارتفاع سطح ایستابی مشاهده شده و پیش بینی شده ا ز لایه نفوذ ناپذیر (متر) در حالت همگام

درصداختلاف مقداراختلاف تراز سطح آب پیش بینی شده ترازسطح آب مشاهده شده شماره چاه مشاهده ای
۲٫۴ ۰٫۱۷۲ ۶٫۹۴۸ ۷٫۱۲ ۱
۱٫۹ ۰٫۱۳۲ ۶٫۹۵۸ ۷٫۰۹ ۲
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:10:00 ب.ظ ]




با توجه به استفاده ناهمگون از واژه توسعه نام تجاری در ادبیات موضوعی و علم اصطلاح شناسی، لزوم درک تمایز میان مفاهیم متفاوت گسترش ضروری به نظر می رسد. به عنوان مثال تابر[۱۰۸](۱۹۸۱) از واژه ” گسترش فرانشیز نام تجاری” استفاده نمود. گسترش فرانشیز نام تجاری عبارت است از بکارگیری یک نام تجاری معروف از نظر مصرف کنندگان در یک طبقه یا گروه محصولی کاملا جدید. بر اساس نظر فرگوهر[۱۰۹](۱۹۹۰) یک کسب و کار ممکن است تصمیم گیری نماید تا برای معرفی و عرضه یک محصول جدید به بازار از نام تجاری فعلی خود استفاده نماید. اجرای این استراتژی منجر به حداقل شدن ریسک مربوط به ایجاد و بازاریابی یک نام تجاری جدید شده و شرکت بر ارزش نام تجاری خود سرمایه گذاری می نماید. با درنظر داشتن رابطه میان محصولات جدید و فعلی، استراتژی بکارگیری نام تجاری فعلی را می توان به دو دسته” توسعه نام تجاری ” و ” گسترش خط” تقسیم نمود. البته درک و تمایز میان این دو استراتژی از اهمیت بسزایی برخوردار است."گسترش خط” عبارت است از بکارگیری نام تجاری فعلی برای همان طبقه محصول مشابه(کلر و آکر[۱۱۰]، ۱۹۹۰).کوکاکولای آلبالویی، مایع صابون ایوری، فیلم دوربین طلایی کداک و پنیر رژیمی کرافت نمونه هایی از استراتژی گسترش خط است. هنگامیکه نام تجاری فعلی جهت ورود یک طبقه محصول کاملا جدید استفاده می گردد این استراتژی را"توسعه نام تجاری ” می نامند. بعنوان مثال شرکت هایی نظیر بیک( تولید کننده خودکار، فندک و ریش تراش) عرضه عطر و اودکلن، آنکل بن(برنج) سس پاستا، بیل بلاس(طراح مد) شکلات های خوشمزه، استار باکس(قهوه) بستنی را به عنوان محصولات جدید خود با پیروی از استراتژی گسترش به بازار عرضه نمودند. به عبارت دیگر گسترش شامل افزایش تعداد محصولات و خدمات ورای محصولات اصلی شرکت است(کلر، ۱۹۹۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
از دیدگاه کلر و آکر(۱۹۹۰) تفاوت میان این دو نوع گسترش عبارت است از:
“در گسترش خط” ، شرکت از نام تجاری فعلی جهت ورود به یک بخش جدید از بازار و در همان گروه محصول( مثل کوکاکولای رژیمی) مبادرت می ورزد… ولی در توسعه نام تجاری ، شرکت از نام تجاری فعلی به منظور ورود یک گروه محصول کاملا متفاوت( مثل دستگاه های کپی CNC) به بازار استفاده می نماید.
از جنبه تاکید بر مساله بخش بندی بازار میان تعاریف ارائه شده از سوی فرگوهر و کلر و آکر تفاوت دیده می شود اما در تعریف توسعه نام تجاری این تفاوت به چشم نمی خورد. همچنین کلر و آکر(۱۹۹۰) واژه “توسعه نام تجاری ” را به عنوان یک واژه عمومی بکار می برند که دربرگیرنده هر دو نوع خط و نام تجاری است.
روش دیگر طبقه بندی بر اساس فاصله توسعه نام تجاری از حوزه فعالیت نام تجاری مادر بوده و گسترش نزدیک یا دور نامیده می شود(کاپفرر[۱۱۱]، ۱۹۹۸).
تابر(۱۹۹۸) هفت استراتژی عمومی گسترش را مطرح نمود که به عنوان یک راهنمای مفید در شناسایی و بررسی مورد کاوی های گسترش کاربرد دارد. این استراتژی ها عبارتند از:
عرضه محصول فعلی در شکل های متفاوت؛
عرضه محصولات دارای طعم، ترکیبات یا اجزای متمایز از یکدیگر؛
عرضه محصولات جور برای نام تجاری؛
عرضه محصولات مرتبط با Customer Franchise نام تجاری؛
عرضه محصولات با بهره گرفتن از تخصص ادراک شده از شرکت؛
عرضه محصولات انعکاس دهنده مزایا، خصایص و یا ویژگی های متمایز کننده نام تجاری؛
عرضه محصولات سود برنده از تصویر ذهنی یا پرستیژ نام تجاری.
” ذات نام تجاری” عبارت است از: معنای عمیق نام تجاری در فکر و زندگی مصرف کنندگان. فرض براین اساس است هر نام تجاری معروف دارای ذات مشخص است.
بنیان و پایه هویت هر نام تجاری ذات آن بوده و معمولا از” محصول سر سبد” هر نام تجاری نشات می گیرد. محصول سرسبد عبارت است از محصولی که از دید مصرف کنندگان دارای نزدیکترین ارتباط با نام تجاری اصلی است مثل شامپو در نام تجاری ویدال ساسون(جان و همکاران[۱۱۲]، ۱۹۹۸).
نتایج تحقیقات نشان داد توسعه نام تجاری موجب رفتار خرید ضربدری می شود. به عبارت دیگر مصرف کنندگان یک نام تجاری در یک طبقه محصول( مثل پوشاک) محصولات دیگری با همان نام تجاری و در طبقه دیگر( مثل مبلمان و اثاثیه منزل) را خریداری می نمایند. دو هدف عمده استراتژی های توسعه نام تجاری عبارت است از افزایش درآمد از طریق برانگیزاندن مصرف کننده به خریدهایی در کلیه طبقات محصولی و از طریق ایجاد وفاداری، ترجیح و تشخیص در مصرف کنندگان و ارتقای ارزش نام تجاری است. ۸۱ درصد از محصولات جدید عرضه شده به بازار در دهه ۱۹۹۰ از استراتژی توسعه نام تجاری استفاده کرده بودند(کلر، ۱۹۹۸). برای مثال فروشگاه های اینترنتی بریک اند مورتار با طراحی مجدد فضاهای وب خود توانست مصرف کنندگان را به خرید ضربدری محصولات ترغیب نماید.
۴- ۱۹-۲٫ مزایا و معایب استراتژی توسعه نام تجاری :
به طور کلی تصمیم به استفاده از توسعه نام تجاری، مزایا و معایبی را در بر دارد که در ذیل به آنها اشاره شده است.
فواید تعمیم نام تجاری :
استفاده از استراتژی تعمیم دارای مزایا و معایبی است. تعمیم ها از ارزش ویژه که بر روی نام تجاری اصلی بنیان شده بهره می گیرند (کلر و آکر، ۱۹۹۰). “ارزش ویژه نام تجاری” عبارت است از” ارزش افزوده ای” که یک نام تجاری به یک محصول می بخشد (فرگوهر و همکاران، ۱۹۹۰). بنابراین شرکت با سرمایه گذاری بر نقطه قوت خود اقدام به ایجاد یک طبقه محصول و یا بازار جدید می نماید (تابر، ۱۹۸۱). همچنین، با دارا بودن ارزش تجاری قوی می توان هزینه های بازاریابی مرتبط با عرضه محصول جدید را کاهش داد و قیمت بالاتری را از مشتریان طلب نمود که خود منجر به افزایش سودآوری شرکت می شود. در مطالعات انجام شده بر روی ۹۸ نام تجاری محصولات مصرفی نشان داد شرکت های دارای گسترش نام های تجاری در مقایسه با نام های تجاری جدید هزینه های کمتری را صرف تبلیغات می نمایند.
تعمیم نام تجاری موجب افزایش آگاهی مصرف کنندگان و فرآهم آورنده شیوه ای نسبتا سریع و ارزان برای ورود به یک بازار جدید می باشند. علاوه بر این، با افزایش ادراک مصرف کنندگان از ارزش ها و تصویر ذهنی نام تجاری از طریق افزایش ارتباطات، عرضه یک گسترش جدید می تواند موجب افزایش فروش برای نام تجاری مادر نیز شود(همان منبع،۱۹۸۱).به عبارت دیگر تعمیم نام تجاری از طریق ایجاد آگاهی در میان گروه جدیدی از مشتریان می تواند به تحکیم و قوت بخشیدن نام تجاری مادر نیز کمک نماید.
نام های تجاری معروف موجب افزایش وفاداری مشتریان و در نتیجه سودآوری شرکت می شوند زیرا از نظر هزینه ای حفظ مشتریان کنونی نسبت به جذب مشتریان جدید کاراتر و کم هزینه ترهستند (آکر، ۱۹۹۰). تعمیم نام تجاری شناخته شده و قوی به یک محصول جدید موجب جلب اطمینان و امتنای مشتری احتمالی و کاهش عدم اطمینان- شرکت قابل اطمینان بوده و از محصولات خود حمایت و پشتیبانی می نماید- می شود(همان منبع،۱۹۹۰).
هزینه های بالای عرضه محصول جدید به بازار منجر به تشویق تعداد زیادی از شرکت ها به منظور به کارگیری گسترش در استراتژی محصول جدید به بازار شده است (تابر، ۱۹۸۱). با بهره گرفتن از نام تجاری معروف، می توان تا حد قابل توجهی هزینه های عرضه محصول را از طریق کارایی در سیستم های بازاریابی و توزیع کاهش داد. بر این اساس، بیش از نیمی از نام های تجاری جدید که در دهه ۱۹۸۰ به بازار عرضه شدند از استراتژی گسترش و تحت نام های تجاری فعلی به بازار وارد شدند (لاکن و رادر[۱۱۳]، ۱۹۹۳).
استفاده از یک نام تجاری معروف موجب آشنایی و بالارفتن دانش مصرف کنندگان و در نتیجه کاهش ریسک عرضه محصول جدید به بازار می گردد. مزیت دیگر، ایجاد بخش های جدید بازار بدون هزینه ایجاد یک نام تجاری جدید بوسیله کاهش هزینه های توزیع و افزایش کارایی هزینه های ترفیعی است (بهات و ردی[۱۱۴]، ۲۰۰۱).
عرضه محصولات یا خطوط جدید یا اصلاح شده موجب دسترسی بیشتر مصرف کنندگان به آن نام تجاری و محصولات متفاوتش می شود(کلر و آکر، ۱۹۹۰). نامگذاری تجاری موجب ایجاد تصویر ذهنی از محصول ، تاثیر بر ارزش درک شده از محصول، افزایش ارزش نام تجاری در نزد مصرف کنندگان، وفاداری به نام تجاری و بهبود اثرات تعمیم نام تجاری می شود(رونی[۱۱۵]، ۱۹۹۵).
بنابر اظهارات تابر[۱۱۶](۱۹۸۸) پیامد عرضه تعمیم نام تجاری افزایش فروش و آگاهی بیشتر مصرف کنندگان از نام تجاری مادر است. بعلاوه محصولات گسترش یافته موجب تقویت تصویر ذهنی، قابیلت رویت، آگاهی از نام تجاری و تداعیات ذهنی مرتبط با نام تجاری مادر می شوند.
فاکس و ردی[۱۱۷](۲۰۰۱) دریافتند گسترش های موفق مصرف کنندگان را به خرید و تجربه محصولات نام تجاری مادر ترغیب می کند. خصوصا در مواردی که قبل از خرید و مصرف محصول گسترش یافته مصرف کننده محصولات نام تجاری مادر نبوده اند و این موجب افزایش سهم بازار می شود. همچنین گسترش ها در مقایسه با نام های تجاری جدید از شانس بیشتری برای بقا برخوردارند (سولیوان[۱۱۸]، ۱۹۹۲) سرانجام، نتایج تحقیقات کلر و آکر[۱۱۹](۱۹۹۲) نشان داد گسترش های موفق می تواند منجر به بهبود ارزیابی مصرف کنندگان از نام تجاری شود.
معایب تعمیم نام تجاری :
به دلیل افزایش هزینه های معرفی محصول جدید، تعمیم نام تجاری بطور فزاینده ای در بازارهای رقابتی در حال متداول و مرسوم شدن است. اگرچه استراتژی گسترش خالی از عیب نیست. اجرای ضعیف این استراتژی می تواند موجب ضعف و آسیب نام تجاری به شیوه های متعدد گردد(لاکن و رادر[۱۲۰]، ۱۹۹۳).هنگامیکه مشتریان احتمالی احساس نمایند استفاده از یک نام تجاری معروف ارزش بیشتری را به محصول اضافه نمی نماید، گسترش یک نام تجاری مشهور و قوی نمی تواند تضمین کننده موفقیات باشد. به عبارت دیگر، ممکن است مشتریان به چنین گسترش هایی به عنوان استراتژی سوء استفاده کننده بنگرند. دادن نام تجاری پر ارزش و مشهور به یک محصول معمولی منجر به کم ارزش و کم اهمیت شدن آن نام تجاری می شود و مشتریان احساس می کنند بدون اضافه شدن ارزش محصول این نام تنها موجب افزاش قیمت ها می گردد (کلر و آکر، ۱۹۹۰). اگر گسترش نامتناسب با نام تجاری مادر ادراک گردد، گسترش نه تنها موجب آسیب دیدن گسترش بلکه نام تجاری مادر نیز می شود.
تعمیم نام تجاری جدای از موفق یا ناموفق بودن ممکن است منجر به کم رنگ شدن و کاهش ارزش ویژه نام تجاری شود (آکر، ۱۹۹۰). خصوصاً، عرضه محصولات جدید ممکن است موجب سردرگمی و یا اثر گذاری منفی در ذهن مصرف کنندگان و در نتیجه تضعیف ارزش اصلی نام تجاری شوند (رادار و همکاران[۱۲۱]، ۱۹۹۸). افزون بر آن، در صورت وجود ارتباط نزدیک میان محصول گسترش یافته و محصول اصلی، مصرف کنندگان ممکن است محصول گسترش یافته را به قیمت محصولات دیگر شرکت خریداری نمایند که خود منجر به اثر همسان خواری خواهد شد(بودای[۱۲۲]، ۱۹۸۹).تعمیم نام تجاری موجب گیج و سردرگم شدن مصرف کنندگان، مقاومت خرده فروشان، صدمه دیدن تصویر ذهنی یا فروش نام تجاری مادر و از بین رفتن شانس ایجاد یک نام تجاری موفق می شود(کلر، ۱۹۹۸).
عرضه گسترشی که دارای ناسازگاری با نام تجاری مادر است- بعبارت دیگر گسترشی که فاصله طبقه محصولی جدید از طبقه محصولی اصلی دور است- بسیار خطرناک است (آکر، ۱۹۹۰). گسترش ناموفق موجب افزایش هزینه فرصت، اتلاف زمان و منابع می شود(کلر و آکر، ۱۹۹۰).با اتکای بیشتر شرکت بر روی استراتژی گسترش ممکن است فرصت عرضه نام های تجاری جدید به بازار را از دست دهند که سودآوری بیشتری را در بلند مدت برای شرکت داشته باشد.
اگرچه شرکت ها استراتژی گسترش را به منظور افزایش تعداد مشتریان اصلی و کسب درآمد بیشتر طراحی می کنند اما همیشه این احتمال وجود دارد محصول گسترش یافته موجب از دست دادن مشتریان و فروش مرتبط با نام تجاری مادر نیز شود (آکر، ۱۹۹۰).
جج
۲۰- ۲٫ نگرش مصرف کننده و نحوه شکل گیری آن:
جى. دبلیو. آلپورت در تعریف نگرش مى‏نویسد: «حالتى ذهنى یا عصبى حاکى از تمایل، که از طریق تجربه سازمان یافته و بر پاسخ‏هاى فرد به تمامى موضوعات و موقعیت‏هایى که با آن در ارتباط است، تاثیرى جهت‏دار یا پویا دارد.» (على‏محمد کاردان، ۱۳۶۸).
به عبارت دیگر، هر نگرش نوعى موضع‏گیرى قبلى براى انجام عمل مثبت‏یا منفى نسبت‏به اشخاص، اشیا و حوادث است و نقش جهت‏دهنده در تبدیل حالات روانى - عاطفى به حالات حرکتى ایفا مى‏کند.
اگر چه نگرش مطلوب نسبت به یک محصول، شرط لازم برای خرید یا مصرف یک محصول می باشد، اما فقط نگرش مثبت نسبت به یک محصول منجر به خرید آن نمی گردد. ممکن است مصرف کننده ای علی رغم داشتن نگرش مثبت درباره یک نام تجاری، تمایل به خرید نام دیگری داشته باشد که بیشتر به آن علاقه مند است. به همین دلیل بعضی مواقع، نگرش ها تحت الشعاع ترجیحات[۱۲۳]، قرار می گیرند.
ترجیح، نشان دهنده نگرش مصرف کننده درباره اولویت انتخاب یک محصول، نسبت به محصول دیگر است. به عنوان مثال ممکن است نگرش مصرف کننده ای راجع به هر دو نوشابه کوکا و پپسی، مثبت باشد اما کوکا را به پپسی ترجیح دهد.( بلک ول و دیگران[۱۲۴]،۲۰۰۱)
نگرش نسبت به محصولی با نام تجاری خاص، در نتیجه ارزیابی نام های تجاری مختلف شکل می گیرد. نگرش ها همچنین یک عامل عمده در ایجاد وفاداری نسبت به یک نام خاص هستند. نگرش ها مبتنی بر آن چیزی است که مشتری در مورد یک محصول می بیند، می شنود، تجربه می کند و یاد میگیرد.(دانکن[۱۲۵]،۲۰۰۲).
نگرش نسبت به یک محصول، در اثر نگرش نسبت به ویژگی های آن محصول شکل می گیرد. بنابراین شناخت نگرش مصرف کننده نسبت به ویژگی های یک محصول مهم است.به عنوان مثال آیا مصرف کننده، خمیر دندان با مزه نعناع را دوست دارد؟ در واقع اعتقاد مصرف کننده نسبت به ویژگی های مختلف یک محصول مثل مزه، قیمت، کیفیت و… باعث رضایت وی و تمایل به مصرف آن محصول می شود.
۱-۲۰-۲٫ نگرش و ابعاد آن:
به اعتقاد توماس در سال ۱۹۷۱، مفهوم نگرش شامل سه عنصر شناختی، عاطفی و رفتاری است.بدین ترتیب، نگرش نشان دهنده اثر شناختی و عاطفی به جای مانده از تجربه شخصی فرد درباره یک موضوع است و شخص تمایل به پاسخ در برابر آن را دارد.(کریمی،۱۳۷۹)
از آنجا که نگرش مصرف کننده در بازاریابی کاربرد بسیاری دارد، لذا بهتر است که ساختار آن را نیز بشناسیم.
نگرش دارای دو بعد است:
جهت نگرش:یعنی اینکه احساس فرد نسبت به یک محصول مثبت است یا منفی.
درجه اعتقاد:نشان دهنده این است که مشتریان تا چه حد درباره نگرششان اطمینان دارند یا به عبارت دیگراحساس آنها تا چه اندازه قوی است.( مثلا کمی مثبت، کمی منفی یا خیلی مثبت، خیلی منفی).
شناخت ابعاد نگرش برای تعیین استراتژی بازاریابی، بسیار مهم است.به عنوان مثال زمانی که جهت نگرش منفی است و درجه اعتقاد بسیار قوی است، استراتژی بازاریابی در راستای مقابله کردن با این نگرش و تغییرآن، و اگر جهت نگرش مثبت و درجه اعتقاد قوی باشد، استراتژی بازاریابی بر مبنای تقویت این نگرش تدوین می شود.(دانکن[۱۲۶]،۲۰۰۲)
۲-۲۰-۲٫ عناصرنگرش:
پس از بررسی ابعاد نگرش، بهتر است که تعریفی از عناصر نگرش که در تعریف به آن اشاره شد داشته باشیم. نگرش از سه عنصر متمایز و در عین حال مرتبط با یکدیگر تشکیل شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:10:00 ب.ظ ]




بعد توجه

.708

215

.479

.04259

-.0759

.1611

رد

چون سطح معناداري محاسبه شده (ستون Sig.) برابر با (0.479) بزرگتر از آلفاي تصميم گيري (α=0.05) باشد، مي‌توان نتيجه گرفت که به زعم پاسخ دهندگان، با احتمال 95 درصد بين میانگین متغیر با مقدار ثابت 3، تفاوت معناداري وجود ندارد. منفی و مثبت بودن دو طرف فاصله اطمینان هم دلالت بر این نتیجه دارد. بنابراین می توان گفت که با احتمال 95 درصد، فرضیه فرعی تحقیق “بعد توجه در بین کارکنان دانشگاه کاشان در سطح مطلوبی قرار دارد.” رد می گردد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

4-6) آزمون فرضیات اصلی و فرعی دوم تحقیق
در این بخش ابتدا به تحلیل توصیفی و سپس تحلیل استنباطی فرضیه اصلی و سپس فرضیات فرعی دوم پرداخته می شود.
4-6-1) آزمون فرضیه اصلی دوم تحقیق
در این بخش ابتدا به تحلیل توصیفی، سپس تحلیل استنباطی فرضیه مزبور پرداخته می شود. فرضيه اصلي دوم تحقیق عبارتند از:
“تعهد سازمانی در بین کارکنان دانشگاه کاشان در سطح مطلوبی قرار دارد.”
برای آزمون فرضیه فوق، متغیر تعهد سازمانی از میانگین تمامی ابعاد سه گانه تعهد (تعهد عاطفی، تعهد مستمر، تعهد هنجاری) به دست آمد. نتایج تحلیل توصیفی نشان دهنده آن است که میانگین شاخص کل عبارت از 3.59 می باشد که بالاتر از حد متوسط است.
(جدول4-18) تحلیل توصيفي نظرات خبرگان در خصوص متغیر تعهد سازمانی

عنوان شاخص

تعداد پاسخگویان

میانگین

انحراف معیار

تعهد سازمانی

216

3.5982

.50670

با توجه به نرمال بودن توزیع متغیر تعهد سازمانی (حاصل از آزمون کولموگروف اسمیرنوف ) از آزمون تی استیودنت یک نمونه ای استفاده شد تا این فرضیه آزمون شود که آیا میانگین متغیر با مقدار ثابت آزمون، که در این تحقیق مقدار متوسط 3 در نظر گرفته شده است (چون که طیف مورد استفاده، طیف لیکرت پنج تایی است) برابر است یا خیر. در جدول زیر نتایج آزمون تی استیودنت آورده شده است.
(جدول4-19) نتایج آزمون تی استیودنت بر روی متغیر کل تعهد سازمانی

عنوان متغیر

t

df

Sig. (2-tailed)

Mean Difference

95% Confidence Interval of the Difference

تائید یا رد فرضیه

Lower

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:10:00 ب.ظ ]