“اگر چنانچه بحث­های مهم تخصصی در زمینه سیاسی، در زمینه‌های اجتماعی، در زمینه‌های گوناگون حتّی فکری و مذهبی، در محیط‌های سالمی بین صاحبان توان و قدرتِ بحث مطرح بشود، مطمئناً ضایعاتی که از کشاندن این بحث­ها به محیط­های عمومی و اجتماعی ممکن است پیش بیاید دیگر پیش نخواهد آمد. وقتی که افراد با عامه مردم، مواجه می‌شوند، همه نمی‌‌توانند خودشان را حفظ کنند. مواجهه با عامه مردم، انسان­ها را دچار انحراف‌ و انحطاط‌ و لغزش‌های زیادی می‌کند که متأسفانه ما شاهد بودیم. خیلی از افرادی که شما می‌‏بینید در مواجهه با عامه مردم حرفی می‌زنند و چیزی می‌‌گویند، چه بسا در اعماق دلشان خیلی اعتقادی هم ندارند. به تعبیر بعضی‏ها جوگیر می‌‌شوند؛ این خیلی چیز بدی است”(خامنه ای، ۱۳۸۸).

 

۴٫ ایجاد محیط معنوی در دانشگاه

 

به اعتقاد ایشان یکی دیگر از وظایف استادان ایجاد محیط معنوی در دانشگاه‌هاست: “باید محیط دانشگاه، محیط معنویت باشد. این امنیت و احساس امنیتی هم که بعضی از دوستان به درستی بیان کردند، یقیناً با معنویت به دست خواهد آمد. جوان­ها را هر چه می‌توانیم با خدا، با یاد خدا، با توجه به عالم غیب، با تعبد به مبانی و احکام دین و شریعت و تسلیم در مقابل احکام الهی، ظرفیت معنویشان را بیشتر کنیم. جوان ما هرچه بیشتر متعبد، متدین و به یاد خدا باشد و بیشتر به خدا احساس نیاز کند و بیشتر دست نیاز به سوی خدا دراز کند، عمل، رفتار و فکر او، از آسیب کمتری برخوردار خواهد بود و جامعه از او بهره بیشتری خواهد برد” (خامنه ای ، ۱۳۸۸).

 

امروزه از استادان و اعضای هیات علمی انتظار می رود که مراکز آموزشی و پژوهشی را به صورت فعال درآورند و در راستای اهداف دانشگاه حرکت کنند. رسالت اصلی همه دانشمندان و همه اعضای هیات علمی در جامعه امروز همان اهداف دانشگاه است، یعنی تولید دانش، تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص، و تزریق این نیروها و دانش برای اثر بخشی مثبت در جامعه و برطرف کردن نیازهای جامعه است.

 

 

 

۲-۱-۲-۲- ارتباطا ت علمی

 

ارتباطات علمی رسمی به اواسط قرن هفدهم میلادی باز می‌گردد، یعنی زمانی که گروهی از دانشمندان و پژوهشگران با کمک انجمن سلطنتی انگلستان جلسه های منظمی را برگزار می‌کردند. در این جلسات آزمایشات، مقاله ها و یافته های جدید محققان اعلام می گردید. افراد علاقمند به پژوهش که مجاز به شرکت در این جلسات نبودند از طریق نامه های شخصی که شرح فعالیت های علمی در آن ها منعکس می شد از یافته های علمی جدید مطلع می شدند. نامه های مورد اشاره تا مدتی به عنوان ابزاری ارتباطی مطرح بودند. همزمان با افزایش نامه های مبادله شده و نیاز به مبادله سریع اطلاعات علمی، مجله به عنوان ابزاری مؤثر در جهت مبادله اطلاعات علمی ظاهر گردید. مجله های des scavans journal و philosophical trasactions of the royal sociely of london نخستین مجلاتی بودند که در قرن هفدهم به چاپ رسیدند ( قانع،۱۳۸۳).

 

ارتباطات علمی واژه‌ای است که مترادف درک عامه از علم به کار می‌رود. ولی کاتاپانو[۱۴] می‌نویسد که واژه درک عامه از علم، به‌لحاظ سیاسی نادرست است و دست‌اندرکاران، واژه های ارتباطات علمی[۱۵] یا علم و جامعه را ترجیح می‌دهند. این وضعیت، به‌ویژه در انگلستان و دانمارک شایع بوده است. سیاست‌گذاری ارتباطات علمی و روش عملی آن در جوامع مختلف متفاوت است و تابع تعریف و حدودی‌ است که برای آن مشخص می‌شود. می‌توان گفت ارتباطات علمی، حوزه‌ای است که دو دسته مخاطب متفاوت را در برمی‌گیرد. در یک نگاه، ارتباطات علمی به ارتباطات درون حوزه علمی و روابط میان اصحاب علم اشاره دارد. در نگاه دوم، ارتباطات علمی، علاوه بر ارتباطات اصحاب علم با یکدیگر، به ارتباط علم با عموم و به عبارت دیگر ارتباط حوزه علمی و حوزه عمومی اشاره دارد. آموزش علوم، گفتگو و انتشار نتایج پژوهش‌ها همگی در مقوله ارتباطات علمی جای دارند. در انگلستان ارتباطات علمی عبارت است از تلاش برای یافتن روش‌های افزایش کمک‌های عمومی از اجتماع علمی[۱۶] با ساخت پل‌هایی میان علم و کسانی که از آن منتفع می‌شوند. ارتباطات علمی درباره علم و موضوعات مسئولیت اجتماعی و شهروندی بحث می‌کند (کاتاپانو، ۲۰۰۱). به ‌عبارت دیگر، ارتباطات علمی می‌تواند محدوده‌ای از ارتباطات اعضای حوزه علمی با یکدیگر تا ارتباطات همه اعضای جامعه را در بربگیرد. اما آن چه مسلم است، در ارتباطات علمی، پیام، علم است. در یک نگاه تاریخی، می‌توان تعاریف ارتباطات ‌علمی را در دو نوع رهیافت خلاصه کرد که تطور مفهومی آن را نیز نشان می‌دهند: رهیافت اول که افرادی مانند ون سگرن[۱۷] به آن می‌پردازند، حوزه ارتباطات‌ علمی را به مجراها یا وسایل ارتباطی محدود می‌کند. در واقع این نگرش به ارتباطات‌ علمی نشان می‌دهد که انتقال علم، موضوع اساسی ارتباطات‌ علمی است. از این‌ رو در این رهیافت تولید و مصرف علم، در محدوده مطالعاتی ارتباطات‌ علمی قرار نمی‌گیرند. البته این ملاحظه نسبت به ارتباطات‌ علمی ‌در مورد ارتباط میان اصحاب علم، اهمیت زیادی دارد. این رهیافت به ارتباطات ‌علمی را می‌توان مدل اولیه ارتباطات ‌علمی نامید. گویا در این مدل اولیه، افزایش میزان اطلاعات علمی و فن آوری، معادل افزایش درک عمومی از علم و فن آوری دانسته می‌شود. از این‌رو، اولین توجه به ارتباطات‌ علمی، مجرا‌های ارتباطی از قبیل اماکن علمی و رسانه های جمعی را در بر می‌گیرد (اجاق، ۱۳۹۰).

 

رهیافت دوم به ارتباطات‌ علمی، مبتنی است بر همگانی کردن علم. در این رهیافت نسبت به ارتباطات‌ علمی، به مقوله‌های تولید و مصرف علم توجه می‌شود. در این رهیافت در بخش تولید علم، هم تولیدکنندگان و هم محصول تولید شده ـ که همان علم همگانی شده است ـ موضوعات مطالعه هستند. در بخش مصرف نیز مخاطبان و دریافت آن ها مطالعه می‌شوند. از جمله افرادی که چنین رهیافتی به ارتباطات ‌علمی دارند می‌توان بوئر[۱۸] و راگنارس دوتیر[۱۹](۱۹۹۶) را نام برد. این دو نفر، سه جزء اصلی ارتباطات ‌علمی را در سه بخش زیر طبقه‌بندی می‌کنند:

 

    1. تولید علم همگانی شده که شامل تحلیل نهادی دانشمندان، اهالی رسانه ها و سایر فعالان این حوزه و رسالت، وظیفه و انگیزه های آن ها‌ است.

 

    1. محصولاتی که این فعالان، تولید کرده‌اند مانند مواد رسانه های خبری، کتاب‌های علمی، نمایشگاه‌ها و غیره.

 

  1. مخاطبان بخش‌های مختلف رسانه ها و دریافت پیام

به هر حال از نیمه دوم قرن بیستم ارتباطات علمی به عنوان یک از سازوکاری­های اصلی مؤثر بر نهاد علم در کانون مطالعات جامعه شناختی قرار گرفته و در این میان اهمیت آن در تولید دانش مورد بحث و گفت و گو بوده است. در دهه های اخیر با گسترش جامعه اطلاعاتی، توسعه ارتباطات الکترونیک و از بین رفتن محدودیت های فضایی و مکانی در روابط مجازی، مقوله ارتباطات علمی با کاربرد مفاهیم تازه، یک بار دیگر توجه پژوهشگران را به خود جلب ‌کرده‌است. در این شرایط نیز برخی از صاحب نظران، پیشرفت علم را بازتابی از نظام ارتباطی دانسته و بر این امر تأکید دارند که رشد شتابان علم در جهان کنونی نیازمند شیوه هایی از مبادله دانش است که تحول از سلسله اطلاعات خطی به شبکه ارتباطی تعاملی را ممکن سازند (محمدی،۱۳۸۶).

 

۲-۱-۳- موانع تولید علم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...