(فورست، ۱۳۷۵: ۲۵ – ۲۴).
نخستین کشوری که واژه رمانس را با هویتی مشخص، پذیرا شد انگلستان بود و پس از آن به دیگر نقاط اروپا راه یافت.در آغاز این اصطلاح یادآور رمانسِهای شوالیهِگری قدیمی بود که در قرن هفدهم، عصر فرمانروایی خرد با داستانِهای باور نکردنی و غیر معقول رمانتیک یکسان است و دارای ارزش و اعتباری اندک است. پس از مدتی، همزمان با تغییر و تحول اوضاع انگلستان در اوایل قرن هجدهم، این اصطلاح از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار میِشود و اولین گرایشِهای هنرمندان به عصر الیزابت، اسپنسرو و رمانس و به طور کلی قرون وسطی آشکار میِشود. همچنین رویکرد جدیدی به طبیعت دارد یعنی جنگل، کوه، مناظر، سرزمینِهای بکر و دور_ افتاده.
زمینه پیدایش رمانتیسمتحولات عظیم قرن هجدهم یعنی انحطاط نظام نئوکلاسیک پیامدهای عمیقی چون پرسشِها و تردیدهای عصر روشنگری را به همراه داشت که زمینه مناسبی را برای افکار و عقاید جدید فراهم کرد. “حسین پاینده” در مقالهِای به نام “ریشهِهای تاریخی و اجتماعی رمانتیسم نگاهی فهرست‌وار به برخی از مهمِترین رویدادهای دوره رمانتیسم و اندکی قبل و بعد از آن داشته است. که در این گفتار به خلا صهِای از این رویدادها اشاره میِکنیم:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
«هر مکتب ادبی محصول تعامل تنش‌آمیز نیروهایی است که سر منشأ آن‌ها را باید در پس زمینهِی تاریخی و اوضاع اجتماعی زمانهِی ظهور آن مکتب جستجو کرد. اگر مطابق آنچه عموما در کتب‌ تاریخ ادبیات ذکر شده، فاصلهِی بین سالهای ۱۷۹۸م. تا ۱۸۳۲ م. را دورهِی رمانتیک محسوب کنیم، آن گاه باید گفت رمانتیسم مولود دوره‌ای بس پر تلاطم و انقلابی است که در طی آن مبانی‌ فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی سبز فایل شکل گرفت.نگاهی فهرست‌وار به برخی از مهمِترین رویدادهای این دوره و اندکی قبل و بعد از آن، مبین‌ سرعت و گستردگی تحولات عظیمی است که همهِی عرصه‌های زندگی انسان را در بر گرفته بود:
۱۷۵۰- بنیانگذاری متدیسم توسط جان وسلی.
۱۷۵۷- پیروزی نظامی ژنرال کلایو در جنگ پلاسی که منجر به استعمار هند توسط انگلیس شد.
۱۷۶۴- اختراع ماشین نخ ریسی.
۱۷۶۹- اختراع ماشین بخار.
۱۷۷۴- کشف اکسیژن.
۱۷۷۵- شروع جنگ استقلال در آمریکا.
۱۷۸۳- کسب استقلال آمریکا.
۱۷۸۵- اختراع ماشین بافندگی.
۱۷۸۹- آغاز انقلاب فرانسه.
۱۷۹۲- حملهِی مؤتلفین اروپایی به فرانسه؛قتل عام سپتامبر در پاریس.
۱۷۹۳- اعدام لویی شانزدهم و آغاز حکومت وحشت در فرانسه؛ شروع جنگ فرانسه و بریتانیا.
۱۷۹۹- به دست گرفتن زمان دولت توسط ناپلئون؛ سرکوب «انجمن خبرنگاران لندن» و غیر قانونی شدن اتحادیه‌های صنفی در انگلیس.
۱۸۰۴- امپراطور شدن ناپلئون و شروع جنگ در اروپا.
۱۸۰۶- قتل نخست‌وزیر انگلیس.
۱۸۱۴- اختراع لوکوموتیو.
۱۸۱۵- شکست ناپلئون در جنگ واترلو و پایان جنگ فرانسه و بریتانیا.
۱۸۱۹- قتل عام پترلو(در انگلیس)؛ محدود شدن آزادی بیان در مطبوعات و آزادی تجمعات‌ سیاسی در انگلیس.
۱۸۴۸- وقوع انقلاب در فرانسه، ایتالیا و اتریش.
وقایع یاد شدهِی فوق به وضوح نشان می‌دهند که رمانتیسم در دوره و زمانهِی توفانی ظهور کرد که تحولات مهم علمی و اجتماعی و سیاسی، فرا رسیدن نظمی جدید را خبر می‌دادند. در این‌ میان، سه انقلاب به ویژه تأثیر شگرفی بر اذهان عمومی باقی گذاشتند: انقلاب آمریکا،‌ فرانسه و انقلاب صنعتی» (پاینده، ۱۳۷۳: ۱۰۱).
۲-۱-۵٫ اصول رمانتیسم
این مکتب به آزادی، شخصیت، هیجان و احساسِها، گریز و سیاحت و سفرهای جغرافیایی در آثار خود بسیار اهمیت قایل است. هنرمند در آن به کشف و شهود میِپردازد و به افسون سخن و به اهمیت کلمه بیِاندازه آگاه است. خلاصه این که نویسنده خود در جریان نوشتهِاش مداخله میِکند و به اثر خود جنبه شخصی و خصوصی میِدهد. ویکتور هوگوW.Hugu))، والتراسکات ((W0Scoutt، وردزورثW.Wordsworth) ، گوته (Goethe)، شیلر(Schiller)، پوشکین(Pouchkine)، و لرمانتوفLermantov))، از پیشوایان نخستین این مکتب هستند، از آثار معروف این مکتب میِتوان«نتردام دوپاری، بینوایان، تاراس بولبا، سه تفنگدار، زندانی قفقاز، فواره باغچه سرای، آیوانهو» را نام برد.
- آزادی: رمانتیسم «مکتب آزادی خواهی در هنر» است. از شعارهای پیروان این مکتب «آزادی اندیشه» و «آزادی بیان» است. در قرن هجدهم، تئاتر و شعر تابع قوانین سختی بود که از کلاسیکِِها به جا مانده بود، اما به عقیده رمانتیکِ ها، باید قوانین دست و پاگیر و خشک کلاسیک را از بین برد. ادبیات نباید برای بیان احساسات و عشق و علاقه نویسنده حد و مرزی قایل شود، تا اینِکه او بتواند بی قید و بند و با آزادی تمام سخن گوید.
- هیجان و احساسات: در این مکتب ابراز احساسات و هیجان یک اصل است. به عقیده آنان، عقل و منطق در هنر جایی ندارد و این احساس است که بر روح بشر تسلط دارد. بنابراین، باید احساسات و هوسِهای روح را در محدوده رعایت مسایل اخلاقی بیان کرد.
- شخصیت و فرد گرایی: گفتن از «خود» یکی از مشخصات بارز آثار ادبی رمانتیکِها، در قالب شعر یا رمان، استفاده مکرر از کلمات «من» و «خود» است. که به این وسیله رمانتیکِها میِخواهند خواننده را با عشق و علاقه، درد و دلتنگی، اضطراب و بطور کلی احساسات درونی خود آشنا کنند. آنان اوضاع و احوال و حالتِهای روحی خود را مانند درد دلی برای خواننده خود بیان میِکنند و باعث برانگیختن احساسات او میِشوند
- گریز و سفر: سفر واقعی یا خیالی، سفر تاریخی یا جغرافیایی، از نظر رمانتسیمِها به هرحال باید از زمان «حال» گریخت. باید از ناکامی، دلتنگی، اندوه و سرخوردگیِها فرار کرد. فرار به رؤیا، فرار به گذشته.
- کشف و شهود: رمانتیکِها به دنبال چیزهای ناشناخته و موضوعات جدید هستند. آنان با تصویرسازی در ذهن، کاوش در جهان رؤیا و کشف عصر فراموش شده، هنر خود را خلق میِکنند.
- افسون سخن: کلمه در ادبیات رمانتیک جایگاه خاصی دارد که فقط بیانگر یک مفهوم ساده نیست، بلکه لحن و آهنگی دارد؛ که بسیار ارزشمند است. دامنه معنایی کلمه، در ادبیات رمانتیک بسیار گسترده، وسیع، و غنی میباشد» (سید حسینی،۱۸۳:۱۳۸۴).
۲-۱-۵-۱٫ زمینهِها و جنبهِهای( اجتماعی_ فلسفی _ دینی)، رمانتیسم
علاوه بر اصولی که ذکر شد."مسعود جعفری” در کتاب “سیر رمانتیسم در اروپا"، ویژگیِها و جنبهِهای اجتماعی، فلسفی و دینی این مکتب را این گونه بیان کرده است:
* جنبهِهای اجتماعی
-طبیعت گرایی: این اصل یکی از اصول مکتب رمانتیسم است که وجوه آن عبارت است از:
توصیف طبیعت،بازگشت به کودکی و بدوی گرایی، رابطه انسان با طبیعت، نقد تمدن جدید.
-هیجان و احساسات: همدردی با محرومان – کارگران- زنان، درون مایهِی غم و اندوه، درآمیختگی مرگ و زندگی، انزوا طلبی،عشق و زیبایی.
*جنبه های فلسفی و دینی
کشف و شهود: دیدگاه های اعتقادی، رابطه انسان با خدا، عرفان، تأملات فلسفی.
- مذهب: دوران کلاسیسیم و قرن هجدهم، قرون عقل و منطق بود ولی در قرن نوزدهم رمانتیکِها به دین و مذهب روی میِآورند. رمانتیکِها برای جنبهِهای معنوی و روح انسان اهمیت زیادی قایل هستند.
۲-۱-۵-۲٫ مانیفست مکتب رمانتیک:
« قطعهِی ۱۱۶ آتنائوم نوشته فردریش شلگل به منزله ی مانیفست مکتب رمانتیک تلقی شده است بدین گونه که:
۱- شعر رمانتیک شعر جهانی و پیشرو است.
۲- رسالت آن فقط این نیست که همهِی انواع ادبی جداگانهِی شعر را از نو متحد کند و شعر را با فلسفه و فن بلاغت مربوط سازد.
۳- شعر رمانتیک میِخواهد و باید شعر و نثر را، قریحه و نقد را، شعر هنری و شعر طبیعی را گاهی درهم آمیزد و گاهی درهم ادغام کند، شعر را زنده و اجتماعی کند و زندگی و جامعه را شاعرانه.
۴- شعر رمانتیک همهِی آن چیزهایی را که شاعرانه است از وسیعِترین سیستم هنر گرفته که شامل هنرهای متعددی است تا آه و بوسه و نفس های یک «کودک – شاعر» در ترانهِای فاقد هنر.
۵- شعر رمانتیک میِتواند در آنچه به نمایش درمیِآید چنان مخفی شود که انسان تصور کند که هدف یگانه و نهایی آن تشخص دادن به فردیتِهای شاعرانه از انواع مختلف است. با این همه هیچ قالبی وجود ندارد که قادر به بیان کامل روح نویسنده باشد به طوری که فلان هنرمند که یگانه هدفش نوشتن یک رمان بوده ناگهان خود تصویر شده است.
۶- تنها شعر رمانتیک میِتواند، مانند حماسه، آیینه دنیایی باشد که همه را احاطه کرده و تابلو دوران باشد.
۷- و با این همه، هنوز میِتواند، در میانه، بین بازنموده و بازنماینده، بر بالِهای اندیشهِی شاعرانه آزاد از هر سود واقعی و آرمان موج بزند، و به این اندیشه قدرتی روز افزون بدهد و آن را مانند یک رشتهِی بی پایان از آیینهِها تکثیر کند.
۸- توانایی عالیِترین و کاملِترین ساخت را نه تنها از درون به سوی بیرون، بلکه در عین حال از بیرون به سوی درون دارد. به طوری که همهِی قسمتِهایی را که میِبایستی یک کل را در آفرینش بسازد، به یکسان متشکل میِکند. و از این طریق، دورنمای کلاسیسمی با رشد بی حد در برابرش گشوده است.
۹- شعر رمانتیک در میان هنرها به منزلهِی نکته و لطیفه است نسبت به فلسفه و به منزلهِی اجتماع روابط، دوستی و عشق در زندگی.
۱۰- اشکال دیگر شعر پایان یافتهِاند و حالا میِتوانند تشریح شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...