« فَجاءتهُ إِحْداهُما تَمشی عَلَی اسْتِحیاءٍ… » (قصص ، آیه ۲۵).
« پس یکی از آن دو (زن) در حالی که با حیا و عفت راه می‌رفت به نزد او ( موسی) آمد…»
حیا از برجسته ترین کمالات زن در قرآن می‌باشد.( قرائتی ، تفسیر نور ، ج۹، ص ۳۹).
« پیامبر(ص) فرمود:… حیا نیک است ولی از زنان، نیکوتر است »( نهج الفصاحه ، ح ۲۰۰۶).
۳-۴- قوامیت و ریاست مرد بر خانواده
چرخاندن امور خانواده که مؤسسه‌ای کوچک ولی بسیار مهم است باید تابع ضوابط و تحت نظر مدیر و گرداننده‌ای باشد که امر مسئولیت آن را به عهده بگیرد. با توجه به توانایی هایی که خداوند در وجود مرد به ودیعه نهاده، مسئولیت زندگی وتنظیم امور خانواده و امرار معاش آن به دوش او گذاشته است. قوانین کشور ما که برگرفته از احکام اسلام می‌باشد به این مورد اشاره نموده است. همچنانکه در قانون مدنی آمده است «در روابط زوجین ریاست خانواده از خصایص شوهر است»( ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی) این ریاست آمیزه‌ای از حق و تکلیف برای مرد ایجاد می‌کند که از جمله فنون زندگی زناشویی محسوب می‌شود؛ به طوری که موفقیت در امور خانواده مرهون به کارگیری درست این حق و عدم افراط و تفریط در آن است. بنابراین عنوان ریاست مرد بر خانواده، عنوان جامعی است میان این دو موقعیت مرد، یعنی:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱- ریاست و قوامیت شوهر بر زن، که در رابطه با حق زوجیت است.
۲- ریاست (ولایت ) پدر بر فرزند که در رابطه با حق پدر و فرزندی است.
با توجه به اینکه موضوع این پژوهش در ارتباط با اشتغال بانوان می‌باشد، تنها به موضوع اول (ریاست وقوامیت شوهر بر زن) خواهیم پرداخت.
۳-۴-۱- قوامیت و ریاست شوهر بر زن از دیدگاه قرآن
با توجه به این که عقل بر این مطلب صحه می‌گذارد که برای استمرار حیات خانواده و برقراری نظم و جلوگیری از هر گونه هرج و مرج به مدیر و رئیسی نیاز است تا تدبیر و اداره‌ی امور آن را به عهده بگیرد، شرع مقدس نیز به سبب اهمیت موضوع در کتاب آسمانی قرآن مجید که مهم ترین منبع نقلی برای استفاده احکام شرعی است به بیان اساس و حدود آن پرداخته که به دو آیه (نساء/ ۳۴ و بقره / ۲۲۸ ) برای اثبات ریاست مرد بر زن اشاره می‌کنیم:
۱- آیه ۳۴ سوره نساء :
« الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساء بما فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُمْ عَلی بَعض وَ بما أَنفقُوا مِن اموالهم فَالصّالحِاتُ قانتاتٌ حافضاتٌ لِلْغَیبِ بما حفظَ اللهُ….. انَّ اللهَ کانَ عَلیاً کبیراً »
( مردان سرپرست زنانند، از آن جهت که خدا بعضی از ایشان ( مردان) را بر بعضی (زنان) برتری داده ( قدرت بدنی، تولیدی و اراده‌ی بیشتری دارند) و از آن جهت که از اموال خود نفقه می‌دهند، پس زنان شایسته فرمان بردارند و نگهدار آنچه خدا ( برای آنان) حفظ کرده ( حقوق و اسرار شوهر…. همانا خداوند بزرگوار و بلند مرتبه است )
برای فهم بهتر دلالت آیه بر موضوع مدنظر درباره مفاد آن، نکاتی توضیح داده می‌شود :
واژه « قوامون» در آیه، جمع قوام است و قوام صیغه‌ی مبالغه از ماده‌ی قیام است و قیام به معنی ایستادن و برخاستن، ماده‌ای است که بر حسب نوع استعمال و براساس قرینه‌های کلامی دارای معانی خاصی می‌شود که جامع این معانی تصدی امر و عهده دار شدن کاری می‌باشد.( مقدادی ، ریاست خانواده ، ۱۳۸۵ش ، صص ۸۲و۸۱)
در تفسیر خسروی آمده است: « قوامون یعنی مردان بر امور زنان ایستادگی می‌کنند و از آنها با رعایت ومراقبت کامل حفاظت می‌کنند.( میرزا خسروانی ، تفسیر خسروی ، ۱۳۹۰ ق ، ج ۲ ، ص ۱۹۷).
در تفسیر الفرقان نیز قوام به مراقبت نیکو و حراست شایسته از زنان معنا شده است(صادقی تهرانی ، الفرقان فی تفسیر القرآن ، ۱۴۰۸ق ، ج ۷ ، ص۳۶).
نکته‌ی دیگر اینکه « الرجال قوامون علی النساء » با آن که جمله‌ای خبری است، ولی در واقع در مقام انشاء است و مردان را به تصدی این مسئولیت فرا می‌خواند. (مقدادی ، همان ، ۱۳۸۵ش ، ص ۸۲).
از این رو علامه جوادی آملی فرموده اند: « قرآن به زن نمی گوید تو تحت فرمان مرد هستی، بلکه به مرد می‌گوید: تو سرپرستی زن و منزل را بر عهده بگیر » همچنین ایشان گفته اند:« اگر آیه را به صورت تبیین وظیفه بیان کنیم نه اعطای مزیت، آنگاه روشن می‌شود که «الرجال قوامون علی النساء » یعنی« یا ایها الرجال کونوا قوامین» یعنی ‌ای مردها شما به امر خانواده قیام کنید.( جوادی آملی ، زن در آینه جلال و جمال ، ۱۳۸۷ش ، ص۳۶۶ ).
در ادامه آیه خداوند دو سبب برای قوامیت مردان ذکر می‌کند:( مقدادی ، ریاست خانواده ، ۱۳۸۵ش ، ص ۸۳).
الف) « بما فضل الله بعضهم علی بعض » یعنی به سبب بعضی فزونی‌ها که خداوند برای برخی نسبت به برخی دیگرمقرر داشته است که بیانگر سبب فطری و خدادادی است، یعنی مرد به سبب فکر و اندیشه معاش زیادتر و توان و نیروی بدنی بیشتر، به این مسئولیت برگزیده شده است.
ب) « و بما انفقوا من اموالهم » و به خاطر انفاق هایی که از اموالشان ( در مورد زنان )می کنند. با آن که ازدواج و فوائد مترتب برآن، مشترک میان زن ومرد است، اما مرد به جهت توانایی و قدرت بدنی به امر شریعت الهی، مکلف به تأمین معاش و تهیه مخارج زندگی شده و زن از این وظیفه معاف گشته است و به تبع آن حق ریاست و نظارت به مرد واگذار گردیده است.
قوام یکی از صفات بندگان با ایمان خداست چه زن باشد و چه مرد، در آیه‌ی مبارکه «الرجال قوامون علی النساء» می‌توان گفت که منظور قوامیت مرد در آن‌جام امور خانواده، پرداخت نفقه و اهتمام او در رفع نیازهای زن است.
کلمه قوام در بردارنده دو موضوع می‌باشد: (اسعدی، حقوق متقابل اعضاء خانواده ، ۱۳۸۵ش، ص ۱۴۱).
۱- مرد باید تکفل امور معیشتی خانواده را عهده دار باشد.
۲- مرد باید از زن حمایت و نگه داری کند.
«… وَ لَهُنَّ مِثلُ الَّذی عَلَیْهنَّ بِالمَعروُفِ‌ و لِلرَّجالِ عَلَیهنَّ دَرَجهٌ وَ اللهُ عزیزٌ حکیمٌ»
(… و مانند همان وظایفی که بر عهده زنان است، به نفع آنان حقوقی شایسته است و مردان را بر زنان مرتبتی است و خداوند توانا و حکیم است.
نویسندگان تفسیر نمونه در توضیح این آیه آورده اند: « آیه مزبور بعد از ذکر مسئله طلاق و عده‌ی زن، موضوع احترام متقابل زن و مرد را بالاتر می‌برد و به حقوق شخصی و اجتماعی می‌کشاند و می‌گوید همان طور که حقوقی برای مرد وضع شده تا زن رعایت آن را به عهده بگیرد، همچنین زن حقوق مختلفی بر مرد دارد که او نیز موظف است آن را رعایت کند… و به همان اندازه که زنان وظایفی دارند، حقوقی هم بر آنها قرار داده شده است و از تساوی این حقوق با آن وظایف اجرای عدالت در حق آنان عملی می‌گردد.» نویسندگان این تفسیر متعقدند که « للرجال علهین درجه » متمم جمله قبل است که می‌گفت: قانون عدالت در حق زن همانند مرد جاری است، ولی این به معنای مساوی بودن و تشابه در حقوق و وظایف نیست، زیرا با در نظر گرفتن اختلافات دامنه دار میان نیروهای جسمی و روحی زن و مرد روشن می‌شود که زن باید وظیفه حساس مادری و پرورش نسل‌های برومند اجتماع را بر عهده داشته باشد و وظایف اجتماعی که نیاز به نیروی فکر داشته و از احساسات و تأثیر عاطفه به دور است، مانند حکومت و قضاوت و سرپرستی خانواده به عهده مرد قرار گیرد و مرد در این مرتبه، مرحله عالی تر داشته باشد و صاحب مرتبه باشد.( مکارم شیرازی و همکاران ، تفسیر نمونه ، ۱۳۷۷ش ، صص ۱۱۰ و ۱۱۱).
در تفسیر المنار نیز آمده است که مراد از این درجه، درجه ریاست و قیام به مصالح ذکر شده در آیه « الرجال قوامون علی النساء… » است.( رضا ، تفسیرالمنار ،۱۳۹۳ق ، ج ۵ ، ص ۶).
۳-۴-۲- قوامیت و ریاست شوهر بر زن از دیدگاه روایات
۱- قال صادق(ع): « رحم الله عبداً احسن فیما بینه و بین زوجته فان الله عزّو جلّ قد ملکه ناصیتها و جعله القیم علیها » (حر العاملی/ الوسائل /ج۷/ص۱۲۲).
امام صادق(ع) می‌فرماید: خدا رحمت کند مردی را که رابطه‌ی میان خود و زنش را به نیکی برگزار کند، پس خداوند او را سرپرست و قیم بر آن زن قرار داده است.
۲ – حدیث معروفی که در برخی منابع روایی شیعه (طبرسی ، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج ۱۴ ، ص ۲۴۸ ) و نیز بسیاری از منابع روایی اهل سنت (بخاری الجعفی ، صحیح البخاری ، ۱۴۱۹ق ، ج ۹ ، ص۱۸۵) با تعابیری کم و بیش مختلف از پیامبر اسلام(صلی اله علیه و آله ) نقل شده است که فرمودند: « کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته، فالامیر راع و هو مسئول عن رعیته والرّجل راع علی اهل بیته و هو مسئول عن رعیته و المراه راعیته فی بیت زوجها و ولده و هی مسئوله عن رعّیتها »
( همه‌ی شما سرپرست و نگهبانید و در برابر آن مسئولیت دارید، امام سرپرست امور مردم است و در برابر آن مسئولیت دارد، مرد سرپرست امور خانواده است و در برابر خانواده مسئولیت دارد و زن در منزل همسرش سرپرست امور خانه و فرزندان خود می‌باشد و در برابر آنها مسئولیت دارد. )
۳- در حدیث دیگری معاذ بن کثیر از امام صادق(ع) نقل کرده است که فرمود: « من سعاده الرجال أن یکون القیم علی عیاله »( حرّ العاملی ، وسائل الشیعه ، ۱۴۰۹ق ، ج ۱۵ ، ص ۲۵۱) (نیکبختی و سعادت مرد در این است که سرپرست خانواده اش باشد.) این حدیث به سندی که در کتاب کافی آمده، صحیح و معتبر است و به روشنی قوامیت و سرپرستی مرد را به اثبات می‌رساند.
۴- امام علی (ع) مقداری خرما ( برای خانواده‌ی خود ) خرید و آن را در دامن ردای خود ریخته، به دوش گرفت. مردم به شتاب آمدند که آن را از حضرت گرفته و ببرند، امام (ع) فرمود: «ربّ العیال احقّ بحمله »( آیت الهی ، زن و خانواده ، ۱۳۸۱ ش ،ج ۲ ، ص ۱۷۸).
( سرپرست خانواده شایسته تر است که آن را بر دوش کشد )
۳-۴-۳- قوامیت و ریاست شوهر بر زن از دیدگاه فقها
محمد بن جریر طبری از قدیمی ترین مفسران اهل سنت ( متوفای ۳۱۰ ه.ق) در بیان مراد آیه‌ی « الرجالُ قوامونَ علی النساء » می‌گوید: مردان اهل قیام بر زنانشان، در تأدیب و نظارت بر آن‌جام واجبات و تکلیف آنان در برابر خداوند و شوهران می‌باشند و آنگاه از ابن عباس نقل می‌کند که گفته است: « منظور از قوامون در این آیه یعنی امرا و حاکمان و بر زنان لازم است که طبق دستور خداوند از شوهر خود اطاعت کنند».( جریر الطبری ، تفسیر الطبری ، ج ۸ ، ص ۲۹۰).
قرطبی ( متوفای ۶۷۱ ه.ق) هم می‌نویسید: « قیام مردان بر زنان به این است که مرد عهده دار تدابیر امور زن و تأدیب او و نگهداری او در خانه و منع خروج وی از منزل شود و بر زن است که او را اطاعت کند و امر او را مادام که منجر به معصیت نگردد، قبول نماید ».( قرطبی ، الجامع لأحکام القرآن ، ۱۴۰۵ق ، ج ۵ ، ص ۱۶۹).
در مجموع می‌توان اذعان داشت که بسیاری از علمای سلف اهل سنت، قوّامیت و ریاست مرد را به مزیت و برتری و سیطره او بر زن تبیین کرده اند. البته جمعی از بزرگان فقهای امامیه همچنین نظری را اختیار نموده اند.( مقدادی ، همان ، ص ۴۱).
مرحوم طبرسی در تفسیر «جوامع الجامع »می فرماید: « الرجال قوّامون علی النساء… »
یعنی مردان به امر و نهی بر زنان اشراف دارند، چنانکه حاکمان بر رعیتها برتری و حکومت دارند.( طبرسی ،‌جوامع البیان فی تفسیر القرآن ، ۱۴۰۵ق ، ج ۱ ، ص ۲۹۵).
مرحوم مقدس اردبیلی نیز متعقد بودند که مراد از « قوّام » قیام مردان به امور زنان و تسلط بر آنان همانند برتری و تسلط والیان بر رعیتشان است(اردبیلی ، زبده البیان فی براهین احکام القرآن ، ۱۳۷۸ش).
مرحوم شیخ طوسی بی آنکه اذعانی به مزیت و حاکمیت مردان داشته باشد، در توضیح واژه قوّام فرموده است :« قوّام بر دیگری، کسی است که متکفل و عهده دار امور دیگری همچون نفقه، پوشاک و سایر نیازمندیهای او می‌باشد. »( طوسی ، المبسوط فی فقه الامامیه ، ۱۳۸۸ق ، ج ۶ ، ص۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...