یکی از اصول بسیار مهم در اجرای فریضه امر و نهی، که باید قبل از اقدام جوانب آن سنیجیده شود، بحث تقیه است. تقیه از اموری است که جزو مستثنیات در اجرای فریضه امر و نهی بوده و خداوند در ضمن آیاتی به آن اشاره کرده است. در مورد این حکم، دو حالت وجود دارد: اول جایی است که تقیه جایگاهی ندارد و همانطور که گذشت در جایی که اصل و اساس دین در خطر باشد یا حفظ جان انسان و مسلمانی در میان باشد، لازم است به هر وسیله ممکن برای نجات اقدام شود. اما در بسیاری از موارد، این واژه ناظر بر معنای واجب آن است؛ یعنی نه تنها از انجام امر و نهی باید صرف نظر کرد، بلکه جهت حفظ نفس خود و دیگران و ناموس و جان، باید از اظهار ایمان نیز خودداری کرد. خداوند فرموده است: «إِلّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاهً وَیُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ»[۵۸۳] یعنی اگر شرائط بگونه‌ای بود که بر جان و مال خود بیمناک هستیم، به قطع و یقین باید پنهان کاری نمائیم، چه در شرایط تقیه، شرایط وجوب امر و نهی موجود نبوده و دشمن غالب است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بدین روی اصلی‌ترین و مهمترین شرط - عدم وجود مفسده و ضرر و نیز وجود قدرت و تمکن و توانایی بر اجرای فریضه امر و نهی- مفقود است وهدف از اجرای امر و نهی، ایجاد اصلاح و دفع فساد می‌باشد درحالی که در شرایط تقیه، پنهان کاری و عدم اقدام به امر و نهی، عین اصلاح بوده و دفع مفاسدی چون به خطر افتادن جان و مال و ناموس، واسطه آن امکان‌پذیر می‌باشد. [۵۸۴]
در روایات بسیار، تقیه جزئی از ایمان شمرده شد و کسی که به آن عمل نکند، غیر مؤمن معرفی شده است تقیه حرز و پناهگاه برای جان مومن می‌باشد. [۵۸۵]
حکم صریح تقیه در روایت این است که «و استعمال التقیه فی دار التقیه واجب»[۵۸۶] بکار بردن تقیه و پنهان کاری و مدارا نمودن، در جایی که خانه و کاشانه اصلی و واقعی آن است واجب می‌باشد و کسی که به آن عمل ننماید، خود را در معرض هلاکت قرار داده است. در کلام فقهاء نیز تقسیمات فراوان برای تقیه شده است از جمله تقیه واجب، [۵۸۷] که حکم آن به مثل حکم وجوب نماز و روزه می‌باشد؛[۵۸۸] و تقیه حرام هم در مواردی است که باید اقدام به انجام امر و نهی دینی نمود و در آنها اهمال و تسامح و پنهان کاری راه ندارد مثل فساد در دین، نجات جان مومن[۵۸۹] که بحث آن گذشت.
۳-۵٫ تحلیل ریشه‌های موفقیت در امر و نهی
۱-۳-۵٫ اثرات مثبت امر و نهی در جامعه
۱-۱-۳-۵٫ حفظ اسلام و احکام آن
مهمترین اثر فریضه امر و نهی در اصلاح جامعه، تضمین بقا و استمرار دین اسلام و قوانین هدایت بخش آن در اجتماع می‌باشد. «قوام الشریعه الامر بالمعروف و النهی عن المنکر و اقامه الحدود»[۵۹۰] یعنی موجب تقویت و استحکام یافتن همه محتویات دین است؛ در این بیان زیبای حضرت علی‌علیه‌السلام ، امر و نهی اهرم مستقیم اجرای قوانین و احکام معرفی شده است.
امام صادق ‌علیه‌السلام در وصایای خود فرمودند: «إن بقاء المسلمین و بقاء الاسلام… عند من یعرفیها الحق و یصنع المعروف و… الحدیث»[۵۹۱] خداوند امر و نهی را ضامن بقای اسلام و مسلمین قرار داده است و بوسیله آن به سوی اسلام دعوت می‌شود. رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و آله در ذیل آیه «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»[۵۹۲] فرمودند: که فبدأالله بالأمر بالمعروف و النهی عن المنکر… استقامت الفرائض کلها[۵۹۳]» زمانی که امر و نهی در جامعه اقامه شود، همه واجبات دین و احکام اجرا خواهند شد و بوسیله آن دو، هر چیزی در جایگاه خود قرار می‌گیرد.
۲-۱-۳-۵٫ تقویت مومنین و تضعیف کفار
تقویت اهل ایمان در جامعه، به تقویت افکار و ارزشهای دینی منتهی می‌شود. حضرت علی‌علیه‌السلام می‌فرمایند: «فمن أمربالمعروف شد ظهر المومن و من نهی عن المنکر أرغم أنف الکافرین»[۵۹۴]هر کس که امربه معروف و نهی از منکر کند، پشت مومنان را محکم و تقویت کرده است و بینی کافران را ذلیل کرده و به اصطلاح به خاک مالیده است. لذا امر و نهی، حضور مثبت اهل ایمان و مانور قدرت آنها در جامعه می‌باشد.
۳-۱-۳-۵٫ عزت و سعادت دنیا و آخرت
خدای تعالی پایان آیه«وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»[۵۹۵] را به فلاح و رستگاری ختم می‌کند و نتیجه مستقیم انجام این فریضه را سعادت و عزت در دنیا و آخرت برمی‌شمرد.
پیامبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و آله فرمودند: «لاتزال أمتی بخیر ما امروابالمعروف و نهوا عن المنکر… الحدیث»[۵۹۶] امت من همواره در خیر و خوشی هستند مادام که امربه معروف و نهی از منکر کنند وتعاون برخیر و تقوی دارند.
همچنین با انجام فریضه امر و نهی، عزت و یاری خداوند به همراه مومنین می‌باشد، در روایات این دو فریضه به عنوان دو مخلوق از مخلوقات الهی شمرده شدند و یاری و کمک به آنها، مثل یاری رساندن به مخلوق الهی می‌باشد«الامر بالمعروف و النهی عن المنکر خلقان من خلق الله عزوجل فمن نصرهما أعزه الله و من خذلهما خذله الله عزوجل»[۵۹۷] و هر کس در پی نابودی آنها برآید، مورد تهدید و نابودی از جانب پروردگار قرار می‌گیرد.
۴-۱-۳-۵٫ امنیت و آبادانی
امام صادق‌علیه‌السلام در حدیث مفصل و طولانی فرمودند: «بها تأمن المذاهب و تحل المکاسب و ترد المظالم و تعمر الارض»[۵۹۸] بوسیله امر و نهی است که امنیت جانی و مالی و اعتقادی پدید می‌آید و کسب و کار مردم حلال می‌شود و زمین آباد می‌گردد و با وجود امنیت و آبادی است که حاکمیت عدالت و تحقق ارزشها و اصلاحات امور، رشد و نمو می‌یابند.
۵-۱-۳-۵٫ کلید حل همه مشکلات و اجرای قوانین
در حدیث مذکور پیشین، امر و نهی راه انبیاء و صالحان شمرده شده است و فریضه‌ای است بزرگ که (بها تقام الفرائض و یستقیم الامر»[۵۹۹] یعنی بوسیله آن همه واجبات دیگر اقامه می‌شوند و کارها پربا می‌شوند ؛(ال) در واژه (الفرائض) عام بوده و شمول دارد و شامل همه واجبات دینی می‌شود.
در کلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، امربه معروف و نهی از منکر مصلحت مردم و جامعه برشمرده شده است که اصلاح مردم بوسیله آنها صورت می‌گیرد[۶۰۰] و حضرت علی ‌علیه‌السلام نیز به همین موضوع اشاره می‌کنند که امربه معروف، اصلاح و مصلحت برای مردم بوده و نهی از منکر، همان بازداشتن بی‌خردان از کارهای ناشایست می‌باشد. [۶۰۱]
۲-۳-۵٫ عوامل موفقیت در امر و نهی
عوامل و علل بسیاری وجود دارند که مراعات آنها، سبب تأثیرگذاری بهتر امر و نهی و در نتیجه موفقیت بیشتر در روند اجرای اصلاحات می‌شود. در واقع امر و نهی در یک جامعه، نشان‌دهنده حساسیت آن جامعه نسبت به سلامت افراد و رعایت حقوق یکدیگر می‌باشد. که در پرتو ملاحظه این عوامل موثر، صورت می‌پذیرند. برخی از این عوامل به صورت عمده و بنابر حصر استقرائی عبارتنداز:
۱-۲-۳-۵٫ شرح صدر و صبر و مقاومت
صبر و شکیبایی در مقابل مخالفت‌های مخالفان در مولفه‌های امر و نهی و اصلاحات، امری لازم و ضروری به شمار می‌روند. لقمان حکیم در سفارش خود به فرزندش بعد از اینکه او را به امربه معروف و نهی از منکر دعوت کرد، در ادامه بیان داشت: «وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأمُورِ»[۶۰۲] یعنی در این راه از آزار و اذیت‌هایی که مردم به تو می‌رسانند، صبروتحمل به خرج بده، تندخویی و پرخاش نکن و با شرح صدر هدف را پیگیری نما، که این روش نشان‌دهنده عزم و اراده محکم تو در کارها می‌باشد.[۶۰۳]
در ترکیب «ان ذلک من عزم الامور» نشان واشاره‌ای به اهمیت بی‌چون و چرای فریضه امربه معروف و نهی از منکر است و بیانگر اینکه به هر روی امربه معروف و نهی از منکر، با هر وسیله ممکن باید انجام پذیرد، زیرا یکی از مفاهیم «عزم‌الامور» عبارت است از امور حتمی و بایستنی. [۶۰۴]
۲-۲-۳-۵٫ با شیوه درست و با مدارا برخورد نمودن
پیامبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و آله فرمودند: «من کان آمرا بمعروف فلیکن أمره ذلک بمعروف»[۶۰۵] یعنی خود امرکردن دیگران نیز باید با نیکی و خیر و صلاح همراه باشد. تندخویی و پرخاش گری و توهین به شخصیت دیگران، مانع از پذیرفتن آنها و تن دادن به حق و حقیقت می‌شود. حضرت در بیانی دیگر فرمودند: «لاتکن ممن شد علی الناس و یخفف علی نفسه»[۶۰۶] از جمله کسانی مباش که بر مردم سخت و برخود آسان می‌گیرند. باید با مردم با رفق و مدارا برخورد نمود. در روایت آمده است: «سلامه الدین و الدنیا فی مداراه الناس»[۶۰۷] در روایت دیگر بیان شده است: «أعقل الناس اشدهم مداراه للناس و أذل الناس من أهان الناس و أصلح الناس أصلحههم للناس و خیرالناس من انتفع به الناس»[۶۰۸] عاقل‌ترین مردم کسانی هستند که مدارای بیشتری با دیگران نمایند و خوارترین آنها کسانی هستند که به دیگران توهین نمایند و صالح‌ترین افراد کسانی هستند که به مردم خیرخواهی بیشتری نمایند، و بهترین مردم کسانی هستند که به مردم نفع بیشتری روا دارند. سلامت و دین و دنیا و عقبی درگرو همراهی کردن و صبر و تحمل رفتار و کردار مردم است.
۳-۲-۳-۵٫ دیگر عوامل
با علم و آگاهی صحبت کردن، زمینه سازی کردن، حفظ اصل وفاق و همدلی، به صورت مستمر امر و نهی نمودن تا دست‌یابی کامل به هدف، از نقاط مشترک شروع به امر و نهی کردن، موعظه و خیرخواهی را چاشنی امر و نهی کردن، ملاحظه سن وسال و شخصیت افراد را نمودن، مستدل و مبرهن صحبت کردن، توجه به زمان و مکان، توجه به سلایق و روحیات افراد، بدون اضطراب و دلهره و با اعتماد به نفس و باور قلبی امر و نهی کردن و… از علل مهم در به نتیجه رساندن این وظیفه دینی بوده و در روایات بسیار مورد تأکید قرار گرفتند و سبب فاصله نگرفتن از محور موضوع، می‌بایست هر یک در حوزه‌ای جداگانه و مستقل از پژوهش مورد بحث و بررسی قرار گیرند.
۴-۵٫ تحلیل ریشه‌های شکست در امر و نهی
۱-۴-۵٫ ریشه‌یابی منکرات درجامعه
عوامل زیادی در ظهور و بروز منکرات در جامعه دخیل می‌باشند، که شناخت ابعاد و زوایای آنها و گام نهادن در راه اصلاح آن، همان انجام اصلاحات اجتماعی می‌باشد، که به مهمترین این ریشه‌های فسادزا در ذیل اشاره می‌شود.
۱-۱-۴-۵٫ حکومت
حکومت مرکز قدرت و اجتماع امکانات یک جامعه می‌باشد، اگر در جهت آرمانهای الهی و ارزشهای انسانی درحرکت نباشد، خود عامل ایجاد فساد می‌گردد چنانچه بافت تاریخ سیاسی اسلام و دیگر نظامات اجتماعی را، وجود حکومت‌های فاسد و حاکمان ستمگر تشکیل می‌داد. رسول اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و آله در فرموده‌های خود در این امور می‌فرمایند: «که اصلاح حاکمان، موجب اصلاح جامعه می‌باشد و اگر این قشر فاسد شوند، مردم جامعه نیز به فساد کشیده می‌شوند».[۶۰۹]
لذا حضرت سفارش می‌کنند که«سلطان عادل، سایه رحمت الهی در زمین است و اگر در شهری وارد شدید که در آن جا سلطان عادل نبود یعنی حکومت‌ عادلانه‌ای استقرار نداشت، پس در آن شهر اقامت نکنید». [۶۱۰] و به حکم عقل نیز انسان باید از فساد و عامل آن دوری نماید.
حکومت و سیاستمداران با بهره گرفتن از قدرتی که از نظام سیاسی بدست می‌آورند، نبض امور جامعه را در دست می‌گیرند و بدان جهت که مورد دلخواه خودشان می‌باشد، هدایت می‌کنند. خدای متعال در قرآن کریم از قول بلقیس می‌فرماید: «قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَهً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّهَ أَهْلِهَا أَذِلَّهً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ»[۶۱۱] که کار پادشاهان همیشه اینگونه بوده که در شهرها فساد می‌کنند وعزت و سعادت افراد جامعه را به ذلت تبدیل می‌کنند و این کار مداوم و پیوسته آنها می‌باشد. اما برخلاف تاریخ پادشاهان، هرگاه در پرتو اندیشه‌های الهی و انسانی، حکومتی با این ملاک‌ها تشکیل شد و حاکمان آن نیز متعبد به آن ارزشها بودند، آن وقت است که فساد جای خود را به صلاح و آبادانی و عمران خواهد داد.
۲-۱-۴-۵٫ عالمان جامعه
روحیه سازش کاری و فاسد شدن علمای جامعه در کنار حکومت‌های فاسد، خطر بسیار بزرگی است که حیات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و دینی و حتی اقتصادی و خانوادگی یک جامعه را تهدید می‌کند. در کلام رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و آله عالمان یکی از دو صنفی هستند که اصلاح و فساد آنها، در صلاح و فساد جامعه و مردم نقش دارد. [۶۱۲] اخلاق و عادات و کارهای یک ملت، بیشتر موافق روش‌ها و سیره بزرگان و عالمان و زمامداران آن جامعه است. در هر جامعه‌ای فساد همیشه از بالا شروع می‌شود و به طبقات پایین‌تر سرایت می‌کند و به قول معروف «ماهی از سرگنده گردد نی زدم» و وقتی فساد و تجاوز و زیرپانهادن به قانون در میان عالمان جامعه قاعده و قانون گردد، امیدی به اصلاح آن اجتماع نخواهد بود.
و به قول شاعر:
چونکه رب البیت دف گیرد به کف بیت و ما فی البیت رقاصی کنند[۶۱۳]
نمونه قرآنی بین احبار و روحانیون یهود مشاهده می‌کنیم که هم به عنوان عالمان جامعه و هم حاکمان جامعه، به فساد و رشوه‌گیری و ظلم و ستم پرداختند و در نتیجه منکرات فراگیر شده و کل جامعه را دربرگرفته بود و زمینه نزول عذاب الهی مهیا شده بود. حضرت علی‌علیه‌السلام نیز در این‌باره در ضمن خطبه‌ای فرمودند: «إنما هلک من کان قبلکم حینما عملوا من المعاصی و لم ینههم الربانیون و الأحبار…. ذلک نزلت بهم العقوبات»[۶۱۴] که علمای هر جامعه برخی سکوت کرده و برخی دیگر خود دچار فساد شدند و سبب سقوط اجتماع خود شده بودند.
۳-۱-۴-۵٫ سرمایه‌داران و طبقات مرفه جامعه
از این قشر بنام ملأ و مترفین در قرآن یاد می‌شود: «وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَهً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا»[۶۱۵] و ما چون أهل دیاری را بخواهیم به کیفر گناه هلاک سازیم، منعمان آن شهر را امر می‌کنیم که راه فسق و ظلم پیش گیرند.
«وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَهٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ»[۶۱۶] ما به سوی هیچ قریه‌ای بیم‌رسان نفرستادیم مگر آن که عیاش‌های آن قریه گفتند: که ما به رسالت شما کافریم.
همانطور که از آیات برمی‌آید سرمایه‌داران و مرفهین جامعه اکثر زمانها غرق در فساد بودند و اولین کسانی بودند که در برابر اصلاحات الهی و انسانی مخالفت می کردند، زیرا غرق درنعمت بودن و در رفاه کامل بودن، تبدیل به رفاه‌زدگی شده و (أتراف) که در لغت به نعمت‌های فراوان و زیاد معنا شده است منجر به استکبار و غرور می‌شود که مانع از پذیرش حق شده[۶۱۷] و خودرأیی را که اول درجه فساد است در انسان بوجود می‌آورد. بدین روی این قشر، بیشتر زمان‌ها به این بیماری اخلاقی مبتلا بودند و بطور مستمر جامعه را با بحرانهای اخلاقی و مفاسد روبرو می‌کردند.
خدای تعالی در آیه دیگر، رابطه استکبار با اتراف را بیان می‌کند: «وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مُوسَى بِالْبَیِّنَاتِ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الأرْضِ»[۶۱۸] که آنها استکبار ورزیدند در مقابل موسی، و این بغی و ستم بخاطر ثروت و سرمایه‌ای بود که خداوند در اختیار آنها قرار داده بود «إنَّ قَارُونَ کَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَیْهِمْ وَآتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ»[۶۱۹] بدین‌روی رابطه تنگ و مستقیم بین اتراف و ملأ و صلاح و فساد جامعه وجود دارد. کنترل این قشر از جامعه، بوسیله دو حکم و فریضه مقدس امر و نهی، سبب می‌شود تا کسب و کارها حلال شده و آنها نتوانند از روی ارتشا و فساد، به جمع مال پرداخته و سنبل بدعت‌ها و آداب منکرزا در جامعه شوند.
حضرت علی‌علیه‌السلام در خطبه قاصعه خویش سفارش اکید در مورد این قشر می‌کنند و می‌فرمایند: «و أما الاغنیاء من مترفه الأمم فتعصبوا الآثار مواقع النعم»[۶۲۰] سرمایه‌داران ازامت‌ها تعصب به خرج می‌دهند تا نعمت‌ها و امکانات را در اختیار و انحصار خود قرار داده و بوسیله آن به ظلم و بی‌انصافی و فساد در زمین پردازند. در این خطبه حضرت می‌فرمایند که اگر تعصب آنها در خدمت مکارم اخلاق و کارهای نیکو قرار بگیرد، فساد از بین می‌رود و فضائل اخلاقی حاکم خواهد شد.
۴-۱-۴-۵٫ خانواده‌ها
خانواده یا اجتماع کوچک، مانند سلولی است که با نفوذ بیماری در آن، به کل بدن سرایت می‌کند. برخوردهای غلط و انتخاب شیوه‌های نادرست پدر ومادر، یا انحراف خود پدر و مادر، از عوامل فساد و شاید یکی از ریشه‌های اصلی فساد در جامعه باشد. تشویق شرارت از سوی والدین، الگوهای نامناسب رفتاری، طرد فرزندان، ایجاد زمینه‌های آزاد جنسی برای فرزندان، کسب روزی حرام و آموزش آن به فرزندان، زمینه اختلال و بروز مفاسد در واحد بزرگتر یعنی جامعه را پدید می‌آورد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...