کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



جستجو


 



۴.ویژگی مرزی«برداشت از خود» اشاره به قلمروهای بسط این مفهوم است که مرز شناخته­های وی را از مرزهای ناشناخته­اش جدا می­سازد. شخص در برابر این شناخته­ها از خود واکنش نشان می­دهد و آن­ها را سبب سربلندی یا شرمساری خود می­داند. (ریتزر[۴۶] ۱۹۹۸،برگردان ثلاثی،۱۳۷۷: ۲۹۰).
بنابراین به هنگام تعریف هویت باید موضوع، ماهیت و فرآیندهای پیچیده شکل­ گیری آن را از اشکال بروز آن تفکیک نمود. موضوع آن ممکن است فرد، گروه، جامعه، سازمان و … باشد. اما هویت پس از شکل گیری ممکن است در اشکال مختلف ظاهر شود و به صورت احساس علاقه به خود(هویت فردی)، احساس علاقه به ارزش­های دینی(هویت دینی)، احساس علاقه به زبان و سنت­­های فرهنگی مشترک گروهی(هویت قومی) و احساس تعلق و علاقه به ارزش­های ملی مانند آب، خاک، زبان و …(هویت ملی) باشد. (وحیدا و همکاران،۱۳۸۳: ۷۴).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

با توجه به توضیحات فوق منظور از هویت اجتماعی آن دسته از خودانگاره­های افراد است که ناشی از عضویت در گروه ­های اجتماعی می­باشد و این نوع هویت از هویت فردی مجزاست.
فرد برداشت ازخود(خودانگاره) برداشت های فردی(بخش کوچک) برداشت های اجتماعی(قسمت اعظم) خودانگاره های افراد ناشی از عضویت در گروه های اجتماعی شکل گیری هویت هویت فردی هویت دینی هویت قومی هویت ملی بروز هویت اجتماعی
۲-۲-۶-هویت بازاندیشانه آنتونی گیدنز[۴۷]
به نظر گیدنز انسان از طریق کنش متقابل با دیگران است که هویتش را ایجاد می­ کند و در جریان زندگی پیوسته آن را تغییر می­دهد؛ هویت امر پایداری نیست؛ بلکه یک پدیده­ پویا، سیال و همواره در حال ایجاد
شدن و عوض شدن می باشد(گیدنز،۸۱:۱۳۸۵).
وی می­گوید«نیروی اساسی اغلب کنش­ها(در جامعه جدید) مجموعه ­ای ناآگاهانه برای کسب احساس اعتماد
در کنش­متقابل با دیگران است» به اعتقاد او یکی از نیروهای پراکنده و موتور حرکتی کنش نیاز به رسیدن به امنیت هستی شناختی(یا حس اعتماد)است. چون انسانها میل دارند در روابط اجتماعی از میزان اضطراب خود بکاهند، این فرایند ناآگاهانه قبل از مکانیزم زبان­آموزی و آگاهی قطعی بوجود می ­آید و منشأ کنش است و به همین دلیل سیال و پویاست(ایمان و کیذقان،۱۳۸۳: ۸۷).
به طور خلاصه می توان گفت گیدنز معتقد است خود مفهوم منفعلی نیست که تنها تحت تاثیر عوامل بیرونی شکل بگیرد؛ بلکه ناشی از تعامل درون و بیرون است. علاوه بر آن هویت تفویض نمی شود بلکه باید به وسیله ی خود فرد ایجاد شود(گیدنز، ۱۳۷۸ : ۱۶).
بنابراین افراد در کنش­های روزمره و با تفسیری که از کنش­های خود و دیگران دارند و همچنین با ارجاع به منابع هویت­ساز که می ­تواند خانواده، مراکز آموزشی و وسایل ارتباط جمعی باشد؛ اقدام به تشکیل هویت خود می­ کنند. در واقع این روابط و تعاملات کنشگران با هم و در محیط اجتماعی تحت تأثیر هنجارها و ارزش هایی است که می ­تواند باعث تسهیل کنش­های کنشگران گردد و به شکل­ گیری هویت افراد کمک می­ کند (جهانگیری، معینی، ۱۳۸۹: ۴۹- ۴۸).
گیدنز تأمل و بازاندیشی در مورد هویت را منحصر به دوران مدرن می‌داند. در متن چالش‌های دنیای مدرن است که سنت و طبیعت مرجعیت خود را از دست داده‌ و فرد در یک فضای آکنده از اطلاعات دائماً به تأمل در مورد هستی خویش می‌پردازد( نش[۴۸]، ۱۳۸۲: ۹۱ ). گیدنز هویت شخصی را این گونه تعریف می‌کند: «هویت شخصی نوعی خصیصه‌ی متمایز، یا حتی مجموعه‌ای از خصیصه‌های متمایز نیست که در اختیار فرد قرار گرفته باشد. هویت شخصی در حقیقت همان «خود» است؛ که شخص آن را به‌عنوان بازتابی از زندگینامه‌اش می‌پذیرد. در اینجا نیز هویت به معنای تداوم فرد در زمان و مکان است ولی هویت شخصی عبارت است از همین تداوم اما به ‌صورت بازتابِ تفسیری که شخص از آن به عمل آورده است »( گیدنز[۴۹]، ۱۳۸۳: ۸۲ ) در این تعریف عناصر مهم هویت شخصی عبارتند از: تفسیر فرد، بازاندیشانه بودن و تأملی بودن این تفسیر، احساس تداوم از سرگذشت یا همان زندگی‌نامه‌ی خویش می باشد. گیدنز برای مشخص شدن هویت فردی افرادی را مثال می‌زند که فاقد هویت شخصی هستند. این افراد احساس منسجمی نسبت به پیوستگی سرگذشت خویش ندارند یا به ‌عبارتی روایت پیوسته‌ای از سرگذشت خویش ندارند. احساس اعتماد به جامعیّت خود ندارند و به گونه‌ای وسواس آمیز از خطرهای احتمالی هراس دارند( همان، ص ۸۳ ).
بنابراین با توجه به رویکرد گیدنز می توان چنین گفت که فرد در جریان هویت یابی خود به طور عام موجودی صرفاً منفعل و پذیرنده نیست؛ بلکه به تفسیر هویت اجتماعی خویش می‌پردازد؛ این تفسیر بریده بریده و منقطع نیست بلکه از مقداری ثبات و استمرار برخوردار است. لذا بر این اساس می توان دو گونه هویت سنتی و بازتابی را از یکدیگر متمایز کرد.
الف- هویت اجتماعی سنتی: ارزش‌ها، احساسات وشناخت‌های هویت اجتماعیِ سنتی در شرایط جامعه‌پذیری به فرد منتقل شده و کمتر مورد وارسی و کندوکاو قرار گرفته است. در واقع فردی که هویت اجتماعی سنتی دارد یا این‌گونه طبقه‌بندی می‌شود. کمتر حقایق و قطعیت‌های هویتی را مورد پرسش و بازبینی قرار داده و ارزش‌ها ی مربوط به هویت اجتماعی را امری نسبتاً مطلق در نظر گرفته و احساساتش نسبت به هویتش بیشتر متعصبانه و تزلزل ناپذیر است.
ب- هویت اجتماعی بازتابی: به عقیده گیدنز هویت امری ساخته شده است و ساخته شدن آن پایانی ندارد چون فرد مدام دانش و اطلاعات خویش را در راه تعریف و نظم دادن دوباره به فعالیت ها و هویتش و چگونگی بازنمایی این هویت در جهان صرف می کند. به همین دلیل هویت حالت بازتابی دارد (پنا ودیگران[۵۰] ،۳۲:۱۹۹۹).
در این نوع هویت ارزش‌ها، احساسات و شناخت بیشتر مورد بازبینی و نقد قرار گرفته و فرایند شک اندیشی
در موردشان، به آن‌ها ویژگی سیال و بازتابانه داده است. فردی که هویت اجتماعی بازتابانه دارد حقایق و ارزش‌های هویت اجتماعی را کمتر مطلق می بیند بلکه برای آن‌ها بیشتر منزلت نسبی قایل است و بیشتر این حقایق و ارزش‌ها را مورد پرسش و بازبینی قرار داده و احساسات منعطف‌تر و شک اندیشانه‌تر نسبت به هویتش دارد.
طبق نظریه ساخت یابی، عامل انسانی و ساخت در ارتباط با یکدیگر قرار می گیرند؛ تکرار رفتارهای افراد، ساختارها را بازتولید می کند و به واسطه همین بازتولید ساختارها از سوی کنش انسانی، ساختارها برای کنش انسان ها محدودیت ایجاد می کنند. ساختار اجتماعی عمدتاً ناشی از فعالیت های روزمره افراد و تبعیت از قاعده است و ساختار به آن قواعدی برمی گردد که درچنین کنشی نهفته است )کرایب[۵۱]، ۱۴۴:۱۳۸۸).
هدف گیدنز ارائه تلقی غیر مکانیکی از ساختار است و آن را مدام دستخوش تغییر می داند که به عنوان اعمال اجتماعی بازتولید می شوند و فاقد یک ساختار متصلب و معینی هستند(گیدنز[۵۲]،۱۷:۱۹۸۱).
به بیان دیگر، این انسان ها هستند که ساختارها را می سازند ولی این کار را تحت شرایط انتخابیشان انجام نمی دهند بلکه این تولید و بازتولید ساختار را تحت شرایط و موقعیت هایی که مستقیماً با آن روبه رو می شوند و از گذشته به آنها منتقل شده است؛ انجام می دهند. به این ترتیب گیدنز بر فراگردی دیالکتیکی تأکید می کند که طی آن ساختار و آگاهی ساخته می شود. به همین دلیل است که وی رابطه عاملیت و ساختار را به صورت فراگردی پویا و تاریخی در نظر می گیرد )ریتزر[۵۳]،۴۰۲:۱۳۸۸).
گیدنز، حیات اجتماعی را نه مجموع های از کنش های فردی و نه مجموعه هایی از ساختارهای اجتماعی، بلکه به مثابه فرایندی تعریف می کند که مفهوم کلیدی آن، عمل اجتماعی است و دارای دو جنبه«عاملیت» و«ساخت» است. به عبارتی، ساختارهای اجتماعی هم واسطه کنش اند یا کنش را ممکن می سازند، و هم خود به وسیله کنش اجتماعی بازتولید می شوند )سیدمن[۵۴]،۱۹۱:۱۳۸۸).
نقطه تمرکز نظریه ساخت یابی، بر مفهوم جدایی زمان از مکان است. بنظر گیدنز، کنش های روزمره به وسیله خود کنشگران به لحاظ ساختاری مقید می شود و تکنولوژی های رسانه ای نیز در این امر دخیل هستند. در فرایند امتداد زمان و مکان، تجربیات رسانه ای شده، قادر به وادار کردن رویدادهای متفاوت به درون آگاهی روزمره است که می تواند به احساس عدم امنیت و واژگونی واقعیت منجر شود. برای وی، تجربیات رسانه ای شده، شرط بیرونی کنش است که به ما اطلاعاتی درباره دیگران می دهد و روایتی را که ما درباره دیگران داریم، تغییر می دهد )لفی[۵۵]،۹۷:۲۰۰۷).
هسته اولیه فرد اعتماد بنیادی جامعه پذیری کنش متقابل با دیگران ارجاع به منابع هویت ساز . شکل گیری هویت تفاوت میان هویت واقعی وهویتی ابراز شده پویایی هویت تجدد وجهانی شدن گوناگونی مراجع هویت ساز
بروز هویت اجتماعی
هویت اجتماعی سنتی:ارزش های هویتی امری مطلق کمتر وارسی می شود تعصب
هویت اجتماعی بازتابی:ارزش های هویتی(امری نسبی) مورد بازبینی قرار می گیرد منعطف
دیدگاه تلفیقی
۲-۲-۷-پیر بوردیو[۵۶]
از منظر بوردیو هرکس بر حسب میزان سرمایه کلی(اقتصادی و فرهنگی) و بر اساس ساختار سرمایه، در میدان اجتماعیِ توزیع، جایگاه و پایگاه اجتماعی پیدا می­ کند. افراد دارای پایگاه مشابه و تعاملات مشترک از عادت­واره و الگوی کنشی نسبتاً همسو و هماهنگی برخوردارند.
عادت­واره ماتریس ادراکات و ارزیابی است و مبین خصلت و رفتاری است که در ذیل نوعی فضا و میدان اجتماعی معنا پیدا می­ کند. بوردیو، در خلال بحث از عادت واره، تفکیک و تقسیم ­بندی آن به عادت­واره فردی و طبقه­ای، موضوع هویت فردی و جمعی را نیز مورد توجه قرار داده است. عادت­واره فردی، از فردیت ارگانیک و ادراکات بلافصل شخص و هویت فردی جدایی ناپذیر است و عادت­واره طبقه­ای که از موقعیت اجتماعی، اقتصادی وجایگاه عاملان اجتماعی در ساختارها و میدان­های تعاملاتی نشأت می­گیرد. هویت­های جمعی مشترک را پدید می ­آورد. عادت­واره طبقه­ای، در سبک زندگی افراد متعلق به گروه ها و طبقات مختلف به گونه ­ای نمود می­یابدکه از سلیقه غذایی تا سلایق زیبایی­شناختی و نگرش­های سیاسی آنها را جهت می­بخشد(بوردیو،۱۹۸۴، بنقل ازعبدالهی و قادرزاده،۱۳۸۸: ۷).
افراد برحسب سرمایه بدست آوردن پایگاه اجتماعی قرارگیری در گروه هایی با پایگاه مشابه بروز تعاملات مشترک برخورداری از عادت واره همسو وهماهنگ عادت واره
عادت واره فردی فردیت ارگانیک ادراکات بلافصل هویت فردی
طبقه ایی موقعیت اجتماعی،اقتصادی سبک زندگی هویت اجتماعی
۲-۲-۸- ریچارد جنکینز[۵۷] :
جنکینز استدلال می­ کند که بسیاری در مطالعات جامعه­شناختی و روزمره میان هویت( یا هویتهای) اجتماعی و هویت فردی نوعی تمایز قائل می شوند؛ درحالیکه امرِ یگانه­ی فردی و امر مشترک جمعی را می توان چنان فهم کرد؛ که مشابه همدیگر باشند( اگر دقیقاً با هم یکسان نباشند)؛ شاید بارزترین فرق میان هویت فردی و هویت جمعی در این باشد که هویت فردی بر تفاوت و هویت جمعی بر شباهت تأکید دارد؛ با این حال حتی این هم چیزی بیش از این نیست که هریک از آنها بر یک موضوع تأکید می کنند( جنکینز، ۱۳۸۱ : ۳۵-۳۴).
از نظر او هویت اجتماعی، درک ما از این مطلب است که چه کسی هستیم و دیگران کیستند و از آن طرف، درک دیگران از خودشان و افراد دیگر ( از جمله خود ما) چیست. از این رو، هویت اجتماعی نیز همانند معنا
ذاتی نیست و محصول توافق و عدم توافق است (جنکینز،۸:۱۳۸۱).
گفتیم که هویت یعنی دانستن اینکه ما چه کسی هستیم و دیگران کی هستند. بنابراین ما باید با هم دیگر شباهت داشته باشیم و دیگران هم بایستی با ما متمایز باشند. در حقیقت شباهت درون گروهی ما در قبال تفاوت برون گروهی ما از دیگران است. البته تفاوت و شباهت برای مقوله هویت دوروی یک سکه هستند. جنکینز معتقد است: هویت اجتماعی دستاوردی عملی، یعنی یک فرایند است که می­توان آن را با به کار گرفتن کنش ­متقابل درونی و برونی فهم کرد.
در نظریه­ جنکینز، زمان و مکان نیز به عنوان منابع ساخته شدن هویت در صحنه­ی اجتماع، اهمیت کانونی دارند؛ با این حال برداشت جنکینز از این دو عامل با فهم رایج اندکی متفاوت است. در مورد افراد و در وهله­ی اول هویت در تن آن­ها جای دارد. هویت فردی همیشه تجسم یافته است؛ گرچه گاهی به طور مجازی یا تخیلی تجسم می‏یابد (برای مثال، در آثار داستانی یا اسطوره‏ها). به طور مشابه می‏توان هویت‏‏های اجتماعیِ جمعی را در چارچوب یک سرزمین یا منطقه جای داد. یا آن‏که یک ساختار سازمانی باشد که نمودار آن مطابق با یک الگوی جایگاهی است. از آن‏جا که تن‏ها همیشه در سرزمین‏ها سکنی می‏گزینند؛ فرد و جمع تا حدودی بر هم منطبق می‏شوند. علاوه بر این، در تجربه­ شخص از خودش و دیگران،‏ زمان با مکان مرتبط است.
افراد(با هویت های فردی) کنش متقابل(دیالکتیک)درونی وبرونی تجربه شخصی از خود ودیگران(بر پایه تفاوت ها وشباهت ها) در قالب زمان ومکان با توجه به عوامل محیطی شکل گیری هویت اجتماعی
نظریه های جدید هویت اجتماعی
۲-۲-۹-تاجفل[۵۸]
هویت اجتماعی از دیدگاه تاجفل عبارت است از: آن بخش از برداشت یک فرد از خود که از آگاهی او
نسبت به عضویت در گروه های اجتماعی سرچشمه می گیرد؛ همراه با اهمیت ارزشی منظم به آن عضویت، از این منظر می توان هویت اجتماعی را نوعی خود شناسی فرد در رابطه با دیگران دانست.این فرایند مشخص می کندکه شخص از لحاظ روانشناختی و اجتماعی کیست و چه جایگاهی دارد(تاجیک: ۱۳۸۴ ، ۵۲).
به نظر وی، اجتماع از افرادی تشکیل شده است که با هم و بر اساس پایگاه ­شان رابطه دارند و ساختار این ارتباط گروهی برای شکل­بندی هویت دارای اهمیت است. تاجفل معتقد است که افراد برای اثبات برتری گروه خودشان به مقایسه گروه خودی با دیگر گروه­ ها می­پردازند. وی این فرایند را که افراد خودشان، درون گروه را از برون گروه جدا می­ کنند؛ مقوله­بندی­اجتماعی[۵۹] می­نامد به نظر تاجفل، هویت اجتماعی دریکی ازهمین فرایندهای درونی­کردن مقوله­بندی­های اجتماعی پدید می ­آید.(ایمان،کیذقان، ۱۳۸۳: ۸۲).
در این نظریه فرض اساسی این است که جامعه به صورت سلسله مراتبی شکل گرفته است که در آن گروه های اجتماعی متفاوت در روابط قدرت و روابط پایگاهی جایگاه مختلفی در رابطه با هم دارند که این تفاوت در قدرت و پایگاه در گروه های کوچکتر و ناپایدارتر نیز مشخص است.
محور اصلی این مسئله در تئوری هویت اجتماعی این است که مقوله های اجتماعی (مثل گروه های بزرگ) اعضایی را با هویت اجتماعی ایجاد می کند. و رفتار مناسب را نیز برای اعضایشان تجویز می کنند(نظیر هنجارها) و فرد نه تنها خودش را با هویتی خاص می شناسد بلکه سایرین هم او را با این نام می شناسند و ارزیابی می کنند به این ترتیب این تئوری بیان می کند که هویت اجتماعی فرد به وسیله ی گروهی که به آن تعلق دارد تعیین می شود. این هویت تابعی از ویژگی های فرهنگی آن گروه است و مبتنی بر تفسیر درون گروه[۶۰] و برون گروه[۶۱] است. فرد آن هایی را که بدان تعلق خاطر دارند(درون گروه) می شناسد و آن هایی را هم که بدان متعلق نیستند (برون گروه ) تمیز می دهد(تاجفل و ویلکس،۱۹۶۳). [۶۲]
بنابراین تاجفل هویت اجتماعی را با عضویت گروهی پیوند می زند و آن را متشکل از سه عنصر می داند:
۱.عنصر شناختی: آگاهی از این که فرد به یک گروه تعلق دارد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-11] [ 05:20:00 ب.ظ ]




۲۶۵۱۶۳

۰

۵۹۹۰۶

برنج ۱۳۸۷

۰

۴۲۹۸

۰

۲۶۷۹۱۹

۰

۶۲۳۳۶

برنج ۱۳۸۸

۰

۴۲۴۲

۰

۲۶۴۴۵۹

۰

۶۲۳۳۶

برنج ۱۳۸۹

۰

۴۵۴۱

۰

۲۸۳۰۷۸

۰

۶۲۳۳۶

برنج ۱۳۹۰

همانطور که در شکل شماره۳-۴ نشان داده شده است مراحل مختلف رشد برنج به سه مرحله اصلی تقسیم بندی می گردد که شامل مرحله رویشی، مرحله زایشی و دوره رسیدن دانه می باشد. مرحله رویشی از جوانه زنی تا تشکیل خوشه می باشد. مرحله زایشی از تشکیل خوشه تا گلدهی ادامه دارد و آخرین مرحله یعنی رسیدن دانه از گلدهی تا رسیدن دانه تداوم دارد، البته مرحله رسیدن دانه خود شامل: شیری شدن، خمیری شدن و سفت شدن دانه می باشد.
شکل شماره۳- ۲ مراحل مختلف فنولوژیکی برنج
همانطوری که در شکل شماره۳-۵ بیان شده است هر مرحله از رشد گیاه بر اساس زود یا دیررس بودن و همچنین کسب واحد های حرارتی به طول می انجامد. در ارقام زودرس مانند رقم IR64 طول دوره رویشی گیاه از زمان بذر پاشی تا رسیدن ۱۱۰ روز به طول می انجامد. و در ارقام دیررس مانند رقم IR8 دوره رویشی گیاه به ۱۳۰ روز می رسد. در مقایسه این دو رقم مشخص می گردد که تفاوت در طول دوره این دو رقم در مرحله رویشی می باشد اما زمان طی شده در این دو رقم برای مراحل زایشی و رسیدن دانه مشابه می باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکل شماره ۳-۳ طول دوره مراحل مختلف برنج
۳-۳. دسته بندی داده های استخراج شده
قبل ازتحلیل و استخراج اطلاعات و گزارش گیری از داده های سرما و یخبندان، تک تکرکورد ها مورد بررسی قرار گرفتند. به طوری که داده ها از نظر زمان، مقدار، نوسانات و هماهنگی با سایر داده ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. که در این میان دو دسته داده وجود داشتند:
دسته اول: رکوردهایی است که بروز سرمازدگی و یخبندان در مدت زمان محدودی بر منطقه حکم فرما بوده است.برای نمونه یک مورد آن در جدول ۳-۴ نشان داده شده است، در این مورد مشاهده می گردد که رخ داد بروز سرما در بازه زمان محدودی رخ داده است به نحوی که در روز ۳ اردیبهشت ۱۳۷۷ میانگین دما ۱۲.۳ سانتی گراد می باشد و روز بعدی آن دما ۹.۹ سانتی گراد و در روز ۵ اردیبهشت دما به ۱۲.۳ درجه سانتی گراد می رسد.
در این سه روز مشخص گردید که رخ داد سرما زدگی در روز ۴ اردیبهشت رخ داده است زیرا در این روز دما به زیر صفر فیزیولوژیکی گیاه رسیده است اما در روز قبل و بعد از آن دما به بالاتر از صفر فیزیولوژیکی گیاه رسیده است.
جدول ۳-۴ نمونهای ازرخداد سرما زدگی با بازه زمانی محدود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:19:00 ب.ظ ]




اندازه منفذ کیسه

اگر کمتر از ۱۵میلیمیکرون باشد، میتواند باعث کاهش تجزیهپذیری از طریق کاهش تجمع و محدود کردن میکروارگانیسمها و جلوگیری از خروج گازها و اگر بیش از ۴۰ میلیمیکرون باشد، باعث کاهش ذرات غیرقابل تجزیه و نامحلول شود.

نوع بافت کیسه

برخلاف پارچههای چند رشتهای، کیسههای تک رشتهای بیشتر متمایل به تحریک در تغییر شکل کیسه ها هستند و باعث افزایش به هدر رفتن ذرات از این طریق شوند.

آلودگی میکروبی

برآورد کمتر تجزیه نیتروژن در خوراکهای با نیتروژن کم. روش های حذف آلودگی پرهزینه، کاربر و کم دقت هستند.

۲-۸- روش تولید گاز (Gas production)
در این بررسی به منظور برآورد میزان تجزیه خوراک در شکمبه از روش کیسه‌گذاری (in situ) و برآورد میزان تخمیر نمونه خوراکی در آزمایشگاه (روش تولید گاز) انجام گرفت. فن تولید گاز اولین بار توسط منک و استینگاس (۱۹۸۸) ابداع و معرفی گردید و مقدار گاز تولیدی حاصل از تخمیر خوراک به وسیله میکروارگانیسمهای شکمبه در مدت ۲۴ ساعت به همراه فراسنجههای دیگر (پروتئین خام، الیاف خام، چربی خام و خاکسترخام) جهت تخمین انرژی قابل متابولیسم خوراکها استفاده می‌شود (Menke and Steingass, 1988). اساس فن تولید گاز مشابه سیستمی است، که توسط تیلی و تری (۱۹۶۳) ابداع شد، با این تفاوت که در فن تولید گاز به جای اندازه گیری ماده خشک از دست رفته، حجم گاز حاصل از تخمیر با گذاشتن نمونه های خوراک در داخل سرنگهای شیشهای مدرج به همراه مخلوط مایع شکمبه و بافر در زمآن‌های مختلف ثبت می‌شود (Tilley and Terry,1963). میتوان با استفاه از یک گیرنده حساس نسبت به فشار، سیستم ساده تولید گاز را توسعه داده و برآورد میزان هضم علوفه در مایع شکمبه را در شرایط آزمایشگاهی تعیین کرد (Theodorou et al., 1991). اندازه گیری تولید گاز به واسطه سادگی این روش، در سالهای اخیر بطور روز افزونی برای برآورد مصرف اختیاری ماده خشک در حیوان به کار رفته است. بلومل و همکاران (۱۹۹۷) از این سیستم جهت تخمین نرخ و میزان تخمیر علوفه‌ها و فیبر نامحلول در شوینده خنثی علوفه‌ها استفاده کردند و پیشنهاد دادند که، از این اطلاعات می‌توان جهت تخمین میزان ماده خشک مصرفی استفاده کرد. هضم غیرهوازی مواد آلی بوسیله میکروبهای شکمبه باعث تولید اسیدهای چرب فرار، دیاکسیدکربن، متان و به مقدار کمتری H2 میشود. بنابراین اندازه گیری تولید گاز در روش برون حیوانی میتواند برای مطالعات نرخ و مقدار هضم مواد غذایی مورد استفاده قرار گیرد. اولین ‌بار از تکنیک تولید گاز برای ارزیابی ارزش انرژیزایی مواد خوراکی استفاده شد. از این روش برای تخمین اثر مواد ضدتغذیه‌ای (مثل تانن‌ها[۲۱])، چربی‌ها، یونوفرها[۲۲] و ویتامین‌ها بر روی توان انرژی‌زایی و قابلیت هضم مواد خوراکی، عملکرد و جمعیت میکروارگانیسم‌ها نیز می‌توان استفاده کرد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۹-تعیین میزان خوشخوراکی:
از اصطلاح خوشخوراکی جهت تشریح درجه تمایل حیوان به انتخاب و خوردن یک غذای خاص استفاده می شود، اما مترادف با مقدار مصرف غذا نیست . در تعیین چگونگی خوشخوراکی غذا تنها حواص بویایی ،لامسه و چشایی دخالت دارند. اغلب حیوانات اهلی از خود رفتار بوییدن را نشان می دهند . اما اندازه گیری اینکه تا چه حد حس بویایی برای تعیین محل غذا و انتخاب آن لازم است، کار مشکلی می باشد. اغلب از انواعی از مواد بودار(آروماتیک[۲۳])،مانند شوید(شبت)،گیشنیز، شنبلیله و تخم بادیان برای خوش بو کردن غذای حیوانات استفاده می شود.(McDonald et al., 1926) خوشخوراکی عبارت است از مجموعه عوامل فیزیکی و شیمیایی گیاه که دام را به خوردن یا نخوردن یک گیاه ترغیب می کند(رئوفی راد و همکاران.۱۳۹۲). با توجه به نتایج به دست آمده، کیفیت علوفه را میتوان با توجه به نوع دام، شاخصی از خصوصیات شیمیایی گیاه،در تعیین خوشخوراکی آن برشمرد. خوش خوراکی یا عدم خوشخوراکی به طور کلی نمایانگر خوردن یا اجتناب از خوردن یک گیاه است. خوشخوراکی به شرایط و خصوصیات گیاه گفته می شود که باعث تحریک دام می شود و دام آن گیاه را انتخاب می کند. همچنین ،می توان گفت خوشخوراکی مجموعهای است از خصوصیات گیاه، شامل مواد فیبری، مواد شیمیایی و مغذی و نیز خصوصیات گیاه شامل مواد فیبری، مواد شیمیایی و مغذی و نیز خصوصیات مورفولوژی مثل خارها و تیغها، که میل و رغبت یک حیوان را برای خوردن گیاه ویژهای برمی انگیزد (Heady, 1964). به طور کلی میتوان از روش مشاهده مستقیم مطالعه میزان مصرف علوفه یا شدت بهرهبرداری علوفه، روش استفاده از فیستوله ، تجزیه محتویات معده و روش تجزیه فضولات دامی برای اندازه گیری خوشخوراکی استفاده کرد(Vallentine, 2001). کیفیت علوفه گیاهان یکی از عوامل مهمی است که میتواند در تعیین خوشخوراکی گیاهان استفاده شود.(Arzani, 2009). تعیین کیفیت علوفه گیاهان عموماً پروتئین خام،انرژی متابولیسمی و ضریب همبستگی ماده خشک علوفه تعیین می شود.(Back et al., 2005). خوشخوراکی رابطهای است فی مابین طعم، بو،مزه و بافت یک خوراک و اثرات پس از هضمی مواد غذایی و سموم است که هر دو از خصوصیات گیاه و مرحله تغذیه ای دام و تجربه پیشین او از مواجه با آن خوراک، تاثیر می پذیرد (قدسی رائی.۱۳۷۵).
فصل سوم
مواد و روشها
۳- مواد و روشها
۳-۱- موقعیت و مشخصات آب و هوایی گیاه مورد مطالعه و محل اجرای آزمایش
کلیه آزمایشات در آزمایشگاه تغذیه دام گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و ایستگاه آموزشی تحقیقاتی سد سیستان دانشکده کشاورزی دانشگاه زابل در ۲۵ کیلومتری جنوب زابل طی سال ۱۳۹۲ انجام شد. این منطقه با طول جغرافیایی ۶۱ درجه و ۳۱ دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۰ درجه و ۵۵ دقیقه شمالی، در ارتفاع ۴۸۰ متری از سطح دریا قرار دارد. آب و هوای منطقه براساس طبقه بندی کوپن در اقلیم خشک بسیار گرم، با تابستان‌های گرم و خشک و بر اساس طبقه بندی آمبرژه جزء مناطق بیابانی معتدل میباشد. براساس آمار ایستگاه هواشناسی زهک میانگین دراز مدت بارندگی در منطقه ۵۵ میلی متر است. میزان تبخیر سالیانه به طور متوسط ۵۰۰-۴۵۰ میلی متر، که میانگین دراز مدت درجه حرارت منطقه ۷/۲۱ درجه سانتی گراد و حداقل حرارت مطلق ۷- درجه سانتیگراد میباشد (Ahmadian et al., 2003).
۳-۲- دام‌های مورد مطالعه
برای انجام آزمایشات تعیین تجزیهپذیری این تحقیق از دو راس گاو نر بومی فیستوله دار استفاده شد که در سال ۱۳۸۹در مزرعه سد سیستان فیستولهگذاری شده و در همین محل نگهداری می‌شوند.
۳-۳- روش نمونه‌برداری و آماده سازی نمونه‌های چغندرعلوفهای
نمونه برداری از قسمت‌های مختلف چغندرعلوفهای (ریشه، برگ، بوته کامل) در اواخر آبان ماه سال ۱۳۹۲ به شیوه تصادفی – سیستماتیک از مزارع شهرستان تربت حیدریه انجام شد. نمونه‌ها به قطعات ۱ تا ۲ سانتی‌متری خرد و پس تعیین میزان رطوبت تیمارهای مختلف (ریشه، برگ و بوته کامل) .خشک کرده ، نمونه ها جهت بررسی ارزش غذایی آسیاب شده و جهت آماده سازی تیمارهای سیلو شده مابقی تیمارهای خرد شده به نسبت مناسب جهت پایین آمدن رطوبت و رسیدن به حد مطلوب (۶۵ درصد) همراه کاه به طول کامل مخلوط گردید سپس در کیسههای نایلونی به‌صورت فشرده به نحوی که تا حد امکان داخل آن هوایی باقی نماند سیلوسازی گردید. نمونه های سیلو شده پس از ۴۵ روز باز و در ابتدای امر pH آن اندازه گیری شد. پس از اندازه گیری pH به میزان مورد نیاز از سیلاژها برداشته و رطوبت آن اندازه گیری شد. در ادامه به میزان مورد نیاز جهت بررسی ارزش غذایی تیمارها خشک، آسیاب و مورد استفاده قرار گرفت.آزمون خوشخوراکی تیمارهای اجزاء مختلف چغندرعلوفهای در مرحله پس از برداشت از مزرعه وآزمون خوشخوراکی تیمارهای سیلو شده پس از باز نمودن سیلاژها انجام گرفت .
تیمارهای آزمایشی شامل موارد ذیل بودند:
تیمار ۱: ریشه چغندرعلوفهای
تیمار۲: سربرگ وطوقه چغندرعلوفهای
تیمار۳: بوته کامل چغندرعلوفهای
تیمار ۴: سیلاژ ریشه چغندرعلوفهای به همراه کاه گندم
تیمار ۵: سیلاژ برگ وطوقه چغندرعلوفهای
تیمار ۶: سیلاژ بوته کامل چغندرعلوفهای به همراه کاه گندم.
روش سیلو‌سازی در کیسههای نایلونی ۲۵ کیلوگرمی انجام گرفت. بعد از ۴۵ روز سیلو‌ها باز شدند. در ابتدا pH هر کدام از سیلو‌ها با بهره گرفتن از pH متر اندازه‌گیری شد(Polan et al., 1998). پس از خشککردن نمونه‌ها، به طور مجزا توسط دستگاه آسیاب دارای الکی با قطر ۲ میلی متر آسیاب شدند و سپس از هر تیمار نمونه‌ها برداشته شدند و برای انجام آزمایش تجزیه تقریبی جهت تعیین ترکیب شیمیایی مورد استفاده قرار گرفتند.
۳-۴- روش‌های ارزشیابی مواد خوراکی
هدف اصلی از ارزشیابی مواد خوراکی به دست آوردن اطلاعاتی در مورد ترکیبات شیمیایی، قابلیت تجزیه‌پذیری، گوارش پذیری آن‌ها می‌باشد (Givens et al. 1987). در این تحقیق ترکیبات شیمیایی و ‘,گوارشپذیری نمونه‌ها به روش‌های زیر تعیین گردیدند:
۱- تعیین ترکیبات شیمیایی به روش تجزیهتقریبی(۱۹۹۰ AOAC,) و اندازه‌گیری اجزاء دیواره سلولی به روش ون سوست(Van Soest et al.,1991).
۲- تعیین میزان تجزیهپذیری ماده خشک و گوارشپذیری به روش فیستوله‌گذاری با بهره گرفتن از تکنیک کیسه‌های نایلونی(Ørskov et al., 1980) و تولید گاز (Menke and Steingass, 1988) .
۳-۴-۱- تعیین ترکیبات شیمیایی
۳-۴-۱-۱- اندازه گیری pH سیلو
حدود ۲۵ گرم از نمونه تازه در بشر ۵۰۰ میلی‌لیتری توزین و ۱۰۰ میلی‌لیتر آب مقطر به آن اضافه گردید. نمونه بهخوبی با آب مخلوط و به مدت یک ساعت این مخلوط هر ۱۰ دقیقه یکبار بهم زده شد. پس از گذشت یک ساعت عصاره حاصل در بشر کوچکتری ریخته شد و pH محلول با بهره گرفتن از pH متر (مدل۵۱۰ pH ) قرائت گردید (Polan et al, 1998). یکی از شاخصهای مهم که در ارزشیابی علف سیلو شده مورد توجه قرار میگیرد، pH میباشد که با اندازه گیری آن میتوان تا حد زیادی به میزان اسیدلاکتیک تولید شده در سیلو و نیز کیفیت فرایند تخمیر و وضعیت پایدار مواد سیلو شده پی برد (سیادت، ۱۳۷۱). در ارزیابی کیفی یک سیلاژ خوب و مناسب،می توان ملاک های چون رنگ ،بو و عطر، بافت، درجه حرارت و pHرا در نظر گرفت . یکی از راه های ارزیابی کیفی سیلاژ، شاخص فلینگ (Fleing point) می باشد(Denek,N and Can,A.2006).که آن سیلاژ بسته به میزان pH وDM مورد ارزیابی قرار می گیرد.درجه بندی سیلاژ از نظر کیفیت براساس شاخص فیلینگ به شرح ذیل می باشد.

جدول۳-۱ : درجه بندی سیلاژ از نظر کیفیت براساس شاخص فلینگ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:19:00 ب.ظ ]




قدرت تخصصی عبارت است از توانایی کنترل رفتار دیگران از طریق داشتن دانش، تجربه یا قضاوت که دیگران ندارندولی به آنها نیاز دارند.
قدرت عقلانیت عبارت است از توانایی کنترل رفتار دیگران از طریق تلاش فردی
قدرت مرجع عبارت است از توانایی کنترل رفتار دیگران با بهره گرفتن از منبع قدرت شناخته شده.
به زعم هوی و میسکل (۲۰۰۸) قدرت شامل قدرت رسمی و غیر رسمی است که قدرت رسمی در موقعیتها، قوانین و دستورالعملها تحقق پیدا می‌کند و قدرت غیر رسمی از رفتارها و نگرشهای افراد به وجود می‌آیند.
به طور کلی رویکردهای کلاسیک در خصوص قدرت عمدتاً بر منابع قدرت پاداش، تنبیه و اجبار، مشروعیت، مرجعیت، تخصص و اطلاعات تأکید دارد. علاوه بر موارد فوق در این خصوص می‌توان به منابع جدیدی از قدرت نظیر منابع زمینه ای که خود شامل مواردی چون فرهنگ، محیط، تصمیم گیری، منابع و شبکه ها اشاره نمود. با توجه به مطالب فوق می‌توان منابع قدرت را در پاداش، تنبیه و اجبار، مشروعیت، مرجعیت، تخصص، اطلاعات، فرهنگ، اخلاق و چیرگی محیطی خلاصه کرد (ترک زاده و معینی، ۱۳۹۱).
شکل۲-۹. انواع منابع قدرت
منبع: (معینی، ترک زاده، محمدی، خادمی،۱۳۹۰، ص۱۷۴)
برخی نیز قدرت را حسب سطوح مختلفی که تشکیل دهنده آن هستند بررسی می‌کنند. به عنوان مثال فینچ من[۲۰۷] (۱۹۹۲)قدرت را بر حسب سه سطح فرایندی، نهادی و سازمانی مورد بررسی قرار می‌دهد که در زیر به اختصار شرح داده می‌شوند.
سطح فرایندی: در این سطح قدرت در فرایند تعامل روزانه تولید می‌شود. قدرت بر سیاست کوچک زندگی سازمانی تمرکز دارد.
سطح نهادی: در این سطح قدرت بر اجتماع خارجی و ساختار اقتصادی تمرکز دارد که باورهایی را درباره اجتناب ناپذیر بودن اختیار مدیریتی بوجود می‌آورند.
سطح سازمانی: بر سیستم قدرت خود سازمان تأکید دارد و سلسله مراتب را وسیله‌ای برای تولید قدرت می‌داند
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۴-۷-۳- زوایای مهم قدرت

زوایای مهم قدرت شامل بالقوه بودن قدرت و روابط وابسته داشتن است. بر این اساس قدرت حتی زمانی که استفاده نمی‌شود می‌تواند وجود داشته باشد. بنابراین قدرت یک قابلیت و توانایی بالقوه است یعنی یک فرد ممکن است قدرت داشته باشد ولی آنرا تحمیل نکند ولی به خاطر وابستگی دیگری در روابط به او، قدرت او محرز شود.

۲-۴-۷-۴- انواع دیدگاه ها و رویکردها در باب قدرت سازمانی

۲-۴-۷-۴-۱- رویکردهای احتمالی قدرت

اغلب مباحث قدرت فرایند یک جانبه نفوذ از عامل به هدف را تبیین می‌کنند. در این دیدگاه ها روابط قدرت با بررسی برخی از ویژگیهای هدف قابل درک هستند. برای نفوذپذیری اهداف، ویژگیهای زیر قابل ذکر هستند:
وابستگی هدف به عامل، عدم اطمینان افراد به درستی رفتار،شخصیت اهداف
هوش اهداف: افرادی که باهوش هستند عزت نفس بیشتری دارند بنابراین در برابر نفوذ مقاومترند.
جنسیت: زنان بیش از مردان تحت نفوذ قرار می‌گیرند
سن:پذیرش نفوذ تا سن ۸ یا ۹ سالگی زیاد و بعد از آن کم می‌شود.

۲-۴-۷-۴-۲- قدرت ناشی از ساختار

ففر[۲۰۸](۱۹۸۱) بیان می‌کند موقعیتی که یک فرد در ساختار سازمانی دارد به عنوان یک عامل تعیین کننده برای قدرت محسوب می‌شود. افرادی که در ساختار سلسله مراتبی در بالا قرار دارند به منابع قدرت مثل موقعیت رسمی، منابع کنترل و تصمیم گیری دسترسی دارند در حالی که در پایین سلسله مراتب سازمانی آنها قدرت خود را از موقعیت فیزیکی یا جریان اطلاعات در سازمان می‌گیرند.

۲-۴-۷-۴-۳- رویکردهای کثرت گرایی[۲۰۹] به قدرت

در این رویکرد نظر بر اینست که قدرت نه تنها از منابع ساختار سازمانی یا موقعیت رسمی نشأت می‌گیرد بلکه منابع درون فردی مثل شخصیت، ویژگیها و استعدادهای اعضای سازمان نیز منبع قدرت هستند یعنی اعمال قدرت یک فرایند اجتماعی است که از منابع و موقعیتهای مختلف مشتق می‌شود. افراد و گروه های مختلفی توانایی نفوذ بر رفتار و اعمال دیگران را دارند.

۲-۴-۷-۴-۴- ﺑﺮرﺳﻲﻗﺪرت دردﻳﺪﮔﺎه ﺳﺎﺧﺘﺎری

ﺳﺎﺧﺘﺎرﮔﺮاﻳﺎن ﻣﻌﺘﻘﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺤﻴﻄﻬﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ دارای ﻧﻈﻤﻬﺎی اﺳﺎﺳﻲ در رﻓﺘﺎر و رواﺑﻂ ﻣﺮدم ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ هستند. ﺳﺎﺧﺘﺎرﮔﺮاﻳﻲ را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺟﺴﺘﺠﻮی ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﻛﻠﻲ و ﺗﻐﻴﻴﺮﻧﺎﭘﺬﻳﺮ در ﻫﻤﻪ ﺳﻄﻮح زﻧﺪﮔﻲ ﺗﻌﺮﻳﻒﻛﺮد (رﻳﺘﺰر، ۱۳۸۳). اﻳﻦ دﻳﺪﮔﺎه ﺑﻪ ﻣﻔﻬﻮم آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺪﻳﺪهﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ از ﺟﻤﻠﻪ ﻗﺪرت، دارای ﺛﺒﺎت و ﭘﺎﻳﺪاری ﻓﺮاوان ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﮔﺮﻛﺴﻲ ﺑﺎ ﭼﻨﻴﻦ دﻳﺪﮔﺎﻫﻲ وارد اﺗﺎق ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺷﻮد، ﻗﻄﻌﺎ” ﻣﻘﻬﻮر ﺳﻠﻄﻪ وﻧﻔﻮذ ﻣﺪﻳﺮ ﻣﻲﺷﻮد وﻣﺪﻳﺮ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ از راﻫ‌ﻬﺎی ﺑﺴﻴﺎری اﻋﻤﺎل ﻗﺪرت ﻧﻤﺎﻳﺪ. در ﭼﻨﻴﻦ ﺣﺎﻟﺘﻲ ﺗﺼﻮر ﻣﺎ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ او ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﺑﺮ اﻳﻦ ﻛﺮﺳﻲ ﺗﻜﻴﻪ زده اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ روش ﻧﻴﺰ اداﻣﻪ ﺧﻮاﻫﺪ داد. اﻋﺘﻘﺎد ﺑﻪ وﺟﻮد ﺳﺎﺧﺘﻬﺎی ﺛﺎﺑﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻓﺮدی، رﻳﺸﻪﻫﺎیﻓﺮاواﻧﻲدارد. ﻣﺜﻼ” ﻣﺎرﻛﺲ ﺑﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﺛﺎﺑﺖ اﻗﺘﺼﺎدی درﺟﺎﻣﻌﻪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪداریﺗﺎﻛﻴﺪﻣﻲﻛﻨﺪ. از ﻧﻈﺮ ﻓﺮوﻳﺪ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻲ ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه ﻣﺮدم را ﺑﻪ ﺗﻔﻜﺮ و ﻋﻤﻞ وا ﻣﻲدارد. ﻣﺜﻼ” در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺳﻨﺘﻲ اﻳﺮان ﻳﻚ ﻛﻮدک ازﺳﻨﻴﻦ اﺑﺘﺪاﻳﻲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺗﺴﻠﻂ ﭘﺪر ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﻲﺷﻮد (ﻫﺮﭼﻨﺪﻛﻪاﻳﻦﺳﺎﺧﺖﺑﻪﺳﺮﻋﺖدرﺣﺎلﺗﻐﻴﻴﺮاﺳﺖ) . ﺗﺎﻛﻴﺪ ﺑﺮ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﺳﺎﺧﺘﮕﺮاﻳﻲ ﺑﺎﻋﺚﺷﺪﻛﻪ وﻳﻠﺒﺮت ﻣﻮردر (۱۹۶۰) اﻋﻼم ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻗﺸﺮﺑﻨﺪی ﻃﺒﻘﺎﺗﻲ ﺑﺮای ﺑﻘﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺿﺮورت دارد و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ از ﺟﻬﺖ اﻳﺪﺋﻮﻟﻮژﻳﻚ ازﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ در آﻣﺮﻳﻜﺎ ﭘﺸﺘﻴﺒﺎﻧﻲ ﻧﻤﻮد. ﻛﺴﻲ ﻛﻪ در ﭼﻨﻴﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪای در ﺑﺎﻻی ﻫﺮم ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ دارای ﻗﺪرت ﺑﻼﻣﻨﺎزع اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻫﻴﭻ روی ﺣﺎﺿﺮ ﻧﻴﺴﺖ دﻳﮕﺮان را در ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮﻳﻬﺎ ﺳﻬﻴﻢﻛﻨﺪ. ﻣﺴﻠﻤﺎ ﻣﺪﻳﺮ ﺳﺎزﻣﺎن در ﭼﻨﻴﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺮﻣﻲاز ﻗﺪرت ﺑﺎﻻﻳﻲ ﺑﺮﺧﻮرداراﺳﺖ و ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ به تنهایی ودرﭘﺸﺖ درﻫﺎی ﺑﺴﺘﻪ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی ﻛﻨﺪ. ﺑﻪ ﺑﻴﺎن دﻳﮕﺮ، دﻳﺪﮔﺎه ﺳﺎﺧﺘﺎری ﺧﻮاﻫﺎن ﺗﺜﺒﻴﺖ وﺿﻌﻴﺖ ﻣﻮﺟﻮد اﺳﺖ و ﻫﻴﭻ ﺗﻐﻴﻴﺮی را در ﺷﺒﻜﻪ ﺳﺎﺧﺘﻲ اﺟﺘﻤﺎع ﺑﺮﻧﻤﻲﺗﺎﺑﺪ، ﭘﺲ ﺳﻌﻲ دارد از ﺟﺎﺑﻪﺟﺎﻳﻲ وﮔﺮدش ﻛﺎﻻﻫﺎی ارزﺷﻤﻨﺪ ﻳﻌﻨﻲ ﻗﺪرت ،ﭘﻮل و ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮی ﻛﻨﺪ. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﺟﻬﺖ ﺣﻔﻆ ﻣﻨﺰﻟﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ یا ﺷﺮاف دراﻧﮕﻠﻴﺲ ﻣﻌﻤﻮﻻ” ﻣﻠﺰم ﺑﻪ ازدواج ﺑﺎ اﺷﺮافزادﮔﺎن ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻳﺎ اﻛﺜﺮﻳﺖ ﺳﻨﺎﺗﻮرﻫﺎی آﻣﺮﻳﻜﺎ ازﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﺑﺨﺼﻮﺻﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻫﻨﮕﺎم ﺑﺮﺧﻮرد ﺑﺎ ﻳﻚ ﻣﺪﻳﺮ ﻣﺠﺒﻮرﻳﻢ ﻣﺮاﻋﺎت ﺟﺎﻳﮕﺎه ﻣﻨﺰﻟﺘﻲ او را ﺑﻨﻤﺎﻳﻴﻢ و در واﻗﻊ ﺑﻪ ﻣﻴﺪاﻧﻲ ﻣﻲروﻳﻢ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺑﻪ ﺳﻮد ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ اﺳﺖ.

۲-۴-۷-۴-۵- ﺑﺮرﺳﻲﻗﺪرت دردﻳﺪﮔﺎه ﻧﻈﺮﻳﻪﭘﺮدازانﻛﻨﺶﻣﺘﻘﺎﺑﻞ

ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻋﻤﻠﮕﺮاﻳﺎن، ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻳﺎ واﻗﻌﻴﺖ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای آﻣﺎده درﺟﻬﺎن وﺟﻮد ﻧﺪارد، ﺑﻠﻜﻪ ﺿﻤﻦ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻣﺎ در ﺟﻬﺎن ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای ﻓﻌﺎﻻﻧﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد. اﻳﻦ دﻳﺪﮔﺎه اﻓﺮاد را ﻋﺎﻣﻼن آزادی ﻣﻲاﻧﮕﺎرد ﻛﻪ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎ، ﺑﺎورﻫﺎ و ﻧﻘﺸﻬﺎی اﺟﺘﻤﺎع را ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺷﺨﺼﻲ و ﻃﺮﺣﻬﺎی ﻟﺤﻈﻪای ﺧﻮد ﻣﻲﭘﺬﻳﺮﻧﺪ، رد ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﺗﻌﺪﻳﻞ و ﻳﺎ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. از اﻳﻦ دﻳﺪﮔﺎه ﺟﺎﻳﮕﺎه ﻣﺮاﺟﻌﻪﻛﻨﻨﺪه و ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ در ﺣﻴﻦ ﺗﻌﺎﻣﻞ آﻧﻬﺎ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﺷﻮد. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻛﻪ ﻣﻴﺎن آندو ﻛﻨﺶ ﺑﺮﻗﺮار ﻣﻲﺷﻮد، ﺳﭙﺲ ﻓﺮاﮔﺮدی ﺗﻌﺎﻣﻠﻲ ﻣﻴﺎن آﻧﻬﺎ رخ ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﻗﺒﻠﻲ را ﺗﻐﻴﻴﺮﺧﻮاﻫﺪ داد. ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﻛﺎرﻣﻨﺪی از ﻣﺪﻳﺮ ﺗﻘﺎﺿﺎی ﺗﺮﻓﻴﻊ ﭘﺴﺖ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﻣﺪﻳﺮ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻛﻨﺪ. اﻣﺎ ﻛﺎرﻣﻨﺪ ﻛﻪ از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﻨﺒﻌﻲ ﺧﺎرج از ﺳﺎزﻣﺎن ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻲ از ﻧﻘﺎط ﺿﻌﻒ ﻣﺪﻳﺮ ﭘﻲ ﺑﺒﺮد، او را ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎر ﻣﻲﮔﺬارد ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮاﺳﺘﻪاش ﻋﻤﻞ ﻛﻨﺪ. ﻣﺜﻼ” ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﻣﺪﻳﺮ ﻗﺒﻞ از ورود ﺑﻪ ﺳﺎزﻣﺎن ﺳﻮء ﭘﻴﺸﻴﻨﻪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﻳﺎ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ دارای ﻧﻘﺎط ﺿﻌﻒ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ و اﺧﻼﻗﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﻴﺎن آﻧﻬﺎ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺮﻗﺮار ﻣﻲﺷﻮد وﻫﺮ دو وارد ﻣﺒﺎرزه ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ. در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺑﻪ ﺗﻮاﻓﻘﻲ ﻣﻲرﺳﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻌﺎدﻟﻲ ﺷﻜﻨﻨﺪه ﻣﻴﺎن آندو ﻣﻲﺷﻮد.
ﺑﺮﺧﻼف دﻳﺪﮔﺎه ﺳﺎﺧﺘﺎری اﻳﻦ ﺗﻮاﻓﻖ ﻳﺎ ﺗﻌﺎدل ﺗﺎ زﻣﺎﻧﻲ اداﻣﻪ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ ﻛﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮی در ﺷﺮاﻳﻂ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ از ﻃﺮﻓﻴﻦ رخ ﻧﺪﻫﺪ. اﻣﺎ با اﻳﺠﺎد ﺷﺮاﻳﻂ ﺟﺪﻳﺪ ﺑﺮای ﻫﺮ ﻳﻚ از ﻃﺮﻓﻴﻦ ، ﺗﻮاﻓﻖ ﻳﺎ ﺳﺎﺧﺖ ﻣﻴﺎن آندو ﻣﺘﺰﻟﺰل ﻣﻲﺷﻮد و ﺑﻪ ﻛﻨﺸﻲ دﻳﮕﺮ ﻣﻲاﻧﺠﺎﻣﺪ. اﻣﺮی ﻛﻪ در ﻫﺮ ﻛﻨﺶ اﻫﻤﻴﺖ دارد اﻳﻨﻜﻪ اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ در زﻣﺎن اﻧﺠﺎم دادن ﻳﻚ ﻛﻨﺶ ﻣﻲﻛﻮﺷﻨﺪ ﺗﺎﺛﻴﺮﻛﻨﺶﺧﻮد را ﺑﺮﻛﻨﺸﮕﺮان درﮔﻴﺮ دﻳﮕﺮ، ﺳﺒﻚ و ﺳﻨﮕﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪ. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ، ﻛﻨﺸﮕﺮان ﺣﻴﻦ ﻛﻨﺶ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ، در ﻓﺮاﮔﺮدی از ﻧﻔﻮذ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ. در ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻛﻨﺸﻬﺎی ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ، ﻛﻨﺸﮕﺮان ﺑﺎﻳﺪ دﻳﮕﺮان را در ﻧﻈﺮ ﮔﻴﺮﻧﺪ و ﺑﺴﻨﺠﻨﺪ ﻛﻪ آﻳﺎ ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎﻳﺸﺎن ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﻫﻤﺨﻮاﻧﻲ دارد ﻳﺎ ﻧﻪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ اﻓﺮاد در ﻛﻨﺶ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﻣﻲﻛﻮﺷﻨﺪ ﺟﻨﺒﻪای از ﺧﻮد را ﻧﻤﺎﻳﺶ دﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻮرد ﭘﺬﻳﺮش دﻳﮕﺮان ﺑﺎﺷﺪ . ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل اﮔﺮ دوﻟﺘﻲ در ﺳﻴﺎﺳﺘﻬﺎی داﺧﻠﻲ ﺧﻮد ادﻋﺎی ﻣﺮدم دوﺳﺘﻲ و از ﺑﻴﻦ ﺑﺮدن ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﻴﺎن ﺑﺎﻻ و ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻫﺮم ﻗﺪرت را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، در اﻳﻦ ﺻﻮرت ﻣﺪﻳﺮان ﭼﻨﻴﻦ دوﻟﺘﻲ ﻣﺠﺒﻮرﻧﺪ اوﻗﺎت ﺑﻴﺸﺘﺮی راﺻﺮف ﻣﺮاﺟﻌﻪﻛﻨﻨﺪﮔﺎن وﭘﺎﺳﺨﮕﻮﻳﻲ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﻛﻨﻨﺪ. در اﻳﻦ ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﺤﻴﻄﻲ ﺑﺮای اﻧﺠﺎم ﻛﻨﺶ ﻣﻴﺎن ﺑﺎﻻ و ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻫﺮم ﻗﺪرت ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﻲآﻳﺪ ﻛﻪ اﺣﺘﻤﺎﻻ” ﺑﻪ ﺗﻌﺪﻳﻞ ﻗﺪرت ﻣﻲاﻧﺠﺎﻣﺪ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ اﻓﺮاد درﮔﻴﺮﻛﻨﺶ اﻋﻢ از ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻛﺎرﻣﻨﺪ در ﺑﺎزی ﺷﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ آن ﺑﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻛﻨﺸﮕﺮان ﺑﺴﺘﮕﻲ دارد (ریتزر،۱۳۸۳).

۲-۴-۷-۴-۶- دیدگاه اسلام در مورد قدرت

در رویکرد اسلامی به رفتار سازمانی نیز استفاده از انواع پنج گانه قدرت با در نظر گرفتن برخی از شرایط و محدودیتها منعی ندارد .علاوه بر این قدرتها نوع دیگری از قدرت وجود داردکه تنها در منابع دینی به آنها اشاره شده است . قدرت اخلاقی یک تعبیر کلی است برای مجموعه‌ای از ویژگیها و رفتارها که در توصیه ها و سفارشات دین از اهمیت خاصی برخوردارند. برخی از این ویژگیها که در زمینه قدرت کاربرد دارند عبارتند از:تقوا و پرهیزگاری، رفق و مدارا، شدت و تندی، الفت و محبت، دفع بدی با خوبی و سعه صدر (شفیعی و همکاران،۱۳۸۵).

۲-۴-۷-۵- نقش قدرت در رفتار

قدرت بدون شک بخش گسترده‌ای از زندگی سازمانی است که بر رفتار افراد از طریق تأثیر بر تصمیمهای سازمانی از انتخاب روش برخورد گرفته تا انتخاب رنگ قالی اتاق کار اثر گذار است و نیز موجب بدست آوردن مقام یا از دست دادن آن و افزایش یا محدود شدن اثر بخشی سازمانی می‌شود (مورهد و گریفین، ۱۹۹۵، ۲۰۱۰). در رفتار سازمانی، قدرت به عنوان توانایی به کار گرفتن افراد برای انجام کاری یا قابلیت رخداد وقایع به طریقی که شما تمایل دارید می‌باشد.جوهره قدرت نفوذ و کنترل بر روی رفتار دیگران است.در حالیکه قدرت نیرویی است که به کار می‌رود تا وقایع در مسیر مورد نظرتان رخ دهند، نفوذ آن چیزی است که فرد در زمان استفاده از قدرت به کار می برد و می‌توان آنها را از پاسخهای رفتاری دیگران به اعمال قدرت شما مشاهده کرد.در سازمان قدرت مدیر در تعیین رضایت شغلی زیر دستان نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. افراد در سازمان نیز دوست دارند با افرادی که دارای قدرت هستند کارکنند. شاید یک دلیل این که افراد دوست دارند با کسی کارکنند که دارای قدرت زیادی است نه بدان سبب است که آنها فرمانبرداری را به طور طبیعی دوست دارند بلکه بدان سبب که شهرت و واقعیت قدرت این امکان را به صاحب خود می‌دهد که از آزادی عمل بیشتری برخوردار باشد و در واگذاری اختیارات نیز از توانایی بالایی بهره جوید (ففر، ۱۹۸۱).

۲-۴-۸- سیاست

به کاربرد قدرت در سازمان سیاست گفته می‌شود (لوتانز، ۱۹۹۲). یکی از مفاهیمی که ارتباط نزدیک با قدرت دارد سیاست یا رفتار سیاسی است. مانند هر زاویه‌ای از زوایای رفتار سازمانی، سیاست نیز یک فرایند ساده نیست و می‌تواند از یک سازمان تا سازمان دیگر متفاوت باشد

۲-۴-۸-۱- تعاریف سیاست

جفری ففر[۲۱۰] (۱۹۸۰) سیاست سازمانی را مجموع فعالیتهایی می‌داند که به وسیله افراد برای بدست آوردن، افزایش یا به کارگیری قدرت و دیگر منابع انجام می‌شوند تا از آن طریق بتوانند در شرایط عدم اطمینان و ناهماهنگی به هدفهای دلخواه خود برسند. بنابراین رفتار سیاسی ابزاری است که افراد با بهره گرفتن از آن سعی در به دست آوردن و استفاده از قدرت دارند (سلاجقه و ناظری، ۱۳۸۹). به عبارتی هدف فرد از چنین رفتاری یافتن راهی انحصاری می‌باشد. آلوین تافلر[۲۱۱](۱۹۹۰) نیز بیان می‌داردکه سازمانها همیشه درگیر نزاعهای سیاسی داخلی، نزاعات قدرت ، رقابت و غیره می‌باشند. سیاستهای سازمانی شامل کارهای عمدی است برای نفوذ که توسط افراد و گروه ها برای ارتقاء یا حفظ خواسته ها وتمایلاتشان انجام می‌شود که سبب بروز تعارض در عمل می‌شود (گری و آریس[۲۱۲]، ۱۹۸۵). از طرف دیگر، افراد در حین اعمال رفتار سیاسی به منظور بزرگ نشان دادن خواسته های خود تمایل به فرصت طلبی نیز دارند (فانت و فریس[۲۱۳]،۱۹۹۰).

۲-۴-۸-۲- دلایل بروز رفتار سیاسی در سازمان

رابرت مایلز[۲۱۴](۱۹۸۰) ۵ دلیل برای رفتار سیاسی در سازمان قائل است: هدفهای مبهم، کمبود منابع، تکنولوژی و محیط، تصمیم های برنامه ریزی نشده و تغییر سازمانی (نصر اصفهانی، ۱۳۷۹، سلاجقه و ناظری، ۱۳۸۹).
والتر نورد (۱۹۷۸) نیز ۴ اصل قدرت را در سازمان که منجر بهبروز رفتارهای سیاسی می‌شوند به این صورت بیان می‌کند:

    1. سازمانها از ائتلافهایی ساخته شده اند که بر سر منابع، انرژی و نفوذ با هم رقابت می‌کنند.
    1. هر ائتلاف به دنبال حفظ علائق و موقعیت نفوذ خود است.
    1. توزیع نابرابر قدرت اثرات غیر انسانی دارد.
    1. کاربرد قدرت در سازمانها زاویه حیاتی کاربرد قدرت در یک سیستم اجتماعی بزرگتر است.

۲-۴-۸-۳- عوامل بروز رفتار سیاسی

رابینز و جاج (۲۰۰۸) و هوی و میسکل (۲۰۰۸) این عوامل را به صورت زیر دسته بندی کرده اند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:19:00 ب.ظ ]




پایه Gf677

ميانگين­هايي که در هر ستون و براي هر صفت داراي حروف متفاوت هستند، بر اساس آزمون دانكن، در سطح احتمال 1% اختلاف معني­داري با یکدیگر دارند.
3-3-3- برهمکنش شوری و ژنوتیپ بر محتوای پرولین
نتایج تجزیه واریانس داده ­ها نشان داد، برهمکنش تیمار شوری و ژنوتیپ بر محتوای پرولین، مالون دی آلدئید، سایر آلدئیدها و پراکسیدهیدروژن در سطح 1%، معنی­دار شد (جدول 3-11).
بر اساس نتایج به دست آمده، محتوای پرولین برگ تمامی ژنوتیپ­های مطالعه شده با افزایش غلظت نمک، افزایش یافت. میزان افزایش در محتوای پرولین در بین ژنوتیپ­های بررسی شده با یکدیگر اختلاف معنی­داری را نشان داد. محتوای پرولین در برگ­های پایه Gf677 با افزایش سطح شوری تا تیمار 6/3 گرم در لیتر به­ طور معنی­داری در مقایسه با گیاهان شاهد، افزایش یافت ولی با افزیش بیشتر غلظت شوری و در تیمار 8/4 گرم در لیتر، محتوای پرولین در برگ­های این پایه، کاهش یافت (جدول 3-11).
محتوای پرولین در برگ­های رقم سهند و ژنوتیپ 16-1، با افزایش سطح شوری تا تیمار 8/4 گرم در لیتر به­ طور معنی­داری نسبت به گیاهان شاهد، افزایش یافت. میزان افزایش در محتوای پرولین در برگ­های رقم سهند و ژنوتیپ 16-1، در سطح شوری 8/4 گرم در لیتر نسبت به سطح شوری 6/3 گرم در لیتر معنی­دار نبود. محتوای پرولین در برگ­های سایر ژنوتیپ­های مطالعه شده در این تحقیق، با افزایش سطح شوری تا 8/4 گرم در لیتر به­ طور معنی­داری نسبت به گیاهان شاهد، افزایش یافت. در مجموع، بیشترین میزان پرولین در سطح شوری 8/4 گرم در لیتر و به ترتیب در رقم­های شاهرود 12 (45/78 میکرو گرم بر گرم وزن تازه)، شکوفه (70/76 میکرو گرم بر گرم وزن تازه) و ژنوتیپ 25-1(59/73 میکرو گرم بر گرم وزن تازه)، مشاهده شد. همچنین، کمترین میزان پرولین در این سطح از شوری در برگ­های پایه Gf677 (16/52 میکرو گرم بر گرم وزن تازه)، مشاهده شد. میزان پرولین در برگ­های پایه Gf677 در سطح شوری 8/4 گرم در لیتر به­ طور معنی­داری نسبت به تمامی ژنوتیپ­های مطالعه شده، کمتر بود. این نتایج حاکی از نقش موثر نوع ژنوتیپ پیوندی در افزایش محتوای پرولین برگ­ها و در نتیجه افزایش تحمل گیاه به تنش شوری می­باشد (جدول 3-11). نتایج به دست آمده از این تحقیق با نتایج دژم پور و همکاران ]1391[، رهنمون و همکاران ]1390[ و غلامی و همکاران ]1389[، مطابقت داشت. این محققین نیز به افزایش در محتوای پرولين آزاد در ژنوتیپ­های مختلف بادام تحت شرایط تنش شوری اشاره کرده ­اند. گزارش شده است، تنظيم اسمزی به عنوان يک سازگاری مهم اجتناب از تنش­های اسمزی می­باشد، زيرا به حفظ فشار تورمی و حجم سلول کمک می­ کند ]حيدری شريف­آباد، 1380[. بيش از 70 درصد ترکيبات آمينی توليد شده در زمان تنش شوری را پرولين تشکيل می­دهد. در واقع پرولين مهمترين ترکيب آمينی تجمع يافته در گياهان در زمان وقوع تنش شوری می­باشد و به نظر می­رسد تجمع ساير ترکيبات آمينی در زمان تنش شوری، اهميت کمتری داشته باشد .[Karamanos, 1995] اسمولیت­ها از جمله پرولین در زدودن ROS فعال هستند و منجر به حفاظت بهتر از سلول­ها می شوند. تجمع اين ترکيبات در گياهان باعث تنظيم اسمزی در داخل گياه شده و با جلوگيری از کاهش آب گياه و با کمک به جذب بيشتر آب از خاک در حفظ فتوسنتز و رشد گياه موثرند .
3-3-4- برهمکنش شوری و ژنوتیپ بر پراکسیداسیون لیپیدها (محتوای مالون دی آلدئید و ساير آلدئيد­ها
بر اساس نتایج به دست آمده، محتوای مالون دی آلدئید برگ و سایر آلدئیدها شامل (پروپانال، بوتانال، هگزانال، هپتانال و پروپانال دي متيل استال) در تمامی ژنوتیپ­های مطالعه شده، با افزایش غلظت نمک، افزایش یافت. میزان افزایش در محتوای مالون دی آلدئید و سایر آلدئیدها در بین ژنوتیپ­های بررسی شده با یکدیگر اختلاف معنی­داری را نشان داد. محتوای مالون دی آلدئید و سایر آلدئیدها در برگ­های پایه Gf677، ژنوتیپ 16-1 و رقم سهند، با افزایش سطح شوری و در تیمار 4/2 گرم در لیتر به­ طور معنی­داری در مقایسه با گیاهان شاهد، افزایش یافت. در حالیکه محتوای مالون دی آلدئید و سایر آلدئیدها در رقم­های نان­پاریل، A200، تونو، مامایی و ژنوتیپ­های 25-1 و 40-13، در سطح شوری 6/3 گرم در لیتر به­ طور معنی­داری در مقایسه با گیاهان شاهد، افزایش یافت. محتوای مالون دی آلدئید و سایر آلدئیدها در برگ­های ارقام شاهرود 12 و شکوفه تنها در سطح شوری 8/4 گرم در لیتر به­ طور معنی­داری در مقایسه با گیاهان شاهد، افزایش یافت (جدول 3-11). نتایج حاصل از این بخش با نتایج به دست آمده از بررسی تغییرات نشت یونی و درصد آسیب دیدگی غشاء سلولی، مطابقت داشت. همانطور که در قسمت نتایج حاصل از اندازه گیری نشت یونی گفته شد، رقم­­های شاهرود 12 و شکوفه در سطوح شوری 6/3 و 8/4 گرم در لیتر دارای کمترین درصد نشت یونی نسبی و درصد آسیب دیدگی غشاء سلولی بودند. گزرش شده است، اسید­های چرب غیر اشباع (PUFA) از مهم­ترین ترکیبات لیپید­های غشاء هستند که در برابر پراکسیداسیون بسیار آسیب­پذیر هستند. یکی از اصلی­ترین اثرات تخریبی و مضر ROS ها، توانایی آن­ها برای شروع واکنش­های زنجیره­ای اکسیداتیو اسید­های چرب غیراشباع است که منجر به پراکسیداسیون لیپیدها و تخریب غشاء می­ شود . اندازه گیری محصولات نهایی پراکسیداسیون لیپید­ها، یکی از راه­های تشخیص تنش اکسیداتیو است [Smirnof, 1993]. درنتیجه پراکسیداسیون اسید­های چرب غیر اشباع، آلدئید­های غیر اشباع α و β مانند 4-هیدروکسی نوننال (4-HNE) و مالون دی­آلدئید (MDA) تولید می­شوند. تجمع مالون دی­آلدئید در شرایط تنش سبب افزایش نفوذپذیری غشاء پلاسمایی شده و نشت یونی افزایش می‌یابد ]ریزی و همکاران، 2009[.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جدول 3-11- اثر تیمار شوری بر محتوای پرولین، مالون دی آلدئید، سایر آلدئیدها و پراکسید هیدروژن در برخی از ژنوتیپ­های بادام و پایه GF677

پراکسید هیدروژن
(میکروگرم بر گرم وزن تازه)

سایر آلدئیدها
(نانومول بر گرم وزن تازه)

مالون دی آلدئید
(نانومول بر گرم وزن تازه)

پرولین
(میکرو مول بر گرم وزن تاره)

سطوح شوری
(گرم درلیتر)

ژنوتیپ

0001>

0001>

0001>

0001>

-

Pr > F

78/25 qr

137/0 r

29/9 o-q

22/22 t-w

0

25-1

52/26 qr

143/0 r

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:19:00 ب.ظ ]