منظور از باهم بودن، نهادهای اجتماعیای است که کارکرد دیدار، شناخت و درنهایت اعتماد را میسر میکند.
البته حتماً لازم نیست که ارتباط پیشگفته تنها در داخل نهادهای جامعه مدنی باشد بلکه بیشتر روشها و فرمهای اجتماعی را نیز که ارتباط مداوم و سازماندهی شده دارند، دربر میگیرد. اما نباید از یاد برد که اعتماد و حس همکاری با شیوهای آسانتر در داخل نهادیهای جامعه مدنی درست میشوند؛ به این دلیل که اعضای آن نهاد بهدلخواه و بدون هیچ چشمداشتی به عضویت آن نهادها درمیآیند. بهاینترتیب سرمایه اجتماعی عبارت است از مجموع آن دسته از ارتباطات و شبکه های ارتباط اجتماعی که در جامعه موجودند و نیز میزان اعتماد و همکاری میان روابط وجود در اینجا میتوان گفت اگر در مجموعهای میزان سرمایه اجتماعی پایین باشد خطر افتادن آن جامعه به وضعیت تله اجتماعی بسیار بالا است. تله اجتماعی یعنی سرمایه اجتماعی پایین، نبود اعتماد و اطمینان با یکدیگر بین مردم، رواج فساد اداری، اقتصادی، ترس و… پس میتوان تله اجتماعی را که بعضیاوقات از آن به عنوان مشکل منافع جمعی یاد میشود به صورت زیر شرح داد. میدانیم که منافعمان ایجاب میکند که همه باهم همکاری کنیم. اما اگر به این باور نرسیم که تمام افراد دیگر اجتماع هم همکاری کنند، دیگر معنایی نخواهد داشت که تو بهتنهایی همکاری کنی، نتیجه این اعتقاد این است که همکاری و تلاش برای منافع جمعی تنها زمانی میسر میشود، که انسان بر این باور برسد که همه افراد دیگر نیز همکاری خواهند کرد.
در زمینه سرمایه اجتماعی مطالعات وسیعی توسط صاحبنظران و دانشمندان این علوم صورت گرفته و نظریهپردازانی همچون جین جاکوب (۱۹۶۱) لوری (۱۹۷۰) بن پرات (۱۹۸۰)، ویلیامسن (۱۹۸۱)، بیکر (۱۹۸۳)، جیمز کلمن (۱۹۹۰) رابرت پانتام (۱۹۷۰)، پیر بوردیو (۱۹۸۰) و فرانسیس فوکویا ما (۱۹۹۰) تعاریف متعددی از سرمایه اجتماعی کردهاند.
جیمز جاکوب در کتاب مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی سرمایه اجتماعی را شبکه های اجتماعی فشردهای میداند که در محدودههای قدیمی شهری در ارتباط با حفظ نظافت، عدم وجود جرم و جنایات خیابانی و دیگر تصمیمات در مورد بهبود کیفیت زندگی در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی حفاظتی پلیس و نیروی انتظامی، مسئولیت بیشتری از خود نشان میدهد. یک مثال عینی این تعریف را در دنیای امروزه میتوان در تشکلهای غیردولتی حمایت از محیطزیست یافت. این شبکه اجتماعی بعضی نیروهای قدرتمندی را به صورت NGO ها به وجود میآورد که حتی در حمایت از محیطزیست موجب توقف پروژه های عمرانی دولت نیز میشوند.
گلن لوری، سرمایه اجتماعی را مجموع منابعی میداند که در ذات روابط خانوادگی و در سازمان اجتماعی جامعه وجود دارد و برای رشد شناختی یا اجتماعی کودک یا جوان سودمند است. بن پرات، در تعریف سرمایه اجتماعی، روابط بین افراد یک خانواده، گروهی از دوستان یا شرکای یک شرکت را به صورت رابطه F تعریف میکند و به بررسی اثرات این رابطه بر مبادلات اقتصادی میپردازد.
ویلیامسن و بیکر، که به دنبال مطالعات بن پرات در پی بررسی شیوه اثرگذاری یک سازمان اجتماعی بر عملکرد نهادهای اقتصادی بودهاند. مجموعهای از مطالعات را پایهگذاری کردهاند که اقتصاد نهادی نامگرفته است. بیکر شان داده است که چگونه روابط میان سوداگران در بازار فوقالعاده عقلانی شده بورس تجاری شیکاگو توسعه مییابد، حفظ میشود و بر فعالیت دادوستد تأثیر میگذارد. ازنظر پیربور دیو، سرمایه اجتماعی حاصل جمع منابع بالقوه و بالفعلی است که نتیجه مالکیت شبکه بادوامی از روابط کمابیش نهادینهشده آشنایی و شناخت متقابل بین افراد – یا بهبیاندیگر عضویت در گروه است. شبکهای که هر یک از اعضای خود را از پشتیبانی سرمایه اجتماعی برخوردار میکند و آنان را مستحق اعتبار میسازد. البته سرمایه اجتماعی مستلزم شرایطی بهمراتب بیش از وجود صرف شبکه پیوندها است. در واقع پیوندهای شبکهای میبایست از نوع خاص باشند، یعنی مثبت و مبتنی بر اعتماد.
برخلاف بوردیو، کلمن از واژگان مختلفی برای سرمایه اجتماعی کمک گرفت. وی مفهوم سرمایه اجتماعی را از ابعاد مختلف بررسی کرد. کلمن برای تعریف سرمایه اجتماعی از کارکرد آن کمک گرفت و تعریفی کارکردی از سرمایه اجتماعی ارائه داد و نه تعریفی ماهوی بر این اساس سرمایه اجتماعی شی واحد نیست بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند: همه آن ها شامل جنبهای از یک ساخت اجتماعی هستند و کنشهای معین افرادی را که در درون ساختار هستند تسهیل میکنند. سرمایه اجتماعی مانند شکلهای دیگر سرمایه مولد است و دستیابی به هدفهای معینی را که در نبود آن دستیافتنی نخواهد بود، امکانپذیر میسازد. سرمایه اجتماعی مانند سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی کاملاً تعویضپذیر نیست اما نسبت به فعالیتهای به خصوص تعویضپذیر است شغل معینی از سرمایه اجتماعی که در تسهیل کنشهای معینی ارزشمند است ممکن است برای کنشهای دیگر بیفایده یا حتی زیانمند باشد. سرمایه اجتماعی نه در افراد و نه در ابزار فیزیکی تولید قرار دارد. بنابرین ازنظر کلمن سرمایه اجتماعی شامل یک چارچوب اجتماعی است که موجب تسهیل روابط افراد درون این چارچوب میشود، به گونهای که فتوای آن ممکن است در دستیابی به هدف معین هزینه بیشتری به افراد آن جامعه تحمیل کند.
ازنظر پانتام، سرمایه اجتماعی این دسته از ویژگیهای زندگی اجتماعی، شبکه ها، هنجارها و اعتماد است که مشارکتکنندگان را قادر میسازد تا به شیوهای مؤثرتر اهداف مشترک خود را تعقیب کنند. به بیان دقیقتر سرمایه اجتماعی از طریق افزایش هزینهای بالقوه جدا شدن، تقویت هنجارهای مستحکم بده – بستان، تسهیل جریان اطلاعات ازجمله اطلاعات مربوط به شهرت کنشگران و تجسم موفقیتهای گذشته سعی دارد به تحقق کنش جمعی کمک کند.
پانتام بین دو شکل سرمایه اجتماعی تمایز قائل میشود که عبارت است از: سرمایه اجتماعی ارتباط دهند (یا جامع) و سرمایه اجتماعی درونگروهی (یا انحصاری). سرمایه اجتماعی ارتباطدهنده، افراد متعلق به تقسیمات اجتماعی متنوع را گرد هم میآورد و سرمایه اجتماعی درونگروهی، هویتهای انحصاری را تقویت کرده و باعث حفظ همگنی میشود. فوکو یاما سرمایه اجتماعی را مجموعهای از هنجارهای موجود در سیستمهای اجتماعی میداند که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه شده و سبب پایین آمدن هزینه های تبادلات و ارتباطات میشود.
فوکویاما سرمایه اجتماعی را به عنوان یک پدیده جامعهشناختی موردتوجه قرار میدهد. به نظر او سرمایه اجتماعی با شعاع اعتماد رابطه تنگاتنگی دارد و هرچقدر شعاع اعتماد در یک گروه اجتماعی گستردهتر باشد، سرمایه اجتماعی نیز زیاد خواهد بود و به تبعیت از آن میزان همکاری و اعتماد متقابل اعضای گروه نیز افزایش خواهد یافت.
بانک جهانی سرمایه اجتماعی را با تعابیری همچون حلقه مفقوده توسعه، چسب اجتماعی، مطلوبیت اقتصادی، سرمایه جذاب، مهارت اساسی امروزی، روح ملی، ویژگی اصلی جوامع و ملتها، ارتقادهنده انگیزه های فردی به عرفهای هنجاری و نهادی و گروهی عنوان نموده است (فاین، بن، ۱۳۸۵)
“
[یکشنبه 1401-09-20] [ 03:56:00 ق.ظ ]
|