همانا یکی احکامی که جاری مجرای ضرورت دین است، عذاب قبر وپاداش آن است ،ودرآن مسائلی است …که هیچ شک وتردیدی در آن نیست.
ط) مجلسی: «ان عذاب البرزخ و ثوابه مما اتفقت علیه الامه سلفاً و خلفاً» (مجلسی،۱۴۰۴،ج۶،ص۲۷۲)
همانا عذاب برزخ وپاداش آن موردقبول امت های گذشته وآینده است.
همان گونه که ملاحظه می شود ثبوت برزخ امری است مورد اتفاق شیعه و سنی است .
۲-۶) اثبات برزخ از راه آیات:
در این مبحث به اثبات جهان برزخ ،حیات برزخی ومسائل پیرامون آن باتوجه به آیات شریفه خواهیم پرداخت.
“ابتدا آیات را نقل می کنیم سپس آنها را بررسی می نماییم آیاتی که در این باره نازل شده است از این قرار اند:
۱-«حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبّ‏ِ ارْجِعُونِ() لَعَلىّ‏ِ أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کلاََّ إِنَّهَا کلَِمَهٌ هُوَ قَائلُهَا وَ مِن وَرَائهِم بَرْزَخٌ إِلىَ‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ»
(تا آن گاه که وقت مرگ هر یکشان فرا رسد در آن حال آگاه و نادم شده گوید بار الها مرا به دنیا بازگردان.تا شاید به تدارک گذشته عملى صالح به جاى آرم و به او خطاب شود که هرگز نخواهد شد و این کلمه (مرا بازگردان)را ازحسرت همى گوید و از عقب آنها عالم برزخ است تا روزى که برانگیخته شوند)(۹۹-۱۰۰مومنون)
این آیه، از جمله آیاتى مى‏باشد که علماى ما براى اثبات حیات برزخى آورده‏اند و به آن تمسک کرده‏اند.علامه طباطبایى مراد از برزخ در آیه را، عالم قبر مى‏داند که همان عالم مثال است و مردم در آن عالم که بعد از مرگ است، زندگى مى‏کنند تا قیامت فرا برسد و ایشان این معنا را مطابق با سیاق آیه و آیات دیگر و روایات فراوان که از طرق اهل تسنّن و شیعه وارد شده، مى‏داند.( طباطبایی،۱۳۷۴ج ۱۵، ص ۹۸)
این آیه شریفه به دو دلیل دلالت بر وجود عالم برزخ مى‏کند :
۱-تقاضاى بازگشت به دنیا در وقت مرگ یا بعد ازمرگ مى‏کنند تا اینکه عمل صالح بجا بیاورند ولى تقاضا، مورد پذیرش واقع نمى‏شود، این تقاضاى بازگشت، دلالت بر وجود حیات و شعور متقاضى مى‏کند که عمل گذشته را خراب کرده و عذاب در انتظار اوست و آن نیز در عالم برزخ مى‏باشد .
۲- قید «الى یوم یبعثون» نشانگر این است، عالمى که تا روز برپایى قیامت، در انتظار آنان مى‏باشد و در برابر آنان قرار دارد و بر آنان احاطه دارد که این همان عالم برزخ است.درادامه به تبیین نظرات برخی از علمای اهل سنت راجع به آیه فوق الذکر می پردازیم.
برخی ازعلماى اهل سنت از این آیه شریفه(۱۰۰مومنون) تفسیر دیگرى را ارائه داده ‏اند که به عنوان نمونه یک مورد را ذکر مى‏نماییم.
آنها برزخ را به معناى حاجز و حائلى مى‏داند که نمى‏گذارد ایشان تا روز قیامت به دنیا برگردد. (فخررازى، ج ۲۳، ص ۱۲۱، بی تا و بغوی،۱۴۲۰ق ج ۵، ص ۴۲۸، قاسمى، ۱۳۷۸ج ۷، ص ۳۱۶) بنابراین از نظر ایشان، این آیه شریفه مى‏خواهد عدم برگشت به دنیا را تأکید کند و به کلى مأیوسشان نماید.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

علامه طباطبایى این قول را چنین رد مى‏کند: «این حرف صحیح نیست، چون از ظاهر سیاق بر مى‏آید که حائل و برزخ مذکور بین دنیا و قیامت که در آن مبعوث مى‏شوند امتداد دارد، نه بین ایشان و برگشت به دنیا؛ چون اگر مراد حائل میان ایشان و برگشت به دنیا بود، قید «الى یوم یبعثون» لغو مى‏شد.(منظوراین است که برزخ امری ایستاوراکد نیست بلکه امری ساری وممتدمی باشد.)
آنچه از مطالب فوق بدست مى‏آید این است که دلالت آیه بر وجود حیاتى متوسط میان حیات دنیوى و حیات بعد قیامت بسیار روشن است و این مطلب از آیه فوق، بدست مى‏آید.(طباطبایی،۱۳۷۴، ج ۱۵ ،ص ۹۸)
نتیجه گیری: آنچه از آیات قرآن کریم و روایات معتبر فریقین بدست می ­آید اینست که مسأله حیات برزخى مورد اتفاق همه مسلمانان مى‏باشد که همه بر ثبوت و وقوع آن اعتقاد جازم دارند و تنها در این مورد ، علمای وهابیت دیدگاهی خاص دارند و حیات برزخ را منحصر به سوال نکیر و منکر می­دانند.( ابن تیمیه، ۱۳۷۴ ،ج ۶، ص ۸۶) پس آنان حیات انسان در برزخ را فقط منحصر در وقت سؤال ملکین مى‏کنند و به خاطر چنین عقیده‏اى توسل، شفاعت و… را از مصادیق شرک مى‏دانند و بعد ازسؤال ملکین، هیچ نوع از آثار حیات براى احدى، باقى نمى‏ماند و آن را منکر مى‏شوند .
۲-۶-۱)تعدد موت وحیات:
آیاتی درقرآن کریم وجودداردکه تعددموت حیات رابرمی شمردو از این طریق عالم برزخ را اثبات می کند.اینک به بررسی نظرات بعضی ازاندیشمندان می پردازیم.
۱-«کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونََ»
(چگونه خدا را منکرید؟ با آنکه مردگانى بودید و شما را زنده کرد باز شما را مى‏میراند و باز زنده مى‏کند وآن گاه به سوى او بازگردانده مى‏شوید.) (بقره۲۸).
این آیه مسیرتطوروتکامل انسان راتشریح می کندوبه بیان مقام انسان هامی پردازدزیراسیاق آیه،گلایه وامتنان است.
۲-« قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبیلٍ»
(مى‏گویند:«پروردگارا، دو بار ما را به مرگ رسانیدى و دو بار ما را زنده گردانیدى. به گناهانمان اعتراف کردیم پس آیا راه بیرون‏شدنى [از آتش‏] هست؟) (غافر۱۱)
< strong>۲-۶-۱-۱)نظرعلامه طباطبایی در مورد تعددمرگ وحیات:
(کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً؟) الخ، این آیه از نظر سیاق نزدیک به آیه: (قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ، وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ، فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا، فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ؟ پروردگارا دو نوبت ما را میراندى، و دو بار زنده کردى، پس اینک بگناهان خود اعتراف مى‏کنیم، پس آیا هیچ راهى بسوى برون شدن هست؟) (غافر۱۱)میباشد، و این از همان آیاتى است که عالم برزخ،باآن استدلال میشود، براى اینکه در این آیات، دو بار مرگ براى انسانها بیان شده، و اگر یکى از آن دو همان مرگى باشد که آدمى را از دنیا بیرون مى‏کند، چاره‏اى جز این نیست که یک اماته دیگر را بعد از این مرگ تصویر کنیم، و آن وقتى است که یک زندگى دیگر، میانه دو مرگ یعنى مردن در دنیا براى بیرون شدن از آن، و مردن براى ورود بآخرت، یک زندگى دیگر فرض کنیم و آن همان زندگى برزخى است.
و این استدلال تمام است، کسانى این استدلال را نپذیرفته‏اند، و در پاسخ کسى که پرسیده: پس معناى این دو آیه (کیف تکفرون الخ)، و (قالوا ربنا الخ) چیست؟ گفته‏اند (از آنجا که هر دو یک سیاق دارند، و دلالت بر دو مرگ و دو حیاه دارند، مراد از موت اول حال آدمى قبل از نفخ روح در او، و زنده‏ شدن در دنیا است، و موت و حیاه دوم را در هر دو حمل بر موت در دنیا و زندگى در آخرت مینمائیم، و مراد از مراتبى که در آیه دوم است، همان مراتبى است که آیه اول بدان اشاره نموده، پس دلالت آن بر مسئله برزخ هیچ معنا ندارد) و لکن این حرف خطا است.
براى اینکه سیاق دو آیه مختلف است، در آیه اول یک مرگ و یک اماته و دو احیاء مورد بحث واقع شده، و در آیه دوم دو اماته و دو احیاء آمده، و معلوم است که اماته بدون زندگى قبلى تصور و مصداق ندارد، باید کسى قبلا زنده باشد تا او را بمیرانند، بخلاف موت که بر هر چیزى که زندگى بخود نگرفته صدق مى‏کند، مثلا مى‏گوییم زمین مرده،
پس موت اول در آیه اول غیر اماته اول در آیه دوم است، پس ناگزیر آیه دوم یعنى آیه: (أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ، دو بار ما را میراندى و دو بار زنده کردى)را باید طورى معنا کنیم که دو مرگ بعد از دو زندگى صادق آید، و آن اینست که میراندن اولى میراندن بعد از تمام شدن زندگى دنیا است، و احیاء اول زنده شدن بعد از آن مرگ، یعنى زنده شدن در برزخ، و میراندن و زنده شدن دوم، در آخر برزخ، و ابتداء قیامت است.
و اما در آیه مورد بحث دو تا میراندن نیامده، تنها یک مرگ و یک زنده کردن و یک میراندن و یک زنده کردن، و سپس بازگشت بخدا آمده، و اگر در این آیه بعد از جمله (ثُمَّ یُحْیِیکُمْ) فرموده بود: (و الیه ترجعون)، معنا این میشد، که سپس شما را زنده مى‏کند، و بسویش باز مى‏گردید، و لکن اینطور نفرمود، بلکه کلمه (ثم) را در جمله دوم بکار برد، و معمولا این کلمه در جایى بکار مى‏رود که فاصله‏اى در کار باشد، و همین خود مؤید آیه دوم در دلالت بر ثبوت برزخ است، چون مى‏فهماند بین زنده شدن، و بین بازگشت بسوى خدا، زمانى فاصله میشود، و این فاصله همان برزخ است.
(وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً) این جمله حقیقت انسان را از جهت وجود بیان مى‏کند، و مى‏فرماید وجود انسان وجودى است متحول، که در مسیر خود از نقطه نقص بسوى کمال مى‏رود، و دائما و تدریجا در تغیر و تحول است، و خلاصه راه تکامل را مرحله بمرحله طى مى‏کند.(طباطبایی،۱۳۷۳،ج۱،ص ص۱۷۱-۱۷۳)
۲-۶-۱-۲) تعددموت وحیات ازنظر شهیدمطهری:
قرآن نقل می کنداز زبان اهل قیامت(همه آنها یا بعضی)مخصوصا از زبان گنهکاران که آنها اینچنین می گویند: « رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبیلٍ».(غافر۱۱)
خدایا تو دو بار ما را میراندی و دو بار ما را احیاء کردی(یعنی مرده بودیم و ما را زنده کردی) «فاعترفنا بذنوبنا» و ما هم به گناهان خودمان اعتراف داریم «فهل الی خروج من سبیل » آیا راهی به بیرون شدن هست؟یعنی چه اینها در قیامت می گویند خدایاتو ما را دو بار میراندی؟اگر حساب این باشد آدم که مرد در یک خواب عمیق طولانی فرو می رود و تنها در قیامت زنده می شود، باید بگوید خدایا تو یک بار ما را میراندی و یک بار هم زنده کردی، اما اینجا می گوید دو بار میراندی و دو بار زنده کردی.
آیا این منطبق نیست با همین اصل که واقعا سه عالم هست: عالم دنیا و طبیعت، عالم برزخ، که وقتی انسان ازدنیا به عالم برزخ می رود، از اینجا میرانده می شود، نسبت به این دنیا میرانده شده است، نسبت به عالم برزخ احیاءو عالم قیامت که باز نوعی میراندن از برزخ است واحیاءدرقیامت؟(مطهری،۱۳۸۹،ص۴۳)
ونگارنده تفسیراین آیه رادرتفسیرمنسوب به علی بن قمی متفاوت ازدیگر تفاسیرمشاهده نموده وی می گوید:رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ إلى قوله مِنْ سَبِیلٍ‏. قال الصادق(ع):ذلک فی الرجعه( (مجلسی، ۱۴۰۴ ج۵۳، ص۳۹) (قمی،۱۳۶۷،ج۲،ص۲۵۶)
این احتمال را نیز داده ‏اند که آیه فوق ناظر به” رجعت” باشد، اما با توجه به عمومیت آیه فوق در باره همه کافران و عدم ثبوت عمومیت رجعت نسبت به همه آنها این تفسیر قابل گفتگو است.
۲-۶-۱-۳)ملاصدرا وتعدد موت وحیات:
ملاصدرا در تفسـیر قرآنـش که متاثر از مجمـع البیان است، در مورد آیه (بقره۲۸) در ابتـدا به ماهیت آیه اشاره کرده و می گویـد: آیه توحیـد و معاد را مد نظر قرارداد
ه.” وَ کُنْتُمْ أَمْواتـاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ"درباره کیفیت خلقت بشرسخـن گفته ” ثُمَّ یُحْییکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونََ"و به نهایـت و عاقبت کار انسان که بازگشـت به سوی خداوند است کلام راپایان داده.
وی معتـقد است « کَیْفَ» برای توبیـخ، انکار و کیفیت است. و رسایی آن از همـزه (أ) بیشتر می باشد. «کیف تکفرون» أبلغ فی انـکار الکفر من «أ تکفرون» . « وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً» خاملـی الذکر یعنی “گمنام بودید” فَأَحْیاکُمْ پس شما را زنده و نمایان کرد (حیات دنیوی) وقـتی اجلتان رسید شما را می میراند (مرگ دنـیوی) ثُمَّ یُحْیِیکُمْ برایـن اعتقاداست که ” ثُمَّ یُحْیِـیکُمْ"اثبات کننده عالم برزخ است. على الحیوه التی تکون فی القبر لأنها لیست بدائمه، و قوله: ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ على الحیوه الدائمـه الاخرویّه، فتکون الآیه دلیـلا على إثبات الحیوه فی القبر .(صدرا، ۱۳۶۶، ج ۲،ص۲۵۱-۲۶۸).
۲-۶-۱-۴)قشیری وتعددموت وحیات:
دراین قسمت ازفصل دوم به سؤال دیگر این تحقیق از نظر قشیری پاسخ می دهیم. سؤال این بود که آیا برزخ عالم حیات است یا عالم موت؟با پاسخ قشیری به تعدد موت وحیات ،جواب این سؤال نیز داده می شود.
قشیری در لطائف الاشارات هم در مورد دو مرگ و دو حیات چنین می گوید:
الإماته الأولى إماتتهم فی الدنیا ثم فی القبر یحییهم، ثم یمیتهم فهى الإماته الثانیه الإحیاء الأول فی القبر و الثانی عند النشر.
وی در مورد آیه (بقره ۲۸) چنین آورده است که افراد دو اماته دارند اماته اول منظور همان مرگی است که در دنیا برای انسان اتفاق می افتد (که به فرمـوده قرآن«کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوتِ » ( هر جانـدارى چشنده (طعم‏) مرگ است.) (آل عمران۱۸۵)و اماته دوم را مربوط به عالم برزخ می داند و مسلما این اماته اتفاق نمی افتد مگرحیاتی بوده باشد لذا تمامی انسان ها در برزخ حیات دارنـد و این مرگ در عالم برزخ روی می دهد. ومنظور از دو حیـات، حیات اول در نظر ایشـان برزخ می باشد و زمانی که در برزخ مرگ گریبان گیر آدمی شد در قیامـت زنده می گردد و این همان حیات دوم است. .(قشیری، ۲۰۰۷م ،ج۳،ص۲۸۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...